حامد محمدی- با دستور فرمانده کل نیروهای مسلّح عراق ۴ گردان حشدالشعبی از این سازمان جدا شدند و به نیروهای مسلّح عراق پیوستند.
یگانهای جدا شده وابسته به مرجعیت عراق هستند که به گردانهای «آستانهای مقدس» یا «حشد مرجعیت» شهرت دارند و شامل گردانهای «الامام علی»، «العباس»، «علی اکبر» و «انصار المرجعیه» میشوند.
علی سیستانی مرجع تقلید بلندپایه عراق رهبر معنوی این گردانهاست و فرماندهان ارشد و نیروهای تحت امر از او اطاعت میکنند. این تشکیلات در سال ۲۰۱۴ برای مقابله با داعش شکل گرفت. اما نزدیکی نوری المالکی نخست وزیر پیشین عراق به رژیم تهران سبب شد تا سازماندهی آن به دست سپاه قدس بازوی خارجی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بیفتد.
شمار نیروهای وابسته به حشدالشعبی بین ۱۲۰ تا ۱۴۰ هزار نفر تخمین زده میشود و جدا شدن ۴ گردان اصلی از آن به این معنی است که شکاف عمیقی در بدنه سازمانی آن ایجاد خواهد شد. سپاه قدس با فرماندهی قاسم سلیمانی و به نمایندگی از جمهوری اسلامی میلیاردها دلار صرف تشکیل این بازوی نظامی- ایدئولوژیک در عراق کرد اما کمتر از چهار ماه بعد از شکار سلیمانی در حوالی فرودگاه بغداد توسط پهپادهای آمریکایی، فروپاشی سازمانی حشدالشعبی و تبدیل آن به گروهها و دستههای کوچک جزیرهای آغاز شد.
زمزمه برچیده شدن حشدالشعبی از سال ۱۳۹۶ پس از افول داعش به گوش میرسید. این سازمان در عمل تبدیل به بازوی نظامی سپاه قدس برای ضربه زدن به منافع آمریکا و اسرائیل در منطقه شد. از این رو انحلال حشدالشعبی و ادغام بخشی از آن در ارتش عراق خواست آمریکا بوده است. قاسم سلیمانی به هر دری زد تا از انحلال این سازمان مسلح و نیابتی جلوگیری کند. حتی تلاش کرد از طریق آیتالله سیستانی روند انحلال را متوقف کند اما سیستانی زیر بار نرفت. حتی گفته شد که وی درخواست ملاقات سلیمانی را نپذیرفته است.
به این ترتیب، با وجود مخالفتهای شدید تهران، فرمان انحلال این سازمان در ژوئیه ۲۰۱۹ (تیرماه ۱۳۹۸) توسط عادل عبدالمهدی نخست وزیر پیشین عراق صادر شد. با این حال جریانی در داخل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و وابستگان آن در عراق، نفوذ نیروهای حشدالشعبی در بدنهی ارتش عراق را یک فرصت طلایی میدانستند و با تبلیغات زیاد تلاش کردند اینطور القا کنند که ادغام حشدالشعبی در ارتش عراق به معنای به رسمیت شناختن فعالیت این سازمان است.
خلاصه حرف این جریان این بود که انحلال حشدالشعبی ممکن نیست و این اقدام «بازتنظیم نظامی عراق» است!
در هر حال، قرار شد آندسته از شبهنظامیان حشدالشعبی که شرایط لازم را داشتند به ارتش یا سایر نیروهای مسلّح عراق بپیوندند و نیروهای دیگر فعالیت نظامی را متوقف کنند و اسلحهها را تحویل دهند و وارد فعالیت سیاسی شوند.
هرچند انحلال حشدالشعبی با چراغ سبز مرجعیت عراق و فشار آمریکا در عمل آغاز شده بود اما پولهای کلانی که رژیم ایران برای حفظ کنترل خود بر سازمان حشدالشعبی خرج کرد، روند انحلال را کُند کرده بود. درست است که سیستانی و دیگر مراجع تقلید عراق نفوذ زیادی بین نیروهای حشدالشعبی دارند اما تامین کننده اصلی هزینههای مالی و فراهم کردن تسلیحات برای این تشکیلات با رژیم ایران بوده است.
همچنین قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس نفوذ زیادی در این تشکیلات داشتند. آنها در تعیین و حفظ فرماندهان ارشد و نیروهای تحت امر آنها حول محور جمهوری اسلامی نقش تعیینکننده بازی میکردند و پس از کشته شدن آنها این نقش دچار خلاء شد.
شکاف در بدنه سازمان حشدالشعبی تحت تاثیر چند عامل قرار دارد از جمله:
۱)تحریمهای شدید اقتصادی جمهوری اسلامی و ادامه کارزار فشار حداکثری آمریکا علیه رژیم تهران با هدف قطع منابع مالی تروریسم به درآمدهای حشدالشعبی لطمههای شدید زده است.
۲)ترور قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و ادامه ترورهای زنجیرهای فرماندهان ارشد حشدالشعبی و دیگر شبهنظامیان عراق سبب افزایش ریسک همکاری با این سازمان شد.
تغییر سیاست کاخ سفید در خاورمیانه، از مماشات با تحرکات نظامی رژیم ایران و شبهنظامیان شیعه به برخورد و تلافی، تلفات بین فرماندهان و نیروهای این گروهها را افزایش داد. برای افرادی که در یک سازمان به عنوان مزدور خدمت میکنند، بین افزایش خطر همکاری با یک تشکیلات و افزایش مخارج ماموریت، رابطهی مستقیم برقرار است. برای نمونه، فرماندهی که برای یک عملیات «درجه یک» Xدلار حقوق میگیرد با افزایش خطر کشته شدن خودش و زیردستانش، X+a برای خود و X+b برای نیروهایش طلب میکند. سختتر شدن عملیات و ماموریتها به تجهیزات و ادوات بیشتری نیز نیازمند است که آن هم با X+c محاسبه میشود. درواقع تشکیلات مزدور (پیمانکار ترور و عملیات نظامی) که در عراق گروه حشدالشعبی است، از کارفرما یا سفارشدهنده یعنی جمهوری اسلامی X+a+b+c طلب میکند.
وقتی کارفرما یا سفارشدهنده با بحران مالی به دلیل تحریمهای کمرشکن و همزمان با بحرانها و مخارج پیشبینی نشده مثل شیوع کُرونا روبرو میشود اگر به پیمانکار (حشدالشعبی) پول نرساند از یکسو عملیات و ماموریتها متوقف میشود و از سوی دیگر میزان نفوذ وی بر آن تشکیلات کاهش مییابد. اگر هم پول «به اندازه کافی» نباشد، به مصداق «هرقدر پول بدی آش میخوری»، کیفیت و اثرگذاری عملیات نیز کاهش مییابد.
۳)افزایش شکاف میان مرجعیت عراق با علی خامنهای در پذیرش خواست آمریکا برای انحلال این سازمان از سوی مراجع بلندپایه مذهبی عراق نیز مؤثر است.
احمد رأفت خبرنگار بینالمللی کیهان لندن در تیرماه سال ۹۸ در گزارشی با عنوان «امپراتوری شبهنظامی جمهوری اسلامی در آسیا و آفریقا» از شبه نظامیان تحت حمایت سپاه قدس در عراق با عنوان «ساتراپهای قاسم سلیمانی» یاد کرد. اکنون عوامل مختلف دست به دست هم داده تا شیرازه این ساتراپها در عراق از هم بپاشد.
https://kayhan.london/1398/04/17/%D8%A7%D9%85%D9%BE%D8%B1%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%B4%D8%A8%D9%87%E2%80%8C%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%AF%D8%B1
احتمالاً فرماندهان و نیروهای حشدالشعبی از خود میپرسند چرا وقتی رژیم ایران قدرت تأمین مالی ما را ندارد باید زیر حملات جنگندهها و پهپادهای آمریکا و اسرائیل تن به خطر داد؟! به ویژه آنکه در ماههای گذشته و پیش از شیوع کُرونا ماموریت یا کار آنها وسیعتر و بیشتر شده و علاوه بر وارد آوردن ضربات علیه آمریکا، مسئولیت سرکوب اعتراضات مردم عراق نیز از سوی تهران به آنها واگذار شده بود.
واقعیت این است که شکاف در بدنه حشدالشعبی امری ناگزیر بود. روند شکست بزرگ تهران در همان زمان قاسم سلیمانی از جمله با تظاهرات سراسری مردم عراق و لبنان برای اهداف ملی و علیه دخالتهای جمهوری اسلامی آغاز شده بود اما حالا به پای اسماعیل قاآنی نوشته میشود. قاآنی نه به اندازه قاسم سلیمانی در رژیم ایران نفوذ و نه به اندازه او بر گروههای نیابتی کنترل دارد. مهمتر آنکه میزان پولی که در زمان سلیمانی خرج گروههای نیابتی میشد اکنون در اختیار قاآنی نیست. فرمانبری حشدالشعبی از سپاه قدس حتی از فرمانبری حزبالله لبنان از سپاه پاسداران بیشتر بود. در چنین شرایطی جمهوری اسلامی باید منتظر تکه و پاره شدن تشکیلات یکی از بزرگترین همپیمانان نظامی خود در منطقه باشد. رویدادی که آمریکا و متحدانش انتظار آن را میکشیدند و برایش برنامه ریخته بودند.