نگاهی دیگر؛ انسان و این بیماری فراگیر جهانی

دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ برابر با ۲۰ آپریل ۲۰۲۰


رفیع مودت – آنچه امروز ناظر آن هستیم، انتشار این بیماری واگیر و فراگیر جهانی، بیشتر از یک فاجعه طبیعی، نتیجه سیاست‌های نادرست، پنهانکاری‌ها، عدم وفاق و همکاری‌های بین‌المللی است. در حالی که منابع طبیعی و انسانی می‌بایست صرف تأمین سلامت، تدبیر برای پیشگیری امراض و رفاه و سعادت کل جامعه بشری گردد، هزینه پیشبرد منافع و امیال شخصی، برتری‌جویی، جنگ و جدال و مباحث و مناقشات سیاسی می‌شود. ولی به قول شاعر شهیر انگلیسی پِرسی شِلی:

شیپور یک پیشگویی! ای باد،
اگر زمستان بیاید، آیا پس از آن امید بهاری هست؟!

باشد که ایرانیان و سایر افراد بشر بیدار شوند و از این شرایط پند گیرند و تعصبات ملی، نژادی و مذهبی و افکار و عادات قرون گذشته را که سبب نفاق و اختلاف است به کنار گذارند و نظام جدیدی بر مبنای علم و دانایی، صلح و دوستی، راستی و درستی، همدردی و معاضدت و عدالت و برابری بنیان نهند.

شاید این توفان‌های شدید زمستانِ بشریت، بشارت‌دهنده بهار جانفزای تمدنی جهانی در خورِ شأن و مقام عالم انسانی باشد.

برای درک بهتر شرایط  کنونی اجتماع بشری و مسائل و مصائبی  که امروز با آن جهان مواجه است، از تضاد‌ها و اختلافات بین ممالک و مسالک و تخریب محیط زیست و بی‌عدالتی‌های اجتماعی و اقتصادی، و اکنون انتشار این بیماری مهلک فراگیر جهانی، می‌بایست نظر کوتاهی به تاریخ تحولات گذشته جامعه بشری از زمانی دور تا زمان حال بنماییم. شاید با شناخت بیشتری از تکامل انسان و آگاهی بر وقایع تاریخی بتوانیم تا حدودی مسیر تحولات جامعه بشر را در زمان حال، آینده نزدیک و شاید دورانی دور تر شناسایی کنیم و درمانی برای درد‌های بشری بیابیم.

روشن است که  انسان از اول به این شکل و شمایل نبوده و در بطن این کره خاکی، مانند نطفه در رحم مادر، از شکلی به شکلی تبدیل شده و از حالتی به حالت دیگری تغییر کرده و قوای احساسی و عقلانی بشر به تدریج تکامل یافته. بشر موجودیست اجتماعی، اجتماعات بشرى نیز شرایط بَدوى در متواری بودن در دشت‌ها، پناه به غارها، گردهم آمدن در قبیله‌ها، زندگى در روستا‌ها و اسکان در شهرها و اتحاد در ممالک را گذرانده، موفق به  تأسیس تمدن‌های پیشرفته چون تمدن‌های آشور و کلده، هند و چین، مصر و ایران باستان، یونا ن و روم، تمدن گسترده اسلامی در قرون وسطا و تمدن غرب در قرون اخیره شده است.

علاوه بر عامه افراد انسانی، فلاسفه، دانشمندان، مخترعین، شعرا و اهل هنر و صنعت، و آنهایی که ما آنان را پیامبران می‌نامیم، در پیشرفت جامعه بشر سهمی‌ بسزا داشته‌اند. به تدریج بشر مراحل تجسم اشیاء محسوس تا درک مفاهیم ذهنی و کشف قوانین طبیعی و تعمق در مسائل فلسفی و اجتماعی را طی کرده تا به علم و آگاهی زمان حال رسیده است.  علاوه بر این، غریزه بیولوژیک بشر در حفظ جان و منافع خویش، با محبت و حس نوع‌دوستی و فضائل اخلاقی و صفاتی که مختص به نوع بشر است تلفیق و تعدیل گشته. اندک اندک اصول و مبادی اجتماعی چون عدالت و برابری و حقوق انسانی مورد قبول جوامع بشری قرار گرفته و روابط اجتماعی و مدنی با وضع ظوابط و قوانین پیشرفته تنظیم و گسترش یافته است.

آشکار است که تحول از مدنیتی بدوی به تمدنی مترقی جهانی به سادگی تحقق نمی‌یابد. تعصبات، دشمنی‌ها و بسیاری از افکار خرافی که مغایر علم و عقل است از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود و تداوم می‌یابد. جای تأسف است که بشر آنچه را شایسته‌ی اوست به سادگی نمی‌آموزد و در بسیاری موارد تنها معضلات و مشقاتی که انسان با آن مواجه می‌شود سبب تنبه و آگاهی می‌گردد. جنگ دهشتناک دوم جهانی سبب شد که سازمان ملل متحد تأسیس شود و منشور جهانی حقوق بشر تدوین گردد و تا حدودی روابط خصمانه بین دولت‌ها تعدیل گردد.

امروز تکثیر وتسریع وسایل سیر و سفر از هر مکان به هر نقطه دیگر در سراسر عالم و پیشرفت شبکه جهانی ارتباط رایانه‌ها سبب تبادل افکار و اطلاعات علمی‌ و فنی و مکالمات روزمَرهِ میلیون‌ها افراد بشر از نقاط مختلف جهان کشته و به سرعتی عجییب این کره خاکی را به یک قلمرو واحد تبدیل کرده. فضانوردان که بر کره ماه پای نهادند گوی آبی رنگ زیبایی را معلق در فضا مشاهده کردند که در آن اثری از خطوط مجازی مرزهای تخیل بشر دیده نمی‌شد. جای تأسف است  که با وجود پیشرفت علم و دانش هنوز بشر خود را از قیود و افکار و تعصبات گذشته آزاد نکرده و همه روزه مشغول به برتری‌جویی و جنگ و جدال است.

با این حال انتشار این  بیماری واگیر جهانی که شرقی و غربی، سیاه و سفید، فقیر و غنی، هندو و مسلمان نمی‌شناسد، پایه‌های بسیاری از کاخ‌های کهنه و مستحکمِ باورها و تعصبات را متزلزل می‌کند و به بشر نشان می‌دهد که آنچه پایدار و ارزشمند است نه‌ اندوختن مال بیش از حد احتیاج و کسب  قدرت و جاه و مقام که موجودی حقیر و نامرئی آنها را در چند روزی  به تباهی می‌کشد، بلکه محبت و کسب کمالات انسانی است. همچنین گسترش جهانی این بیماری آشکار می‌کند که آنچه در یک نقطه جهان اتفاق بیفتد به سرعت در دورترین نقطه دیگر جهان اثر می‌گذارد و وابستگی همه ممالک عالم به یکدیگر را روشن می‌سازد.

تاریخ تحولات گذشته جامعه بشری مؤید آنست که  قوای عقلانی و درایت  و اراده انسان در نهایت بر سخت‌ترین مصائب و مخاطرات فائق می‌شود و مسیر پیشرفت تمدن خود را ادامه می‌دهد. باید امیدوار بود که این بار نیز جامعه بشری بعد از چنین تجربه‌ای پند گیرد و یک نظام جهانی بر مبنای علم و دانایی، صلح و دوستی، راستی و درستی، همدردی و معاضدت و عدالت و برابری بنیان نهند.

شاید این توفان‌های شدید زمستانِ بشریت، بشارت دهنده بهار جانفزای تمدنی جهانی در خورِ شأن و مقام عالم انسانی باشد.


*دکتر رفیع مودت استاد سابق و از پایه‌گذاران دانشکده مهندسی دانشگاه شیراز است. به غیر از خدمات دانشگاهی در ایران وی سالیان متمادی در چهار قاره جهان به تدریس و تحقیقات علمی‌ مشغول بوده و در آخرین سمت قبل از بازنشستگی به عنوان استاد مهمان با گروه فوتانیک در دانشگاه کمبریج انگلستان همکاری می‌کرده است. او مؤلف یک کتاب علمی‌ دانشگاهی و یک کتاب علمی‌- فلسفی با عنوان Evolutionary Pathways in an Unfolding Universe است.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=193192

4 دیدگاه‌

  1. NAS

    امیدوارم که رهبران بشریت و به دنبال انها مردمان جهان از خواب بیدار شوند و منویات این مقاله زیبا را بمنصه ظهور رسانند .

  2. دکتر هوشنگ صفار.

    در اثر ویروس کرنا و گرفتاری ملل عالم از هر جهت که بیندشیم. میبینیم که بشر و حکمای امروزی بیشتر از سابق به کمک‌های یکدیگر احتیاج دارند. و این خود افکار متفکرین را به خود جلب کرده است. به دکتر رفیع مودت باید تبریک گفت که به چنین افکار مترقی که برای جمیع ملل دنیا حقیقتا احتیاج دارند به ترسیمی جدید فکر همگی‌ را متوجه این حقایق نموده است. راه حل این مسائل را باید در جامعه ایران پی گیری کرد. مطمئن هستم که آن هم پیدا خواهد شد. چونکه موجود است.

  3. .

    جانا سخن از زبان ما میگویی.

  4. Khalil Nikkhesal

    این مقاله درست دیدگاه من است و بسیار گویا و زیبا بیان شده است.

Comments are closed.