بیش از یک هفته از وقوع آتشسوزیهای مهیب در کوههای زاگرس میگذرد. بخشهای وسیعی از جنگلها، مراتع و اراضی این کمربند محافظ ایران در برابر ریزگردها، خشکسالی و تیرهروزی و فقر، سوخته و خاکستر شده. گونههای نادر گیاهی و جانوری این مناطق نیز در آتش سوختند و از بین رفتند.
درختان ایستاده خاکستر میشوند
آتش از هفتم خردادماه ۹۹ در منطقه شکارممنوع کوه سیاه در بوشکان شهرستان دشستان استان بوشهر و از هشتم خردادماه در منطقه خائیز در مرز مشترک استان کهگیلویه و بویراحمد و بوشهر برافروخته شد و به بخشهای وسیعی از استانهای کهگیلویه و بویراحمد، فارس، خوزستان و بوشهر گسترش یافته است.
با اینکه دو بار اعلام شد که آتش در خائیز مهار شده ولی منابع غیررسمی آن را تکذیب کردهاند و میزان اطلاعرسانی از وضعیت این مناطق نیز، به دلیل شرایط منطقه، محدود و محدودتر میشود.
آمار واقعی و اطلاعات قابل استناد از مساحت جنگلهای سوخته زاگرس، درست مانند موارد دیگر، از جمله آمار واقعی کشتهشدگان اعتراضات آبان ماه، چگونگی شلیک موشک به هواپیمای مسافری اوکراین و آمار مبتلایان و جانباختگان کُرونا در ایران در دسترس نیست. تنها برخی منابع خبری نوشتهاند که ۱۰۰ هکتار جنگل و ۳۰۰ نخل در کوه سیاه بوشهر در طول دو روز سوخته است.
سال گذشته تخمین زده شده بود که در آتشسوزیها به ازای هر هکتار از مناطق جنگلی زاگرس ۵۶ میلیون تومان، و به ازای هر هکتار از اراضی آن ۱۷ میلیون تومان خسارت به کشور وارد میشود. بطور سالانه نزدیک به ۲ هزار و ۲۵۰ میلیارد تومان با آتشسوزیهای زاگرس به کشور خسارت وارد میشود. این در حالیست که هر درخت بلوط ۱۶۹ میلیون تومان قیمتگذاری شده است.
زاگرس، پناهگاه ساکنان خود
همچنین ۴۰درصد آب شیرین کشور و آب ۱۵ رودخانهی کشور از زاگرس تأمین میشود و نیمی از عشایر منطقه وابسته به منابع تولید کوههای زاگرس هستند و پایداری زیستگاههای طبیعی آن به معنای حفظ حیات انسانی در این مناطق است.
در این بین، دامهای عشایر و گندمزارهای کشاورزان مناطقی چون ارم، بوشکان، چرام، گشین، چاهتلخ که از مناطق محروم بوشهر و کهگیلویه و بویراحمد به شمار میروند نیز خسارت دیدهاند اما دولت میگوید چون بیمه نبودهاند پولی به آنان پرداخت نمیشود! آنها باید دام و مزارع خود را بیمه میکردند که نکردند!
گستردگی آتش در کوههای زاگرس و ویدئوهایی که از فرار حیوانات از منطقه و سنجابهای سوخته در شبکههای اجتماعی منتشر شده، نگرانی و واکنش مردم را به دنبال داشت. آنان خواستار اقدام فوری مسئولان در این ارتباط شدهاند اما پاسخ گرفتهاند که این تصاویر مربوط به آتشسوزیهای استرالیاست! آنها همچنین مدعی شدهاند که صدمهای به گونههای جانوری و گیاهی و درختان نرسیده و «فقط» مراتع در آتش سوختهاند! حتی عیسی کلانتری رئیس سازمان محیط زیست گفته است که نباید آتشسوزی زاگرس را بزرگنمایی کرد و باید به فکر مشکلات بزرگتر بود!
سالانه ۸ هزار تا ۴۰ هزار هکتار از جنگلها و اراضی ایران که سد محکمی در برابر ریزگردها، کمآبی، بیکاری، حاشیهنشینی و فقر و تهیدیستی است، طعمه آتشسوزیهایی میشود که منشأ ۹۰ درصد آنها، انسانی است. در آتشسوزی اخیر زاگرس نیز طبق گزارشهای منتشر شده، دو نفر که گویا این آتش نتیجهی اختلافات آنهاست، دستگیر شدهاند.
طرحهای پولساز آب و آتش
اما سالهاست که آتشسوزی مسیر همواری برای جنگلخواری، ویلاسازی، قاچاق چوب، تهیه زغال، تغییر کاربری و اجرای طرحهای بیفایده عمرانی و پروژههای بیسرانجام اما پولساز است. هرجا درخت نباشد، کمآبی و خشکسالی است و هرجا خشکسالی باشد، امکانیست برای اجرای طرحهای انتقال آب و بهانهای برای سدسازی در جای دیگر! بدون آنکه هیچکدام از این طرحها مشکلی را در ارتباط با آب و خشکسالی حل کنند.
کارنامه جمهوری اسلامی در مدیریت سیل، زلزله، آتشسوزی جنگل و مرتع و میراث طبیعی کشور بسیار سیاه است! اینبار هم به روال همیشه در قبال آتشسوزی زاگرس، با وجود حریق در سالهای گذشته در همین منطقه، خود را غافلگیر نشان داد و منتظر ماند تا مردم با امکانات ابتدایی بیایند و آتش را خاموش کنند!
جنگلها و جنگلبانی ایران فاقد یگان ویژه مهار آتش و حتی یک هلیکوپتر برای رصد هوایی هستند، این درحالیست که دولت در برنامه توسعه ششم موظف به تشکیل یگان ویژه پیشرفته برای جنگلها شده بود و برمبنای منشور حقوق شهروندی، باید از اراضی جنگلی و طبیعت حفاظت میکرد.
ده سال است که طرح توسعه حفاظت پایدار از زاگرس ناکام مانده. رئیس سازمان جنگلداریها ۲۱ اردیبهشتماه امسال، کمی قبل از وقوع آتشسوزی جدید در زاگرس، گفته بود قصد دارند تا ۶۰۰ میلیارد تومان برای مدیریت زاگرس هزینه کنند! اما حالا روشن شده که این سازمان حتی ۱۵ میلیارد تومان برای پرداخت بدهی خود نداشته است!
هنوز طرح «تحقیق و تفحص از سازمان جنگلداری و مراتع» به سرانجام نرسیده و با وجود حجم بالای آتشسوزیها در ایران حتی یک کمیسیون مدیریت بحران و آتشسوزی در همین مجلس شورای اسلامی وجود ندارد. به ویژه آنکه جنوب و جنوب غربی ایران گرفتار ریزگردهای مهیب و جنگلهای شمال گرفتار ویلاسازیهایی است که موجب نابودی اکوسیستم این مناطق و همچنین انقراض درختان راش شده است.
مدیریت برای تخریب!
پس از چهار دهه از روی کار آمدن جمهوری اسلامی، برای حفاظت از ۱۳میلیون هکتار جنگل، جنگلبان به تعداد لازم وجود ندارد. تجهیزات جنگلبانان ابتدایی و فرسوده است. سال گذشته بخش عمدهای از جنگلبانان غیراستخدامی اخراج و بیکار شدند و همین تعداد باقی مانده نیز هربار در درگیری با مهاجمان زمینخوار و قاچاقچیان چوب یا جان خود را از دست میدهند یا با شکایت قضایی مهاجمان روبرو میشوند!
در حالی که مسئولان مشغول کاغذبازی برای ارسال هلیکوپتر آبپاش و وزارت دفاع منتظر واریز شدن وجه آنهاست، نیروهای داوطلب با بیل و خاک، پتوی نسوز و آتشکوب به مناطق شعلهور رفتهاند. آنها زخمی و ریههایشان پر از دود است اما همچنان پای زاگرس ایستادهاند. این آتش مهیب تا کنون، یک کشته و ۹ مصدوم حاصل از سقوط و سوختگی برجای گذاشته است.
سازمان محیط زیست ایران یک هلیکوپتر برای رصد هوایی آتشسوزیهای احتمالی ندارد چون این کار در انحصار دستگاههای امنیتی است و حتی اعلام تعداد هلیکوپترهای موجود در ایران جرم است. دستگاههای امنیتی هلیکوپترها را به جنگلداری کرایه میدهند، اما تا وجه آن پرداخت نشود، هیچ هلیکوپتری را به محل آتش نمیفرستند! همین هلیکوپترها که به ازای هر ساعت پرواز، ۴۰ میلیون تومان هزینه دارند، با تأخیر به محل آتشسوزی اعزام شدند ولی در نمونهای در کوه سیاه بوشهر، همانها هم یا خراب بودند و یا بنزین تمام کردند.
جمعیت «هلالاحمر» نیز که دو دستگاه هلیکوپتر از روسیه خریداری کرده، اعلام کرد که هلیکوپترهایش مناسب خاموش کردن آتش نیستند و به کوه زاگرس گیر کرده و سقوط خواهند کرد!
علاوه بر این، دستگاههای ثابت مهار آتش، محرکهای آبپاش، وسایل خاموشکننده دستی، ماشینآلات و تجهیزات و وسایل هوشمند اعلام حریق، در حفاظت از جنگلهای ایران جایی ندارد و حتی به گفتهی عیسی کلانتری، خریدن چنین وسایلی توجیه اقتصادی نیز ندارد! حال آنکه همین نظام که برای تجهیزات آتشنشانی و هلیکوپتر برای خاموش کردن آتش، از پلاسکو در قلب پایتخت تا زاگرس در قلب کشور ندارد، میلیونها دلار برای دامن زدن به آتش جنگهای نیابتی خرج میکند، موشک به هوا میفرستد و همزمان برای کشتار مردم تانک به خیابان میآورد و هواپیمای مسافربری را هدف قرار میدهد.
همیشه اینجور نبوده است
سالانه ۸ هزار تا ۴۰ هزار هکتار از جنگلها و اراضی ایران در آتش میسوزد؛ در کشوری که سازمان مراتع و جنگلداری در آن قدمت ۱۰۰ ساله دارد؛ سازمان حفاظت از محیط زیستاش در سال ۱۳۵۰ تأسیس شده و بر اساس قانونی که در سال ۱۳۴۶ تصویب شد، دستگاههای کشوری و لشکری موظف بودند تمام تجهیزات خود را در طول تابستان تا پاییز در اختیار مهار آتشسوزیهای احتمالی در جنگلها و مراتع بگذارند! براساس همین قانون، سه تا ۱۰ سال زندان مجازات برای آتشسوزیهای عمدی در جنگلها در نظر گرفته شده بود.
آنچه اما سالهاست شاهدیم، سهلانگاری و ناتوانی و ضعف مدیریت در پیشگیری و مدیریت حوادث از جمله آتشسوزی در شهر و طبیعت و همچنین درس نیاموختن از فجایع قبلی است.
در زمینهی رشد فرهنگ جامعه برای حفاظت از محیط زیست نیز آموزش همگانی برای رفتار با جنگلها و اراضی طبیعی در نظر گرفته نشده و طبیعت ایران یا در زبالههای آتشزا چون بطری و شیشه و خاکستر برجای مانده از آتش قلیانها و اجاقهای غذا و انبوه پلاستیک غرق میشود و یا مانند آتشسوزی خائیز زاگرس، در آتش دعوای دو دامدار بر سر محدودهی دامهایشان میسوزد!
هماکنون پیشبینی میشود در ماه آینده آتشسوزی در استانهای گیلان و مازندران آغاز شود و آتش زاگرس حتی تا آذربایجان غربی هم گسترش یابد آنهم در حالی که زاگرس دستکم ۵۵۰۰ سال قدمت دارد و برای رشد ۳۰ سانتی هر درخت بلوط باید پنج سال صبوری کرد.
این تراژدی برای زمینخواران و جنگلخواران با پایان خوش همراه است در حالی که در نبود نیروهای آموزشدیده و یگانهای حفاظت محیط زیست، سازمانهای مردمنهاد و شهروندانی که با کمترین امکانات به مقابله با آتش و زلزله و سیل میروند، به تنها نقطه امید برای حفظ طبیعت در ایران تبدیل شده است.
آزاده کریمی
بله قشنگ از روزی که قالیباف شد رئیس مجلس، آتش زدن جنگل ها و درختها هم شروع شد. چه تصادفی!