بیانیه « چهار سازمان ایران گرا» در بزرگداشت روز فردوسی

پنج شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ برابر با ۱۴ مه ۲۰۲۰


٢۵ اردیبهشت، « روز فردوسی» را پاس داشته و آن را به ایرانیان شادباش و بیدارباش می‌گوییم

هم میهنان گرامی،
فردوسی بزرگ، « پدر پایداری معنوی ایران» در سده های پس از تازش دشمن ایدئولوژیک و هستی سوز به ایرانشهر، همچون آرش که جان خود را در تیر نهاد تا تیرگی از ایران دور گردد، او نیز جان خویش را در پیکر شاهنامه ‌ نهاد، که پس از او به راستی « نامه‌  پدافند ملی ایران زمین» گشت.

شاهنامه  در این هزار سالِ پس از فردوسی

-داستان آن ایرانیانی گشت، که شبیخون روزگار نتوانست بنیادشان را از جای برکَند،
-داستان آن رفتگانی که منش ماندگار برجای گذاشتند تا گیتی سراسر، جایگاه بَدان و ددان نگردد،
-داستان آن دلدادگان آزادی و آزادگی، که نام برکشیدند تا ننگ دور نمایند،
-داستان آن دلاورانی که بر خاک افتادند تا خاک بر وجدان ‌شان ننشیند.

بدینسان شاهنامه پایگاهی استوار برای فرهنگ و آزادگی ایرانیان برساخت، نمایانگر آن نبرد سخت و تا به امروز پایان نیافته میان منش ایرانی و ایدئولوژی آن دشمن بیگانه، همانا نبرد میان « آزادی و بندگی»، «خِرَد و تعصب»، «وجدان و تقوا» و… آتشی فروزان برای آرمان‌های یک ملت بزرگ و البته آسیب دیده.

پس از فردوسی، ما ایرانیان نخست به خویش فراموشی افتاده و سپس بارها درگیر پاسداری و بازسازی فرهنگ و کشور خویش بوده ایم. اکنون اما چهار دهه است که با هجوم دوباره و سنگین بازماندگان همان ایدئولوژی بیگانه و ایرانسوز روبرو شده‌ایم، که ایران ما را به غنیمت گرفته‌اند. امروزه، هرگاه که نگاه مان به نمای سربلند و استوار استاد توس می‌افتد، سرا پا شرم می‌شویم که چگونه ایران باری دیگر به کام این دیوانگان درافتاد :

نهان گشت کردار فرزانگان
پراگنده شد کام دیوانگان
شده بر بدی دست دیوان دراز
به نیکی نرفتی سخن جز به راز
(شاهنامه، داستان ضحاک)

هم میهن،
ما ایرانگرایان، امروز به دنبال پی‌افکندن رستاخیزی هستیم که آماج‌اش آزادی، سربلندی و پیشرفت ایران است، و شاهراهش دانش و دلیری و کوشش خستگی ناپذیر، و پیش از هرچیز نبرد با اهریمن ایران‌ستیز. این نبرد اینبار فرجام دیگری نمی باید داشت جز برچیدن این دشمن دیرینه از ایران و بازسازی ایرانی آزاده و خِرَدگرا و پیشرو.

ما دست همه فرزندان فردوسی را، که بر پایه‌ منش و خویشکاری ایرانی، به کارزار آزادسازی و از نو برساختن ایران می پیوندند، و در نبرد « نیکی و بدی» بی تفاوت نیستند، می فشاریم.

نمانیم که این بوم ویران کنند
همی غارت از شهر ایران کنند
نخوانند بر ما کسی آفرین
چو ویران بود بوم ایرانزمین
(شاهنامه؛ پادشاهی کسری انوشیروان)

پاینده ایران، زنده باد ملت بزرگ ایران
حزب مشروطه ایران ( لیبرال دمکرات)
شبکه فرشگرد
جنبش فر کیانی
جنبش رنسانس (نوزایی) ایرانی
چهاردهم مه ٢٠٢٠

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=196533

یک دیدگاه

  1. شهریار

    پدید آمد یکی فرزند ، فردوسی توسی نام
    سترون‌ از نظیر آوردن‌ وی مادر ایام
    چو دید آمیخته‌ خون عجم با لوث‌ اهریمن
    به‌جای خوی افرشته‌ , عیان‌ آیین‌ اهریمن
    ‌نژادی خواست‌ نوسازد ز بیم‌ انحطاط‌ ایمن‌
    سلحشور و هنرآموز و پاک‌ آیین‌ و رویین‌ تن
    ‌پی افکند از سخن‌ کاخی ز قصر آسمان‌ برتر
    در آن‌ جام‌ جم‌ و آیینه‌ی دارا و اسکندر

Comments are closed.