امروز جمعه ۳۰ خرداد ۹۹ اعلام شد که جسد غلامرضا منصوری قاضی متهم به فساد مالی که بر اساس حکم دادگاهی در رومانی به صورت موقت و مشروط آزاد بود، در بیرون هتل محل اقامت وی پیدا شد. او به دلیل پرت شدن از پنجره اتاقش جان خود را از دست داده است!
چند و چون این مرگ که خودکشی بوده یا قتل و حدس و گمانهای دیگر و همچنین جنبههای سیاسی و قضائی آن پس از دریافت اطلاعات کافی قابل بررسی است. اما نوع این سرنوشت قابل تأمل است.
قاضی منصوری که گذشته از اتهام فساد مالی، از آزارگران روزنامهنگاران و سرکوبگران آزادی بیان نیز بوده، یکی از وابستگان نه چندان دانهدرشت رژیمی بود که بر سفره انقلاب نشسته و با ارتکاب هر آنچه قوانین ضدبشری و نظام ولی فقیه به وی اجازه میداد، تا جایی که توانسته خورده و بُرده! درست مانند همه آنهایی که هنوز بر کرسی مناصب مختلف جمهوری اسلامی نشستهاند و در این گمان واهی هستند که سرنوشت آنها طور دیگری رقم خواهد خورد!
این نظام سرنوشت میلیونها ایرانی را تغییر داده و وابستگانش به قیمت خون مردم در شکنجه و اعدام و تیرباران، در جنگ و سقوط هواپیما، و در ترور و قتل و شلیک به قلب و مغز جوانان در خیابانها، به اندازه عمر دستکم دو نسل از مواهب مادی نیز بهرهمند شدهاند.
آدمیزاد جاودانه نیست و اگر انسانها، به ویژه قدرتمندان و حاکمان، حقیقتِ «فنا» را درک میکردند، شاید نگاه دیگری به زندگی و قدرت میداشتند. ولی برخی چنان زندگی و ادعا میکنند که گویی عمر جاودانه دارند!
اما همیشه اهمیت دارد که انسان در عمر کوتاه خود در کدام سوی تاریخ ایستاده باشد! اساسا تمام معنای زندگی که اندیشه و تأمل درباره آن گاه انسان را به آستانهی جنون میرساند، بر سر همین نکته است: در این چند سالی که هستیم در کدام سوی تاریخ ایستادهایم؟! آنسو که امثال قاضی منصوریها در قعر تاریک و ننگیناش قرار دارند؟! یا آنسو که با امثال وی و رژیمی که او به آن التزام داشت، یک مبارزه دائمی جریان دارد؟
برای تشخیص این موضوع لازم نیست منتظر سقوط این رژیم ماند! هر بار شادی ایرانیان پس از مرگ هر یک از وابستگان و مقامات نظام، که فقط بخشی از این شادی در شبکههای اجتماعی بازتاب مییابد، روشن میکند که جمهوری اسلامی و مدافعانش در قعر تاریک و ننگین تاریخ ایستادهاند! نه مرگ، که سرنوشت محتوم همه است، بلکه شادی مردم در فنای مقامات و وابستگان رژیم است که سرنوشت آنان را هولناک میکند!
الاهه بقراط
سرنوشت رو باید ساخت اونهم نه پشت مانیتور و صفحه کلید بلکه کف خیابان ها!
جناب رئیسی ،چطور این قاضی با این وضعیت پرونده تا اسفند ماه قاضی مهم ترین پرونده فساد مالی کشور یعنی پدیده شاندیز بود ،آیا افرادی وی را عمدا به این پرونده داخل نکردند تا باقی مانده اموال سهامداران را با امضای منصوری بالا بکشند و بعد هم برای رد گم کنی کارش را تمام کردند،امروز دیدم شخصی دیگر را بنام هادی منصوری معرفی کردند تا ادامه راه غلامرضا منصوری را بدهد ،یا شاید ما را گول بزنند که این منصوری یکی دیگر است،اقایان فریب ندهید مردم را شما از قاضی که اتهامات بالای فساد از سال ۱۳۸۰ داشته استفاده کردید تا با امضای او هرکاری بکنید اخرین کارهایی که توسط منصوری انجام شد بازداشت نوریزاد و حکم زندان عوامل پدیده شاندیز و سپردن مدیریت اموال پدیده شاندیز به افراد مجهول الهویه بنام دادگستری بوده و قطعا او تابع دستور مقامات بالای قضایی رأی های ناحقی صادر کرده ،و مسئولیت اقای رئیسی در این رابطه محرز است
با اجازه کیهان لندن این متن را یکبار دیگر در اینجا درج میکنم. باید هر چه سریع تر اپوزیسیونی که با آگاهی و هوشیاری میتواند سکان رهبری جنبش های آینده را بعهده بگیرد تشکیل شود تا مردم بتوانند پیروز شوند. تشکیل تلویزیون ملی و رهبری از طریق اطلاع رسانی به مردم توسط رهبریت اپوزیسیون و از طرف مردم و از طریق تلفن همراه مردم به رهبری جنبش (بدون توجه به قطع شدن اینترنت توسط رژیم جنایتکار حاکم بر ایران) و حتی در صورت همکاری امریکا و سایر کشورها برای اطلاعات ماهواره ای از چیدمان نیروهای سرکوبگر رژیم جنایت بصورت لحظه ای به رهبری جنبش و اطلاعات از طریق رسانه های ملی ماهواره ای در رابطه با این اطلاعات و اطلاعات حساس میدانی به مردم سرتاسر ایران و رهبری و هدایت درست جنبش و اعتراضات مردم میتواند سرزمین ایران را از دست آن اهریمنان جنایت برای همیشه نجات دهد.
فکر کردم جالب هست چند نقطه نظر هم میهنان داخل کشور را هم در سایت فرارو و مورد تأیید قرار گرفتن ان با دادن مثبت به ان توسط دیگر هم میهنان را در مورد مرگ این نا قاضی فاسد را هم بدانید :
گر پرده بر افتد نه تو مانی و نه من
۱۹:۴۰ – ۱۳۹۹/۰۳/۳۰
۵ = منفی به این نظر
۵۲۴ = مثبت به این نظر
ناشناس
۱۹:۵۳ – ۱۳۹۹/۰۳/۳۰
۹ = منفی به این نظر
۴۳۵ = مثبت به این نظر
ایران رو خوردن یه لیوان دوغم روش
۲۰:۰۱ – ۱۳۹۹/۰۳/۳۰
۱ = منفی به این نظر
۱۹۸ = مثبت به این نظر
افرادی که در چنین سیستمهائی وارد میشن خودشون میفهمن که این راه , برگشت نداره !
باید بری تا ته تهش !!
تک خوری ممنوع !
هر لحظه هم ممکنه خرج بشی !
بنظرم،شادی مردم زمانی بیشتر می شد که آن قاضی در یک دادگاه بین المللی مورد محاکمه قرار می گرفت تا ضمن مجازات بخاطر اعمال تبهکارانه خود ، اسرار تاریکخانه های رژیم بیشتر آشکار می گردید.
علی رغم وجود داکترین بین المللی مصونیت حاکمیت State Immunity, بنظر می رسد ظرفیتهای حقوقی و قانونی در دیوان کیفری بین المللی International Criminal Court برای شکایت و تحت تعقیب قرار دادن مرتکبان نسل کشی و جنایت جنگی وجنایت بر علیه بشریت و ناقضان حقوق بشر ، حتی اگر بالاترین مقام یک کشور باشند، برای همه مردمان فراهم است.
شاید از بخت بد ایرانیان است که علی رغم وجود این همه الیت و روشنفکر و اپوزیسیون و فعال سیاسی و انحلال طلب و فعال حقوق بشر و به ویژه حقوقدان در برون مرز، هنوز از این ظرفیت بین المللی استفاده نشده است.
متاسفانه، اکثریت قریب به اتفاق حقوقدانان برون مرزی، که ادعایشان گوشفلک را کر می کند، کماکان در چنبره قائله مصدقیسم گرفتار هستند و بغیر از محمد رضا شاه ستیزی و محکومیت او در محافل خصوصی و پارتیهای دورهمی بخاطر به اصطلاح نقض حقوق بشر، صرفا دغدغه این را دارند که انقلاب شکوهمندشان هر روز دارد بی آبروتر می شود.
شاید بهتر باشد از طریق کمکهای مردمی برون مرز نشینان، یک وکیل غیر ایرانی برای این امر مهم استخدام شود.