۱۵ خرداد۱۳۴۲ شورشی علیه دولت مشروطه

- شاه: هیچ عملی از کارهایی که امروز انجام می‌دهیم از جمله آزاد ساختن رعیت اسیر و بدبخت ایران از زنجیر اسارت و مالک کردن 15 میلیون جمعیت کشور در زمینی که در آن کار می‌کند مورد پسند خدا نخواهد بود.
- خمینی: ای آقای شاه، ای جناب شاه من به تو نصیحت می‌کنم دست از این اعمال و رویه بردار!

پنج شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۹ برابر با ۰۴ ژوئن ۲۰۲۰


احمد تاج‌الدینی – انقلاب مشروطیت ایران در بافت دولتِ تاریخی ایران تغییراتی اساسی ایجاد کرد. مطابق با قانون اساسی، ساخت دولت استبدادی دگرگون گردید و شکل جدیدی از دولت که انتقال قدرت را به مردم ممکن می‌ساخت ایجاد شد.

شاه و خمینی؛ گذشته به آینده‌‌ی ایران تبدیل شد!

هدف از تغییر در ساخت دولت آن بود که شرایط قانونی برای توزیع قدرت به صورت دمکراتیک فراهم گردد، تا از آن طریق موانع رشد و ترقی از پیش پای ملت برداشته شود. موانع ریشه‌دار رشد اجتماعی و اقتصادی در کشور فراوان بود، از جمله آنها استبداد سلطنتی، نظام ارباب و رعیتی و نیز روحانیونی که از آن مناسبات کهنه و  منسوخ پاسداری می‌کردند.

قانون اساسی مشروطیت چارچوب حقوقی ضرور را برای هدایت تضادهای اجتماعی به مجرای قانونی و مسالمت‌آمیز فراهم می‌کرد. اما ارتجاع ریشه‌دار و پر نفوذ در ایران هرگز به تساوی حقوق خود با شهروندان دیگر گردن نگذاشت و تا توانست در راه حکومت قانون و مشرو طیت اخلال می‌کرد. به توپ بستن مجلس شورای ملی، جلوگیری از بازگشت احمدشاه قاجار به ایران برای انجام وظیفه قانونی، با وجود تلاش‌های مکرر سردارسپه برای بازگرداندن او از فرنگ، مخالفت با سردارسپه در اعلام جمهوری، اشغال کرسی‌های مجلس شورای ملی به وسیله خوانین و زمینداران بزرگ و جلوگیری از تصویب قوانین اصلاحات ارضی و اجتماعی، جلوگیری از توسعه مدارس و نظام آموزش جدید، مخالفت با مشارکت زنان در امور اجتماعی و سیاسی، بخشی از اخلال و خرابکاری‌های آنها بود.

 تصمیم به دگرگونی

در بین سال‌های ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲ دولت مشروطه مصمم گردید که اهداف معوق سیاسی و اجتماعی مشروطیت را تحقق بخشد. اصلاحات ارضی که از زمان مشروطیت از جمله برنامه‌های «حزب دمکرات» بود در دستور کار قرار گرفت. از اهداف روشن قانون اساسی مشروطیت تساوی همه آحاد ملت اعم از زن و مرد بود. تا سال ۱۳۴۱ زنان بر خلاف قانون اساسی از حق رای دادن و انتخاب کردن و انتخاب شدن در مجلس شورای ملی محروم مانده بودند. دولت با تصویب لایحه اصلاحی قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی امکان مشارکت زنان را در انتخابات تصریح کرد. گام دیگر دولت،  عینیت بخشیدن به وجهه سکولار قوه مقننه بود. به این منظور قید سوگند به قرآن در مراسم تحلیف نمایندگان مجلس شورای اسلامی اصلاح شد و مقرر گردید که نمایندگان به کتاب آسمانی خویش سوگند یاد کنند. به این ترتیب شأن همه مذاهب در برابر قانون یکسان می‌گردید. شاه در پیشبرد اصلاحات اجتماعی و شکستن مقاومت دشمنان اصلاحات در مقام بالاترین نهاد مشروطیت به وظایف قانونی خویش عمل می‌کرد. او در کنگره انجمن‌های استان‌ها و شهرستان‌ها درباره رابطه  اصلاحات ارضی و مشروطیت می‌گوید: «هدف عالی اصلاحات ارضی، رسیدن به مشروطیت و دمکراسی حقیقی، و رسیدن به اجتماعی بر اساس عدالت است که در آن آثار ارتجاع و خیانت و اجنبی‌پرستی وجود نداشته باشد» (یادداشت‌های علم ج.۲). شاه همچنین در ۱۹ دی‌ماه ۱۳۴۱ در کنگره ملی کشاورزان در ضرورت انجام اصلاحات می‌گوید: «هیچ عملی از کارهایی که امروز انجام می‌دهیم از جمله آزاد ساختن رعیت اسیر و بدبخت ایران از زنجیر اسارت و مالک کردن ۱۵ میلیون جمعیت کشور در زمینی که در آن کار می‌کند مورد پسند خدا نخواهد بود».

مخالفان مشروطیت ایران مخالفت‌های خود را در پس قانون اساسی پنهان می‌کردند و انجام اصلاحات ارضی و برابری حقوقی زنان و مردان را نقض قانون اساسی نشان می‌دادند. در این سال‌ها مخالفان پیشرفت و ترقی ایران از زبان روحانیت نیات خود را بیان می‌کردند. از مهمترین واکنش‌ها در مخالفت با اصلاحات، اطلاعیه است که از سوی ۹ نفر از روحانیون شناخته شده صادر شد و در آن با استدلال حقوقی مغایرت تصمیمات دولت با شرع و قانون اساسی بیان گردید.

از جمله امضاکنندگان این نامه طولانی محمد رضا موسوی گلپایگانی، سیدکاظم شریعتمداری، روح‌الله خمینی و محمد حسین طباطبایی بودند که دو روحانی نخستین از مراجع شیعه به حساب می‌آمدند. این روحانیون از نظر شخصیت، جایگاه دینی و پایگاه و مناسبات اجتماعی با یکدیگر تفاوت‌های فراوان داشتند. امضای این طیف متنوع‌المشرب در اعلامیه‌ای واحد بیانگر آن بود که در میان مخالفان اصلاحات برای مقابله با نظام قانونی کشور هماهنگی وسیع به وجود آمده است. در این بیانیه دولت متهم می‌گردد که با اصلاحات ارضی و اعطای حق مشارکت سیاسی به زنان بر خلاف قانون اساسی و قوانین شرع عمل کرده است (اعلامیه علما ص۲۹۶-۳۰۲ نهضت امام خمینی- سید حمید روحانی).

«نهضت آزادی» به رهبری بازرگان که یکسال پیش از این با تایید مصدق تاسیس شده بود، اعلامیه‌ای به موازات بیانیه روحانیون صادر کرد و برنامه اصلاحات دولت را به تمسخر گرفت: «دولت با این عمل خود چه خواب تازه‌ای برای مردم دیده. چه قصدی دارد؟» (منبع بالا). در اطلاعیه «نهضت آزادی» مصدق رهبر واقعی مردم نامیده شد و کل اصلاحات مورد نظر دولت پوچ و بی‌محتوا و صرفا برای فریب مردم معرفی گردید.

دولت در سال‌های ۴۱ و ۴۲ بارها برای متقاعد کردن روحانیون، نمایندگانی به قم اعزام کرد. مخالفان تلاش دولت را برای مذاکره حمل بر ضعف دولت می‌کردند و  بر فعالیت‌های خود زیر پوشش به خطر افتادن دین اسلام  شدت بیشتری می‌دادند. در این میان دولت برای اعاده امنیت چند بار از نیروهای پلیس استفاده کرد و درگیری‌ها به خشونت انجامید.  مهمترین این درگیری‌ها در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ رخ داد که به شورشی کور در مرکز شهر تهران انجامید. محرک شورش، دستگیری خمینی بود که دو روز پیش از ان سخنان شدید و تهدیدآمیزی علیه نظام قانونی در فیضیه قم بیان کرده بود. سخنان خمینی در دهم محرم چکیده دیدگاه‌های مخالفان برای مرعوب کردن نظام مشروطیت و متوقف کردن گردونه پیشرفت و ترقی بود. فرازهایی از آن سخنان خمینی چنین است:

۱- [نظام ] با اساس اسلام و روحانیت مخالفند. اینها می‌خواهند این اساس موجود نباشد.

۲- اسراییل نمی‌خواهد در این مملکت قرآن باشد، اسراییل نمی‌خواهد در این مملکت علما [را]، اسراییل… به دست عمال خود مدرسه فیضیه را کوبید… دولت ایران به تبعیت از اغراض نقشه‌های اسراییل به ما اهانت کرده و می‌کند.

۳- آن روز که آن رفراندم غلط، آن رفراندم مفتضح انجام گرفت، آن رفراندمی ‌که بر خلاف مصالح ایران بود.

۴- ای آقای شاه، ای جناب شاه من به تو نصیحت می‌کنم دست از این اعمال و رویه بردار. من میل ندارم که اگر روزی ارباب‌ها بخواهند تو بروی، مردم شکرگذاری کنند، من نمی‌خواهم تو مثل پدرت باشی.

۵- [خطاب به شاه] بیچاره چهل و پنج سال از عمرت میره، یک کمی‌تامل کن، یک کمی‌تدبر کن… کمی‌عبرت بگیر، عبرت از پدرت بگیر.

۶-آقای شاه، شاید اینها می‌خواهند تو را یهودی معرفی کنند که من بگویم کافری تا از ایران بیرونت کنند و به تکلیف تو برسند.

خمینی با چنین طرز فکری با احترام و مطابق قانونی که او آن را غیراسلامی معرفی می‌کرد، بازداشت شد و پس از مدتی به ترکیه و سسپس به نجف تبعید گردید. در آنجا نیز همه امکانات برای براندازی نظام مشروطیت در اختیارش قرار گرفت.

روز ۱۵ خرداد ۴۲ من دوازده ساله بودم. در تهران یک روز گرم و آفتابی بود. با بچه‌های محل در کوچه بازی می‌کردیم. پدرم کمی ‌زودتر از معمول از کار به خانه برگشت. ایستاد و به بچه‌ها گفت شهر شلوغ شده، بروید خانه و در کوچه نباشید. دست مرا هم گرفت و به خانه آورد. از حیاط خانه به سرعت عبور کرد و به پشت بام خانه رفت. من هم که از رفتار پدر متعجب شده بودم دنبال او به پشت بام رفتم. خانه کوچک ما دو طبقه داشت. خانه‌های تهران در آن سال‌ها بیشتر یک طبقه یا دو طبقه بودند. از بالای پشت بام چشم‌انداز وسیعی از شهر دیده می‌شد. هوای تهران تمیز و مطبوع بود. در شمال، البرز سر به فلک کشیده بود، در جنوب، گلدسته‌های امامزاده عبدالله و امامزاده حسن دیده می‌شد. در غرب، فرود و پرواز جت‌های جنگنده و هواپیماهای مسافربری در فرودگاه مدرن مهرآباد قابل دیدن بود. در مرکز شهر، دودی غلیظ هوا را آلوده کرده بود. پدرم گفت بازار را تظاهرکنندگان آتش زده‌اند. از موضوع چیزی سر در نیاوردم.

سال‌ها بعد در ۱۳۵۷ بار دیگر همان دود در آسمان تهران و بیشتر شهرهای ایران پدیدار شد و فضا را آلود و چشم‌ها را از دیدن واقعیت کور کرد.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=198841

2 دیدگاه‌

  1. ژنرال چهارستاره سابق

    ایکاش ارتش شاهنشاهی ایران همون روز با تانک های چفتن از روی همه این خرابکارهای فتنه گر رد میشد! ارتش شاهنشاهی ایران اگر فقط ۳۰% سفاکیت ۳پـای پارسخواران رو به خرج میداد هیچ خرابکاری نفس نمیتونست بکشه اما افسوس و صدافسوس که محمدرضا شاه انسانی شدیدا دموکرات و تجددخواه بود برای همین به سرکوب روی خوش نشون نمیداد

  2. ١٣

    اینکه نسل سیاه ۵٧ میگوید ما شناختى از آقا ?? نداشتیم
    ویا شاه سانسور چى بود ؟!؟!؟!؟!؟
    امتى روان پریش و اسلام زده که به روانشناس و روان درمانى نیاز دارد ?

Comments are closed.