مجید محمدی – این روزها تمدن غربی از سوی پسااستعمارگرایان، هویتگرایان، فاشیستها، سوسیالیستها و اسلامگرایان به مراتب مختلف هدف حملات بیاساس قرار گرفته است. آنها در پی نابودی این تمدن و ارزشها و دستاوردهای بزرگ آن مثل عقلگرایی، عرفیگرایی، فردگرایی، تجارت آزاد، توسعه، انقلاب صنعتی و اطلاعات و حقوق بشر با ایدئولوژیهایی هستند که فقط فلاکت و فقر برای بشر به ارمغان آوردهاند. متاسفانه نظام آموزشی هم در جوامع اقتدارگرا (که حکومتهایشان از غرب متنفر هستند) و هم در جوامع غربی (که نظام آموزش عمومیاش به دست چپگرایان خجالتزده از دستاورهای تمدنشان افتاده) این دستاوردها را به نسل بعد منتقل نمیکنند. نسل تازه هم به نظر میآید که ریشههای علمی و عقلانی تمدن جدید را که با تلاش شبانهروزی دهها نسل به دست آمده فراموش کرده و تصور میکند که دنیا همیشه همین بوده که هست.
در این نوشته میخواهم ده کتاب را که مبانی و ارزشهای بنیادین تمدن غربی را آشکار میکنند و من از طریق آنها این مبانی را تا حدی آموختهام به شما معرفی کنم. انتخاب ده کتاب از میان صدها اثر درخشان کار دشواری است اما برای کوتاه کردن مطلب و نیز توجه و تمرکز بیشتر چارهای نیست. بسیاری از این آثار به زبان فارسی ترجمه شدهاند و یکی از آنها به این زبان نوشته شده است.
۱.«گفتار در روش» دکارت
اهمیت روش علمی به مراتب بیشتر از موضوعاتی است که دانشمندان بر روی آنها کار میکنند. تمدن غربی با درک اهمیت روش است که نهادهایی مثل آیین دادرسی، تحقیق و توسعه و دمکراسی را تحقق بخشیده است. نکتهی دیگری که دکارت در این اثر به ما میآموزد آن است که جوهرهی بشر اندیشیدن وی است (میاندیشم پس هستم) و نه جنسیت و قومیت و گرایش جنسی وی، آنچه در فرهنگ هویتگرای امروز به نشانههای شخصیتی تبدیل شدهاند. امروز به محتوای اکثر رسانهها و مقالات و کتابهایی که منتشر میشوند نگاه کنید: فقط سه مقوله برای توضیح همه چیز دارند: نژاد، جنس و گرایش جنسی. صدها مقولهی دیگر برای فهم عالم فراموش شده است.
۲.«خوابگردها»ی آرتور کستلر
تاریخ علم از حوزههایی است که چشمان افراد را بر دستاوردهای تمدن غربی باز میکند و مخاطب به ویژه مخاطب خودبزرگپندار (مسلمانانی که معتقدند غربیان هرچه دارند از مسلمانان فرا گرفتهاند) میتواند حد خود را دریابد. تاریخ علم در اروپا تاریخ تلاش همهجانبه برای فهم ساز و کارهای درونی طبیعت از روزنههای متفاوت بوده است. کستلر در خوابگردها نشان میدهد که این فرایند چند صد ساله از پیش برنامهریزی نشده و کسانی که در آن مشارکت داشتهاند مثل خوابگرد در آن عمل کردهاند. کارل پوپر بعدا به روش دیگری همین را نشان میدهد: حرکت با چشمان بسته در دنیایی تاریک.
۳.«تاریخ انحطاط و سقوط امپراتوری روم» ادوارد گیبون
امپراتوریها تا ابد باقی نمیمانند. این کتاب شش جلدی تمدن غربی را از اوج امپراتوری روم تا سقوط بیزانس دنبال میکند. در جوف این اثر تاریخ مسیحیت اولیه، کلیسای دولتی روم و تاریخ اروپا را میتوان یافت. آثار دیگری که بعد از اثر قرن هجدهمی گیبون عرضه شدهاند کار وی را تکمیل کردهاند اما این امر از ارزش کار وی در آن دوره نمیکاهد. برنهاده (تز) اصلی گیبون آن است که سقوط امپراتوری روم ظاهرا به حملات بیرونی و اختلافات درونی ارتباط داده میشود اما آن را باید به از کف رفتن تدریجی فضیلت مدنی نسبت داد.
۴.«مبدأ انواع» داروین
داروین از طبیعت افسانهزدایی کرد و نشان داد که انسان بخشی از چرخهی تکاملی حیات است و نه آفریدهای ویژه یا خلیفهی خدا بر روی زمین. البته وقتی خلیفهها حذف شوند زندگی برای دیگران بسیار آسانتر میشود. این اثر به معرفی یک نظریهی علمیدر باب تکامل جمعیتهای زیستی در نسلهای متوالی از مسیر انتخاب طبیعی و تنازع بقا میپردازد.
۵.«پیشرفت یادگیری» فرانسیس بیکن
آموزش علمی وعرفی از بنیادهای تمدن غربی است. آموزش بدون تفکیک علوم و نگرش تخصصی ممکن نیست. وگرنه نظام آموزشی علامههای پرمدعایی تولید میکند که مادر علوم را کتاب مقدس و خود را کتاب مقدس ناطق خواهند پنداشت و تلاش خواهند کرد همهی علوم را از کتاب مادر (کتاب مقدس) استخراج کنند. بیکن معارف الهی را نفی نمیکند اما دانش طبیعی و انسانی را مستقل از آن معرفی میکند.
۶.«سیر حکمت دراروپا»ی محمدعلی فروغی
هر ایرانی که میخواهد درکی ابتدایی از تحول فلسفهی غرب پیدا کند به این کتاب نیاز دارد. کسانی که بخواهند درک خود از دانش زمانه را به فارسی بنویسند نیز به این کتاب نیاز دارند. فروغی از ایرانیان عقلباور عصر مدرن است که قدر وی به خوبی دانسته نشده است. مارکسیستها و اسلامگرایان در دوران اخیر بسیار بیش از عقلگرایان ذهن ایرانیان را اشغال کردهاند. احیای ایران مدرن بعد از جمهوری اسلامی نیازمند توجه دوباره به میراث افرادی مثل محمدعلی فروغی است.
۷.«عصر خرد» تامس پین
پین با اینکه فردی خداباور است رهیافتی عقلانی و انتقادی به امور مذهبی، اجتماعی و فلسفی دارد. برای او مبنا نه باور به امر قدسی یا اقتدار سیاسی بلکه خرد است. این اثر یکی از آثار تبیین کنندهی جدایی دین سازمانیافته از دولت در ایالات متحده است. دمکراسی آمریکایی که بساط قدرتمندان ابدی را جمع کرد و انسانهای عادی را بطور گردشی بر مسند قدر نشاند حاصل «عصر خرد» است.
۸. «شاهزاده» ماکیاولی
ماکیاولی در این اثر به همهی مخاطبان خود میآموزد که سیاست در عالم حیطهای جداگانه از اخلاق و مذهب است و اهل سیاست هرچند در ظاهر به گونهای دیگر وانمود کنند بر اساس منافع و ملاحظات شخصی و گروهی عمل میکنند و قدرت تنها با قدرت کنترل میشود. نسلهای بعد دریافتند که این قدرت در سازمانهای مردمی و رسانهها و آزادی بیان است. ماکیاولی به ما میآموزد که کسب و حفظ قدرت خود یک کسب و کار مستقل است و قوانین و راهکارها و راهبردهای خود را دارد. ماکیاولی فهم سنتی از قدرت و سیاست را تغییر میدهد. اگر ایرانیان با بنیادهای فکری ماکیاولی آشنایی میداشتند عکس خمینی را در ماه نمیدیدند. با خواندن شاهزاده تصور شما از سیاست از آرمانگرایی به واقعگرایی و از جهان اسطورهای به جهان عرفی تحول پیدا میکند. فهمیکه ما امروز از مشرعیت، اقتدار و نفوذ سیاسی و هژمونی داریم تا حد زیادی مدیون نوشتههای ماکیاولی است.
۹.«ثروت ملل» آدم اسمیت
موضوع این اثر آن است که ملتها چگونه بر ثروت خویش میافزایند اما مبانی نظام سرمایهداری یعنی تقسیم کار، انباشت سرمایه، بهرهوری و بازارهای آزاد را مورد بحث قرار داده است. رشد اقتصادی که صدها میلیون نفر را از فقر نجات داده و امروز مورد تنفر فعالان تغییر سیاستهای محیط زیستی است از موضوعات دیگر مورد توجه آدم اسمیت است.
۱۰.«منابع قدرت اجتماعی» مایکل مان
این کتاب که در چهار جلد نوشته شده روابط درونی ایدئولوژی، اقتصاد، ارتش و سیاست را در تاریخ بشریت دنبال میکند. پس از گذر از مراحل اولیهی تاریخ این کتاب بیشتر بر تاریخ اروپا و تمدن غربی تمرکز پیدا میکند. مان در این کتاب چگونگی ظهور انقلاب صنعتی، دولتهای ملی، قشربندی اجتماعی، دولت- شهرها، و امپراتوریها را توضیح میدهد. او همچنین در باب چگونگی ظهور و تحول ادیان و دینامیزم تعامل میان اروپای مدرن و قرون وسطی بحث میکند. او در پایان به ماهیت جنبشهای اجتماعی، پیوندهای اجتماعی و نقش طبقات در تاریخ میپردازد. کتاب در چهار جلد تنظیم شده است: جلد اول در مورد تاریخ قدرت تا ۱۷۶۰، جلد دوم در مورد طبقات و دولت- ملتها از ۱۷۶۰ تا ۱۹۱۴، جلد سوم در مورد امپراتوریهای جهانی و انقلاب از ۱۸۹۰ تا ۱۹۴۵، و جلد چهارم در مورد جهانی شدن از ۱۹۴۵ تا ۲۰۱۱.
آنچه امروز در دانشگاههای غربی به دانشجویان آموخته میشود (غیر از فروغی) این است که همهی دانشمندان فوق مرد و اروپایی بودهاند و به همین خاطر آثارشان استعماری، مردسالار و بیارزش است. سخن از این بیاساستر در مورد تمدن غربی نمیتوان زد. دانشمندان فوق همه عاشق دانستن بوده و به فرهنگ بشری خدمت کردهاند و اهمیتی ندارد اهل کجا بوده، جنسیت و رنگ پوستشان چه بوده و چه دینی داشتهاند. اگر در ایران، اسلامی کردن، علوم انسانی و اجتماعی را به زباله تبدیل ساخته، در دانشگاههای غربی مطالعات حوزهای هویتمحور (مطالعات زنان، اقلیتها و جنسیت که فعالیت سیاسی و ایدئولوژی را در هم میآمیزند) به قاتل این علوم تبدیل شدهاند.
در این بین جای اثری از «فروید» خالی است؛ بدون شک او یکی از سازندگان بنیانهای فرهنگ غرب است. با توماس جفرسون موافقم و به فهرست او میشل اونفره را هم اضافه می کنم.
ظاهرا بعضی ازین کتابها ترجمه نشده کاش کسی پیدا میشد و اونهارو ترجمه میکرد
تمدن ایران در کنار شاهان خود معنا داره! امروز اگر ایران بخاک مذلت نشسته بخاطر اینه که شاه بالاسرش نیست.دقیقا همینه در ضمن ایران رو هم نمیشه با امریکایی که از بیخ جمهوری بوده یکی کرد ایران هم عرض بریتانیا و اسپانیا و سوئده که همشون پادشاه دارن
آقای محمدی کتابهای بسیار مهمی را معرفی کرده اند.
بنظرم با توجه به وضعیت کنونی جهان و شیوع نسبیت گرایی فرهنگی، هویت طلبی، دینخویی، دین سالاری، منطق گریزی، چپ زدگی، مماشات با واپسگرایان و نزاکت سیاسی که دستاوردهای تمدن غرب همچون حقوق بشر، لیبرالیسم، پرگرسیویسم، سکولاریسم، فردگرایی و اومانیسم را هدف قرار داده اند، کتابها و مقالات اندیشمندان طیف خداناباوران نو New Atheism همچون دانیل دنت، ریچارد داوکینز، سام هریس و کریستوفر هیچنز که به چهارسوار کار خداناباوری نو مشهور هستند Four Horsemen of New Atheism ( البته آیان هرشی علی نیز اخیرا به عنوان سوارکار پنجم اضافه شده است) نیز در خور توجه هستند. این اندیشمندان بدون عافیت طلبی و مصلحت اندیشی و نزاکت سیاسی اندیشه های چپکرایان مماشات طلب و هویت جو و نسبیت گرایان و اسلامیستها و دیگر واپسگرایان و شارلاتانها را مورد نقد کوبنده قرار داده اند.
با سپاس از مقالات مفید آقای محمدی و سایر فعالین در کیهان لندن نوشته ها و اشارات مفید آقای محمدی برای کسانی که علاقه ای به اندیشیدن دارند بسیار راهگشا هست . اول باید بگویم خود من تعداد بسیار اندکی از کتاب های نامبرده را خوانده ام و بعد باید گفت خیانتی که چپ ایران دست در دست مذهبیون با تبلیغات گسترده آنزمان در بین ما ملت دهان بین انداخته بودند فروغی را مانند دیوی فرامسیونر و نوکر این و ان معرفی و عقب مانده هائی مانند علی شریعتی و ماکسیم گورکی را که بعد ها مشخص شد خود صاحب قصر های تابستانی و زمستانی میباشد و از فقر کارگران زمان تزار مینویسد به جای بت به خورد ما میدادند . البته این قصه تکراری خیانت این مذهبیون ایرانی که چپ ها را هم میشود جزو آنها قلمداد کرد همواره در ایران ادامه داشته و خواهد داشت و جلوی آنرا فقط تلنگر های از این قبیل میگیرد که جامعه را از خواب بیدار کند .
در ایران هم کتابهای روشنگرانهٔ مفید نوشته شده ؛ یک نمونهٔ آن کتاب «تولدی دیگر» نوشتهٔ شادروان شجاء الدین شفا است که مملو از روشنگریهای تاریخی ، بویژه درمورد خاص ایران است.