شعار «کُرونا را شکست میدهیم» از سوی حکومت اکنون به «مردم پس از اینکه فاصلهگذاریها را لغو کردیم، فاصلهگذاری را رعایت نمیکنند»، تبدیل شده! ادعای عدم ورود کُرونا به ایران، کمخطر بودن کُرونا، شکست کُرونا و همچنین در یک ماهه اخیر با ادعای کاهش آمار کُرونا، در نهایت حالا به اتهام زدن به مردم به دلیل عدم رعایت توصیههای بهداشتی رسیده است؛ آنهم در حالی که به گفتهی مقامات مسئول در کشور، در آستانهی موج دوم کُرونا قرار داریم.
فاصلههایی که مدیون نوروز بود
پس از استفادهی نهادهای مسئول از تعطیلات نوروزی برای اعلام قرنطینه و اجرای فاصلهگذاری اجتماعی، آنهم دستکم یک ماه پس از ورود و شیوع کُرونا به ایران، طبق مصوبات ستاد مقابله با ویروس کُرونا، از ۲۳ فروردینماه تا کنون گام به گام، دیوارهای حفاظتی یکی پس از دیگری فرو ریخته و اکنون در سومین ماه اعلام رسمی شیوع کووید۱۹، زندگی مردم در شرایطی غیرعادی به روال عادی پیش از کُرونا بازگشته است.
سه ماه پس از اعلام رسمی ورود کُرونا به ایران، دیگر کسب و کاری نمانده که از سرگرفته نشده باشد؛ از کارخانجات و ادارات تا پاساژهای خرید و آرایشگاهها… نتیجهی این سیاست چیزی جز شلوغی خیابانها، مترو و اتوبوسها نیست؛ و رفت و آمد شهروندانی که مجبورند برای کسب نان، روی طناب نازک و هولناک کُرونا، آکروبات بازی کنند.
اینهمه درحالیست که طبق اعلام وزارت بهداشت، موج نخست کُرونا که ظاهرا در ۱۹ اسفندماه بوده، قرار است خردادماه فروکش کند و موج دوم در پاییز از راه برسد و زنگ خطر ماندگاریش در موجهای بعدی به صدا در بیاید!
وضعیت شکنندهتر و بیثباتتر از همیشه است. آمار مبتلایان و مرگ و میرها مخدوش و متناقض است و مردم هیچ تعریف و تصوری از ابعاد واقعی فاجعه و هیچ مرجع مورد اعتمادی برای پرسشهای خود ندارند.
مقامات مسئول توصیه و نظاره میکنند!
گزارشهای پراکنده از استانهای مختلف چون تهران، خوزستان، قم، گیلان، هرمزگان از وخامت اوضاع و افزایش شمار مبتلایان و مرگ و میر ناشی از کُرونا خبر میدهند. در حالی که کشورهای دنیا هر یک سیاست واحدی در مقابله با کُرونا در نظر گرفتهاند تا از سلامتی و جان شهروندان خود محافظت کنند، حکومت مذهبی در ایران از هر روشی اندکی اجرا و بعد نیمهکاره رهایشان کرده است. در ایران، نه قرنطینه به معنای واقعی اجرا شد و نه فاصلهگذاری اجتماعی تا کاهش بحران. حتی در روند شناسایی بیماران نیز نهادهای مسئول از گرفتن تست انبوه اجتناب کرده و به خوداظهاری و تست آزمایشگاهی قناعت کردند. در این بین، مقیاس شناسایی افراد مبتلا، تا ۱۹ اردیبهشتماه فقط ۵۵۸ هزار و ۸۹۹ آزمایش تشخیص بوده، آنهم برای کشوری با جمعیتی بیش از ۸۳ میلیون نفر!
نکته قابل تأمل اینجاست که مراکز پزشکی از جمله در خراسان رضوی از انجام تست کُرونا برای افرادی دارای علائم اولیه چون سرفه و مشکلات تنفسی خودداری میکنند و با تقسیمبندی بیماران به سه سطح، آن بیمارانی که پزشکان تشخیص دهند در مرحله دوم قرار دارند، وارد مرحلهی تشخیص و اجرای تستهای آزمایشگاهی و رادیولوژی میکنند.
این روش درحالی اتخاد شده که مقامات دولت بارها کمبود کیتهای تشخیص کُرونا را تکذیب کرده و حتی مدعی صدور آنها شدهاند.
با در نظر گرفتن ناشناس ماندن حاملان کُرونا که میتوانند بدون بیمار شدن، ناقل این ویروس باشند، درهای کسب و کارها گشوده شد و صفر تا صد، مسئولیت مقابله با کُرونا، تأمین اقتصاد خانواده و رعایت مقررات بهداشتی، به گردن خود مردم انداخته شد! به این ترتیب، مردم باید مخاطرات ناشی از بازگشت به شرایط عادی را تحمل کنند در حالی که حکومت و مقامات دولتی در حد یک توصیهگر ماجرا را نظاره میکند.
وضعیت عادی نیست
در چنین شرایطی، اخباری که از گسترش دوبارهی کُرونا در فروردینماه در استانهای گیلان، مازندران، تهران، قم و خوزستان میرسید و حاکی از مبتلایان جدید و افزایش مرگ و میر بود، با تشرهای مقامات وزارت بهداشت به سکوت سنگینی بدل شد. اما ویروس با تشر از بین نمیرود و این استانها در اردیبهشت دوباره در وضعیت قرمز قرار گرفتهاند. دانشگاه علوم پزشکی گیلان از ابتلای ۲۲ تا ۳۳ درصد مردم این استان به کُرونا خبر داده و رئیس بیمارستان رازی در خوزستان گفته که کُرونا در این استان افسار پاره کرده و از هر دو مبتلا یکی بستری میشود!
در چنین شرایطی، آمار وزارت بهداشت از کُرونا تا روز جمعه ۱۹ اردیبهشتماه، شمار کل مبتلایان را ۱۰۴ هزار و ۶۹۱ نفر و شمار کل جانباختگان را ۶ هزار و ۵۴۱ نفر عنوان میکن.! در حالی که در کشورهایی با جمعیت مشابه و در شرایط بهداشتی و پزشکی و مدیریتی به مراتب بهتر و مناسبتر، این ارقام بسیار بیشتر است!
در این میان، حسن روحانی رئیس دولت «تدبیر و امید» به تازگی افزایش شمار مبتلایان را «خبر خوب» توصیف کرده است زیرا به گمان وی «سرعت و یا گسترش کشف مبتلایان گاهی میتواند خبر خوبی باشد و خبر بدی نباشد؛ آنجایی که کیتهای آزمایشگاهی را گسترش میدهیم و آزمایشگاهمان را زیاد و از این طریق افرادی را که هیچ علامتی هم به ظاهر ندارند شناسایی میکنیم، خوشحال کننده است.»
همزمان وزارت بهداشت و شخص روحانی به اصرار بر طبل تبلیغات روند کاهشی ابتلا و مرگ بر اثر کُرونا و شمار بالای بهبودیافتگان حتی در ردهی پنج کشور دنیا میکوبند. حال آنکه نه مردم و نه دولتها و نهادهای بینالمللی به آمار و ارقام رسمی جمهوری اسلامی ایران هیچ اعتمادی ندارند.
اکنون دستکم سه ماه از ورود کُرونا به ایران میگذرد. چیدمان حکومت، وضعیت را عادی نشان میدهد، مردم میتوانند حتی با ماشین خود به تماشای فیلم و نوحهخوانی بروند، ماسکهای مد روز خریداری کنند؛ حتی دوباره راهها برای سفر به شهرهای شمالی کشور باز شده است. هتلهای جزیره کیش در خردادماه دوباره برای پذیرایی از مسافران باز میشوند. اینهمه در حالی که هم از شمال و هم از کیش، خبرهایی از ابتلا به کرونا میرسد!
اما نظام با تعریف و تمجید از خود اعلام میکند که ابتلا و مرگ و میر کاهش یافته؛ هیچ کمبودی نداریم و تجهیزات پزشکی را صادر هم میکنیم! واکسن هم میسازیم!
ابهام، بهام، ابهام!
به راستی مردم در بازی هولناک شطرنج با کُرونا در کجا ایستادهاند؟
همانگونه که زمان ورود کُرونا به ایران هنوز بطور دقیق مشخص نیست، آمار مبتلایان و قربانیان نیز قابل استناد نیست؛ بیماران کُرونایی به اسم بیماریهای گوارشی و قلبی و تنفسی و همچنین بیماریهایی زمینهای مانند سرطان دفن میشوند؛ کیفیت درمان و شیوههای درمانی، داروهایی که به بیماران داده میشود نامشخص است؛ وضعیت کفن و دفن و خاکسپاری قربانیان نیز غیرشفاف و مبهم است. این در حالیست که ایران از نظر تلفات جانی کادر بهداشت و درمان که شمار آنها به بیش از صد تن رسیده است، در صدر جدول از دست دادن پزشکان و پرستاران قرار دارد.
نه تنها گردش آزاد اطلاعات درباره کُرونا مخدوش است بلکه این امر به یک موضوع امنیتی و همچنین حیثیتی برای حکومت بدل شده و منتقدان آمارها و ارائه دهندگان آمارهای متفاوت از نهادهای حکومتی، بازداشت و یا تهدید شده و حتی از کار برکنار شدهاند.
از گورستانها نیز بوی وخامت اوضاع به مشام میرسد. آمار کفن و دفن نیز به موضوع امنیتی تبدیل شده؛ «بهشت زهرا» مجاز به اعلام آمار مردگان نیست؛ و ثبت احوال آمار تازه مردگان را یا اعلام نمیکند و یا به صورت مهندسی شده اعلام میکند!
اینک با تقسیمبندی استانها به کمخطر، پرخطر و با خطر متوسط و کاهش و لغو محدودیتها، خطر افزایش ابتلا به کُرونا در شهرهای کوچک و روستاها نیز تشدید میشود؛ این در حالیست که خبرهای این مناطق هرگز به اندازهی شهرهای بزرگ بازتاب و گوش شنوا پیدا نمیکند.
در تصمیم تازهی ستاد مقابله با کُرونا، مراکزی چون آرایشگاهها و باشگاههای ورزشی و اماکن زیارتی و مذهبی در مناطق به اصطلاح با وضعیت سپید، مجوز بازگشایی دریافت کردهاند؛ اما این شهرهای سپید در استانهای با وضعیت قرمز قرار دارند و لغو محدودیتها در آنها به معنی دعوت کُرونا به جست و خیز است.
در چنین شرایطی در استانهای شمالی بیماری «فاسیولا» (بیماری انگلی و غیرواگیر) شیوع پیدا کرده و در استان خوزستان نسبت به شیوع بیماری وبا هشدار داده میشود. در سپیدنمایی کاذب از سوی مقامات، وضعیت در ایران همچنان قرمز است و آنها با عادی جلوه دادن همه چیز، شهروندان را با چشمان بسته رهسپار سیاهی میکنند!
آزاده کریمی
اصلا چرا ایران باید به کُرونا مبتلا میشد؟
ایران با اقتصاد ضعیف، ارز ملی مفلوک، کاهش قدرت خرید، زیر تحریم، بدون توریست، و با حد اقل سفر به دنیا، میبایست جزیره ثباتی باشد، دور از گزند کُرونا.
ایران میبایست حد اقل آسیب از کُرونا را ببیند.
بختک جمهوری اسلامی اجازه حرکت رو از مردم گرفته است. ایران در خواب در حال خفگی است، و ایرانی های بیرون از کشور باید کاری کنند و ابتکار عمل را در دست بگیرند.
به نظر من صبر کردن برای اینکه مردم کاری کنند و ایرانی های خارج دنباله روی کنند، دیگر درست نیست. این استراتژی کار نکرده، حدود ده سال تجربه شده و جواب نداده.
به معنای واقعی , بی ارزش تر از جان ملت ؛ خود ملت هستند ( بلانسبت هزار فامیل که مشغول بخور بخور هستن ) که هیچ فریاد رسی ندارند.
در کنار هزار فامیل بایستی « لٍک و لٍکی » کرد و جیب بغل دستی را زد ؛ گور پدر بقیه ؛
سلام
حرفش در صادرات کیت کاملا درست هست کیتها را صادر کردند ولی اصلا اینها لزومی برای استفاده از کیت نمیبنند بله برای هر مسئول چندین کیت مصرف میشه آیا مبتلا شده یا نه ولی مردم از دیداهشان نیازی به کیت ندارند مگر دیگر حین الفوت شده باشند ۲۰۰ هزار کیت به یمن دادند همین مفدار به عراق و طنز ماجرا ۴۰ هزار کیت فروختند به آلمان.
چون درآمدزاست چرا صرف بیماران داخلی کنند بمیرند هزینه کمتری دارد اصولا از دید حاکمیت الان که میشه صادر کرد چرا کیتها را هدر مردم بی مفدار ایران کنند.
این دیدگاه حاکمین جمهودی اسلامی هست به مردم.