آیا «دولت در تبعید» راهکار اساسی برای نجات کشوراست؟                                      

سه شنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۹ برابر با ۱۴ آپریل ۲۰۲۰


جمشید عنبرستانی – اپوزیسیون‌های خارج از کشور در این چهار دهه چنان بد درخشیده و ناموفق عمل کرده‌اند که مردم داخل کشور برای بسیاری از این گروه‌ها و تشکیلات سیاسی از هر طیف و گروهی تره هم خرد نمی‌کنند و دولت‌ها هم این تشکیلات پراکنده سیاسی را به حساب نمی‌آورند و اهمیتی به آنان نمی‌دهند.

طیف گسترده‌ای از ایرانیان تصور می‌کنند که همواره باید گرد یک رهبر خاص جمع شوند و تسلیم اراده او باشند که این تصور اشتباه، استبداد و دیکتاتوری را حاکم می‌کند.

حکومت آخوندهای حاکم بر ایران، کثیف‌ترین، وحشی‌ترین، مخرب‌ترین و جنایتکارترین حکومتی‌ست که این سرزمین در تاریخ پر فراز و نشیب چند هزار ساله خود با آن روبرو شده و تجربه کرده است.

هزاران داستان و افسانه از چگونگی به قدرت رسیدن روضه‌خوان‌ها و لات‌ها در شورش سال ۵۷ گفته و نوشته شده است اما واقعیت هر چه باشد مقصر اصلی این واقعه‌ی شوم که سنگ بنای نابودی کشور شد، رهبران سیاسی کشور و خود ملت بوده‌اند.

شاه فقید که در عشق به وطن و مردم‌دوستی او هیچگونه جای شک و شبهه‌ای وجود ندارد، آن شجاعت و اقتدار لازم  برای تصمیم‌‌گیری‌های قاطع و محکم و سازش‌ناپذیر برای نجات کشور در آن روزها و ماه‌های بحرانی سال ۵۷ را نداشت.

شاه به خوبی آگاه بود چه آینده تاریکی در انتظار ملت و کشور خواهد بود و از این جهت دانسته «وحشت بزرگ» و اینکه کشور ایران به «ایرانستان» تبدیل خواهد شد را به مردم یادآور شد ولی با وجود این آگاهی میدان را خالی کرد و هیچگونه مقاومت شایسته‌ای در مقابل دشمنان از خود نشان نداد.

اینکه عدم تصمیم‌‌گیری شاه و برخورد قاطع او با جریانات جاری در آن دوره را به بیماری او و اثر داروهایی که مصرف می‌کرد نسبت می‌دهند و اینکه شاه نمی‌خواست ملت خود را بکشد  و به این خاطر تصمیم به ترک کشور گرفت، چرندگویی و لاطائلات است. شاه نیازی نداشت برای نجات کشور دستور و فرمان کشتار و سرکوب مردم فریب‌خورده را به قوای نظامی و انتظامی صادر کند بلکه تنها با ایستادگی مقابل استعمارگران از موضع قدرت و دستیابی به سازشی که منافع هر دو طرف را در برداشته باشد و بازداشت تعدادی افراد خود فروخته و جیره‌خوار و تقاضای استرداد خمینی و محاکمه و مجازات او، اوضاع آشفته کشور به حالت عادی باز می‌گشت و شاه فرصت می‌داشت با تنفیض قدرت و پادشاهی به ولیعهد، به یک سلسله تغییرات بنیادی در سیستم اداری کشور و در جهت رفاه بیشتر مردم و آزادی‌های سیاسی اقدام کند.

شاهزاده رضا پهلوی شخصیتی محترم و جایگاهی خاص و ویژه نزد اکثریت مردم ایران دارد. اما روش مبارزاتی و خط مشی و و ایده‌های ایشان از قبیل مبارزه مدنی و روش مبارزه به سبک «گاندی» برای مقابله با این حکومت وحشی و قرون وسطایی کارساز نیست و ایشان آن صلابت و شجاعت و ازخودگذشتگی لازم را که یک رهبر مقتدر و مصمم باید دارا باشد از خود نشان نداده است.

شاهزاده رضا پهلوی اصولا علاقه‌ای به رهبری جنبش براندازی ندارد و به دفعات به این امر اشاره داشته است. ایشان مانند بسیاری از پدرها و مادرها اول به خانواده خود و سلامت و رفاه و امنیت آنان توجه دارد و اهمیت قائل است واین امری طبیعی و شاید از دلایل عمده‌ای است که مانع شده تا وی بطور جدی با پذیرفتن خطر برای خود و نزدیکانش وارد مبارزه با حکومتی شود که به کوچک و بزرگ، پیر و جوان و زن و مرد رحم نمی‌کند.

مدت زمانی‌ست بحث ضرورت تشکیل «دولت در تبعید» مطرح شده است که طبق روال همیشگی که در جامعه سیاسی ایران رواج دارد طراحان و پیشگامان این طرح که اساسا دهه‌های گذشته باید شکل می‌گرفت زیر ضرب انتقاد و بی‌حرمتی قرار گرفته‌اند چرا که «دولت در تبعید» لقمه بزرگی‌ست که از گلوی هر فرد و جریان خاصی پایین نمی‌رود و از این جهت آنان به عناد و ستیز و تهمت و افترا متوسل می‌شوند تا مانعی مقابل این حرکت بزرگ و مهم و ملی ایجاد کنند.

«دولت در تبعید*» یک جریان سیاسی ساده و کم‌اهمیتی نیست و همانطور که از نام و عنوانش پیداست یک دولت است که از افرادی شاخص در رده‌های بالای علمی، مدیریتی، فرهنگی و سیاسی و میهن‌دوست تشکیل می‌شود. زمانی که افرادی با هر دیدگاه سیاسی که دارند برای حضور در دولت در تبعید و قبول مسئولیت اعلام آمادگی می‌کنند در حقیقت عهد و پیمانی را با یکدیگر می‌بندند که با تمام خطرات جانی که از جانب حکومت ملایان متوجه آنان و نزدیکانشان خواهد شد  برای نجات میهن دست در دست یکدیگر قرار دهند زیرا نجات کشور و ملت نیاز به گذشت و فداکاری دارد و رسیدن به آزادی رایگان نیست و بهای آن را باید پرداخت.

«دولت در تبعید» نور امید را در دل مردم روشن می‌سازد و بازتاب آن در جامعه، مبارزه مردم را وارد فاز دیگری خواهد کرد. ملت با اتکا به «دولت در تبعید» نگرانی از آینده را که با فروپاشی رژیم چه خواهد شد را از اندیشه خود دور می‌کنند و با هدایت و رهبری این دولت، اعتراضات مردم علیه حکومت، هدفمند و ثمربخش خواهند شد.

اولین «دولت در تبعید» به سرگردگی سازمان مجاهین خلق و تحت نام «شورای ملی مقاومت» تشکیل شد اما این دولت یا شورا برای نجات ملت و کشور تشکیل نشد بلکه این تشکیلات که سازمان مجاهین خلق حرف اول و آخر را می‌زد و سیاست‌های خود را پیش می‌برد به دنبال کسب قدرت بود و تلاش بیهوده آنها مانند بسیاری از تشکلات سیاسی دیگر چهل و یک سال است به نتیجه نرسیده چون فاقد پایگاه مردمی‌ است.

«دولت در تبعید» به دنبال کسب قدرت نیست چون مردم سرنوشت خود و نوع حکومت آینده را درپای صندوق رای و انتخابات آزاد تعیین می‌کنند و تمام تلاش این دولت برای نجات کشور تاراج شده و ملت به فقر و تباهی کشیده شده ایران می‌باشد.

دولت‌ها و مجلس‌ها و مراکز تصمیم‌‌گیری خارجی با «دولت در تبعید» با تعهد و جدیت بیشتر گفتگو و تفاهم حاصل می‌کنند و با موقعیت زار و نزاری که حکومت ملایان در جهان خارج و افکار عمومی با آن روبروست، «دولت در تبعید» شاخص‌ترین و ایده‌آل‌ترین آلترناتیو ممکن برای به چالش کشیدن رژیم آخوندهاست.


*شاهزاده رضا پهلوی که همواره با تشکیل یک «دولت در تبعید» مخالف بوده و چنین چیزی را نماینده مردم ایران نمی‌داند، روز دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۹ در پاسخ به یکی از کاربران در شبکه اجتماعی اینستاگرام درباره «دولت در تبعید» چنین نوشت: «دولت در تبعید معمولا در شرایط جنگ و یا اشغال یک کشور تشکیل می گردد.کشورهایی که چنین دولتی را به رسمیت می شناسند هم در جنگ علیه اشغالگر یا متحدین آنها هستند. اما مشکل امروز ایران از جنس دیگری است.
بجای دادن امتیاز خاصی به خارج از کشور که در تعریف دولت در تبعید مستتر است باید در تلاش برای از بین بردن موانع همکاری میان داخل و خارج از ایران باشیم.

تنها مرجع مشروع برای تهیه پیش نویس قانون اساسی نوین که به رای مردم واگذار شود مجلس موسسان منتخب همه ملت ایران است. اما با سلب اعتماد مردم از جمهوری اسلامی برای برگزاری انتخابات آزاد و منصفانه برای مجلس موسسان به این معناست که فقط یک دولت موقت امین مردم می تواند این وظیفه خطیر را انجام دهد.

دولت موقت نیز باید حائز سه شرط باشد: اول دارای آمادگی برقراری کنترل امور پس از عبور از جمهوری اسلامی. دوم دارای مشروعیت کافی و اعتماد مردم برای برگزاری انتخابات. سوم برنامه ضربتی برای احیای حیاتی زندگی روزمره مردم تا رسیدن به دولت متکی بر قانون اساسی نوین.

شاهزاده رضا پهلوی در جلسه روز یکشنبه ۲۹ ماه مارس خود با مرکز پژوهش‌های حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) نیز تأکید کرده بود که دولت در تبعید در این شرایط راهکار درستی نیست چرا که نه تنها جامعه جهانی آن را به رسمیت نخواهد شناخت بلکه اختلافات در میان اپوزیسیون را افزایش خواهد داد. وی تأکید کرد که مخالفت وی با «دولت در تبعید» مربوط به امروز نیست و او از ۳۰ سال پیش با این امر مخالف بوده است چرا که بر این باور بوده و هست که هرگونه ساز و کار سیاسی و روند دگرگونی بدون حضور و اراده ملت ایران امری غیردموکراتیک است و این مردم ایران هستند که می‌بایست با هر باور و اندیشه سیاسی در فردای آزادی ایران و در یک فضای آزاد رای و نظر خود را ابراز دارند.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=192459

32 دیدگاه‌

  1. پ. نورى

    ١) امیدوارم لازم نباشد که جناب عنرستانى خودش به سرطان مبتلا شود تا بلکه متوجه شود چطور این بیمارى امکانات تصمیم گیرى را کاهش میدهد !
    ٢) چطور است که فقط شاه از آینده تاریکى که در انتظار ملت بود آگاهى داشت ؟ فرهیختگان کجا بودند که یا فرار کردند ، یا سکوت و یا به مخالفت با بختیار قد علم کردند
    ٣) اگر نباید همواره گرد یک رهبر خاص جمع شد پس چه ایرادى است که شاهزاده نه بعنوان رهبر بلکه بعنوان سرمایه ملى و بازگو کننده منافع ملى و اتحاد ملت حضور پیدا کند ؟ از یک طرف نه رهبر نمیخواهید نه پادشاهى که در امور سیاسى دخالت کند و از طرف دیگر شاهزاده را به متهم به دغدغه حفظ امنیت خانواده اش میکنید ؟ زمانى که سعى کرد سخنگوى شورائى متشکل إز مشروطه و جمهورى خواه شود چرا کنشگران سیاسه به او نپیوستند
    ۴) گارى را نباید جلوى اسب گذاشت . اول باید یک ستادى متشکل از یک عده فرا جناحى که لزوما منتخب مردم ولى مصمم در مبارزه بوجود آید که اولین ماموریتش پشتبانى همه جانبه از مبارزات داخل باشد و توان رساندن صداى این مبارزات را در خارج داشته باشد و از طریق موثر بودن در این پشتیبانى مقبولیت خود را از ملت بگیرد . بعد از اقدامات موثر عملى میتواند دولت تشکیل دهد نه بعکس . ما اول فقط با بیانیه و وعده و وعید دادن میخواهیم مقبولیت بگیریم و بعد احیانا کار عملى را شروع کنیم و این اشتباه است

  2. نکته سنج

    انتخاب شاهنشاه ایران زمین هر ۱۰ سال یکبار با رای مستقیم مردم
    چه مانعی دارد؟

  3. نکته سنج

    یکبار دیگر پیشنهاد می‌کنم برای وحدت مشرویه خواهان و جمهوری خواهان شاهذاده رضا پهلوی آشکارا اعلام کند خواهان حکومت مشروطه انتخابی است و نه موروثی و خود رهبری آنها برعهده بگیرد در مدت کوتاهی مشروطه خواهان و جمهوری خواهان پشت ایشان خوا هند ایستاد و اتحاد مستخکمی بر قرار پرای هدفی مشخص. از نویسندگان کیهان تقاضا می‌کنم این راه عمده اتحاد بلافاصله را به بحث بگذارند ما در خارج و مردم در داخل نیاز به شفافیت برای اعتماد همگان داریم و من اولین فرد گرونده -ماهم بود و انتخابی بودن شاه هم جمهوریخواهان را راضی می‌کند وهم ادامه راه شاهنشاهی است در مفهوم مدرن آن. متشکرم

  4. مهرداد قنبری

    عده ای آمده اند تا دولت در تبعیدی که یکی از پایه های اساسی همبستگی و ابزاری برای گامهای استوار و آخرین حرکت در براندازیست را هم ، مانند بسیاری از رفتارهای هم اندیشانشان در موازی سازی نهادهای حیاتی و موثر و یا به استهزا کشیدن کنشها و کنشگران سیاسی با ساخته و پرداخته کردن احزاب و سازمانهای تکنفره و یا دونفره ناکارآمدی که جز سد راه و نفاق و چند دستگی در اوپوزسیون برانداز ، ارمغان دیگری نداشت و یا همانند نوشتن قانون اساسی رئیس خود خوانده سنای ملی ایرانیان توسط عده ای بی دانش و نابخرد که هیچ سر رشته ای از قانون و قانون مداری ندارند ، دوباره دست به کار شده تا دوباره و چند باره اوپوزسیون را بازیچه دستان آغشته به خون جوانان میهنی همانند پویا بختیاری و سایرین کنند که درون ایران برای دادخواهی و رهائی ایران گرانقدر از چنگال اهریمن سیاه جمهوری و اسلام خون پاکشان بر زمین ریخت و با اندیشه های ناپاکشان که گاه از رفتارشان میشود آنان را از وابستگان رژیم و یا گاهی مشتی بیکاره هرزه گو و خود بزرگ پندارشان نامید اینبار با نام تاسیس دولت در تبعید راه ایرانگرایان و جانفدایان مام میهن را در سر درگمی ، اعتشاشات درون اوپوزسیونی ، به کج راه بردن افکار دسته ای از ملت شریف و آزادیخواه و در نهایت سترون نمودن هواداران سامانه پادشاهی خواهی ، به نابودی و سراشیبی زوال رهنمون کنند .
    این اشخاص معلوم الحال با این موازی سازی ها ، تخریب ها ، نفاق افکنی ها ، بوجود آوردن درگیری درون اوپوزسیونی کوشش در ایجاد گسل و تضعیف نیروهای ایرانگرا و برانداز را دارند.

  5. دولت فردا در ایران

    اینهایی که ابراز موافقت با «دولت در تبعید» میکنند بیچاره‌ها خیلی ساده هستند. فکر میکنند چند نفر مثلا میشن دولت و دنیا هم میگه بفرمایید! بالای سر! جمهوری اسلامی هم تعظیم میکنه و مردم هم میگن به به! منتظر همین شماها بودیم!
    همه شماها را رویهم بذارند به اندازه شاهزاده رضا پهلوی اعتبار و محبوبیت و معروفیت و توانایی ندارین! ایشان هم از این مسخره‌بازیها حمایت نمیکنه. اون کسانی که نگران شدند و زیر این مقاله بی سر و ته و خیالاتی مخالفت کردند اصلا نگران نباشند. نه اینها بلکه هیچکس بدون پشتوانه شاهزاده کارش بجایی نمیرسه. چون شاهزاده اعتبارش رو از مردم و تاریخ داره. اینها هیچ اعتباری هیچ جا ندارند. کسی اینارو نمیشناسه.

  6. مجید

    با دورود فراوان به هم وطنانم چه موافق و مخالف با تشکیل دولت در تبعید. به یاد شادروان مانوک خدابخشیان افتادم که از دوستداران خالص شاهزاده بودند، در یکی از برنامه‌های تحلیلی خود در جواب سؤال مجری برنامه در خصوص تشابه شاهزاده با بنیان گذار سلسله پهلوی رضا شاه کبیر، عمو مانوک در یک جمله جواب مجری را اینگونه داد. آن رضا خان بود ایشان رضا جان هست. با احترام به همه نطرات. من هم موافق دولت در تبعید هستم.

  7. ناظر

    جمع کنید این بساط دولت در تبعید و دولت موقت و دولت فلان رو!
    هیچکدوم از شماها همین دولتهای بیجا رو هم نمیتونید تشکیل بدید: کنگرلو مشنگ؟ یا شهرام شارلاتان؟! این بساط معرکه‌گیری فقط یک هدف داره: چند نفر را که شاید هنوز اعتباری دارن به دام بندازه و با این دولت الکی اونا را هم مثل خودشون بی‌آبرو بکنند! شاهزاده استدلال کردند که این دولت چقدر بیجا و مسخره است! کنگرلو که کسی اصلا اسمش رو نشنیده بود با ققنوس مشهور شد و هی خواست با شاهزاده اعتبار بگیره. از قرار معلوم شاهزاده هشیاره و انداختش بیرون. اگر این آدم یک ذره عقل و شعور داشت خودش رو اینجوری در برنامه‌های پشت میزی شهرام شارلاتان سکه یک پول نمیکرد و هی شعر و معر نمیخوند و میرفت به همون ارتوپدیش می رسید! جوان تحصیلکرده و توانا در ایران و خارج کم نیست که کسی بیاد زیر پرچم این شارلاتان‌ها و متوهم‌ها. جمع کنید این بساط مارگیری رو! نویسنده این مقاله مزخرف هم معلوم نیست کجا خیالاتی شده.

  8. فیروزه

    سوال من از هییت تحریریه و سردبیر بسیار محترم آن است آیا برای چاپ مقاله حتی در بخش سخن آزاد هرگونه مقاله با امضای مستعار و بدون شناسایی نام حقیقی و حقوقی نویسنده قابل چاپ است ؟ آیا امکان نفوذ ماموران اطلاعاتی رژیم و دشمنان ملت ایران از این سیستم برخوردار نمیشوند ؟!!! باید تاکید کنم که احترام و اعتماد من نسبت به بنیانگذار و صاحب امتیاز و سردبیر این رسانه بسیار زیاد است و در میهن دوستی و فداکاریهای آنان شکی ندارم . تنها سیستم انتشار مقالات افراد آزاد و امضا نام افراد در زیر مقاله مورد پرسش من است ؟ نام حقیقی و حقوقی یا هر نامی که حتی وجود حقوقی نداشته باشد ؟؟

  9. سپند بختیاری از ایران

    سرکار بانو الهه بقراط ، کیهان لندن : مقاله منتشره فارغ از انتقاد از شاهزاده که بنده نیز هیچگاه اشکالی در آن ندیده ام ( در صورتی که انتقاد و نقد کشیدن باشد) ؛ حاوی مطالبی است عاری از درستی و حرفه نگارش ( حتی) مقاله به حدی دارای هجو و از روی نادانی و غرض و حتی مرض نوشته شده که ارزش پاسخگویی ندارد اما ، نشر در آن روزنامه وزین برای خوانندگان ایجاد شبهه در راستی آن رسانه خواهد داشت ، توصیه آن است پس از مطالعه کارشناسانه خودتان این لکه نا مناسب حرفه ای را برداشته و عمق دروغ های یاد شده در آن را به قلم خودتان و نویسندگان فرهیخته آن رسانه وزین به مخاطبین یادآور گردید! توضیح دوباره آنکه هیچ ایرادی در نقد و تند گویی در فضایی دموکراتیک را نمی بینم ولی آنچه که هم اکنون زیر نام فیک نیوز بلای جان رسانه ها است را آفتی ناپاک از نایاک می بینم که در مقاله یاد شده موج میزند ! ، سپند بختیاری

  10. گوریل انگوری

    این مقاله یکی به میخ زده و یکی به نعل

  11. مهدی

    شتر در خواب بیند پنبه دانه گهی لپ لپ خورد گه دانه دانه….

  12. فرزاد

    شاهزاده رضا پهلوی دو تن از خانواده خود را، یعنی شاهدخت لیلا و شاهزاده علیرضا را دقیقاً به خاطر جرات و جسارت خود از دست دادند. او مانند پدر و پدر بزرگ گرامی خویش، هیچگاه، تکرار میکنم هیچگاه با مسائل خصوصی، اون طوری که به اشتباه نویسنده این مقاله ذکر میکنند، تعویض نکردند. پادشاه فقید در آن جو سال پنجاه هفت نیز هیچگونه اشتباهی نکردند. اجازه دهید، نویسنده این مقاله، نظرم را بی تعارف در رابطه نکات بالا ذکر شده، که فرمودید پادشاه فقید و ولیعهد، رضا پهلوی، جرات، جسارت و سماجت در تصمیم گیری خود نداشتند، تکذیب کنم. یک جهان سرمایه داری و کلیسای کاتولیک و اکثریت روحانیت پر قدرت و پول تشیع با نظام شاهنشاهی مبارزه ناجوانمردانه نمودند.

  13. آدم صوفی

    دولت یعنی اداره کننده کشور یعنی قوه مجریه, این قوه مجریه در تبعید چکاری میتواند انجام دهد. کشور را از بیرون اداره کند که نه مشروعیتش را دارد و نه توان اداره کشور از بیرون را دارد.
    دولت و سیستم جمهوری اسلامی با سه سازمان و وزارتخانه امنیتی بر مردم چیره است.تا کنون بوده. دولت تبعید چه کاری میتواند انجام دهد.
    زمانی که کشور آشوب شد آیا کسی به حرف این آقایان وزیر گوش خواهد داد. آیا مورد قبول و پذیرش مردم خواهد بود؟
    در بیرون هم نمیخواهد از قدرت های دنیا یاری بگیرد. کار این دولت در تبعید چه خواهد بود.
    تنها را رهایی خیزش مردم است که صورت خواهد گرفت و اگر خوش شانس باشیم کارمندان دولت ادامه اداره ان وزارتخانه را تا پدید امدن وزیر جدید ادامه بدهند, حتی در انزمان اگر به اصطلاح دولتی هم باشد مردم بدون یک پارلمان ازاد که دولتی را معرفی میکند خواهند گرداند.
    در انزمان بودن شورای رهبری با ادغام کارشناسان و فعالان سیاسی و اجتمایی درون کشور میتوان مشروعیتی کسب و تا رسیدن به یک انتخابات پارلمانی ازاد فعالیت نمود. نیازی به وزیر نخواهد بود زیرا تغییر سیستم حتما نیاز به تغییر کارمندان برای ادامه کشور ندارد و کارمندان توانایی اداره وزارتخانه ها را تا امدن وزیر جدید را دارند هماطور که در غرب زمانی که سیستم نوع اداره کشور تغییر میکند کارمندان همگی اخراج نمیشوند که کارمندان جدید را بیاورند.

  14. سیاوش

    ابتدا باید دید آن رسانه داری که بدنبال دولت در تبعید است براستی چه منظوری دارد، آیا او یک پرونده یکدست در این سالهای در تبعید دارد، آیا او چند بار به همین شاهزاده آسیب رسانده است، آیا او جز برای پر کردن ساعت های رسانه اش (وکسب درآمد که البته اشکالی ندارد) بوده ؟و آیاهرگاه یک برنامه سیاسی ساخته در انتها همواره به زیان شاهزاده تمام نکرده است؟، اتفاقا شاهزاده از مکنونات قلبی این شخص بخوبی آگاه است ، هم میهنان طرفدار دولت در تبعید هم (بجز آنها که از سوی همان رسانه راه افتاده اند) انسانهای شریف اما بی خبر از پیج و خمهای تشکیل چنین دولتی آنهم میان اپوزسیونی صدپاره هستند . شاهزاده میداند اولا که امکان توافق بین گروههای اپوزسیون برای افراد این دولت وجود ندارد دوم اینکه در انتها چه کسی این افراد را باید تایید کند که در میان آنان افراد ناباب و نفوذی نباشد؟ شاهزاده که نمیتواند دخالت کند، که اگر هم بکند همه چیز درهم خواهد ریخت . این آقایان هنوز نتوانسته اند بین دو گروه بزرگ سیاسی مانند مشروطه خواهان و جمهوری خواهان جبهه ملی تفاهمی و توافقی بوجود بیاورند چگونه می خواهند ده ها گروه مدعی را در کنار هم بنشانند که هر کدام آنها دیگری را باعث بوجود آمدن حکومت مذهبی میداند . سهم اپوزسیون داخل ایران را هم نادیده بگیریم بودجه عظیم تشکیل چنین دولتی را چه کسی خواهد داد . افراد این دولت که هر کدام در یک گوشه جهان هستند را چگونه میتوان در یک ستاد متمرکز کرد . کار تفننی نیست که با زوم و اسکایپ از گوشه اطاق منزلشان با هم درددل کنند ، باید راه بیفتند به دیدار سران و دولتها و سازمانهای سیاسی بروند .و ده ها مشکل مهم دیگر اینکار دارد والا هیچ کس بیشتر از شاهزاده خواهان چنین دولتی نیست که دوش خود او از یک بار سنگین تاحدودی رهایی یابد . تردید نکنید چنین کاری پس از چهل سال امکان پذیر نیست و یک سرگرمی است برای دوستانیکه از بیکاری نمیدانند چکار کنند

  15. ناشناس

    کار هر بز نیست خرمن کوفتن
    گاو نر می خواهد و مرد کهن

  16. فرزان عنبرستانی

    مشکل ما متاسفانه اینست که غیر از مردم
    هیچ دولت و کشور و حزبی تمایل ندارد که این رژیم آخوندی از بین برود..
    چرا؟؟
    چون همه این ایادی از این رژیم نفع میبرن و پورسانت خودشونو میگیرن …
    و فقط شو بازی میکنند..
    فراموش نکنید که..
    رئیس جمهور ترامپ نیز در وحله اول به فکر تغییر رفتار و منافع کشور آمریکا ست بعد شاید بفکر مردم ایران باشد،
    -ولی باز هم نسبت به دول قبلی امریکا، بهتر کار کرده و با تحریم، نفس اینان را گرفته است.
    فراموش نکنیم که…
    فقط مردم باید به اون نقطه اشتراک و درک و خرد برسند که بببنند
    ایران امروز در اشغال این رژیم است و در حال تاراج شدن..
    دولت در تبعید اگر درست برنامه ریزی شود و انتخاب افراد کابینه منوط بر میهن پرستی و کاردانی باشد و حمایت شخص شاهزاده بر روی آن باشد، قطعا جواب میدهد و نیازی هم نیست که دول خارجی آن را به رسمیت بشناسند،
    ما ۴۱ ساله که از این اپوزیسیون های فیک فقط شعار شنیدیم و لطمه خوردیم…
    جناب شاهزاده باید بداند که مردم آگاه شدند و دیگر بازی نمی خورند.
    اگر شاهزاده پس از گذشت ۴۱ سال به خودش نیاید و باز هم گاندی بازی در بیاورد، قطعا مردم از او عبور میکنند..
    ایشان هنوز آقا رضا پهلوی هستند
    درصورتیکه ما شاهزاده رضا پهلوی میخواهیم..
    با تشکر از جناب جمشید عنبرستانی..

  17. توماس جفرسون

    حداقل از سال ۵۶ تاکنون، در میان پایوران سابق نظام پادشاهی و پادشاهی خواهان کنونی نوعی سردرگمی و سرگشتگی و خجلت زدگی و مماشات جویی و مصلحت اندیشی و عافیت طلبی در رابطه با اسلامگرایان و فاشیسم شیعه و خلافت شیعه مشهود بوده است. فقط چند مثال:
    در دوران شریف امامی بجای محاکمه علنی عاملین فاجعه سینما رکس آبادان که دستگیر شده بودند ، از ترس کدورت خاطره خمینیستها پرونده بایگانی شد.
    در دوران ازهاری، بسیاری خدمتگزاران راستین ملت زندانی و جنایتکاران ارتجاع سرخ و سیاه از زندان آزاد شدند.
    بختیار نه تنها مجوز ورود خمینی را صادر کرد، بلکه پس از ورود او را دستگیر نکرد. محاکمه و اعدام که جای خود دارند.
    اکنون نیز نه طرحی و نه برنامه ایی و نه شجاعت اعلام کناره گیری از مبارزه و تعیین تکلیف مردم در رابطه با موضوع پادشاهی و اعلام موضع رسمی.
    ضمنا عدم نیاز به دولت در تبعید و تاکید بر مبارزه مدنی و بدون خشونت سخنان پوچی هستند.
    مردم فلکزده ایران بدون توجه به نصحیت و پند و اندرز، سرانجام راه خود را در رهایی از این نکبت و فلاکت خواهند یافت .

  18. كشكساب

    با احترام . نخست اینکه ضمن ابراز سپاس از زحمتکشان ِ کیهان ِ راستین ، همچون گذشته ، اعلام میدارم ، از انجا که بیسواد هستم ، لذا خواسته ام و همه تلاشى که انجام داده و میدهم ، بر رهایى میهنم از اشغال ِ این اهریمنان میباشد و قانون اساسى را میخواهم که ، در کنار ِ دو وظیفه مهم ، تامین ِ امنیت ِ جانى و مالى ِ شهروندان ، تامین ِ امنیت ِ اگاهى نیز ، جزو وظایف ِ دولت باشد . بر این باورم که ، در کمتر از دوازده سال ، اگر کسروى کُشى نشود ، و اگاهى گرفتن و رساندن ، امنیت داشته باشد ، کشورمان بیمه خواهد شد .
    لذا نوع حکومت را نمیفهمم .
    اما در مورد شاهپور رضا پهلوى ، نمیخواهم بگویم که او ، اینگونه میاندیشد . اما مثالم ، اینستکه ، اگر یک کارخانه ۵٠ نفرى را طورى اداره میکردم که ، کارگرانش از گرفتارى گذشته رهایى یابند و سپس ، آنها خروج یا مرگم را بخواهند ، ایا باز هم ، میلى به کمک در من باقى خواهد ماند ؟
    پدر بزرگ ، انهمه خدمت و ، ان بدرقه .
    پدر ، انهمه خدمت و ، آن بدرقه . حالا چه گُلى به سرِ من خواهند زد ؟
    و اما در مورد ِ دولت ِ در تبعید .
    سواد ندارم ولى تجربه ام حکم میکند که ، به کَس ، یا کسان ، که بارها رنگ و جبهه و جهت و روش و اطرافیان عوض کرده اند ، اعتماد نکنم .
    حالا با هر اسمى و برنامه اى ، مدعى باشند و اعلام ِ حضور نمایند . ولى درمورد ِ
    (( نَفسِ وجودى ِ ))
    دولت ِ در تبعید ، باید اقبال ِ جامعه جهانى را در نظر گرفت . گوایدو ، اگرچه در تبعید نبود ، ولى به معناى ِ
    ( دولت ِ مردمى ) در برابر دولتى که مردم قبولش ندارند ، اعلام ِ وجود کرد . اروپا نیز و کشورهاى غیر اروپایى نیز ، قبولش کردند ، اما ، به کجا رسید ؟
    حالا بنده که تا دیروز میگفتم شاهزاده و دور و برى هایش ،
    (( اِندِ سیاست )) و مدیریت هستند ، بعد یکمرتبه گفتم اصلا چیزى بلد نیستند ، ایا شما به
    کدام گفته ام اهمیت میدهید ؟ لذا اینگونه افراد ، فقط دولت ِ در تبعید ، یا برون مرز را ، بى اعتبار خواهند نمود .
    با پوزش ِ فراران از زیاده نویسى . پاینده ایران ، سربلند ایرانى

  19. امیرابراهیمی

    آقای عنبرستانی گرامی, در طی این ۲ هفته گذشته بارها من ازمطرح کنندگان «دولت در تبعید» پرسشی کلیدی کرده ام که تاکنون هیچکدام پاسخی نداده اندو لذا از شما نیز میپرسم, پارامترهای لازم و مورد نیاز تشکیل یک دولت در تبعید چیست؟ در ضمن مطلب زیر را من در جهت نوشتار شاهزاده نوشته ام که توجه بفرمائید. با سپاس //////////////////

    شاهزاده دراین نوشتارخود از« دولت درتبعید و دولت موقت» نام برده اند که این دو کاملآ با یکدیگر متفاوت بوده و درنهایت ربطی بهم ندارند! ایشان مینویسند درطی ۳۰ سال گذشته همواره مخالف دولت درتبعید بوده اند! دراینمورد باید بگویم شادروان هلاکو رامبد اولین رئیس دفترشاهزاده بود که ادامه کارخودرا منوط به ایجاد یک دولت درتبعید قرارداد (اواخر ۱۹۸۰/ اوایل ۹۰) که درپایان با این ایده مخالفت شد وآقای رامبد نیزاستعفا ازمقام خود داد!
    درزمان فعلی که شرائط بین المللی سازهای دیگری میزند ومضافآ اپوزیسیونی منسجم و کارا وجود ندارد وبلطبع رهبریا رهبرانی شجاع وآگاه که ضمنآ دارای پشتیبانی نسبی ملی نیزباشند حضورعملی درصحنه مبارزاتی ندارند ایده «دولت درتبعید» مفهومی ندارد اما چنانچه بواقع ازسوی عرضه کنندگان این ایده حسن نیتی وجود داشته باشد ابتدا آنها (برخی ازفرهیختگان سیاسی برونمرزی) میباید دست در دست یکدیگرروی به شناسایی وگرد آوری افراد آگاه ومبارزنموده سپس ازبرآیند آنها یک تشکیلات منسجم وآگاه (با برآورد تمام نیازهای تشکیلاتی ) را درجهت برون رفت ازاین بن بست خطرناک سیاسی فعلی ارائه دهند .
    البته دراینمورد میتوان به نکات دیگری نیزاشاره داشت.

    ۱۵ آوریل ۲۰۲۰
    امیرابراهیمی

  20. فرشا رشیدی

    چه کسی یا کسانی این دولت را انتخاب میکنند؟
    آیا مردم ایران در این انتخاب سهیمند؟
    آیا تضمینی وجود دارد که این دولت در تبعید خلاف مسیر خواسته های مردمی حرکت نکند و ما را از چاله در اورده و در چاه نیاندازد.
    با توجه به خیانتهایی که تاریخ ما نشان میدهد چه تضمینی وجود دارد که خائنی در اعضا این دولت نباشد و خیانتی هم صورت نگیرد با توجه به وجود دوستان زیادی که داعیه گرفتن زمام امور ایران را دست دارند.
    اگر این دولت موفق نشود چه کسی جوابگوی ۸۰ میلیون ایرانی خواهد بود؟ نه مقام شناخته شده ای نه مقام رسمی نه چهره قابل اعتمادی نه اسم و رسم شناخته شده ای در این بین هست که مردم ایران به اتکا ان این دولت را برسمیت بشناسند.
    اگر امروز مردم نام شاهزاده را بزبان میاورند یا خاندان پهاوی را چون شناخت دارند ولی حتی یک چهره شناخته شده قابل اعتماد مردم وجود ندارد که بخواهیم یا بخواهند مردم حسابی باز کنند با تمام کم وکاستی های عنوان شده رایج در مورد این خانواده هنوز هم الترناتیو بهتری موجود نیست و تضعیف ابشان بمعنی تضعیف ایران و تاریخ پادشاهی ایران است چیزی که خواست تمامی دشمنان ایران و ایرانیان است و باید که پرهیز کنیم.

  21. علی الطافی

    تشکیل دولت در تبعید تنها راه رهایی از چنگال جمهوری مخوف اسلامیست البته شاهزاده عزیز اگر در این راه موافقت نمایند ملت ایران زودتر به ایده ایشان که آزادی ودمکراسی است خواهند رسید .

  22. دکتر داریوش دهقان

    ایرانیان پیوسته درتاریک ترین روزهای تاریخ خویش به امید و روشنایی کارساز دست یافته و باز کشورشان را در مسیر شکوه و شادمانی قرار داده اند. این دوران سکوت ویرانگر را با تلاش همگانی وپشتیبانی ازدولت درتبعید به دوران مهر وامید وعمل مبدل خواهیم کرد.

  23. نسترن

    به نظر من شاهزاده باید روی قسم خود در مصر بمانند و خود را ولیعهد ایران بدانند و برای بدست گرفتن قدرت کوشش کنند این درست مثل فروپاشی حکومت سلطنتی اسپانیا واعلام جمهوری و بعد جنگ های داخلی و هرج و مرج در ان کشور و گرفتن قدرت به دست ژنرال فرانکو جنایتکار است در دوران سی و سه ساله حکومت فرانکو چندین صد هزار نفر اعدام و کشته شدند و ما شاهد گور های دسته جمعی در انجا هستیم که قرا ر بود به انها ادای احترام شود ولی بعد از همه این سالها و درگیری ها بالاخره پس از مرگ دیکتاتور حکومت دوباره به دست خانواده بوربون ها افتاد و خَوَّان کارلوس جوان از تبعید امد و حکومت را به دست گرفت و از اسپانیای جنگ زده و دیکتاتور زده اسپانیای امروزی درست شد عضو اتحادیه اروپا و کشوری دموکراتیک که حالا فرزند او پادشاه شده همه اینها را گفتم و انجام شدنی است اگر او بخواهد ؟؟؟؟

  24. بنفشه طاهرى

    با اتحاد و همکارى در جهت ازادى و بازگشت پادشاهمان رضا شاه دوم پهلوى سوم از هیچ گونه تلاشى فروگذارى نخواهیم کرد.

  25. مهران

    درود به کارکنان ایراندوست کیهان لندن از چاپ و انتشار این مقاله?????

  26. بنفشه طاهرى

    با درود بر کارکنان محترم کیهان لندن
    من به عنوان یک مشروطه خواه و مبارز سیاسى باتوجه به شناختى که از جامعه درون ایران دارم و بیست و هشت سال بعد از شورش پنجاه و هفت در ان کشور زندگى کرده ام و چندین بار به ایران سفر کرده و با مشکلات ایرانى همواره واقف و کانلا مشکلات ان جامعه را لمس کرده ام و در خارج از ایران هم مورد ازار و تعقیب و جنایت مافیای جمهورى اسلامى و همکاران اروپاییشان بوده ام ایمان دارم که دولت در تبعید تنها راه نجات مردم ایران میباشد زیرا در خفقان سیاسى حاکم بر کشور که وب لاگنویس کشته میشود وجود احزاب یک رویاى دست نیافتنى میباشد و این رژیم با اتکا به اسلحه و حقه بر سر کار امده و با اسلحه و کشتار و ایجاد وحشت و چپاول سرمایه هاى ملى در جهت داشتن تروریستان حامیش بر پا مانده است. مطمءن باشید تمام مردم هم اگر از منزل بیرون بیایند این رژیم جنایتکار باز هم به قتل عام دستخواهد زد و هیچ عقل سالمى چنین ریسکى را نمیکند زیرا ما کشتار ابانماه را شاهد بوده ایم سقوط هواپیماى اکراینى که با موشک سپاه موجی مرگ سرنشینان ان که اکثرا ایرانى بوده اند شد و ایدیزى کردن مردم لردگان و جنایتهاى متنوعى که مانع مردم براى گرفتن حق خود میباشد. مطمءن باشید در داخل اگر بر فرض مثال قرار باشد مثلا سپاه کودتا کند و اخوند را بر کنار کند باز یک عده که با چپاول ایرانیان به قدرت اقتصادى رسیده اند و تمام ساز و کار اطلاعاتى را در چنگ دارند بر روى کار امده فقط عمامه تبدیل به کراواتیهاى بى رحم تر خواهش و استبداد و جنایت ادامه خواهد داشت زیرا اگر سپاه دلسوز مردم بود با ورود ان اع مواد مخدر جوانان ایران را معتاد نمیکرد و حامى ادمخواران اخوند نبود. تنها روزنه امید ایرانیان در حصد رژیم جنایتکار اشغالگر ایران تشکیل دولت در تبعید با حمایت ایرانیان و ابر قدرتها است که بتوانند ایرانیان در داخل را هم هماهنگ و انتقال قدرت صورت گیرد و مردم را حداقل به مدت یک سال با تشکیل احزاب اموزش دهند تا پارلمان سیاسى متشکل از نماینده هاى مردم تشکیل شود. هیچ گونه احزابى غیر از جمهورى اسلامى به نام اصلاح طلب اصول گرا در ایران وجود ندارد همه را نابود کرده اند پس دموکراسى در ان شرایط که مردم چندین بار براى اعتراض به حقوق پایمال شده خویش به خیابان امده و رسما اعلام کرده اند جمهورى اسلامى را نمیخواهند و خواهان بازگشت رضا شاه هستند و وحشیانه سر انها را هدف گرفته اند طبیعتا دچار سردر گمى افسردگى و وحشت هستند و شاهزاده به تنهایى نمیتواند چنین مسولیتى را داشته باشد و یک تیم متشکل از ایرانیان فرهیخته با پیشینه سالم یعنى هیچ گونه همکارى با جانیان حاکم نداشته اند لازم است تشکیل و امید ایرانیان در داخل و جلب قدرتها در خارج از ایران براى انتقال قدرت و تشکیل دولتى موقت در ایران شود.

  27. مهران

    شاهزاده رضا پهلوى تک برگ حال حاضر در تجمیع همه ایرانیان در یک جبههء فراگیر ملى هستند . حضور و دخالت مستقیم ایشان در بدو تاسیس دولت در تبعید یا موقت میتواند به انشقاق طیفهاى مختلف دمکراسى خواه بیانجامد ، این دولت در تبعید یا موقت باید هر چه زودتر توسط نخبگانِ بخصوص علمى و مورد اقبال ایرانیان تشکیل شود و در سایهء حمایت ایرانیان داخل کشور مورد حمایت شاهزادهء عزیز قرار گیرد .

  28. ما هستیم

    با درود به کارکنان محترم کیهان لندن بخصوص جناب آقای جمشید عنبرستانی بسیار مقاله آموزنده ای بود
    با سپاس

  29. Mani

    عالی بود ،،، مرسی از نویسنده و دست اندرکاران کیهان لندن

  30. ١٣

    شاهـزاده رضا پهـلوى :
    گاهـى گاندى ایران
    گاهـى نلسون مندلاى ایرانى است
    بعضى وقتهـا هـم رهـبر معنوى (شاید دالاى لاما )
    ودر حال حاضر وکیل هـستند ؟!؟!؟!؟!؟
    ولى هـیچگاه بعنوان یک شاهـزاده ایرانى !!!؟!؟!؟وجود نداشته اند
    شاید در اینده اى دور ??

  31. رودابه

    تشکیل دولت در تبعید برای هدایت و رهبری مردم در زمان فروپاشی حکومت فعلی بسیار ضروری است و آقای کنگرلو شخص مناسبی برای اینکار ! باید از مرحله حرف زدن به عمل رسید .

  32. Kourosh Haghighi

    دولت در تبعید را تایید می کنم چون بدست فرهیختگان با خرد و وطن دوست در حال شکل گرفتن است. محکم و استوار می گویم از آن دولت پشتیبانی می کنم چون تنها راه رهایی ایران و ایرانی است.

Comments are closed.