هم میهنان گرامی،
می گویند که ستم رفتگان با ادامه ستم به آن خوی می گیرند. هستی تلخ ما ایرانیان نیز، در این چهل سال چیرگی اهریمن اسلامگرا بر کشور، آن بوده که به دردها و رنج های خویش و هم میهنان خو کرده ایم. یکی از رنجدیده ترین بخش های ملت بزرگ ایران در این چهار دهه فرمانروایی ضحاک بر ایرانشهر، کارگران بودهاند، که سرنوشت دردناک آن « سازندگان راستین ایران»، از وجدان ها به فراموشی رفته است.
کارگر ایرانی که پیش از انقلاب ویرانگر ۵٧، روز به روز راه پیشرفت و سربلندی را فراز می رفت، امروزه در رنج و خواری باورنکردنی بسر برده و اگر بانگ واخواست برآورد شکنجه و سرکوب می شود. آزار بی پایان و روشمندانه کارگر ایرانی تنها به دست رژیم اسلامی نمی انجامد بلکه آندسته از کارفرمایانِ دزد و رانتخوار و وابسته به رژیم نیز در این بهره جویی و بی وجدانی همدست شده اند. کارگر ایرانی، بامداد که از خانه برون می رود، نمی داند که آیا تندرست به خانه بازخواهد گشت یا نه و آیا می تواند، به رغم مزد ناپرداخته، جگرگوشه های خویش را از تنگدستی و خواری دور بدارد. آنچه بر کارگران هفت تپه، چیت سازی بهشهر، فولاد خوزستان، هپکو اراک، خاتون آباد و… رفت، دل هر ایرانی مسئول و مردم دوست را به درد می آورد.
در این نگاه بایسته است که یادی از برخی نمایندگان خودخوانده کارگران نیز به میان آید، از طیف « چپ وابسته و واپسگرا» که پادشاه پیشین ایران «ارتجاع سرخ» نام نهاده بود. آن خِرَدستیزان ایدئولوژیک و ایران گریز، که با اسلامگرایان، این دشمنان خونی و تاریخی ایران، در کینه و کوردلی همدست شده بودند تا بنیاد ملت ایران را براندازند و برداشت مالیخولیایی خویش از « دیکتاتوری کارگری» را برپا سازند. با این کینه توزی و براندازی اما شالوده زندگی آبرومندانه کارگر سربلند ایرانی، که از مزد بسزا تا سهم در سود کارخانه بهره مند گشته بود، نیز یکسره ورافتاد.
تلخ شوخی تاریخ اما آنکه، خود آن « چپ وابسته و واپسگرا»، که خویش را به بستر «استکبارستیزی» اسلامگرایان انقلابی نزدیک تر می دید تا به سیاست های « سازندگی شتابان»، « رفاه همگانی» و « زندگی مدرن» دولت شاهنشاهی، به دست همان اسلامگرایان به هراسناک ترین شیوه شکنجه و کشتار شد، آن هنگام که شیرازه کشور نیز از هم گسست و ایران به این دوزخ چهل ساله درافتاد.
آنچه امروز کارگران ایرانی نیاز دارند، سازمان ها و اتحادیه های کارگری ناوابسته ای ست که در پوشش چتر یک قانون اساسی مردمسالار و غیرایدئولوژیک از حق و هوده کارگر ایرانی به بهترین شیوه پاسداری کنند. ما چهار سازمان ایرانگرا، از پیدایش چنین بستری با سرآمد توان پشتیبانی کرده و با تلاش سیاسی خویش آینده کشور را به سویی خواهیم برد که زندگی کارگر ایرانی بر رفاه، سربلندی و سازندگی استوار شود.
پاینده ایران، زنده باد ملت بزرگ ایران
حزب مشروطه ایران ( لیبرال دمکرات)
شبکه فرشگرد
جنبش فر کیانی
جنبش رنسانس (نوزایی) ایرانی
اول مه ٢٠٢٠
شاهنشاه آریامهر نیکیهای بسیار به کارگران و کشاورزان ایران کرد و پشتیبان و هوادارشان بود. باهَمادها، سازمانها و گروههای آزاده، میهندوست، کشورخواه و فرهنگپرور نیکست زمینههای جنبش نوزایی را فراهم آورند. برجستهترین ویژگی این جنبش منش والای کوشندگانش است.
آفرین بر ایرانگرایان و شاهنشاهیخواهان.