جهانبخش پاکزاد – خیزش و جنبش بدون آماج روشن و برنامه درست پیش نمیرود، شکست میخورد، به ناکامی مردم میانجامد. گرچه مردم ایران، در این چهل سال، در ستیز ریشهای، ژرف و سراسری با جمهوری تبهکار اسلامی بودهاند، ولی نتوانسته مافیای آخوندی را نابود نموده و کشور خود را آزاد کند.
مردم هماندیشه، همخواست، همزبان، همراهند و نیاز دارند آنچه را میخواهند به روشنی نوشته شده و به دید همگان آید.
«پیماننامه بزرگ یا پیمان پیروزی»، قانون اساسی جنبش تا پیروزیست. پیروی از آن به شکست دشمن و کامیابی مردم میانجامد.
پیمان پیروزی
۱.ما مردم ایران خواستار ساختن ایرانی آزاد و آباد هستیم.
۲.نخستین گام، نابودی سراسری رژیم ویرانگر و کشتارگر جمهوری اسلامیست.
۳.همه نیروهای سیاسی، تازه، تازه شده، تازهگرا و امروزین دست در دست کوشششان را پیش میبرند. این نیروها:
ا) جمهوری اسلامی را ضد ایران و ایرانی، برآمده از آشوب و توطئهی بیگانگان و بیگانهپرستان میدانند.
ب) در گذشته یا امروز هیچگونه قانونمندی و یا مشروعیتی برای آشوب ۵۷ و ولایت فقیه و رژیم چماق قائل نبوده و نیستند، با آن کوچکترین همکاری نکردهاند.
پ) با اسلام سیاسی و با آوردن اسلام و انگ و رنگ آن در میدان سیاست و فرهنگ از بن مخالفند.
ت) با خشونت، به کار گرفتن ابزارجنگ، جنگ چریکی و تروریستی مخالفند.
ث) پشتیبان هماهنگی و پایبند به زمانبندی دقیق و روش اندیشیده راهبردی رستاخیز ایرانند. ایران یگانه، همبسته، یکپارچه بر پایه شهروندان از سراسر میهن و با برخورداری از ارج همگانی بر اساس ویژگیهای بومی و سراسری شکل میگیرد. ایران از آن همهی ماست و ما همه از آن ایرانیم و برای وی تن به تن زندگی و سربازی میکنیم. برای همه، جا و جایگاهی بلند در ایران فردا خواهد بود، هیچکس به دور از بهرهوری از دادههای کشور برای پاسخ به نیازهایش نخواهد ماند.
۴.در درون و برون، سازماندهی نیروها به شیوه مردمی و مردمسالار انجام میگیرد.
۵. ارج و احترام به یکدیگر و همدلی پایه کار ما است.
۶.سخنگوی ما، سخنگوی ایران و سخنگوی دگرگونیها و نماینده ما در برابر نهادهای بین المللی است.
۷.از آنجا که از سال ۵۷ تا کنون رژیم اشغالگر اسلامی غیرقانونی و ضدقانونی بوده است، «پیمان پیروزی» قانون اساسی مشروطه را تا تدوین و تصویب قانون اساسی آینده ایران، همانگونه که بوده و هست، به رسمیت میشناسد و بدان رجوع میکند.
۸. ما خواستار تنشزدایی در درون و بیرون از مرزهای کشورمان هستیم. در درون کشور آرامش و سازندگی برای پیشرفت و رفاه مردم و در میان کشورهای گیتی، به ویژه همسایگان، کارگزار دوستی و همکاریهای سودمند برای همگان خواهیم بود.
۹.هرگونه همدستی و همکاری با سازمانهای خشن، تروریستی و خشونتگرا که خود را آزادیخواه و آزادیبخش میخوانند، چه ایرانینما، چه بیگانه، پایان میگیرد.
۱۰.ایران به بازیهای گسترش نفوذ و ماجراجوییهای منطقهای پایان میدهد.
۱۱.برپایی سامان نوین ایران خواست ماست. دولت مردمی مردمسالار، دولت نیرومند و امروزین که برای تک تک و همه ایرانیان کارمیکند و ثبات درونی و برونی را تامین مینماید.
۱۲.شالوده و بنیاد سامان و دولت ایران مردمان نیکدل، نیکاندیش، نکوگفتار و نکورفتارند که نهادهای استوار و قانونمند آفریده و بدان ارج مینهند.
۱۳.در این چهل سال، ایران از تباهیهای حکومت اسلامی بیش از آنچه بتوان پنداشت، رنج دیده است. خشونتزدایی گسترده، جلوگیری از آشوب، هرج و مرج، زورگویی، آسیب و گزند به جان، ناموس و دارایی مردم از نخستین وظیفههای ماست.
۱۴.نیروهای ساماندهنده و سامانساز چون ارتش و شهربانی و پلیس و نیروهای انتظامی همگی توانمند و پشتیبان قانون و بهترین پناه مردم خواهند بود.
۱۵.نهادهای اقتصادی کارآمد در خدمت پاسخ شایسته به نیازهای زندگی ایرانیان خواهند بود. دزدی، رشوه، زد و بند، سوء استفاده از امکانات، پارتی بازی و اجحاف و… کوچکترین جایی در کشور نخواهد داشت. اقتصاد شکوفای ایران نوین برای هر ایرانی کار درخور و درآمد بسنده ارمغان میآورد. کار کودکان، غیرقانونی و هر کودک در نهادهای آموزشی، به آموختن و کارآموزی شایسته برای آیندهاش خواهد پرداخت. آفرینش کارگاه و کارخانه بسیار آسان خواهد شد و جوان و پیر، زن و مرد، برابر، میتوانند از کمکهای دولتی و همگانی بهره گرفته و کارآفرین، کارساز و آفریننده فرآوردهها و دستاوردهای تازه گردند. پول ایران، دوباره و بهتر از پیش، پولی نیرومند و ارزشمند خواهد شد. کشاورزی نمونه و صنعت آفریننده دل نیرومند اقتصاد ایران نوین خواهند بود. بزرگترین نیروی ما نیروی انسانیست، نیروی میلیونها جوان دانا و توانا و خواستار سرفرازی کشور و خانواده خویش، آماده برای پیشبرد ماشین کار و تولید، نیروی میلیونها ایرانی، پراکنده در همه جای جهان، چیره بر زبانهای گوناگون و کارشناسیهای ارزنده که با دل و جان به میهنشان پیشکش میکنند و اقتصادی بس شکوفا را تقویت مینمایند.
۱۶.دگرگونیهای بزرگ از فرهنگ سرچشمه میگیرند. نابودی جمهوری اسلامی زمانی واقعی خواهد بود که ویرانگریهای فرهنگی- شناسهای- اخلاقی آن و پیامدهای شوم آنها ازمیان رفته باشد. نهادهای فرهنگی ایران نوین نیرومندترین نهادهای آفریننده ایران و ایرانی نو خواهند بود. نهادهایی که شناخت، آگاهی، به خود آمدن، خود بودن، خودشناسی و خود شدن را توانمند میکند، آینده، اکنون و گذشته را در پیوندی شگرف و پُر پیوسته میسازد، ازخودبیگانگی، چندخودی- چندبیخودی را پایان میدهد و با روان ناب و تازه، هر ایرانی به میدان زندگی میآید.
۱۷.ایران فردا ایران شگفتیهاست، ایران آزاد، ایرانیان آزاد آزاده، رها از تیرگی، بریده و فرا از باورهای زشت. سخن، هنر، زبان، نگرش، روان، درون و برون، برخورد و گفتگو، اندیشه و برداشت، پوشاک و آیینهای روز، ماه و سال، همه نو، همه از سر نو، همه با ریشههای سترگ و شاخههای باز و گسترده… از هماکنون بدانیم که ایرانی به ایرانی پرشگفتی، زیبا و دلخواه پای میگذارد.
۱۸. سامان نو در ایران فراتر از ستیزهای سبک جمهوری/ پادشاهی میرود. سامانی نیرومند و مانا با نهادهای پایدار و پاینده از هشیاری مردمانش. مردمان/ سران، سران/ مردمان یکیست: آنکه او داناست خود فرمانرواست! سامان نو سامانی ایرانیست بهرهمند از فرزانگی باستان، داستان همگی ما و نیز دستاوردهای اندیشه سیاسی جهانی. بسیاری نمیدانند که پایهگذاران نگرهای و تاریخی جمهوری در سراسر گیتی، بیشتر در پی رونوشتبرداری و بازآفرینی پادشاهی باستانی و آیینهای کارآ و شکوهمند آن بودهاند. پادشاهی درست بس بهتر، درخورتر و شایستهتر از بهترین جمهوریهاست. پس از پیروزی مردم و نابودی سراسری جمهوری اسلامی و گذار مردمسالارانه، با برنامهای دقیق، پنج سال پس از روی کار آمدن مردم، همهپرسیهای بزرگ انجام میگیرد و همه شهروندان، در آرامش و آگاهی بسنده، گزینههای خویش را نشان خواهند داد. چه سیستم حکومتی، چه قانون اساسی، چه اقتصاد و چه روابط و مناسباتی میخواهند.