جمهوری اسلامی حتی با تصویب قانون درباره «جرم سیاسی» نیز نمیتواند تعریف روشنی از آن ارائه دهد چرا که آنچه را وجود ندارد نمیتوان بدون ابهام تعریف کرد!
قوه قضائیه تلاش کرده بین «جرائم امنیتی» و «آزادی بیان»، یک فضای خاکستری به وجود بیاورد تا از یکسو خودیهای اصولگرا و اصلاحطلب بتوانند به نام «آزادی بیان» به ابراز وجود بپردازند و از سوی دیگر، مخالفان تحت عنوان «جرائم امنیتی» تحت پیگیرد قرار بگیرند.
قانون «جرم سیاسی» که سرانجام در سال ۹۵ به تأیید شورای نگهبان رسید و به تازگی قوه قضاییه درباره اجرای آن بخشنامهای صادر کرده، چیزی جز محدودیت همان آزادی بیان خودیهای نظام نیست! این قانون شامل کسانی میشود که «با انگیزه اصلاح امور و بدون قصد براندازی» نسبت به مقامات «مواردی را نسبت دهند» که «توهین و افترا» و «نشر اکاذیب» باشد. تشخیص آن نیز با نهادهای قضائی و امنیتی است. البته هر حرفی علیه رهبر جمهوری اسلامی «جرم امنیتی» محسوب میشود!
چند نکته:
–جمهوری اسلامی گوش «اصلاحطلبان» را میپیچاند و تنبیهشان میکند اما براندازها با اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» روبرو میشوند.
–«توهین» و «افترا» و «نشر اکاذیب» از سوی خودیها و برای «اصلاح» نظام، «جرم سیاسی» است ولی اگر از طرف براندازان باشد، «جرم امنیتی» است!
–امتیازاتی هم که برای «مجرمان سیاسی» یا همان خودیها در نظر گرفته شده، مانند مجزا بودن محل بازداشت و نپوشیدن لباس زندان و دسترسی به کتاب و رسانه و… شامل براندازان نمیشود زیرا «مجرم امنیتی» هستند و از آنها در موقع لزوم نمیتوان به عنوان ویترین استفاده کرد.
نتیجه:
–بخشنامه اخیر قوه قضائیه درباره لزوم اجرای قانون «جرم سیاسی» گذشته از تبلیغ «اصلاح» بجای براندازی، به معنی آماده شدن نظام در برابر اعتراضات پیش رو و مقابله با مردم به عنوان «براندازان» و به بهانهی حفظ «امنیت ملی» است!
#فکر_کنیم
یکی از روشهای استعمار نوین در قرن بیستم پس از جدا شدن چندین سرزمین از خاک ایران با بی عرضگی رژیم زنباره و یی لیاقت قاجار ، در شمال غربی بدست روسیه مثل اذربایجان و هفت شهر قفقاز ودر شرق بدست انگلیس مثل تاجیکستان و افغانستاان ، ترسیم نقشه جغرافیای سیاسیی جدید بود و ادامه ان بعد از فروپاشی حکومت خلافت چند صد ساله عثمانی مستقر در ترکیه و تقسیم سرزمینها مابین ، انگلیس و فرانسه و روسیه با برپائی جنگ جهانی اول .
اما استعمار گران برای حفظ مناطق بدسست امده مجبور بودند حکومتهای را در نگهداری قدرت یاری کنند ، که با مشت اهنین حکومت کنند و هم حافظ منافع غارت و مفت بری انگلیس و فرانسه و روسیه باشند .
البته به علت زیاده خواهی روسیه تزاری در بالکان ، اروپائیان ، با اعزام لنین جاسوس اروپا با کتاب مانیفست انگلس ومارکس به روسیه باعث سرنگونی حکومت تزارهای روسیه شدن و بزگترین ذخائیر طلای ان دوره را ااز روسیه غارت و به انگلستان منتقل کنند .
حکومت نوپای کمونیست بنا به نقشه اروپا شکل گرفت ، همان دشمنی که همیشه غارتگران ودیکتاتور ها به ان نیاز دارند .
اولین مشت اهنین عصر مدرن با ایجاد اتحاد جماهیر شوروی به رهبری استالین خونخوار متولد شد .
بابه روی کار امدن نازیسست در المان و فاشیست در ایتالیا و بر پائی جنگ دوم ، نقشه فرانسه و انگلیس به ضررشان در اروپا تبدیل شد .
در کشورهای تازه تاسیس خاورمیانه هم نتایج معکوس ببار اورد ، تا اینکه مجبور به کودتاه در عراق و اخراج رضا شاه از ایران شدند و دخالت در سرنگونی مصدق در ایران و ناصر در مصر و میشل افلق در سوریه شدند .
پس از سرنگونی دولت مصدق، انگلیس استسمار گر که خود را صاحب اصلی ایران میداند ، از محمد رضا شاه پهلوی همانند سلاطین قاجار انتظار نوکری داشت و از او میخواست با مشت اهنین بر ایران به نفع منافع مفت بری و غارت انگلستان در برابر حق خواهی ملت با مشت اهنین و احکامی بنام ( جرم سیاسی ) سرکوب و حکومت کنند . ولی محمد رضا شاه نه تنها اینکار را نکرد ، بلکه ابتدا نیروهای نظامی انگلیس را از خلیج فارس بیرون کرد . دوم اتحادیه نفتی اوپک را در مقابل کارتلهای نفتی ۷ خواهران غرب ایجاد کرد . و در مرحله سوم میخواست برای همیشه قراردادهای ننگین ۵۰ ساله مفت بری و غارت اروپا به رهبری انگلیس با کنسرسیوم را باطل و نفت و گاز و منابع دیگر ایران را برای همیشه از چنگ دزدان اروپا پس بگیرد و به ایرانیان که صاحبان اصلی ان میباشند بر گرداند .
ازاینروی با نقشه انگلیس و یاری حزب دموکرات امریکا و پادوئی فرانسه ، محمدرضا شاه پهلوی را توسط خائنین و وطن فروشان دزد ، سرخ و سیاه ، حکومت ملی و قانونی مشروطه شاهنشاهی پهلوی را برکنار و به جای ان رژیم قلابی و جعلی جمهوری اسلامی ، ضد بشر با مشت اهنین را برای تمدید قراردادی که شاه حاضر به ان نبود را بر سر کار اوردند و تا به امروز از ان حمایت کردند .
و حال همین جمهوری متعفن جیمی کارتری ، به اربانش پشت کرده و باچین کمونیست و مافیای روسیه ، بجای کنسرسیوم برای باقی ماندن در قدرت برای ۵۰ سال دوم در ۲ مرحله ۲۵ ساله مشغول امضای قرارداد میباشد .
رضا شاه روحت شاد .
برای بانیان رژیمی که قانون اساسی آن «شریعت اسلام» است ، همانطوری که حکومت دیکتاتوری مطلق دینی فرقه ای خودشان را مزورانه «جمهوری » اسلامی نامیدن «مصلحت آمیز» زمان بود ، به همان دلیل برای کشتن وشکنجه وزندان با تهمت های واهی «اسلامی» چون محاربه با خدا وفساد فی الارض را «جرایم سیاسی» نام گذاشتن شگفت انگیز نیست.