تکلیف میلیونها شهروندی که به هر دلیلی از جمله تحریم و همدستی نکردن با جمهوری اسلامی در رأیگیریهای آن شرکت نمیکنند، معلوم است.
آن شهروندانی هم که به هر دلیلی از جمله اعتقاد به نظام در همه رأیگیریهای آن شرکت میکنند، تکلیفشان معلوم است.
شهروندانی که مخالف جمهوری اسلامی هستند ولی به دلیل داشتن مُهر در مدارک خود، درواقع به اجبار، در این رأیگیریها شرکت میکنند نیز تکلیفشان معلوم است.
اما آن شهروندانی که به دلایلی از جمله «اصلاح» و به امید بازپروری جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام خودکامهی دینی و معتاد به خشونت در رأیگیریها شرکت میکنند و دیگران را نیز با همین توهم به شرکت در آن تشویق میکنند، با ریاست محمدباقر قالیباف بر مجلس شورای اسلامی، میبایست درسی مهم آموخته باشند چرا که وجدان و اخلاق حکم میکنند از یکسو عملکرد خود را در نتیجهی این رأی دادنها بررسی کنند و از سوی دیگر از خود بپرسند که چطور رقبای نامزد مورد حمایت آنها، یعنی حجتالاسلام حسن روحانی، در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶، یکی به ریاست قوه قضائیه منصوب شد و دیگری به ریاست مجلس شورای اسلامی رسید! اگر این مهرهها را در رأس سه قوه جابجا کنیم و مثلا روحانی را بجای قالیباف و رئیسی را بجای روحانی بگذاریم، چه فرقی میکند؟!
اساسا در ساختار حکومت اسلامی و نظام ولایت فقیه، با یا بی صفت«مطلقه»، سه قوه قانونگذاری و اجرایی و دادگستری، نقشی را که در جهان مدرن باید داشته باشند، ندارند! جز اینکه هر سه در پیوند با یکدیگر دستگاه عریض و طویلی را در خدمت «ولی فقیه» و شبکههای مافیایی آن مدیریت میکنند. درعمل چهل سال است ایران همانطور که خمینی آرزو داشت: «امیدوارم یک دولت بزرگ اسلامی به همه دنیا غلبه کند!» (کیهان؛ ۲۶فوریه ۱۹۷۹) خرج انقلاب اسلامی و اهداف جهانگشایانهی آن میشود.
تمامی گفتار و رفتار و اقدامات جمهوری اسلامی در سیاست داخلی و خارجی با هر کسی که در رأس سه قوه نشسته باشد، در خدمت تحقق آرزوی غلبهی «یک دولت بزرگ اسلامی به همه دنیا»ست.
درک این موضوع مهم است تا دریافت که کشور و مردم ایران، در چیدمان فکری خمینیسم، فقط سکوی رسیدن به چنین هدفی هستند و آرای آنها جز حفظ این سکو هیچ ارزش دیگری ندارد؛ این آرا در سال ۹۶ به صندوق ریخته شد تا روحانی به عنوان «تدارکاتچی» به ریاست قوه مجریه برسد و بعد در سال ۹۷ رئیسی بر ریاست قوه قضائیه نشسته و در سال ۹۹ هم قالیباف با کمترین مشارکت در انتخابات ۲ اسفند ۹۸ رئیس قوه مقننه میشود! هر سه قوه گوش به فرمان ولی فقیه!
اگر هنوز جای ابهامی برای برخی رأیدهندگان وجود دارد پس باید آنها را در شمار شهروندانی به حساب آورد که در هر شرایطی برای حفظ جمهوری اسلامی و حفظ منافع و موقعیت خود، در رأیگیریهای نظام شرکت میکنند.
الاهه بقراط
این رژیم تا به اینجا رسیده تنها و تنها به علت اینست که همه ما ایرانیان به آنها این اجازه را داده ایم. تا زمانی اینها خواهند بود که بیشتر مردم براستی اینها را نخواهند، آنوقت سیستم اینها می افتد. هر کسی باید کلاهش را قاضی کند چرا مستقیم یا غیر مستقیم به این حکومت چسبیده. می بیند مقابل چشمانمان دارند این کشور را نابود می کنند ززیرا هیچکس رک و مستقیم نه نمی گوید. حالا چسبیدیم به یک سری ایدولوژیهای مرده یا به خود مرده دیگر باید ایرانیان تکلیفشان را مشخص کنند. جای تعارف دیگر نیست.
هر آخوند را باید دوبار مجازات کرد:
۱- برای زندگی بی ثمر و بی خاصیت و مفت خوریاش
۲- برای فریب مردم و بلعیدن دسترنج و تلاش حاصل از آن
ارکان جمهوری اسلامی و تعریف مسلمان
ـ دردرجه اول شامل عمامه به سرها میشود. هر قدرمقدار چلوار بیشتر در مقامی بالاتر
ـ اگر آخوند نباشید باید جزو اوباشان و ماله کشان ولایت سفیه باشید. داشتن ریش و پشم و ظاهری کثیف وکریه ازواجبات است.
ـ دروغگویی، چاقوکشی،آدم کشی،تهمت ،غصب املاک و دارایی، بی ناموسی ودیوثی ، ترور،ارتشاء، دزدی ،و فساد ازملزومات است.
ـ اسمأ ایرانی باشید ولی فکر و ذکرتان باید درمورد چهارده قرن پیش باشد وقتی که مشتی عرب برای خلافت با یکدیگرمی جنگدیند. گریه اش و ثوابش مال شماست.
ـ شرکت در انتخابات قلابی برای تحمیق مردم چه کاندید ماله کش وچه رای دهنده از ضروریات است.
ـ پنهان شدن در پس کلماتی معلفارق بررای گول زدن عامه مثل ‘اصلاح طلب (درکجای تاریخ آخوند وطن فروش اصلاح طلب بوده؟) و اصولگرا (کدام اصول؟)
ـ خمس و زکاتش را که بدی همه چیزحلاله.
این تمام لیست نیست اگرفراموش شده، اضافه بفرمایید.
باید همه وصیت نامه خمینی را بخوانند همه أهداف ایدءولوژیک حکومت اسلامی در ان نوشته شده است .
ممنون از این مطلب شما .