۴۱ سال پیش، آن لحظاتی که صادق قطبزاده در هواپیمای فرانسوی کنار خمینی نشسته بود و سعی میکرد تا «هیچ» او را درباره احساساش در پاسخ به یک خبرنگار خارجی ماستمالی کند، نمیدانست سه چهار سال بعد خودش به فرمان همین فرد به جرم «براندازی» تیرباران خواهد شد.
نکتهی بسیار شاخص قطبزاده عقاید و سخنان ضدشوروی و ضدکمونیستی وی بود. کمتر پیش میآمد که ارگان حزب توده منتشر شود و مطلبی علیه قطبزاده نداشته باشد. و کمتر پیش میآمد که قطبزاده به عنوان عضو شورای انقلاب و وزیر خارجه و مدیرعامل رادیو تلویزیون دولتی ایران حرفی بزند و به پر و پای شوروی و کمونیستها نپیچد. عنوان «مثلث بیق» که به ابوالحسن بنیصدر و ابراهیم یزدی و صادق قطبزاده داده شده بود، گذشته از اینکه شوخطبعی ایرانیان را حتا در بدترین شرایط و رویدادها نشان میدهد، در عین حال بیانگر این واقعیت است که دستکم بخش مؤثری از جامعه نسبت به خمینی و افراد مورد تأییدش زاویه داشت و میتوانست «مثلث بیق» را آنهم در شرایطی که هیچکدام از امکانات ارتباطی امروز وجود نداشت، به ورد زبانها تبدیل کند.
با اینهمه انقلاب۵۷ از پشتیبانی تودهای برخوردار بود همانگونه که رژیم هیتلری بسیار بیشتر از جمهوری اسلامی حمایت مردم آلمان را داشت. اما پشتیبانی مردم هیچ حکومت سرکوبگری را برحق نمیکند!
رفراندوم کذایی جمهوری اسلامی (فروردین ۵۸) در شرایطی که جامعه در نشئگی انقلابی و اعدام و تیرباران بسر میبرد و خیلی زود با اشغال سفارت آمریکا و گروگانگیری (آبان۵۸) و جنگ (شهریور ۵۹) روبرو شد، نخستین خشت کج ترفندی به اسم «انتخابات» و «رأی» را در رژیمی بنا گذاشت که رهبر و بنیانگذارش پس از تبعید ۱۵ ساله و هنگام بازگشت به ایران «هیچ» احساسی نداشت.
پس از فراز و نشیب جنبشهای اجتماعی چهل سال گذشته، اعم از جنبش زنان و دانشجویان و بطور کلی طبقه متوسط که در جنبش ۸۸ به اوج خود رسید و به دلیل خصلت محافظهکارانه و فرصتطلبانهی خود و رهبرانش ناکام و سترون ماند، نسل مردمی از دیماه ۹۶ به اینسو به میدان آمده است که بند نافاش به تدریج از انقلاب ۵۷ و نظام جمهوری اسلامی کنده شده است.
شعارهای مردم در سه سال اخیر درباره شناخت دشمن و اهداف خود، جزو شاهکارهای سیاسی و اجتماعی به شمار میرود. امروز بحرانهای جمهوری اسلامی یک فرصت بیهمتای تاریخی برای مردم و همه کسانی به وجود آورده که در پی جبران و پشت سر نهادن آن «هیچ» تاریخی و شوم هستند. یادآوری قطبزاده در این نوشته، به این دلیل بود که به نسلهای جدید یادآوری شود که جمهوری اسلامی همواره از همان آغاز نه تنها از سوی جامعه بلکه از درون خویش نیز با کابوس «براندازی» روبرو بوده و امروز نیز جز آن نیست منتها در شرایطی به مراتب آمادهتر هم از نظر آگاهی جامعه و هم شرایط جهانی و هم ناتوانی زمامدارانی که به التماس از مخالفان نظام برای رأی دادن افتادهاند!
الاهه بقراط
هموطن عزیزم، فریاد مردم روزی خامنهای را به گریه خون خواهد انداخت، نابودی نزدیک است.مذهب قلّابی و خامنهای یکیست.
اسکندر تیمور تاتار مغول هم آمدند ولی حال کجایند عرب آمد که فرهنگ منحطش را در اینجا جا گذاشت که بعد از هزار و چهارصد سال که ملت یک حکومت به اینها بدهکار بود و بدهیش را با تاوان سنگینی داد و با آمدن امام امیدوارم این فرهنگ منحط برای همیشه از سر ایران و ایرانی به درک واصل شود
ایران آباد ملتی آزاد نابودی بیسوادی را آرزو ست
ممنونم کامنت من راجع به بیماران (!!) “جبهه ملی” را منتشر کردید.
امروز با نسلی سر و کار داریم که به شدت مشغول این است که کی در آن شرایط به “شاه ایران” خیانت کرده است!!!
چون این نسل میداند که پس از انقلاب “سهراب کشی” و “نسل سوزی” عرصه ی حکم را دست ضحاک سپرده است.
این گروه های عدیده و فسیلی زمان شاه چه مشکلی داشتند؟؟؟؟؟؟؟
وقتی شما رشته نخ مشکلات اینها را با تصمیمات “حکومتی” که حتی اگر اینها را محدود میکرد یا غیر,..
در بیخ سر در گمی اینها میبینید یک “آخوند” نشسته و انتظار میکشد!
الیت نوفل لو شاتو, عاقبت آن گره “مشکل” خودش را گشود و چه آخوند دبشی هم پیدا کرده بود.
آیا این شامل حزب توده, و سازمان ها و انجمن های عدیده هم نمیشود؟ که در آن اتحاد زیر عبا میخزند؟
– مشکل اینها یک مشکل سیاسی نبود, یک مشکل اجتمایی نبود, یک مشکل کشوری نبود, یک مشکل ,,,,,,,,,,,,, هیچ کدام اینها را نبود!
مشکلشان مشکل روانی بود!
*****
در ابتدا دانش پزشکی با عنوان “مشکلات نوروتیک” به عرصه میاد, اما فروید و یونگ هر کدام توانستند دانش روان شناسی (فروید) و روانکاوی (یونگ) را سکه کنند که جامعه ی مدرن بیمار روانی و نوروتیک را به “آخوند” نسپارد.
این گروه های گوناگون نابکار, نارسا, نارس, چه “مشکلی” دارد? که این همه اغتشاش و روان پریشیانه تشریف دارند؟
آدرس ته کوچه که آخوندی در انتظارشان ضرب – ضربا قرقره میکند میگوید مشکل اینها “روانی” است. اینها به بیمارستان و کمک پروفشنال محتاجند, و نه آخوند!
اینها باید مشکل خود را جای دیگه حل کنند.
چون “جهان و علم یا دانش سیاست” برای مشکلشان پاسخی ندارد.
دربار و کشور داری پادشاه که کلینیک امراض و بیماری های روانی نیست که برای اینها چیزی داشته باشد.
حتی امروز هم “پادشاه” آدرس مشکلات اینها نیست, بلکه یک درمانگاه!
*****
– اینها هشت نسل را سوزاندند و انگار کم است ؟؟
و هنوز هم حواسشان آن چنان که باید به این مهم نیست!
یعنی نمیتوان با بهروز قاسمی ها دهان به دهان شد, چونکه مشکل اینها روانی است.
کماکان مشکل چمران ها, گل سرخی ها, قطب زاده ها هم روانی بوده.
اگه نبود سر از کوچه ی آخوند در نمیاوردند.
———-
۱۹۹۰ – مطلبی دست من رسیده بود که ژورنال روانکاوی در آمریکا, و کسی از من در مورد تراژدی سهراب کشی کمک خواسته بود.
من نگاهی به این ژورنال ۱۲۰ صفحه ای انداختم و پاسخ دادم که رشته ی من روان شناسی یا روان کاوی نیست. اما میتوانم پیشنهاد کنم که مرگ سهراب یک ابهام در ذهن خود فردوسی است که پیشا تاریخ را در اثر خود نگاشته است. این را باید با الگو های دیگر تطبیق کرد که پی برد کی به کیست و چی به چی.
در ژورنال شما میبینم که تراژدی “محمد رضا شاه پهلوی” یا بطور کل انقلاب ۵۷ را سهراب کشی میبینید.
– این درست است چون دارید میبینید که نسل به نسل را دارند میسوزانند.
اما تفاوت شاهنامه فردوسی با تطبیق داستان دو پهلوی “پدر و پسر” (Archetype – ارکیتایپ رستم و سهراب) این سهراب را “پدر” نکشته است. بلکه آخوند که در اثر فردوسی این سمبل “ضحاک” است.
به بهانه ی دیدن تصویر نحس سید صادق قطب زاده (ژیگولوی جبهه ملی که حتی از سکس با زنان هم برای پیشبرد اهداف خود استفاده میکرد.)
دو شخصیت بودند که در ساز و کار ارتباطات انقلابی ها ماثر ترین بودند. یکی رفسنجانی که در زندان سازمان های اسلامی را به چپ نزدیک میکند و اما از پشت هر دو با تجار موتلفه هدف ثالث را دنبال میکند (بیزینس و مال دزدی, مال اندوزی).
دومی همین سید صادق قطب زاده است که پسر یکی از مهره های جبهه ملی (طرفدار دکتر حسین فاطمی)
ایشان در غرب آشنایان زیادی داشتند و با کندی ها هم رابطه داشتند. ارتباطات ایشان هنوز کند و کاو نشده است.
کسی به نام بهروز قاسمی داستانی سر هم کرده است که تمام اتهامات هر چه در ایران میفتد را “گناه شاه” قلمداد کرده است.
عنوان مقاله: «یک دفاعیه برای جبهه ملی ایران»
این شارلاتان مدعی است که جبهه ملی از ابتدا تا کنون فقط با روش دموکراتیک مبارزه میکرده.
و همزمان چنان حمله و هجوم را به هواداران پادشاهی شدت بخشید که هیچ بوی دموکراسی از آن به مشام نمیرسد!
که هیچ بسیاری از حقایق را وارونه کرده و میخواهد به خورد این نسل “پژوهشگر” ایرانی بدهد.
این نسل که بزرگ میشود را میتوان نسل پژوهشگر ایرانی خطاب کرد.
این تعداد در جمع نسلی که حرف یاوه و مفت را قبول نمیکند در تاریخ ایران بی نظیر است.
مشکل این شارلاتان های دروغگو همین است.
شما مقاله ی او را بخوانید و بپرسید این سید صادق قطب پس کیست, اگر جبهه ی ملی هیچ دخالتی در به قدرت آوردن خمینی نداشت؟????????????
الیت نوفل لوشاتو را فسیل های سرشکسته ی پسا مصدقی معرفی کردم (جبهه ملی و نهضت آزادی)!
و اتحاد آنها با فسیل های آخوندی قجری!
دو تا از موسسین سازمان مجاهدین خلق روی زانوی جبهه ملی ها بزرگ شدند, و این سازمان مدت ها با طالقانی ارتباط داشت, منزل طالقانی اگر جبهه ملی نبودی رات نمیدادند!
و همین سازمان مجاهدین خلق امروز پنهان نمیکند که زمان شاه یک سازمان تروریستی بوده است.
از نفوذ توفانیست مارکسیست میگوید که درست است.
ولی کافی نیست, انتظار اعتراف بیشتر داریم, چونکه اشباح این سازمان که زمان شاه یک سازمان تروریستی بوده جبهه ملی ها بودند! آنها بودند که جوانان را به تحرکات تروریستی تشویق میکردند.
مجاهد! امروز این جبهه ملی ها که از جوانان زمان شاه سو استفاده ها میکردند با فسیل های توده ای و اکثریتی رو هم ریختند, دارند واسه سپاه و خامنه ای رایزنی میکنند!
خوب مجاهدین! شما باید بدانید که “سپاه پاسدار” ابتدای انقلاب یک چیز مشترک داشتند – یا توده ای زاده بودند یا آخوند زاده!
همین دو نمونه را کافی میدانم چونکه اگر تحقیق بکنید به درستی متوجه میشوید که خود جبهه ملی یک سازمان تروریستی بوده است. با چند شاخه ی زیر زمینی, بله بله, نشست و برخاست “دموکراتیک” (خنده!) با آنها داشت! ….
ای بر پدر دروغ گو لعنت!
یه کمی خجالت بکشید, اینترنت پر فعالیت های تروریستی شما ها در زمان شاه هست.
بالاخره رادیو فردا نصف کامنت بنده را گذاشت . وقتی فهمید نگام نیوز متن کامل انرا گذاشته .
اردشیر زاهدی: در سقوط شاه، خودمان باعث دردسر شدیم
https://www.radiofarda.com/a/interview-with-ardeshir-zahedi-about-his-book/30418251.htmlمسئله این ا ست که دموکراسی وقتی می تواند بیاید و بماند که رسانه ها ، روشنفکران ، فعالین سیاسی به ان معتقد باشند و اول خودشان عمل کنند بعد بخواهند کشور و مردم به ان اعتقاد داشته و انرا عمل کنند . مثل پدر و مادری که مستبد و فحاش و کتک زن هستند و رعایت انصاف و عدالت را بین فرزندان نمی کنند ، چه گونه می توانند در خانواده فرزندانی تربیت کنند که دموکرات و ازاد و منصف باشند ؟
شرط اول ازادی این است که مثل همین امریکا ، در رسانه ها یکی از طرف مخالف هم می اید و بعد که دیگران به او انتقاد می کنند ، ان فرد در برابر ان , اظهارات خودش را مطرح می کند ، نهایتا مردم قضاوت میکنند. هیچ کس در هیچ مقامی از انتقاد مصون نیست . حتی پرزیدنت ترامپ در اکثر رسانه ها شدیدا کوبیده می شود .
چرا مجاهدین ، بنی صدر ، ملیون واقعی ، مارکسیست های منتقد ، در این رسانه های فارسی سانسور هستند ؟ حتی در روزنامه بنی صدر ، مارکسیست هایی هستند که مقاله می نویسند و نظر می دهند . چرا فردی مثل خزئلی در این تلویزیونهایی که مثلا سر در انها سلطنت طلبی است ، می اید ، اما بنی صدر و مجاهدین و مارکسیست های منتقد سانسور هستند ؟ چرا بختیار از انتقاد مصون است ، اما به شاهزاده رضا پهلوی حمله می شود؟ چرا سیاه کل و ژاندارم کشی ، روسی گری توده ای و فدایی مثل خطای سنجابی و بازرگان و بنی صدر و مجاهدین در اول انقلاب بر رسی نمی شود و مورد انتقاد قرار نمی گیرد ؟ چرا در همه کامنت های اکثر رسانه های فارسی این همه به امریکا و انگلیس و فرانسه و اسرائیل و ترکیه و ژاپن و سوئد حمله می شود ، اما کسی به روسیه و کوبا و ویتنام و سوریه حمله که هیچ ، انتقاد نرم هم نمیکند ؟ این استاندارد دوگانه دقیقا پایه دیکتاتوری در نظام های مارکسیستی ، بعثی ، و نظام شبه بعثی ملاها است . به همین دلیل این اپوزیسیون هرگز برای ایران دموکراسی خواهد اورد ، چون نه به دموکراسی اعتقاد دارد ، نه رفتارش دموکراتیک است ، چون ذهنیت و عملکردش بر سانسور و تحریف اخبار و تاریخ بر اساس ایدیولوژی استوار است .
اگر انتگرال جمهوری اسلامی ملایان تبهکار را و توابع آنرا محاسبه کنیم نتیجه آن می شود صفر یعنی هیچ!
واسه این انتگرال را از کتب درسی حذف کردند!!!
شرکت در « نمایش انتخابات » رژیم خیانت است به ایران
انتخابات / انتصابات پیش رو بهترین شانس برای تمرین براندازی است
با تحریم نمایش انتخابات به رژیم « نه » بگوییم،
به جامعه روحیه داده و سپس با اعتصاب عمومی رژیم را فلج کنیم
فلج رژیم زیر بار اعتصاب عمومی، تحریم ها، رکود و تورم اقتصادی به ریزش نیروهای رژیم میانجامد و سقوط حکومت ملایان را تسریع میکند
اکنون بهترین شانس را داریم
بعد از جنگ یا معامله رژیم با ترامپ، دیگر دیر است
اکثریت حامیان نظام پادشاهی، در مناطق مرزی، مناطق قومیتی، مناطق محروم و همچنین مناطق کوهستانی البرز و زاگرس سکونت داشتند. در حالیکه بیشترین مخالفتها در مقابل سیاستهای توسعه گرایانه آن نظام، از سوی ساکنان شهرهای عمده مناطق کویری وحاشیه آن وبویژه تهران صورت میگرفت، که از قضا، از نظر بهره مندی از سیاستهای مرکزگرایانه و همچنین سهم بیشتر از اقتصاد نفتی، در وضعیت بسیار بهتری قرار داشتند. به هر روی، فربه شدن طبقه متوسط شیعه و رواج شیعه ایسم و رویش اینتلیجنسیا و نخبگان اسلامیست و آمریکا ستیز در این مناطق، منجر به فلاکت ونکبت ۵۷ شد. اکنون نیز، بار بروکراتیک و تکنوکراتیک ماشین سرکوب وویرانی، بر دوش طبقه متوسط شیعه ساکن در دار الخلافه شیعه است. امیدی به این طبقه رانتخوار نیست. اگر قرار باشد تحولی صورت پذیرد، از سوی ایرانیان واقعی خواهد بود.
چونکه خمینی در جرگه ی عهد بوقی های “عقلانیت” کتگوری میشود.
عقلانیت و دیگر هیچ یعنی: حیوانات هم عقل دارند.
یک سگ اگر عاقل نباشد زندگی خود را با محیط وفق نمیدهد.
از حیوانات مثل سگ محترم عذر میخواهم که خمینی را باهاشون مقایسه کردم.
رشته های ارزشمندی چه در طبیعت و چه محیط هستی انسان – خاصیت – دارندگی دارد.
مشکل عقلانیت: وقتی دکارت عقلانیت را در قالب راسیونالیزم ارائه داده بود انسان های بی خاصیت مثل خمینی هم وجود داشتند که تا جنگ جهانی دوم دست بردار نبودند که تمام اینها در وجود هیتلر ظهور پیدا کرده بود.
هیوم فیلسوف کامون سنس آب سرد را روی دست آن دسته بی خاصیت ها میریزد که در اروپا عرصه را به دست نگیرند.
– هیوم: عقلانیت یعنی سراسر جهان زجر بکشند اما از انگشت من یک قطره خون نچکد!
در روان کاوی این گونه موجودات مرموز, تودار, بی خاصیت و تنبل ذهن بیمار دیاگنوز شده اند:
وقتی بیماری میساجینی به اوج میرسد, یکی از خصیصه ی آن زن ستیزی, زن ذلیلی و زن آزاری است.
خمینی هر سه تای این را بوده است.
یک هیچ گرای عقلانی (که اینشم کم دارد) حتی به درجه یک باکتری هم در مغزش رشد نکرده است.
به نظر میاد این جانور غریزه ی داشته که آن را باید در نوشته هایش جستجو کرد.
بویژه انواع و اقسام سکس با حیوانات.
– بدبخت آن ملتی است که چنین پشه ی بی خاصیت را رهبر خود بکند!!!!!!
زمانی بازرگان گفته بود که رهبر انقلاب ۵۷ نه خمینی که شخص اعلی حضرت بود . اکنون ۴۱ سال بعد رژیم و اپوزیسیون ان در همان وضعیت قرار دارند با این تفاوت که این بار جای رهبر رژیم با اپوزیسیون بی رهبر عوض شده . اپوزیسیون بی سر باید از خامنه ای تشکر کند ، که او به انها و توهمات ۴۱ ساله انها خاتمه داد ، وگرنه معلوم نبود این اپوزیسیون تا کجا می خواست به دست بوس خامنه ای برود و در بازی مسخره او به عنوان انتخابات شرکت کند . و مردم را به بازی بد و بدتر او فراخواند .
خامنه ای که هر بار با حذف دیگران ( دگر اندیشان )، حتی کاسه لیسان ملی مذهبی ، نزدیکان رفسنجانی وخاتمی و موسوی و … به اینها هشدار می داد که در رژیم او هیچ جایی برای هیچ احدی که اندکی زاویه با او و سیاست های روس محور او ، داشته باشد نیست ، و بعد جلوی انها چند تا از مزدوران دو چهره خودش ( روحانی ، ظریف ، مطهری ، …..) را می گذاشت ، که مثلا انها بتوانند تمرین دموکراسی دینی ( اسلام بعثی روسی ) بکنند ، و خود خرشان را فریب دهند که به کسی که از رهبر دورتر !!! بود رای داده اند . بعد هم این فرد دور از رهبر ! سر بزنگاه ها میرفت دم دستشویی رهبر می ایستاد تا وقتی او با حکم ثانویه از پوتین می امد بیرون ، اینها دستمال به دستش بدهند ، خودش را تر و خشک کند. مخالفت این مزدوران اصلی رژیم بعثی روسی اسلامی ( یعنی رفسنجانی ، موسوی ، کروبی ، ناطق ، تاجزاده ، نبوی ، عبدی ، خوئینی ها ، خاتمی ، …..) هم در حد اینکه آقا ناراحت و عصبانی نشود و در مورد مسائل پیش پا افتاده بود ، نه حذف ولایت فقیه ، یا مخالفت با الت دست روسیه شدن در سوریه ویمن و عراق ، یا مخالفت با امریکا ستیزی به سبک تروریستی روسی قاسم و دیگران ، یا مخالفت با دخالت تروریستی ملاها در منطقه و جهان ، یا مخالفت با فروش کشور به روسیه ، یا جایگزینی مذاکره و معامله با رؤسای جمهور امریکا و اروپا ، به جای اصرار بیهوده بر پرده پوشی و انکار و دنبال بمب اتم رفتن و موشک ساختن و گروه تروریستی ساختن برای بر اندازی اسرائیل و اخراج امریکا از منطقه به نفع روسیه ، و اتش زدن به فروش نفت و گاز به قیمت فقیر کردن مردم و کشتن انها . انهم برای چی ؟ برای کی ؟ برای اینکه روسیه بتواند نفت و گاز را در غیاب اینها و هم پالکی هاشان در سوریه و عراق و ونزوئلا و ژاندرام روسی حفتر در لیبی ، گران بفروشد ، تا دچار بحران نشود . یعنی ملاها و هم پالکی هاشان تیر بلای اعتراضات و فقر و سرکوب مردم را به جان خریدند ، تا پوتین سر پا بماند .
خامنه ای امروز در جای رهبر اپوزیسیون نشست و این دوچهره ها را هم حذف کرد که این گروهک های اپوزیسیون روس محور آمریکا ستیز ، و احمقهای ملی مذهبی و سبز و اصلاح طلب روسی و امریکا ستیز ، به بهانه وجود کثافت و خیانت کار انها ، میرفتند با دل و جان به قاتلین ، ابزارهای سرکوب ، دروغ گویان مفتضح رژیم ، به نام اعتدال و اصلاح و سبز و …. رای می دادند ، و مردم بی چاره را فریب می دادند که اگر به اینها رای دهید یعنی با خامنه ای و یزدی و رئیسی و طائب و مصباح و … مخالفت کرده اید . اگراینها بیایند ، حجاب اختیاری می شود ، نظارت استُصوابی برچیده می شود ، زنان وزیر می گردند ، کسی دیگر به جوانان گیر نمی دهد برای زلف مو و استین کوتاه و موزیک در داخل ماشین و دوست دختر و پسر و با آمریک صلح می شود، تحریم ها میروند ، …… اما همینکه همین ها امدند ، از هیچ کدام انها که خبری نشد هیچ ، جوانان را کشتند ، زنان را از معاونت هم حذف کردند ، تا مرز درگیری اتمی با امریکا پیش رفتند ، بدترین تحریم ها را اوردند چون مثل سپاه و خامنه ای و بدتر از احمدی نژاد و بعیدی و … فحاشی کردند و رجز خوانی ، هواپیمای مسافربری را هم که جوانان دو تابعیتی ( دشمن خونی نظام به تشخیص حزب توده که هر کسی در غرب درس بخواند جاسوس امریکا می شود ) در ان بودند با موشک روسی زدند و گفتند ما خبر نداشتیم . بعد معلوم شد که اینها یا پیش از خامنه ای می دانستند یا همزمان با او، چون خلبان اسمان به انها گفته بود . همان شب !
جالبتر اینکه مزدوران فرامرزی ملاهای روسی رفته اند دنبال نسل جدیدی از مزدوران دو چهره ملاها ، مثل خزئلی را اورده اند در رسانه هایی که ادعای سلطنت طلبی دارند ، برای قاهره مسافر کشی میکنند ، یا از پرویز نیک خواه تروریست مائوئیست کنفدراسیون زمان شاه ، که به روی شاه اسلحه کشید ، قهرمان گفت و گوی تمدنها می سازند ( لابد دیگر نقاب توده ای ، فدایی ، مارکسیست روسی بد جوری تابلو شده اینها هوس زیر و ابروی مائوئیستی کرده اند برای استتار تا کسی نداند که اینها در لندن و واشنگتن برای ملاهای روسی کار میکنند ) .
انقلاب مردم ایران که عنقریب اتفاق افتاد ، به همان اندازه که بازرگان مدیون شاه بود نه خمینی ، مدیون خامنه ای خواهد شد ، چون اگر نبود این دیکتاتوری رک و مستقیم و بدون پرده پوشی خامنه ای ، شاید به این زودیها مردم نمی توانستند از این افتاب پرستان روسی ( اصلاح طلب ، سبز ، ملی مذهبی ، گوادلوپیست ، دموکرات خلقی ، بعثی ، کمونیستی هزار چهره ) خلاص شوند . تا سقوط دیکتاتوری روسی خامنه ای ، فقط یک شرکت نکردن دسته جمعی در انتصابات روبرو ، فاصله است . ترامپ مدد ! یک گوادلوپ واقعی نیاز داریم و یک ملتی که بیاید به خیابان ، رهبر مهبر هم نمی خواهیم . خودش پیداش میشه ، حالا از کویت باشه یا از پاریس ، یا از واشینگتن ، چه فرقی میکنه ؟ فقط از مسکو نیاد ، یا قبلا با قطار و هواپیما او را از مسکو نیاورده باشند به غرب، همین .
به نظر می رسد که مردم یک سرزمین (مثال) مانند کشور ما دوست ندارند از گذشته یاد بگیرند۰ شاید با خود می گویند وقتی من می توانم تاریخ را تکرار کنم چرا از آن یاد بگیرم۰ مردم باید در به اصطلاح انقلاب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ اینرا می دانستند که کشور خود را نباید به دست بیگانه بسپارند۰ باید اینرا می دانستند که روح الله خمینی سید است و سیدها نژاد ایرانی ندارند و در طول تاریخ به کشور ما جنایت و خیانت کردنند۰ خمینی در جواب پرسش یک خبر نگار همانطور که در این متن آمده گفت: از اینکه به ایران باز می گردد هیچگونه احساسی ندارد۰ چون می دانست که اجداد او کسانی بودنند که در هزار وچهارصد سال پیش کشور ما را به خاک وخون کشیدند بیش از سه میلیون تن را کشتند به دختران و زنان ایرانی تجاوز کردنند بیش از یک میلیون کتاب با ارزش را سورانیدند۰ آنها خود را آقا سروریا نژاد بهتر(سید) می دانستند و ما را عجم می نامیدند که مفهوم آن گنگ و لال و زبان بسته است (یا همان فارسی و کسی غیر از نژاد آنها)//
گوشه ایی از جنایت های سید ها: علویان که همزمان با دیلمیان و یعقوب لیث صفاری بود یکی از جنایتکارترین حکومتهایی است که در طول تاریخ ایران وجود دارد۰ حسن ابن زید که از اولاد سادات سجادی بود در یک قلم فقط دوهزار نفر از دیلمیان را در گرگان گردن زد و ۱۰۰۰ تن که به دیلمیان کمک کرده بودنند دست و پایشان را برید خشونت آنها زبانزد است۰
حکومت دوم سربه داران است. قسمت روشن آن مقابله با مغولهاست ولی سرداران آن به جان هم افتادند و همدیگر را که ۱۳ نفر بودنند قتل عام کردنند. آنها زنهای روسپی را در چاه می انداختند و خاک سر آنها می ریختند. اکثر اوقات این سادات (جمع سید) در کنار پادشاهان و گردن کلفت ها بعنوان یار و یاور آنها بودنند. در زمان صفویان تاج را بر سر شاه می گذاشتند و در تمام جنایت های آنها سهیم بودنند۰ شیعه ها ادعا می کنند که خاندان علی و خود او دوستداران ایران و ایرانی بودنند که این دروغ بزرگی است. زمانیکه حملات به ایران شروع شد و به سوی مازندران و گیلان می رفتند که این در زمان عثمان خلیفه بود به پسران خود حسن و حسین توصیه کرد که با لشکر اسلام به ایران حمله کنند. در مازندران گیلان و آذربایجان کشتار فراوان کردنند و دو فرزند ایشان در این کشتار سهیم بودنند۰ اینها را دکتر جواد مشکور استاد دانشگاه با مدارک و منابع دقیقی بیان کرده است۰ صفویان خود را سید و از خانواده بنی هاشم می دانستند و حتی شیخ صفی الدین اردبیلی را هم سید می دانستند۰ سید راهی برای پول درآوردن شده بود. اینها تنها روح و روان ما همچنین کشور اهورایی مان را خراب کرده و امروز که کشور کمپلت دست سید ها افتاده, کشوری باستانی را دارند نابود می کنند!
نیامد ز بهرام « هیچ » آگهی
اگر ایران بیفتد، هیچ د ا ر ی؟
هیچ شب، هیچ روز به ایران میهنت فکر می کنی؟ هیچ گاه حتی یک گاه، ایران را به یاد می آوری؟
هیچدان و هیچمدان دارند سرزمینت و مغز مردمانش را بیابان و بیکاره می کنند و تو هیچ…نگویی من دلی پر پیچ دارم…
اگر ایران بیفتد، هیچ دارم؟!
هیچ نشنیده و نخوانده ای که کرکسّ زمانه خامنه ابن یزید خلیفه هیچکسَِ کذابِ موشِ موشک انداز، به ایرانیان هیچ گفته که: اگه من را ذلیل و هیچ می بینید، اقلا بخاطر ایران عزیز در صفوف رای حاظر و به من هیچ و پوچ رای بدهید یعنی، به هیچ رای بدهید ! هیچ خری چنین هیچی می بافد؟ من از بالا نشینی خس دیوار دانستم که…نا کسَ کسَ نگردد بدین بالا شینی ها …همین، هیچ دیگر!
یا نبُد هیچ کسّ از باده فروشان بیدار
یا چو من هیچکسّم هیچکسّم در نگشود!
(جامی)
پاینده بماند ایران
والبته که باید در این فرصت بی همتای تاریخی قدر آن را دانست که پس از سپری شدن فرصت پشیمانی سودی نخواهد داشت و اما فعالان برجسته ای همچون نویسنده محترم مطلب خانم الهه بقراط و دیگر دلسوزان ایران نباید لحظه ای درنگ کنند. یکی از مهمترین کارها که شاید مهمترین باشد توافق بر سر انتخاب رهبر جنبش ملت ایران است که همیشه از بزرگترین نقایص امور اپوزیسیون بوده . بنظر بسیاری از مردم خانم مسیح علینژاد میتواند این نقش بسیار حیاتی را بعهده بگیرد چرا که ایشان توانایی و ویژگیهای لازم را دارد و مهمتر آنکه در داخل مورد پذیرش ملت هست. اما نکته دیگر اینکه شورای گذار باید از دول و رسانه های خارجی درخواست کنند که جنبش و خواسته های ملت ایران را خیلی بیشتز از قبل در کانون توجهات قرار دهند و دیگر اینکه پس از قرار گرفتن در کانون توجهات رسانه ای تمامی فعالین سعی کنند مستمرا رهبری و حاکمیت ایران را سیبل سوالات و انتقادها قرار داده و مدام از آنان بخواهند که در مورد مشکلات مردم و خواسته های جامعه پاسخگو باشند و نیز آنان را و خصوصا نیروهای سرکوبشان را هشدار دهند…
“همه”دچار جنون بودند!از چاله ای خفیف درآمدند و به چاهی عمیق افتادند!اما هر چه بوده و نبوده گذشته و امروز اگر ملت این سیستم طاعونی را واقعا نمیخواهند باید تظاهرات های میلیونی و خشن و همه جانبه مثل تظاهرات های از شهریور تا بهمن ۲۵۳۷ را باز هم در سطح کشور ببینیم وگرنه با کامنت پراکنی و فعالیت های پشت پرده خبری از تغییر نخواهد بود!