دکتر نامدار بقایی یزدی از فعالان اجتماعی و نامآشنای جامعه ایرانی لندن به دلیل ابتلا به ویروس کُرونا مدتی را در بیمارستان گذراند. وی با وجود بیماریهای زمینهای مانند دیابت و فشار خون، به قول خودش از این مهلکه جان سالم به در برد. کیهان لندن برای انتقال تجربهی دکتر نامدار بقایی یزدی عضو هیئت هماهنگی «پروژه ققنوس ایران» که خود میکروبیولوژیست است و پیش از ابتلا به کووید۱۹ در ویدئوها و مصاحبههای مختلف درباره این بیماری به روشنگری میپرداخت، پای گفتگوی تلفنی با وی نشست.
– دکتر بقایی، اولین نشانههای ابتلا به ویروس کُرونا چه بود و چگونه متوجه شدید که ممکن است به این بیماری متبلا شده باشید؟
-اولین نشانه تب بود. درجه حرارت بدن من به شدت بالا رفت. دولت و سرویس طب ملی در بریتانیا گفته است که اگر درجه حرارت تا ۳۷ و ٨ خط بالا رفت اشکالی ندارد ولی اگر بالاتر از آن باشد باید به اطلاع سرویس طب ملی رساند. تب من به بالاتر از ۳۹ درجه رسید ولی احساس گرمای خیلی شدیدی نمیکردم. کمی هم سرفه میکردم ولی نه خیلی زیاد آنطور که گفتهاند باید مداوم باشد. تنگی نفس هم نداشتم. این از علائم اولیه این بیماری در من بود. ولی حالا که دوره نقاهت را میگذرانم متوجه شدم که صدمه اصلی این ویروس واقعا به ریههاست و وقتی میخواهم نفس عمیق و کامل بکشم ریهام کاملاً از هوا پُر نمیشود. سرفه هم کماکان ادامه دارد.
– بر اساس کدام علائم لازم شد که در بیمارستان بستری شودید؟
-وقتی تبم بالا رفت با دستگاهاندازهگیری اکسیژن خون که درخانه دارم اکسیژن خونم را اندازه میگرفتم و دیدم که پایین میآید. معمولاً اکسیژن خون باید بین ۹۵ و ۹۴ تا ۹٨ و ۹۹ درصد باشد. مال من به کمتر از ۹۳ و ۹۲ رسید و داشت کمتر هم میشد. این علامت خطریست که نشان میدهد ریهها بهاندازه کافی به خون اکسیژن نمیرسانند. در نتیجه برادرم، و دخترش که در بیمارستان «رویال فری» کار میکند، اصرار کردند به بیمارستان بروم. آمبولانس آمد و پیراپزشکان با ماسک و روپوش مرا در خانه بادقت بسیار معاینه کردند و لازم دیدند مرا به بیمارستان ببرند. من در آن زمان خودم توانستم سوار آمبولانس شوم و راه افتادیم به سوی بیمارستان «رویال فری» که مرکز نگهداری از بیماران کوید١۹ است. در طول راه هم ماسک اکسیژن نیز به من دادند. در بیمارستان ابتدا مرا به بخش اورژانس بردند و در یک اتاق تکنفره بستری کردند. آنجا بود که حالم بدتر شد و متوجه خستگی مفرط بدنم شدم زیرا برای مقاومتی که در برابر این ویروس باید میکردم انرژی زیادی مصرف کرده بودم. در آنجا ماسک اکسیژن گذاشتند و آزمایش خون کردند و شروع کردند به دادن قرصهای آنتی بیوتیک و پاراسیتامول تا تبم پایین بیاید؛ یعنی معالجات لازم از همان اورژانس شروع شد. محلولی دارای پتاسیم هم به من دادند زیرا با پایین آمدن پتاسیم، اکسیژن به خوبی جذب خون نمیشود.
-آیا در بیمارستان فقط احتیاج به ماسک اکسیژن بود و یا نیاز به دستگاه تنفس پیدا کردید؟
-من چه در آن مرحله و چه بعدا احتیاج به دستگاه تنفس یا «ونتیلاتور» پیدا نکردم و فقط ماسک اکسیژن داشتم. ولی چون در یک حالت برزخ بین خواب و بیداری بودم حافظهام یاری نمیدهد که چه اتفاقاتی افتاد. چون این ویروس روی سلسله اعصاب نیز تاثیر میگذارد. البته بستگان من مرتب با بیمارستان در تماس بودند.
– آیا وقتی کسی به دستگاه تنفس نیاز پیدا میکند امکان رهایی از آن وجود دارد یا اینکه این مرحله پایانی است؟
-بنا به گزارشهای پزشکی، بیمار وقتی به این مرحله میرسد که ریهها دیگر خوب کار نکنند و تنگی نفس شدید وجود داشته باشد؛ در اینصورت بیمار نیاز به دستگاه ونتیلاتور پیدا میکند. طبق آمار دولتی امکان زنده بیرون آمدن از زیر این دستگاه چیزی بین ۴۰ الی ۵۰ درصد است که بیانگر خطرناک بودن این مرحله است. من احتیاج به این دستگاه نداشتم و فقط ماسک اکسیژن داشتم که گاهی در عدم هوشیاری دستم به ماسک میخورد و از روی صورتم کنار میرفت که پرستاران بلافاصله میآمدند و آن را روی صورتم میگذاشتند.
-آیا همه پرستاران و پزشکان با لباس مخصوص محافظت حضور داشتند؟
-همگی ماسک مخصوص و روپوش و به ویژه دستمالهای ضدعفونی داشتند. برخی هم که از نزدیک باید بیماران را معاینه میکردند با ماسکهای تلق تمام صورتشان را محافظت میکردند. بیمارستان «رویال فری» از این نظر نسبت به بیمارستانهای دیگر در بریتانیا مجهزتر است.
– وقتی در بیمارستان بستری شدید چه وضعیت روحی داشتید؟ آیا به یاد دارید چه افکاری به سراغتان میآمد؟
-مدتی که چندان هوشیار و متوجه اطرافم نبودم. وقتی در همان ابتدا بعد از معاینه کامل با نمونهبرداری از داخل بینی و ته گلو، به جهت داشتن علائم کُرونا و به ویژه ضعف شدیدی که داشتم، فهمیدم که به احتمال قوی مبتلا شدهام. البته نگران بودم ولی چون فقط ماسک اکسیژن داشتم و کارم به بخش مراقبت ویژه نرسیده بود، برایم دلگرم کننده بود. من یک شب در اورژانس ماندم و صبح زود پس از عکسبرداری از ریههایم مرا در بخش ویژه بیماران کووید١۹ بستری کردند. بعد از دو روز نتیجه آزمایش آمد و ابتلای من به بیماری کووید١۹ تایید شد.
– رفتار پرستاران و پزشکان چگونه بود و چه تأثیری بر شما داشتند؟
-مراقبت آنها از من و بیماران دیگر بینظیر بود. شما ۲۴ساعت تحت مراقبت بودید و پرستاران کارشان را به خوبی انجام میدادند. پزشکان هم به تناوب میآمدند و نظارت مستقیم میکردند. واقعا آنان قهرمانان واقعی هستند که باید از آنها نهایت تشکر شود. مراقبت خوب آنها از من و این اطمینان که زندگی من در دستهای مطمئنی قرار دارد، آرامش خاطر به من میداد و تحمل بیماری را آسانتر میکرد. من الان مشغول تهیه یک نامه تشکرآمیز از کادر بیمارستان هستم که نهایت مراقبت را از من به عمل آوردند. نه فقط پرستاران و پزشکان بلکه تمام کادر بیمارستان، بدون استثناء شایسته قدردانی هستند.
– پیرامون شما و وضعیت بیماران دیگر چه تأثیری بر شما میگذاشت؟ آیا شاهد درگذشت بیمارانی در آن دوره بودید؟
-نه، خوشبختانه تمام کسانی که در آن بخش بودند همه فقط نیاز به ماسک اکسیژن داشتند و مرگ و میر نداشتیم. همه تقریبا در وضعیتی مشابه من بودند؛ بعضی کمی بهتر و برخی کمی بدتر. همه هم مانند من در گروه سنی ۶۰ تا ۶۵ سال بودند. در مورد تأثیر پیرامون، باید بگویم بطور کلی شاهد صحنههایی که بیماران تشویش زیاد داشته باشند نبودم. فقط یک بیمار ایرانی بود که از نظر روحیه بیشتر از دیگران تشویش داشت و با وجود اینکه با فرزند و همسرش در تماس بود ولی بعضی شبها بیدار میشد و سر و صدا میکرد. واکنش بیماران نسبت به این بیماری با توجه به انبوه اخبار و گزارشهایی که منتشر میشود مختلف است. یک بیمار انگلیسی هم داشتیم که بیشتر اوقات در خواب بود. نگرانی و تشویش من بیشتر از این بود که این ویروس بعد از بهبودی در درازمدت چه تاثیری روی ارگانهای بدن خواهد گذاشت.
ولی بگذارید برای تفنن کمی در مورد غذاهای بیمارستان که به بیمزگی معروف هستند بگویم. احتمالاً میدانید که چند روز اول این بیماری حس بویایی و چشایی آدم به شدت تضعیف شده و تقریبا از کار میافتد. بعد از سه چهار روز که حس بویایی و چشایی من برگشت شروع کردم به لذت بردن از غذاها زیرا برخلاف معمول، خوشمزه بودند و زیبا هم ارائه میشدند! بعد کاشف به عمل آمد از وقتی رستورانها و کافههایِ اطراف بیمارستان که در محله معروف هستند، مثل همه جا تعطیل شدهاند، مسئولین بیمارستان تعدادی از آشپزهای آن رستورانها را بطور موقت استخدام کردهاند که برای بیماران غذا تهیه کنند. ناگفته نماند که خوشمزه بودن غذاها باعث افزایش اشتهای ما میشد و با میل و رغبت بیشتر غذاها را میخوردیم که اینهم به نوبه خود روند بهبودی ما را تسریع کرد. من بعد از دوهفته از بیمارستان مرخص شدم. ولی فکر میکنم که دوره نقاهت این بیماری بین دو تا سه ماه باشد.
– به نظر شما بهبودی بیمار تا چه حد نتیجهی مراقبتهای خوب پزشکی و تا چه اندازه ناشی از دسترسی به وسایل پزشکی و محافظت است؟
-میدانید، امروز در بریتانیا بحث روز این است که هنوز بسیاری از کارکنان سرویس طب ملی از وسایل محافظت کافی برخوردار نیستند. متاسفانه تعدادی از پرستاران و پزشکان که جان خود را از دست داهاند احتمالاً از کمبود وسایل محافظت بوده است. ایران ما هم که میدانیم از کمبود این وسایل به شدت رنج میبرد؛ هرچند که به راستی پرستاران و پزشکان بسیار خوبی در ایران داریم که با فداکاری از بیماران مراقبت میکنند و متأسفانه بسیاری جان خود را نیز از دست دادهاند. بعلاوه، بر خلاف اینجا، شیفت کاری در ایران طولانیتر است و باعث خستگی مفرط کادر بیمارستان میشود که در نتیجه مقاومت آنها را در برابر ویروس به شدت پایین میآورد. فشار استرس و اضطراب روی پرستاران و پزشکان بسیار بالاست به ویژه کسانی که در بخش مراقبتهای ویژه کار میکنند زیرا هر لحظه امکان مرگ بیمار هست که این هم مقاومت بدن کادر بهداشت و درمان را کم میکند.
-دکتر بقایی، سپاس به خاطر اینکه ما را در تجربهی مستقیم خودتان از این مهلکه شریک کردید.
هشدار آمار بیماران کووید دز حال افزایش تصاعدی است حتی بسیاری از همکاران در تهران مبتلا شده اند
جناب دکتر بقایی عزیز خوشحالم و بسیار خوشحالم که به سلامت هستید. باید بگویم خدا و کادر درمانی شما دوست عزیز را به ما برگردانده اند.
از طرف هیئت مدیره انجمن حمایت از معلولین ایرانی در بریتانیا آرزوی تندرستی و موفقیت روز افزون را برایتان دارم.
جناب بقائی عزیز، مطلع شدن از بیمارى شما کاملاً مرا شوکه کرد. خوشحالم که دوران خطر به پایان رسید و آرزومند صحت و سلامتى کامل برایتان هستم. جانتان خوش باد.
از بهبود جناب آقای دکتر بقایی یزدی خوشحالم. با تشکر از پرستاران، پزشکان و همۀ کادر درمانی در سراسر جهان که همگی در خط اول درمان درگیر هستند.
Sars-CoV-2 یا همان Covid-19 را به عنوان بیماری تنفسی می شناسند. ولی پزشکان به بیمارانی بر خورد کرده اند که نه تنها این بیماری مشکل در دستگاه تنفسی آنها ایجاد می کند بلکه در روده ها, کبد, قلب ایجاد کرده. اینرا پزشکان دانشگاه Universität-Spitals Zürich مورد بررسی قرار داده اند. تیم پزشکی پرفسور Frank Ruschitzka مدیر بخش کاردیولوژی کلینیک نامبرده در رگهای خونی آسیب های جدی را مشاهده کرده اند. همچنین بانوی دکتر Zusanna Varga از بخش کالبد شکافی این مرکز درمانی با کالبد شکافی روی دو بیمار جانباخته مشاهد کرده که سلولهایی به نام Endothelzellen (آلمانی آن) یا آسیب دیده و یا به طور کامل مرده اند. Endothelial Cells که نام انگلیسی آنچه به آلمانی نوشتم می باشد به سلولهایی گفته می شود که روی دیوار داخلی رگها نقش حفاظت آنها را بر عهده دارند. به هر حال بیمارانی که از دست کرونا نجات پیدا می کنند آسیب های جدی برای همیشه مانند یک سوختگی روی بدن آنها می ماند.
من نیز از کادر پزشکی بیمارستان رویای فری بی نهایت سپاسگذارم که با بخطر انداختن جان خود همچون فرشتگان بیاری بیماران کرونایی میشتابند و زندگی آنان را بانها باز میگردانند که یکی از آنها شخصیتی محترم بنام اقای دکتر نامدار بقایی بودند خدا یارو نگهدارتان باشد?????????