فیروزه رمضان زاده- محمدعلی کشاورز یکی از چهرههای شاخص تاریخ سینما، تئاتر و تلویزیون ایران چندی پیش در ۹۰ سالگی از دنیا رفت. نگاهی به برخی نقشهای ماندگار وی مانند «داییجان سرهنگ» در مجموعه تلویزیونی «داییجان ناپلئون»، «شعبان استخونی» در سریال «هزاردستان» و «اسداللهخان» در سریال «پدرسالار» برای دریافتن جایگاه هنری وی در عرصه بازیگری کافیست.
کیهان لندن مدتی پیش از درگذشت وی، ۲۵ خرداد ۱۳۹۹، با این هنرمند برجسته گفتگویی انجام داده است.
-آقای کشاورز یکی از نقشهای ماندگار شما «داییجان سرهنگ» در مجموعه تلویزیونی «داییجان ناپلئون» ساخته ناصر تقوایی که در سال ۱۳۵۵ تهیه شد. چطور شد این نقش را قبول کردید؟
-اول از همه سناریو را خواندم، بعد با افرادی که در این سریال باید بازی کنند، بعد با کارگردان کار و فیلمبردار صحبت کردم و بعد کار را شروع کردیم؛ بعضی از خصوصیاتی که در مورد کارم همیشه داشتم این بود که هر کاری میکنم به خاطر مردم بود و باید مورد قبول مردم قرار بگیرد و اگر نقصی دارد به من بگویند و تذکر بدهند چون مردم بهترین قاضی و بهترین منتقد کار اکتورها هستند.
چیزهایی که باید میگفتم را خواندم و اگر به نظر من موردی در مورد کاراکتر «سرهنگ» مناسب نبود میگفتم باید تغییرش بدهی تا من کار کنم و اگر عوض نمیشد من به یک ترتیبی موقع اجرا حل میکردم. اگر کارگردان هم فریاد میزد میگفتم من این نقش را خواندم و به نظرم اینطوری بهتر است. البته ناصر تقوایی یکی از کارگردانهای خیلی خوب ماست، فردی که عشق این کار را داشت کارگردان و نویسنده خوبی هست و بود. ایشان هرچند ممنوعالکار نیست ولی شرایط کار در سینمای ایران به شکلی است که شرایط کار در ایران را مساعد نمیداند. بله، مساعد نمیداند، همانطور که خودم الان پنج شش سال است کار نمیکنم.
https://kayhan.london/1399/03/25/%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af%d8%b9%d9%84%db%8c-%da%a9%d8%b4%d8%a7%d9%88%d8%b1%d8%b2-%d8%a8%d8%a7%d8%b2%db%8c%da%af%d8%b1-%d9%82%d8%af%db%8c%d9%85%db%8c-%d8%b3%db%8c%d9%86%d9%85%d8%a7-%d9%88-%d8%aa%d8%a6
-در کارتان ابتکار عمل داشتید؟
-هنرپیشه قبل از اینکه بخواهد کارش را اجرا کند باید با کارگردان بنشیند بحث کند و برای نقشی که دارد یک بیوگرافی بنویسد برای خودش بعد کارگردان این مسئله را حل کند. اگر من تا حالا کاری کردم با کارگردانم صحبت کردم، بعد برای خودم یک بیوگرافی نقش نوشتم بهخصوص در زمان آقای علی حاتمی که یکی از بهترین کارگردانهای ما بود؛ وقتی که میخواستیم کار کنیم با ایشان راجع به نقش مینوشتیم که هر کس چه نقشی دارد؛ بحث میکردیم. هر بازیگری قبل از هر چیز اگر نقشی را انتخاب کند باید با کارگردان راجع به کار بحث بکند، گفتگو کند، اگر هنرپیشه نظریاتی دارد باید برای بهبود کار به کارگردانش بگوید تا اینکه یک نقشی در بیاید که به قول ماها مغز بازیگرش را بشناسد.
-همین روند را با ناصر تقوایی داشتید؟ دستتان باز بود؟
-بله، با آقای تقوایی بود، با آقای علی حاتمی بود، با اکبر خواجویی بود؛ علاوه بر این با کارگردانهای خارجی و بازیگران خارجی هم همین گفتگو را داشتیم. در آن فیلم (کاروانها) که با آنتی کویین و بهروز وثوقی بازی کردم تا وقتی که کار در دست ماست به توافق رسیدیم.
آدمهای نجیبی بودند و وقتی میخواستند کار بکنند برای کار زحمت میکشیدند و بحث و گفتگو میکردند؛ با کارگردان، نویسنده، طراح صحنه؛ یادم هست با آنتونی کویین وسط سکانسی که داشتیم کار میکردیم مامور طراح صحنه، کات داد ما داشتیم کار میکردیم همه چیز هم درست بود؛ من به آنتونی کویین نگاه کردم، آنتونی کویین به من نگاه کرد که علت چیست که او کات داد؟! ببینید مسئله چقدر مهم بود که آن نورپردازی که داشت نورپردازی میکرد و از نورپردازهای معروف آمریکایی هم بود کات داد؛ رفتم پرسیدم چرا کات دادی؟ گفت متوجه شدی که وقتی کار میکردی یک نرمه بادی آمد؛ من بلافاصله کات دادم؛ این نرمه باد اشعه خورشید را جابجا میکرد در نتیجه کار انجام نمیشد! ببینید به چه چیزهایی توجه میکردند و ما آنجا کار میکردیم و یاد هم میگرفتیم.
با بچههایی که کار میکردیم خیلی خاطره داریم با آنها بحث میکردیم راجع به نقش در یک سکانس، اگر یکی دو تا مخالف بودند بلافاصله کارگردان آقای ناصر تقوایی را صدا میزدیم و بعد او برای ما تشریح میکرد که این حرفهایی که شما میزنید در مورد نقش نیست، برای همین بود که کاری که میکردیم عموما در همان برداشت اول اوکیاش را میداد و میگفت خوب است.
-با کدام یک از بازیگران سریال «داییجان ناپلئون» رابطه دوستانهای داشتید؟
-با کارگردان و بازیگرهایی که یک مقدار سنشان از من زیادتر بود و در زبان فارسی کار کرده بودند صحبت میکردم و از آنها سوال میکردم. بازیگران خیلی خوبی آنجا بازی میکردند که افتخار میکنم در کنارشان کار میکردم و از آنها یاد میگرفتم.
https://youtu.be/A97NauK74zI
این خیلی مهم بود که نقشی را که دوست میداشتم با آن زندگی میکردم و با کارگردانهای دیگر در یک سکانس بحث میکردیم گفتگو میکردیم و بعد شروع میکردیم. از کارگردان سوال میکردم استدعا میکردم که اگر یک جایی کوچکترین اشتباهی کردم کات بدهید و دو مرتبه بگیرید. با کارگردان و بازیگران رفیق و صمیمیبودیم، بحث و گفتگو میکردیم راجع به آن سکانسی که میخواستیم بازی کنیم فرق هم نمیکرد که بازیگر جوان باشد یا پیر باشد. مثل خود داییجان ناپلئون چقدر شیرین بود و چقدر کار را دوست داشت یا بچههای دیگر یا با خانمهایی که کار میکردیم همیشه راجع به نقش و سناریو با کارگردان صحبت میکردند و کارگردان، ناصر تقوایی، با تمام دل و جان مسائل و مشکلات نقش را برای آنها میگفت. بطور کلی به بازیگر، صدابردار یا فیلمبردار توصیه میکنم با کارگردان دوست باشند با او بحث کنند. عیبی ندارد آدم یک چیزی را بلد نیست با معاون کارگردان یا با خود او و آدمهای دیگر میتوانند حرف بزنند و از همدیگر چیز یاد بگیرند.
-خاطرهای از دوستان دیگرتان که الان در قید حیات نیستند دارید؟
-یکی از بازیگران فوقالعاده خوب، فوقالعاده خوب، جهانگیر فروهر بود؛ هوش بسیار بسیار عجیبی داشت؛ سناریو را یکبار میخواند، حفظ میشد. هنرپیشه خیلی خیلی خوبی بود، منتها در اینجا ما خوب و بد را تشخیص نمیدهیم و بدی و خوبی در روابطی است که کارگردان با بازیگرش دارد و بازیگر در موقع کار باید ببیند که این کارگردان چه میگوید. امیدوارم که آقای تقوایی دوباره کار دستش بگیرد، چون حیف است که کارگردان «داییجان ناپلئون» کار نکند؛ واقعا حیف است؛ او یکی از بهترین کارگردانهای ایرانی است.
-آقای کشاورز، این سالها که از سینما و بازیگری کنار کشیدید وقتتان را چطور میگذرانید؟
-با کتابهایی که دارم؛ مرتب به قول معروف عشق میکنیم و میخوانیم؛ کتاب میخوانم، ترجمهها را میخوانم، کتابهای خوب از نویسندههای خیلی خوب که در سطح جهان مطرحاند؛ به نظر من هنرپیشهها بروند این کتابها را بخوانند و یاد بگیرند؛ اعتقاد دارم هنرپیشه نباید خیلی خودخواه و مغرور باشد.
-در حال حاضر چه کتابی میخوانید؟
-الان کتاب «فَروَهر و نگاره آن» را میخوانم…
-نویسندهاش کیست؟
-خانم آناهید خزیر؛ یک نکته را به شما عرض کنم؛ برای هنرمند بودن و بازیگر خیلی خوبی بودن در درجه اول میبایست اخلاق هنرمندانه داشت و این اخلاق هنرمندانه پیدا نمیشود به غیر از اینکه راجع به آن نقشی که میخواهند بازی کنند، نظریاتشان را بنویسند و بعد با کارگردانشان صحبت کنند. من با کارگردانهایی که کار کردم علی حاتمی بوده که در دانشکده با هم بودیم؛ با مرحوم خواجوی هم؛ کارهایی که اینها کردند ماندگار است؛ همانطور که دیگر کسی پیدا نمیشود مثل «داییجان ناپلئون» یک کار به این خوبی و زیبایی تحویل جامعه بدهد؛ و بعد هنرمند باید نجابت داشته باشد. این چیزی بود که همیشه در مورد آن صحبت میکردیم؛ برعکس حالا که خب دیگر خود شما بهتر از من میدانید که بازیگر شدن به چه صورت است و یا پول بازیگر را میخورند و نمیدهند.
-شده تا بحال به مشکل مالی برخورد کنید و دستمزد شما را پرداخت نکنند؟
-نه، من به مشکل مالی برنخوردم برای اینکه روی حقوقی که از بازیگری میگرفتم اصلاً فکر نمیکردم! من کارمند بازنشسته «وزارت فرهنگ و هنر ارشاد اسلامی» هستم!
-در مورد فیلم و سینمای ایران در سالهای اخیر چه نظری دارید؟
-خیلی از سریالهایی که الان برای تلویزیون ساخته میشوند، سریالهایی هستند که به قول معروف خیلی آبکی هستند؛ سینمای ما تبدیل شده به «چهره» سینمای ما؛ کارهای تلویزیونی، بازیگرها و کارگردانهای تلویزیون میبایست بدانند برای چه ملتی کار میکنند؛ باید ملت خودشان را بشناسند که در طول تاریخ چقدر باسواد بودند، یکی مثل مولوی داریم که میشود مثنویاش را خواند و برای ساختن فیلم بسیار عالیست. ادبیات ما جزو ادبیات تاپ دنیاست؛ برای بازیگر و سینما خیلی خوب است که ادبیات ما را بیشتر بشناسد. کارگردانهای ما بجای اینکه به فکر مسائل دیگر باشند ببیند چه دریایی از عظمت شامل شعرا و نویسندهها دارند؛ با هر یک از آنها میتوانند سناریوهای خوبی بنویسند و اجرا کنند. آقایان کارگردان در فکر زیبایی بازیگرها نباشند! باید ببینید که رل را میتوانند خوب ارائه کنند یا نه! کسی مثل محمدعلی کشاورز اگر نمیتواند بازی کند باید او را بگذارد کنار! کارگردان عزیز تو باید بفهمیکه مثلا محمدعلی کشاورز برای این نقش خوب است یا نیست.
برای بچههایی که کار میکنند سلامتی آرزو میکنم؛ دنبال دنیای تریاک و مشتقات آن نروند که متاسفانه خیلی از جوانهای ما دارند دنبال این مسائل میروند. بچهها برای هم نزنند! کسانی که نقد مینویسند راجع به فیلم یا تئاتر، خواهش میکنم دوستی و رفاقت را بگذارند کنار! اینجا دانش مطرح است نه دوست بودن و رفیق بودن. امیدوارم آن عده از هنرمندان ما که دنبال اعتیاد رفتند یا کار هنرپیشگی را ول کنند و نیایند کار کنند یا اگر بخواهند کار بکنند پاک و بیآلایش باشند چه برای تئاتر یا سینما و چه نقاشی و نوشتن داستان.