عبدالرحمن الراشد (شرق الاوسط) – تیتر این نوشته که جملهای از وزیر دفاع اسرائیل است درواقع خلاصهای از استراتژی این کشور در برابر حضور شبهنظامیان رژیم ایران در سوریه است و چنانچه تلآویو به روشی که در یکی دو سال گذشته آغاز کرده همچنان به بمباران سنگین مواضع و مراکز تمرکز نیروهای وابسته به جمهوری اسلامی ادامه دهد بیشک اشغالگری رژیم تهران در کشور ویران سوریه پایان خواهد یافت.
نیروهای جمهوری اسلامی ایران و شبهنظامیان وابسته به آن هیچگاه به حملات سنگین و دردناک اسرائیلیها پاسخ نداده و نخواهند داد. روسها شریک اول رژیم اسد به نوبه خود هیچ اعتراضی به حملات مکرر اسرائیل به مواضع نظامی ایران از خود نشان نمیدهند، مگر برخی اظهارات رسانهای خجولانه اخیر که در اعتراض به بمباران داخل و اطراف دمشق توسط اسرائیل صورت گرفت. البته این اعتراض خجولانه روسها نیز به خاطر بمباران مواضع ایران نبود بلکه به این دلیل بود که بمباران اسرائیل نزدیک بود به فاجعهای مانند سقوط هواپیمای مسافربری اوکراین در تهران منجر شود چون همزمان با حمله اسرائیل پدافند موشکی سوریه نزدیک بود یک هواپیمای مسافربری ایرانی را ساقط کند و اگر خلبان هواپیمای مسافربری کمی کنجکاوی به خرج نمیداد و هواپیمای پر از مسافران بیگناه را بطور اضطراری فرود نمیآورد، شاهد فاجعهای دیگر مانند آنچه در تهران رخ داد اما این بار در سوریه میبودیم.
شاید شدیدترین تهدید تلآویو به نیروهای ایران در سوریه اظهارات اخیر نفتالی بنیت وزیر دفاع جدید اسرائیل است که گفت: «ما از اقدامات پیشگیرانه در برابر ایران به سوی استراتژی اقدامات تهاجمی حرکت کردیم زیرا این تنها اقدامی است که اخراج ایران از سوریه را برایمان تضمین میکند. ما به صراحت به آنها (نیروهای رژیم ایران) میگوییم : «ما سوریه را تا آخرین نیروی ایران یا شبهنظامیان ایرانی بمباران خواهیم کرد».
وزیر دفاع اسرائیل همچنین گفت: «ما سوریه را به ویتنامی برای ایران تبدیل خواهیم کرد و آنقدر به آنها ضربات سنگین وارد میکنیم تا مجبور به ترک خاک سوریه شوند».
واضح است که منظور وزیر دفاع اسرائیل ورود به جنگ تمامعیار یا رویارویی کامل با ایران نیست بلکه هدف اصلی و استراتژی نظامی اسرائیل وارد کردن ضربات سنگین، موردی، کیفی و تعقیب و پیگیری مداوم برای بمباران مواضع حساس رژیم ایران در سوریه است.
تشدید حملات سنگین اسرائیل به مواضع ایران و شبهنظامیان وابسته به آن در سوریه را نمی توان از سیاست تجهیز برخی از گروههای سوریه به موشکهای دقیق ضد هواپیمای جنگی و هلیکوپتر توسط ایالات متحده آمریکا که اخیرا در اسقاط دو هلیکوپتر متعلق به ارتش اسد در استان ادلب موثر بود، جدا دانست.
به نظر میرسد که عملیات جاری آمریکا و اسرائیل در چارچوب یک اقدام مشترک برای تحت فشار قرار دادن ایران تا زمان خروجاش از سوریه و عراق ادامه خواهد یافت. قتل قاسم سلیمانی فرمانده «نیروی قدس سپاه» و مسئول عملیات نظامی ایران در سوریه، در راستای همین سیاست و اقدام مشترک یعنی اخراج ایران از سوریه و عراق صورت گرفت.
با وجود این اما در متن این داستان چند سطر نامفهوم و غیرواضح مشاهده میشود و آن لاابالیگری رژیم دمشق و بیمسئولیتی روسیه در دفاع از متحدشان ایران است. آیا این بیاهمیتی به درگیریهای چندملیتی در مرزهای شمالی سوریه با ترکیه ارتباط دارد یا مسائلی دیگر در پشت پرده است که هنوز مشخص نیست. رژیم دمشق و روسیه که از متحدان ایران در سوریه به شمار میروند تهران را در برابر ضربات آمریکا و اسرائیل تنها گذاشتهاند.
نبردهایی که در نزدیکی مرزهای ترکیه اتفاق میافتد، بخشی از تسویه حسابهای نهایی پرونده سوریه با موضوعات متعدد از جمله تعین تکلیف رژیم در راه حل نهایی، پناهندگان، گروههای مسلح و حذف حضور ترکها و ایرانیها در سوریه است. مهمترین بخش این روند که برای تعداد زیادی از کشورهای منطقه و همچنین ایالات متحده و اسرائیل بسیار مهم تلقی میشود اخراج رژیم ایران از سوریه است. البته رژیم ایران به سادگی و بدون خونریزی و قتل و کشتار و تحمل خسارتهای سنگین از این کشور خارج نخواهد شد اما بیشک پایان بحران سوریه تنها با خروج ایران متحقق خواهد شد و طرد شبهنظامیان اسلامگرای وابسته به ترکیه و ایران یافتن راه حل نهایی برای بحران سوریه را تسهیل خواهد کرد.
دمشق و روسیه اکنون نقش ایران را پایان یافته میبینند؛ ایران در جنگ حفاظت از رژیم اسد تلاش کرد و با روسیه از سقوط کامل رژیم محافظت کرد. اما اکنون به یک سربار سنگین بر دوش روسیه و سوریه تبدیل شده است. سوریه برای برقراری ارتباط با محیط خود و جامعه بینالمللی پس از بحران نمیتواند در کنار ایران قرار بگیرد و روسیه برای نفوذ بلامنازع بر سوریه تهران را مزاحمی پردردسر میبیند.
تفاوت دیدگاههای روسیه و ایران در سوریه در این است که اولی دمشق را بخشی از منظومه و عضوی از اردوی منطقهای خود میخواهد، در حالی که رژیم اسلامی ایران اهداف گستردهتری در سوریه دارد؛ رژیم ایران میخواهد آن را مانند لبنان به کشوری وابسته به خود و به سکوی نظامی علیه اسرائیل تبدیل کند! تهران همچنین میخواهد از سوریه ابزاری برای تأمین حضورش در عراق به عنوان بخشی از جنگ نفوذ و اقتدار در منطقه استفاده کند.
اگر ایران از سوریه خارج شود، مهمترین دستاورد سیاسی و نظامی برای آمریکا، اسرائیل و همه کشورهای منطقه خواهد بود زیرا خروج جمهوری اسلامی از سوریه به سرعت بر حضور این کشور در عراق تاثیر خواهد گذاشت و نفوذش در لبنان نیز به شدت تضعیف میشود. تحقق این هدف استراتژیک بزرگ، یک ماموریت آسان نخواهد بود.
*منبع :شرق الاوسط
*نویسنده: عبدالرحمن الراشد
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن
با احترام و ادب . با سپاس از زحمتکشانِ محترم این شبکه ، جهت درج این مطلب .
اگر در خاطرمان باشد ، حدوداً یکسال قبل که بروبیا ها از سوى اورشلیم به موسکو ، داشت بیشتر میشد ، یکبار ، لائوروف ، که ابراز کننده خطوط اصلى سیاست خارجى موسکو میباشد ، بصورت واضح اعلام نمود ، که ما نمیتوانییم با این ادعاى ( محو اسرائیل ) از سوى تهران ، موافق باشیم.
و ادامه داد ، این چیزى نیست که جامعه جهانى بپذیرد .
با توجه بر اینکه ، روسیه بسیار بیشتر از اخوندهاى قاتل و دزد ، بر سیستم غیر مذهبى ِ سوریه نفوذ دارند و سوریه نیز میداند که هرگز توان رویارویى با همسایه اى چون اسرائیل را ندارد ، لذا هم اوضاع امروز ِ روابط دنیاى عرب ، با اسرائیل را میبیند و هم به هشدارهاى موسکو گوش میکند .
بنابر این ، حکومت بشدت مقدسِ دزدان و ادمکشانِ حاکم بر ایران ، در اینده سوریه ، نمیتواند نقشى بیش از ، نایب تولیه آستانِ ِ مقدسِ زینب را داشته باشد . براى اینکه این سِمَت لولهَنگ دارى را ، با رغبت قبول نماید ، اول باید نیروهاى مزدورش توسط
تر کیه و اسرائیل ، هردو ، با چُرت زدن و ندیدنِ ساکنِ کاخِ کرملین ، قلع و غم بشوتد ، و سپس شغل شریفِ مورد اشاره را ، به سیاستگذاران دزد ِ حاکم بر ایران ، پیشنهاد نمایند .
با پوزش از توضیح واضحات و اطاله نوشتار .
تفاوت فکری و عملی مسافران این هواپیما با هواپیمای اوکراینی از زمین تا آسمان و بقولی از دوزخ تا بهشت است.
اسرائیل و آمریکا اگر در این پروژه مشترک پیروز شوند میشود امیدوار بود که آرام آرام منطقه روی آرامش را ببیند و ایرانیان نیز راحت تر بتوانند به آمال و آرزوی دیرینه خود دست بیابند.
و تشکر از کیهان لندن بابت ترجمه مقاله های مفید از تحلیلگران عرب لطفا بیشتر مقالات بگذارید
شکرا عبدالرحمن الراشد (شرق الاوسط)
و باز به امید آنروز!
– ابوالقاسم صلواتی، رئیس بیدادگاه ، امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی، از بازداشتشدگان اعتراضهای آبان را به اتهام «مشارکت در تخریب و تحریق!! به قصد مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران» به اعدام محکوم کرد!!.
همچنین این سه شهروند معترض زندانی را علاوه بر اعدام مجموعاً به تحمل ۳۸ سال زندان و ۲۲۲ ضربه شلاق محکوم کرده اند؟!! اقوامشان میگویند هر سه متهم زیر شکنجه وادار به اعتراف جعلی شده اند.
– گروه ویژه اقدام مالی افایتیاف (FATF)، فوریه۲۱ ، حکومت ایران را به لیست سیاه خود بازگرداند.بر اساس نظر کارشناسان اما جمهوری اسلامی پس از این اقدام کار گروه ویژه اقدام مالی در شرایطی قرار گرفته که حتی کشورهایی نظیر روسیه، چین، ترکیه و عراق که همواره در زمان تحریمها رابطه دوستانهای با حکومت ایران داشتهاند، اکنون برای ادامه مبادلات تجاری خود در شرایط بسیار سختی قرار گرفتهاند!.
مگر اسرائیل کاری برای مردم مملکت ما بکنه وگرنه امریکا هیچ غلطی نکرده و نمیخواد بکنه و نخواهد کرد.
بجز مسائل پشت پرده که میان جمهوری اسلامی و سوریه و روسیه در جریان است، باید به یک سری اخبار هم توجه کرد که جسته گریخته در لابلای خبرها گاها دیده شده اند: برای مثال، پس از به نتیجه رسیدن برجام و کرنش بزدلانه خامنه ای (با توجه به شعارهای یک سال قبل از برجام!)، روسیه چند بار به جمهوری اسلامی پیشنهاد ایجاد انعطاف بیشتر در قضیه اسرائیل کرد. چند کشور اروپائی از جمله آلمان با صدائی رساتر این توصیه را تکرار کردند. اما چون مرگ و زندگی جمهوری اسلامی بر اسرائیل ستیزی (البته فقط در شعار!) بنیان گذارده شده است، رژیم نتوانست پیشنهاد را حتی در ظاهر هم اجابت کند.
روسیه هم همان زمان با رژیم اتمام حجت کرد که با سیاستهای غلط جمهوری اسلامی نمی تواند همراهی کند. بهمین دلیل جمهوری اسلامی در سوریه تنها ماند. قضیه ترکیه جداست!
رژیم ایران یک ببر کاغذی و بازیچه دست روسهاست و برای جنگ میدانی و هزینه دادن از طرف روسیه وارد جنگ سوریه گشت.لذا حذف و طرد این تروریستها از کارزار سوریه هم برای روسیه سهل و ساده است!….طوری جناب راشد در مورد رژیم تروریست اسلامی قلمفرسایی می کند گویی اینان فی النفسه نقشی در معادلات سیاسی جهان و بویژه در خاورمیانه دارند.اینان همیشه دست آموز و دست پرورده و غلام حلقه به گوش قدرتها بوده اند و خواهند بود البته اگر عمرشان من بعد به دنیا باشد!!!!
نویسنده این گزارش نوشته اگر خلبان هواپیمای ایرانی کمی کنجکاوی نکرده بود باعث کشته شدن مسافران بیگناه میشد ! میخواستم بدانم در بحبوحه جنگ و زد و خورد کدام ایرانیهای بیگناه هواپیما ر وپر میکنند و هفته ا ی چند پرواز پر به سوریه میروند ؟! اینهایی که مسافر اینگونه پروازها هستند اصلا بیگناه نیستند و اکثرشان نیروهای جنایتکار و سرکوبگر مردم ایرانند ، که گاهی هم از سوریه سری به ایران میزنند تا دیداری با اربابشان داشته باشند و در صورت لزوم در سرکوب و کشتار مردم شرکت کنند همانند کشتار آبان ماه گذشته .