آدوم صابونچیان – اگر در فضای مجازی به دنبال اطلاعات در مورد مدرسه عالی تلویزیون و سینما بگردید با شگفتی میبینید که اطلاعات بسیار کمی درباره آن وجود دارد. در فضای مجازی این مدرسه در سایهی «دانشگاه صداوسیما» که بعد از انقلاب اسلامی به این نام تبدیل شد قرار داده شده است. در نتیجه نسل نوین بعد از انقلاب از پیشینهی «دانشگاه صداوسیما» که بدون مدرسه عالی تلویزیون و سینما وجود نمیداشت، بیخبر میماند.
این وضعیت بدون شک ریشه در نگاه انقلابی- عقیدتی دارد که خواهان گسست قاطع در همه زمینهها- از جمله آموزش- در ایران قبل و بعد از انقلاب ۵۷ است. اما آن مدرسه نسلی از هنرمندان را در خود پرورده است. نسلی که عشق و علاقهاش به سینما و تلویزیون در آن مدرسه شکل گرفت و تا امروز نیز نقش میآفریند.
این گزارش یک پژوهش آکادمیک نیست بلکه گردآوری نکاتی در مورد مدرسه عالی تلویزیون و سینماست که از این منابع استفاده کرده است:
١) مصاحبه ویدئویی با دکتر کامبیز محمودی، از بنیانگذاران تلویزیون در ایران و نیز از مدیران چندین پروژهی تلویزیونی ایرانی در خارج از کشور.
۲) کتابی در مورد تاریخچهی رادیو تلویزیون ملی ایران که در سال ١۳۵۵ به مناسبت دهمین سالگرد تأسیس تلویزیون ملی ایران انتشار یافته است (این کتاب در فضای مجازی تا همین اواخر در دسترس نبود).
۳) مصاحبههای کوتاه با چند فارغالتحصیل این مدرسه در دوره قبل از انقلاب.
۴)و بالاخره خاطرات خودم به عنوان دانشجوی این مدرسه.
در ویکیپدیا درباره مدرسه عالی تلویزیون و سینما تنها به چند سطر اکتفا شده و نویسندهاش شتابان به سراغ «دانشکده صداوسیما» رفته است. ویکی پیدیا در این مورد نیز مانند بسیاری از موارد دیگر به ویژه درباره هر آنچه به ایران مربوط میشود و به زبان فارسی تهیه شده، نمیتواند منبع قابل اتکایی باشد. نگارنده امیدوار است این نوشته در آینده تکمیل و دقیق شود تا شاید به عنوان یک منبع معتبر برای پژوهش گسترده درباره این مدرسه مورد استفاده قرار گیرد.
تاریخچه تاسیس مدرسه عالی تلویزیون و سینما
در ویکیپدیا در مورد مدرسه عالی تلویزیون و سینما فقط آمده است: «موسسهای به نام «مدرسه عالی تلویزیون و سینما» بعد از فراهم آمدن مقدمات کار در ۱۳۴۸ خورشیدی تشکیل شد که دانشآموختگان آن به فعالیت در سازمان رادیو و تلویزیون و حوزه سینما مشغول شدند. این موسسه کار خود را با یک دوره کوتاه مدت یکساله آغاز کرد و در نخستین دوره خود نیروهایی پرورش داد. بعدها همین دوره یک ساله به دوره ۲ ساله (کاردانی) ارتقاء یافت و بعد دورههای کارشناسی ارشد تکنولوژی آموزشی، تحقیق در ارتباطات جمعی و مهندسی الکترونیک نیز در آن اجرا شدند تا اینکه با پیروزی انقلاب اسلامی مدرسه عالی تلویزیون و سینما نخست به «مرکز آموزش فنی صداوسیما» و سپس به «دانشکده صداوسیما» تغییر نام داد.»
دکتر کامبیر محمودی در مورد لزوم تأسیس این مدرسه عالی میگوید: «با توجه به هدف توسعه تلویزیون در برنامه خود و بهخصوص لزوم تربیت کادر برای مراکز شهرستان ها متوجه شدیم که تکنیسین ویژه تلویزیون به اندازه کافی نداریم. درواقع در آن زمان در هر زمینهای در ایران کمبود نیروی کار وجود داشت. بدین منظور ما مدرسه عالی تلویزیون و سینما را که دورهای دو ساله بود و مدرک فوق دیپلم میداد تاسیس کردیم. مدرسه دو شاخه عمده داشت، تولید و فنی. تولید شامل تربیت نیروی کار در زمینههای دستیاری تولید، نویسنده برنامه و سناریونویس، تهیهکننده، تصویربردار ویدئو و فیلم، کارگردان فنی تلویزیون و کارگردانی بود. این یک فعالیت بسیار ثمربخش بود که با تربیت متخصص در غنیسازی ثروت فرهنگی و هنری کشور در زمینههای رسانه، هنر سینما و تئاتر سهم عمده داشت.»*
دکتر محمودی در مورد بخش فنی مدرسه اطلاعاتی در این گزارش نمیدهد ولی این اطلاعات در کتاب «کارنامهای از رادیو تلویزیون ملی ایران در پایان سال ١۳۵۵» به قلم ژیلا سازگار آمده است: «هفت سال از آغاز فعالیت مدرسه عالی تلویزیون میگذرد. در سال ١۳۴٨ مدرسه با ۶۰ دانشجو کار خود را شروع کرد و در سال ١۳۵۵ تعداد دانشجویان آن به ۳۰۰ و در دوره فوق لیسانس به ۶۹ تن رسید. دوره فوق لیسانس مدرسه در بهمن ١۳۵۳ در رشته تحقیق در ارتباط جمعی و بعد از آن از سال ١۳۵۴در رشته تکنولوژی آموزشی گشوده شد.» ساختمان فوق لیسانس مدرسه در آن زمان در کوچه بنبست تنابنده در خیابان پهلوی یا جاده جدید شمیران قرار داشت.
در ادامه این بخش از کتاب آمده است: «در شاخه فنی رشتههای اصلی شامل ویدئو (تصویر)، اودیو (صدا) و فرستنده (رادیوتلویزیون و ماکروویو) بود» (همان کتاب صفحه ١۳۴). یکی از فارغ التحصیلان شاخه فنی مدرسه میگوید، به دانشجویان در این دوره دو ساله دروس ریاضی، فیزیک و الکترونیک به صورت کاربُردی در صنعت تدریس میشد. آنها با تکنولوژی پیشرفته الکترونیک آشنا میشدند. به گفتهی وی، سطح آموزش این دروس در مدرسه چنان بالا بود که برای شخصی مانند او پایهی محکم و تسهیلکنندهای برای فهم و کاربرد تکنولوژی دیژیتال کامپیوتری امروزی شده است. در دروس اصلی ویدئو و صدا، دانشجویان مهارت تعمیر دستگاههای پیشرفته تلویزیونی را نیز فرا میگرفتند.
در کتاب «کارنامهای از رادیو تلویزیون در پایان سال ١۳۵۵» اضافه شده: «دانشجویان فنی در دروس عمومی شاخه تولید از جمله مسائل هنری و فرهنگی و اصول ارتباط جمعی نیز شرکت داشتند» زیرا در رشته تلویزیون و سینما علم و تکنولوژی از یکسو و هنر از سوی دیگر بهم میرسند و مکمل همدیگر هستند.
مواد آموزشی شاخه تولید مدرسه متشکل از دروس تاریخ سینما، تاریخ تئاتر، موسیقیشناسی، عکاسی و طراحی، نقد و برسی فیلم و هنرشناسی و فارسینویسی و فیزیک نور بود. در کنار اینها دروس تخصصیتر شامل سناریونویسی، تولید و برنامهسازی تلویزیون، تدوین، نور و صدا، تصویربرداری (ویدئو و فیلم) تدریس میشد. دانشجویان در ترم دوم سال دوم، میبایست رشته تخصصی خود را که شامل تصویربرداری (ویدئو و فیلم)، تدوین، صدابرداری، عکاسی و گرافیک و کارگردانی فنی تلویزیون بود انتخاب میکردند.
بخش فوق دیپلم مدرسه ابتدا در یک ساختمان استیجاری دو طبقه در یکی از خیابانهای محمودیه تشکیل شد تا آنکه احتمالاً در سال ١۳۵۰ به ساختمانی درست پشت ساختمان پخش در جام جم، مقر تلویزیون ملی ایران، منتقل شد. از آنجا هم مدرسه چندی بعد به یک ساختمان بسیار مجهز و دارای سالن سینما، تاریکخانه عکاسی، اتاقهای مونتاژ فیلم و کلاسهای متعدد و یک رستوران در کوچه پشت سینما «شهر فرنگ» نقل مکان کرد.
برای دانشجویان مدرسه امکانات رفاهی زیادی فراهم بود. با سپردن تعهد به کار در سازمان رادیو تلویزیون و مراکز شهرستانها بعد از اتمام دوره، به دانشجویان کمک هزینه ماهانهی قابل ملاحظهای تعلق میگرفت و در این میان دانشجویان شهرستانی از امکانات رفاهی سخاوتمندانهتر از جمله مسکن برخوردار بودند.
مدیران و استادان برجسته در مدرسه
به قول یکی از دانشجویان سالهای اول مدرسه، تعلیمات استادان بزرگی چون دکتر هوشنگ کاووسی، فرخ غفاری و دکتر کامبیز محمودی در این مدرسه عالی چشم او را به دنیای پرتحرک و قدرتمند رسانه باز کرد.
برای داشتن تصویری همهجانبه از مدرسه حتماً لازم میبود که از استادان شاغل در آن دوره کسب اطلاعات شود که متاسفانه بسیاری از آنان دیگر در میان ما نیستند؛ چهرههایی مانند فریدون رهنما، حسین رجائیان (استاد سناریونویسی و سازنده فیلم معروف «هشتمین روز هفته» با شرکت فرزانه تاییدی)، فرخ غفاری، داریوش صفوت (استاد موسیقیشناسی و بنیانگذار مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایرانی)، دکتر هوشنگ کاووسی، هژیر داریوش، دکتر پرویز شفا، ایرج زهری، نادر ابراهیمی (نویسنده و سناریونویس نام و استاد فارسینویسی در مدرسه)، پرتو مهتدی (منتقد شناخته شده که در آن دوره استادیار عکاسی در مدرسه بود)، منوچهر شمسایی (نورپرداز برجسته تلویزیون) و بالاخره شکرالله منظور استاد برجسته هنرشناسی و از مسئولین امور آموزشی و گزینشی شاخه تولید مدرسه که چندی پیش در ماه مارس ۲۰۲۰ در سوئد درگذشت.
از دیگر استادان شاخص مدرسه عالی تلویزیون و سینما در آن دوره دکتر ابراهیم رشیدپور بود که متاسفانه نگارنده در مورد وی نتوانست کسب اطلاعات جدیدی بنماید. دکتر رشیدپور کارشناس علوم ارتباطات و رسانههای همگانی بود که به عنوان مترجم آثار مارشال مک لوهان (نظریهپرداز معروف ارتباطات) و بطور کلی به عنوان آشناکنندهی دستاندرکاران رسانههای همگانی- به ویژه در تلویزیون و رادیو- با آخرین تئوریهای علوم ارتباطات نقش برجستهای در ایران داشته است. وی با تسلطی که نه فقط بر این حوزه بلکه بر حرفهی تدریس داشت، توانست در بسیاری از محصلان علاقه نسبت به مباحث نظری ارتباطات ایجاد کند و اهمیت این دانش نظری را در تولید رسانهای مورد تاکید قرار دهد.
استاد دیگری که هم در بین دانشجویان شاخهی تولید و هم شاخهی فنی به عنوان آموزگاری با دانش، شکیبا و افتاده محبوبیت خاصی داشت مهندس علینژاد است. وی مسئول درسی متشکل از این بخشها بود: تنظیم نور و رنگ تصویر از اتاق مربوطه (نودال) و نیز عملکرد اتاق ضبط (که به اسم «آمپکس» یعنی کارخانه آمریکایی تولیدکننده نوار حرفهای ویدئو نامیده میشد) و نیز توضیح ساختمان فنی دوربینهای استودیوی تلویزیونی و عملکرد اجزای مختلف دوربین. در مورد این استاد نیز امکان کسب اطلاعات جدید برای من نبود.
اولین مدیر مدرسه عالی تلویزیون و سینما خانم گیتی حکیمی بود. زن بودن مدیر چنین مدرسهی تخصصی خود حاکی ار امکانات مساوی برای زنان و مردان برای پیشرفت در جامعهی آن زمان بود. مدیر دوم مدرسه مهندس فریدون مکانیک بود که از پیشزمینهی فنی میآمد. در زمان مدیریت وی، آقای شکرالله منظور استاد هنرشناسی از نظر گزینش دانشجویان شاخه تولید که فرآیند دشواری برای داوطلبان بود نقش برجستهای داشت. در مورد هر دو مدیر مدرسه اطلاعات جدیدی نیافتهام مگر اینکه آقای فریدون مکانیک تا دو سال پیش در صفحه فیسبوک خود از شهر سیاتل ایالت واشنگتن آمریکا فعال بوده است.
با توجه به مطالب بالا بخش عمدهای ازاطلاعات مربوط به برنامه آموزشی شاخه تولید و نحوه تهیه و تنظیم مواد آموزشی و معیارهای گزینشی مدرسه امروزه دیگر به راحتی قابل دسترسی نیست. برخی چهره های هنری و رسانهای که درآن دوره در مدرسه تدریس میکردند و میتوان برای کسب اطلاعات به آنها مراجعه کرد عبارتند از: بهمن فرمان آرا، آربی اوانسیان، دکتر کامبیز محمودی، پرویز کیمیاوی، دکتر حمید نفیسی، سیمین نطاق (استاد طراحی) سیامک اعتمادی و بهرام دهقانی (استادان مونتاژ). در یک پژوهش گسترده در مورد مدرسه عالی تلویزیون و سینما میبایست به سراغ این استادان رفت.
با مرور این اسامی میبینیم که شمار قابل توجهی از چهرههای شاخص سینمایی و تلویزیونی در ایران آن دوره از استادان این مدرسه عالی بودهاند. این هم نقطه قوت و هم نقطه ضعف بود. به قول یکی از فارعالتحصیلان شاخه تولید مدرسه که دستی در تدریس در ایران امروز دارد، در موارد قابل توجهی استادان شیوه تدریس بسیار شخصی خود را داشتند. به عبارت دیگر، به نظر میرسد که در مورد بعضی از دروس اولاً در چارچوب یک برنامه آموزشی واحد، دروس مختلف در ارتباط مکمل با یکدیگر نبودند و هماهنگی لازم بین آنها صورت نمیگرفت و شیوه و سلیقه شخصی بیشتر حاکم بود. دوم آنکه دانش و اطلاعات استاد یک موضوع است و توانایی انتقال دانش و اطلاعات به دانشجو به عنوان یک حرفه و مهارت خاص، چیزی دیگر. امروزه تئوریهای جدید آموزشی اهمیت شرکت فعال دانشجویان در فرآیند آموزش را برای یادگیری بهتر و عمیقتر ثابت کردهاند. برای نمونه هوشنگ کاووسی دارای دانش عمیق و گستردهای در تاریخ سینما بود اما رابطه استاد و دانشجو را رابطهای یکسویه و صرفا انتقال دانش از استاد به دانشجو و از بر کردن این اطلاعات توسط دانشجو میدید. در کلاس فضایی نبود که دانشجویان شرکت فعال و پرسشگر داشته باشند. در عین حال بودند استادانی مانند پرویز شفا و حمید نفیسی که مسلط بر فنون تدریس بودند و در پی یک رابطهی دو طرفه و تشویق کنندهی دانشجویان به شرکت فعال در بحث و بررسیها تلاش میکردند. پرویز شفا استاد نقد و بررسی فیلم بود و حمید نفیسی استاد مستندسازی. شفا در کلاس خود محیطی آزاد برای اظهار نظر دانشجویان فراهم میکرد. او تاثیر مثبتی بر دانشجویان عاشق هنر داشت و بسیاری را به سوی استفاده از کلاس های منتقدان معروف دیگر مانند شمیم بهار در دانشکده هنرهای زیبا کشاند. حمید نفیسی هم با نشان دادن اهمیت پژوهش در مستندسازی، در شماری از دانشجویان عشق و علاقه به کنکاش و مشاهدهی سیستماتیک محیط زندگی و طبیعت را پرورش داد. در کلاسهای وی، دانشجویان نتیجه تحقیقات خود را برای استاد و دانشجویان دیگر ارایه میدادند.
جمیله ندایی در دنیای نمایش ایران چهرهی شناخته شدهای است. او برای یک دوره دانشجوی مدرسه عالی تلویزین و سینما بود. ندایی میگوید با تحصیل رشتهی سینما در مدارس فیلم در لندن و بعدها در پاریس این امکان را داشت که این سه مدرسه را با هم مقایسه کند و به این نتیجه برسد که بسیاری از استادان مدرسه عالی تلویزیون و سینما چهرههای شاخصی در رشته های تخصصی خود بودند. در یکجا جمع شدن این چهرهها امتیاز برجستهای بود. دیگر آنکه این استادان، افرادی با دانش و دارای اطلاعات وسیع و عمیق در مورد فرهنگ و جامعه ایران بودند. سینماگر و برنامهساز تلویزیون در بستر جامعه خود دست به تولید میزند و نیاز به شناخت عمیق آن جامعه و مردماش دارد. ندایی میافزاید که از نظر امکانات فنی، چه در مدرسه و چه از نظر دسترسی دانشجویان به امکانات تولیدی بسیار پیشرفته در ساختمان جام جم، مدرسه عالی تلویزیون و سینما در آن زمان از مدارس انگلیس و فرانسه که وی بعدا به آنها راه یافت بسیار جلوتر بود. ندایی ولی ضمن مهم دانستن این عامل، تاکید دارد که این اندیشه و تسلط بر بیان سینمایی و تلویزیونی است که در ساخت فیلم و برنامه تلویزیونی اهمیت درجه اول را دارد و امکانات پیشرفته و تسلط فنی بر آنها نقشی به مراتب کمتر دارند.
یکی از امتیازات مدرسه عالی تلویزیون و سینما محیط باز و آزاد آن برای تماشای آثار سینمایی برتر و تبادل نظر، بحث و گفتگو و کاویدن جوانب مختلف آنها بود. ندایی در این رابطه میگوید که فعالیت و وساطت او در آوردن و نمایش فیلمهای هنری از «کانون فیلم ایران» که تماشای آنها برای بسیاری از ایرانیان امکانپذیر نبود، نقش عمدهای داشت و مدیر مدرسه، مهندس مکانیک نیز از این امر استقبال میکرد. فیلم معروف «همشهری کین» اثر اورسن ولز و منتخبی از آثار ژان لوک گدار و یا فیلمهای سینمای دوره اول بعد از انقلاب اکتبر روسیه مانند «مادر» پودوفکین و یا «زمین» داوژنکو که از نظر تحول زبان و بیان سینمایی مدرن نقش مهمی دارند از این دست فیلمها بودند.
در پایان این را هم اضافه کنم که دانشجویان مدرسه عالی تلویزیون و سینما در آن دوره را میتوان به دو دسته تقسیم کرد. دستهای شامل عمدتاً جویندگان اشتغال و یا آن بخشی از کارمندان رادیو و تلویزیون ملی ایران بودند که در پی شغل و قرارداد رسمی به این آموزشگاه عالی وارد میشدند. بجز افرادی انگشتشمار میتوان گفت که میزان علاقه به فعالیتهای هنری در این دسته چندان بالا نبود. البته در مورد کارمندان خود رادیو و تلویزیون شاید این نهاد دولتی تسهیلاتی برای ورود آنها قائل میشد که در اینباره باید تحقیق کرد. دسته دوم اما عاشقان هنر فیلم و سینما بودند که پس از ورود به این مدرسه عالی که دانشجویانش مانند دیگر آموزشگاههای عالی در کنکور سراسری پذیرفته میشدند، زحمت زیاد میکشیدند و معمولاً موفق هم میشدند.
چنانکه گفته شد مدرسه عالی تلویزیون و سینما برای پاسخگویی به نیازهای توسعه تلویزیون ملی ایران و همچنین هنر سینما تأسیس شده بود. مدیریت این سازمان بزرگ و مهم کشور نظارتی دلسوزانه بر فعالیتها و روند پیشرفت این مدرسه داشت. رضا قطبی مؤسس و مدیر تلویزیون ملی ایران چند بار در سال برای دیدار با دانشجویان به مدرسه میآمد. یکی از فارغالتحصیلان فنی مدرسه به یاد دارد که وی در جلسه با دانشجویان در میان آنان مینشست و بطور خودمانی با آنها به گفتگو میپرداخت.
*برگرفته از مصاحبه با دکتر کامبیز محمودی در کلیپ ویدئویی:
Television in Iran: An Oral history Interview with Dr Kambiz Mahmoudi, Iran1400
مدرسه در سال ۴۹ به جام جم انتفال یافت و اولین دوره ای بودکه با نام مدرسه علی تلویزیون و سینما آغاز به کار کرد.دو دوره قیلی با عنوان مرکز آموزش برگزار شد.شادروانان رهنما و منظور از ابتدا هسته اصلی گزینش بودند.نام استادانی مانند مهندس سیروس هدایت و مهندس میلانی و مهندس جعفری نیز از قلم افتاده اند.استادان دیگری در مقاطعی در مدرسه تدریس کردند مانند داریوش مهرجویی – منوچهر طیاب و مصطفی عالمیان(فیلمبرداری).ضمناً نام خانم میرفندرسکی بعنوان استاد رشته تدوین فیلم و اولین دانش آموخته (فرانسه) رشته تدوین که ضمناً مسئول بخش مونتاژ فیلم بود نیز باید ذکر شود.چند جلسه هم خود آقای رضا قطبی اصول فنی تلویزیون در سال ۵۱ تدریس نمود که به دلیل مشغله زیاد ایشان ادامه پیدا نکرد.