آدوم صابونچیان – نسلی که در اواخر دهه سی و آغازدهه چهل خورشیدی دوران کودکی و سالهای اول دبستانی خود را میگذراند احتمالاً نخستین تصاویر سیاه و سفید «تلویزیونی ایران» را که فقط در تهران پخش میشد به یاد دارد.
تصاویر مجریانی مانند گلی یحیوی در حین اعلام برنامه و قصهگویی مولود عاطفی را که به «خانمعاطفی» مشهور محبوب بود.
در نگاه آن نسل که به سرگرمیهایی مانند شهرفرنگ، با آن ساختار سادهاش، بیشتر عادت داشت، دستگاه گیرنده تلویزیون که پس از جادوی رادیو به تسخیر قلبها آمده بود نیز مانند جعبهای جادویی بود که تصاویر متحرک بر صفحه آن مانند «جام جهاننما» ظاهر میشدند.
پشت دستگاه تلویزیون چیزی نبود جز یک پوشش پلاستیک که جعبه حاوی قطعات الکترونیک و یک لامپ بزرگ را میپوشاند. لامپی که حرارت زیادی نسبت به تلویزیونهای پیشرفته امروزی از آن بر میخاست.
بعدها در ذهن مخاطبان بین دکل آنتن انتهای خیابان وزرا، در حوالی ونک، و بعدها آنتن بسیار بلند «جام جم» و گیرندههای خانگی ارتباطی کلی برقرار شد و درک کردند که مانند رادیو که امواج صدا را منتقل میکند میتوان امواج تصویری را نیز منتقل کرد. اما مردم عادی نمیتوانستند تصوری از ابعاد عظمت پروژه بنای زیرساختهای یک شبکه تلویزیونی داشته باشد که فرستادن تصاویر از راه دور به خانههای آنها را میسر میکرد.
باید و شاید اهمیت کاری که در ایجاد و گسترش شبکه تلویزیونی در ایران آن زمان انجام میشد بعدها در گفتگو و خاطرات پیشکسوتانی مانند دکتر کامبیز محمودی(١) و فرخ غفاری به تدریج مطرح شد.
دکتر محمودی از گامهای نخست در تلویزیون ملی ایران حضور داشت و فرخ غفاری خدمات گرانبهایی به تلویزیون، به ویژه شبکه دوم که تمرکز آن بر روی فرهنگ و هنر بود کرده است. این در حالیست که مدیریت و ایدههای مهندس رضا قطبی در ایران آن روز به راستی کاری بود کارستان. او این پروژه عظیم را از نخستین مرحله تحقیقات تا راهاندازی، پخش و گسترش شبکه تا مدیریت با کفایت خود پیش برد تا اینکه با انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ پدیدهی تلویزیون در ایران در همه زمینهها سیر قهقرایی در پیش گرفت و خیلی زود در میان مردم به دلیل تبدیل شدن به دستگاه تبلیغاتی آخوندی- مذهبی به «پشم شیشه» معروف شد.
با مروری در منابع موجود مربوط به تاریخچه این دستگاه مهم مدنی میبینیم که هدف نهادسازی در بطن تأسیس و راهاندازی تلویزیون ملی ایران به عنوان یکی از مهمترین فعالیتهای فرهنگی و هنری در زمینهی خبر، گزارش و روشنگری قرار داشته است. جنبه مهم دیگر فعالیت تلویزیون در ایران در آن سالهای دور، اهمیت و توجهی است که به ایجاد ساختار و تقسیم کار تولیدی در «تلویزیون ملی ایران» به آن داده میشد. هرچند تحقیقات «امکانسنجی»(۳) برای ایجاد تلویزیون ملی ایران توسط فرانسویها انجام شد و همچنین بسیاری از سختافزارهای پیشرفته تلویزیون غربی بودند- و هستند- ولی از همان گامهای اولیه مسئولین تلویزیون ملی در صدد پرورش نیروی کار بومی بودهاند. آنها بنا داشتند که بخش فنی و تولیدی را با کیفیت بالا در استاندارد جهانی با بهرهجویی از دانش و تجارب کشورهای پیشرفته به دست خود ایرانیها بسپارند. با همین هدف بود که هنوز هم مشهورترین و محبوبترین مجریان، گویندگان، هنرمندان و تولیدات فاخر تلویزیونی ایران به همان دوران تا پیش از انقلاب ۵۷ تعلق دارند و نسلهای بعدی نیز آنها را میشناسند و با آنها خاطره میسازند. ایجاد «مدرسه عالی تلویزیون و سینما» در سال ١۳۴٨ گامی موفق بود برای تقویت فعالیتهای تلویزیونی(۴) که در گزارشی دیگر به آن پرداخته خواهد شد.
«تلویزیون ایران» در آغاز مؤسسهای تجاری و خصوصی متعلق به حبیب ثابت و شرکای بازرگانی وی در شرکت «پاسال» بود. این کانال تلویزیونی اولین شبکه غیردولتی در خاورمیانه بوده است(۵). دامنه پخش «تلویزیون ایران» در آغاز کار، آن تنها تهران و بعدها آبادان بود و هزینههای آن گذشته از سرمایهگذاری اولیه از محل پخش آگهی به دست میآمد. اما از سال ١۳۳۷ که طرح ایجاد «تلویزیون ایران» در مجلس شورای ملی تصویب شده بود، خود دولت مثل همه کشورها در پی تأسیس یک تلویزیون با حمایتهای دولتی بوده است. اما با راهاندازی شبکه «تلویزیون ایران» توسط «ثابت پاسال» در ١١ مهرماه همان سال، طرح دولتی تأسیس تلویزیون به تعویق میافتد تا اینکه شرایط لازم برای ایجاد آن در نخستین سالهای دهه چهل خورشیدی آماده میشود و در سال ۱۳۴۷ به ثمر میرسد و پس از مدت کوتاهی با ایجاد ایستگاههای «رِله» یا انتقال برنامههای تلویزیونی، ساکنان شهرهای مختلف کشور نیز میتوانستند به تماشای برنامههایی بنشینند که از پایتخت پخش میشد.
دکتر کامبیز محمودی در مورد فراهم آمدن شرایط تاسیس «تلویزیون ملی ایران» میگوید که «تلویزیون ایران» از اوایل دهه چهل مخالفینی در مجلس سنا پیدا کرد و برخی از روحانیون نیز به صف اول منتقدان آن پیوستند؛ بهخصوص که سرمایهگذار و صاحب تلویزیون، حبیب ثابت، بهایی بود. «تلویزیون ایران» البته نسبت به دین و سیاست کاملاً بیطرف بود و شاه هم در برابر این فشارها مقاومت میکرد. دکتر محمودی توضیح میدهد که بعد بنا درخواست آقای ثابت، او نامهای به شاه مینویسد و در آن امتیازات یک تلویزیون دولتی در کنار تلویزیون خصوصی را، به ویژه با توجه به درآمد سرشار نفت که دولت را در موقعیت خوبی قرار میداد، یادآور میشود(۶). از همان موقع که اوایل دهه چهل خورشیدی بود، به درخواست دولت یک گروه فرانسوی از جانب سازمان برنامه و بودجه مامور بررسی و طراحی راهاندازی تلویزیون میشود که در مدت دو سال به مرحله اجرا میرسد(۷).
اولین تصاویر واحد سیار تلویزیون ملی ایران از مراسم ۴ آبان ١۳۴۵ زادروز محمدرضاشاه پهلوی است. چند ماه بعد از این پخش آزمایشی، تلویزیون ملی ایران بطور رسمی در تاریخ ۲۹ اسفند ١۳۴۵ در حضور شاه فقید و شهبانو فرح گشایش مییابد.
افراد بسیاری در پایهگذاری و گسترش تلویزیون ملی ایران شرکت داشتهاند که در کتاب کارنامه دهساله تلویزیون تا اواخر ١۳۵۵ به قلم ژیلا سازگار به نام ۷۳ تن از آنان اشاره شده از جمله فرخ غفاری، محمود جعفریان، کامبیز محمودی، فریدون مکانیک، ایرج گرگین، فرشید رمزی، حبیبالله روشنزاده، سهراب اخوان، سعید قائم مقامی و منوچهر عسگری نسب(۸).
بعدها چهرههایی مانند پرویز نیکخواه و تورج فرازمند نیز به این سازمان میپیوندند. البته چندی بعد فرخ غفاری از مدیریت شبکه دوم به دلایل شخصی کنارهگیری میکند. وی در مصاحبهای گفته که تلویزیون مانند چاه بزرگی است که برنامهها را میبلعد و خواه ناخواه روند تولید برنامه در تلویزیون یک جنبهی قوی صنعتی نیز دارد. فرخ غفاری(۹) که بیشتر به سینما علاقمند بود به هنر مورد علاقه خود برگشت و خدمات خود را به فرهنگ و هنر ایران در آن عرصه ادامه داد.
ژیلا سازگار در کتاب بررسی کارنامه تلویزیون تا سال ١۳۵۵ چنین مینویسد: «از نظر دولت، ماموریت تلویزیون ماموریتی ملی، فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و در مجموع بسیار عمیقتر از آن بود که در قالب برنامههای سرگرمکننده که از تلویزیون ایران [تلویزیون متعلق به حبیب ثابت] پخش میشد بگنجد».
این موضوع هدف از تاسیس و گسترش وسیع «تلویزیون ملی ایران» را آشکارتر میکند. هدفی که میتوان آن را اینگونه خلاصه کرد: ایجاد زیرساختها و امکانات برنامهسازی برای تقویت آگاهی و انسجام ملی در میان مردمی که هنوز از آگاهی و یکپارچگی ملی لازم برخوردار نبود. برنامههایی که مردم سراسر ایران را در فراسوی مرزهای قومی، مذهبی و دینی مورد خطاب قرار میدادند و با تصاحب «جام جم» در سال ۱۳۵۷ توسط جمهوری اسلامی به شدت دچار گسست شد.
ژیلا سازگار در همان کتاب در این زمینه مینویسد: «تلویزیون بخش عظیم سرمایه مالی و معنوی خود را صرف فراهم آوردن تجهیزات فنی تولید، و گردآوری و تعلیم نیروی انسانی متخصص برای تهیه برنامه کرد» و همچنین «کوششهای تلویزیون ملی ایران در راه تهیه برنامههای داخلی و کاهش تدریجی برنامههای خارجی در سالهای اخیر [سالهای نخست دهه پنجاه خورشیدی] بسیار موفقیتآمیز بوده است. برنامه تولید شده در سال ١۳۵۴ ۳۰% بیش از برنامههای تولید شده در سال ١۳۵۳ و این افزایش برای سال ١۳۵۵ نزدیک به %۵۰ پیشبینی شده است.»
برنامهسازی در تلویزیون ملی ایران با تقسیم حرفهای کار و به صورت تشکیل واحدهای مختلف عملی میشد. این واحدها عبارت بودند از فرهنگی و اجتماعی، دانش و هنر، تئاتر و سریال، تربیتی و خانواده، واحد اخبار و اطلاعات. هر یک از این واحدها چندین شاخه داشتند و برنامههای مختلف را تولید میکردند. برخی از برنامهها در استودیوها تولید میشدند و برخی بیرون در «لوکیشن»های مربوطه و یا اینکه ترکیبی از هر دو بودند.
برای نمونه، در زیرمجموعه واحد فرهنگی و اجتماعی برنامه پُربیننده و محبوب «شما و تلویزیون» با اجرای حرفهای و جذاب ژاله کاظمی مجری توانا و خوشبیان تلویزیون تولید میشد که مردم را در جریان برنامهها و فعالیتهای جدید تلویزیون قرار میداد. برخی از شاخهها، مانند ورزش که هرچند وابستگی به واحد فرهنگی و اجتماعی داشتند ولی فعالیتهای خود را در واحد اخبار و اطلاعات متمرکز کرده بودند. واحد سیار تلویزیون نیز وجود داشت که بسته به مناسبتهای مختلف به واحدهای متفاوت تلویزیون خدمات لازم را ارائه میداد.
تقسیمبندی دیگری نیز برای ارائه خدمات تولید به تمام واحدها و برنامهها وجود داشت که شامل گروههای خدماتی متشکل از نیروهای متخصص میشد از جمله صدا، نور، تدوین، فیلمبرداری، لابراتوار فیلم، گرافیک، عکس و لابراتوار عکس، دکورو تزئینات، گریم، دوبلاژ و… که بدون هر یک از اینها کار تولید تلویزیونی پیش نمیرود.
افزایش تعداد شبکهها
در اواخر دهه چهل خورشیدی، «تلویزیون ملی ایران» نخستین شبکه تلویزیونی کشور یعنی «تلویزیون ایران» متعلق به شرکت حبیب ثابت را خریداری کرد و با ادغام آن در سازمان «تلویزیون ملی ایران» تحت مدیریت خود قرار داد(١۰). از درون همین ادغام بود که «شبکه دو» تلویزیون ملی ایران با تمرکز بر تولیدات فرهنگی و هنری شکل گرفت. البته قبل از آن نیز فعالیت شبکههای آموزشی و بینالمللی با ادغام تلویزیون آمریکایی (که تمام برنامههایش به زبان انگلیسی بود) شروع شده بودند. در کانال بینالمللی تلویزیون، بخشهای از خبر به زبانهای فرانسوی و آلمانی نیز پخش میشد.
با به بازار آمدن تلویزیونهای رنگی، پخش تلویزیون ملی ایران نیز از اواخر سال ۱۳۵۴ گام به گام از سیاه و سفید به صورت رنگی در آمد. شَبکه آموزشی و برنامههای شبکه دو نیز از مهرماه ١۳۵۵ دارای برنامههای رنگی شدند. با افزایش تعداد استودیوهای رنگی از پایان سال ١۳۵۶ کُل برنامهها و کانالهای تلویزیون ملی ایران به صورت رنگی در آمدند(١١).
گسترش شبکه
چندی بعد از تاسیس واحد مرکزی در تهران، در مراکز بسیاری از استانها نیز مراکز تلویزیونی ایجاد شدند که هم برنامههای واحد مرکزی تهران را پخش میکردند و هم دارای تولیدات محلی از جمله گزارش و همچنین برنامههای فرهنگی و هنری به زبانها و گویشهای مختلف محلی بودند. علاوه بر آن گامهای اساسی برای گسترش شبکه سراسری و بالا بردن امکان دریافت تصاویر آن در مناطق مختلف از جمله روستاها برداشته شد که ساکنان آنها میتوانستند در مراکز روستایی ساعاتی به تماشای برنامههای آن بنشینند.
ژیلا سازگار در این زمینه در کتاب خود توضیح میدهد، اما در جهت گسترش شبکه تنها تاسیس پی در پی مراکز شهرستانی کافی نبود. برای داشتن گیرندههای بسیار دورتر و نیز خارج از مرزهای ایران، توجه تلویزیون ملی ایران به ماهواره و تکامل شبکه مایکروویو جلب شد. به تدریج دستگاه زمینی ماهواره مخابراتی اسدآباد همدان تبادل برنامههای تلویزیونی را با ایستگاههای خارجی ممکن و میسر ساخت و «مراکز فرستنده و دستگاههای تقویتی با سرعتی باورنکردنی در طول ده سال (تا آخر سال ١۳۵۵) در سراسر کشور برپا شدهاند. تنها در آبان ١۳۵۵، ۳١ مرکز رله تلویزیونی گشایش یافته و شروع به کار کرد»(١۲).
این مرور کوتاه را با سخنی از دکتر کامبیز محمودی به پایان میرسانم. وی در پاسخ به پرسش محمدرضا شاهید که آیا میتوان مهندس رضا قطبی را «پدر تلویزیون در ایران» دانست، گفت: آری! و توضیح داد، درست است که تلویزیون بخش خصوص در ایران ٨ سال قبل از تلویزیون ملی ایران شروع شد ولی واقعیت آن است که این شبکه خصوصی فقط در تهران و سپس چند سالی در آبادان پخش شد و یک تلویزیون سراسری و ملی نبود.
*منابع:
١) مصاحبه دکتر کامبیز محمودی به انگلیسی باIRAN1400
۲) برنامه شبکه ایران فردا در سال ۲۰۱۶ بمناسبت پنجاهمین سالگرد شروع تلویزیون ملی ایران. مصاحبه با گردانندگی علیرضا**علیرضا نوری زاده و با شرکت شرکت، فیدون فرخ اندوز، جمشید چالنگی، انوشیروان کنگرلو و دکتر کامبیر محمودی بود. این برنامه در واشنینگتن ضبط شده است.
Feasibility Study (۳
۴) مصاحبه دکتر کامبیز محمودی به انگلیسی باIRAN1400
۵) مصاحبه محمدرضا شاهید در واشنگتن با دکتر کامبیز محمودی در سال ۲۰۱۶
۶) مصاحبه محمدرضا شاهید در واشنگتن با دکتر کامبیز محمودی در سال ۲۰۱۶
۷) کارنامهای از رادیو تلویزیون ملی ایران در پایان سال ١۳۵۵ به قلم ژیلا سازگار
۸) کارنامهای از رادیو تلویزیون ملی ایران در پایان سال ١۳۵۵ به قلم ژیلا سازگار
۹) متاسفانه تاریخ و محل انتشار این مصاحبه را به یاد ندارم.
١۰) به دلیل آنکه متاسفانه تاریخ دقیق آن در منابع استفاده شده روشن نیست.
۱۱) کارنامهای از رادیو تلویزیون ملی ایران در پایان سال ١۳۵۵ به قلم ژیلا سازگار
۱۲) کارنامهای از رادیو تلویزیون ملی ایران در پایان سال ١۳۵۵ به قلم ژیلا سازگار
کیهان عزیز محظوظ شدیم
باز هم یاد نامه های بیشتری بگذارید
بازگوی تاریخ باشید تا فرزندان ما با اوج عزتی که داشتیم آشنا شوند
اوج عزّتی که به حضیض ذلّت منتهی شد
این دو شیرهخامنشی که هرکدام یک نیزه در دستانش داشت , «لوگو»ی رادیوتلویزیون ایران بود که «انقلابیون» بمحض تسلط برآن و برای اینکه خود را «صلح دوست» معرفی کنند نیزه ها را برداشتند وگل به جایشان گذاشتند.
این حقه بازان در همان زمان دسته دسته از مسئولان کشوری وافسران ارتش شاهنشاهی ایران را در پشت بام مدرسه ای درجنوب شهرتهران تیرباران میکردند و «کمیته های انقلاب اسلامی» یک شبکهٔ گستردهٔ «انکیزیسیون» خونین درسراسر ایران ، بویژه درمحلات تهران ، راه انداخته بود.
آن دوران خونین وحشت که شباهت به تسلط یک لشگرخونخوار فاتح درکشوری جنگ باخته داشت ، یکی از سیاه ترین دورانهای تاریخ چندین هزار سالهٔ ایران بشمار خواهد آمد.
نفش تلوزیون ملى ایران در اماده سازى افکار ایرانیان براى انجام انقلابى را که در راه بود نیز باید نه تنها یاداورى کرد بلکه در موردش تحقیق نمود و اینکه چند درصد از کارمندان تلوزیون داراى اعتقادات چپى و کومونیست بودند نیز بسیار موضوع جالبى براى تحقیق است. و البته نقش اقاى مهندس قطبى در نوشتن اخرین نطق شاه که در واقع سند خودکشى سیاسی شاه و رژیم پهلوى بود دیگر در این دوران کاملا مشخص و مسجل است. از همه مهمتر شخص اقاى قطبى که ” پدر تلوزیون در ایران” خوانده شدند در تمام این چهل سال کلمه اى سخن نگفته و مصاحبه اى نکردند، هر چند که با توجه به مقام حساسی که داشته اند وظیفه ملى و انسانى ایشان، این است که حرف بزنند و حقایق را بگویند.
گزارش مفیدى بود بخصوص در مورد برنامه هـاى محلى
در یک ایران مدرن ?
اینگونه گزارش ها جدا برای همه کلاس یادگیری و یاداوری هست به ویژه برای نسل جوان که ان دوران طلائی را تجربه نکرده اند . با دیدن این اسامی و در میان آنها نام آقای نیک خواه و آقای جعفریان میتوان دید که نظام پادشاهی پهلوی جدا به فکر بهبود همه چیز بود و این آقایان نامبرده و البته با سواد که قبلا از چپ ها بودند که حتا تا مرز ترور شاه هم پیشرفته بودند باز هم به توجه به اقرار اشتباه تا بالاترین رد ه های مدیریت این سازمان پیشرفتند . نقل قولی هست که با اصرار جعفریان بعد از دستگیری به دیدار شاه , شاه به وی گفته بود فکر نکردی با از بین بردن من کشور دچار هرج و مرج میشود و اولین کسانی که قربانی این هرج و مرج میشوند خود شماها هستید ؟ و در فردای این شورش ننگین همان شد و این دونفر تیرباران شدند . یک نکته دیگر از نگاه شاه به سازندگی کشور با تمام نیروها مربوط به کیانوری دبیر کل حزب توده این فرد نمک نشناس میشود که در خاطرات خود اشاره دارد که مهندسی خود را از آلمان گرفته بود و به ایران آمده و در ارایه طرحی برای بیمارستان زنان شرکت کرده بود وقتی طرح ها را به شاه ارایه داده بودند گفته بودند طرح های بسیاری ارایه شده که شباهتی با بیمارستان ندارد ولی طرح کیانوری جالب هست که البته این فرد توده ای هست و شاه گفته : البته که ما بیمارستان میخواهیم و طرح این عنصر خائن پذیرفته میشود . البته شایان ذکر است که کیانوری که به شدت خود پسند بود این را نه برای تعریف از شاه که برای بزرگ جلوه دادن خود در کتاب خاطراتش آورده و گمان نمیکرده افراد تیزبینی آنرا سند سازندگی محمد رضا شاه میدانند یعنی چیزی که آخوند ها از ان بهره ای نبرده اند.
== خاطرات کیانوری – موسسه تحقیقاتی و انتشاراتی دیدگاه -انتشارات موسسه اطلاعات – ۱۳۷۱