رویدادهای حوزه سیاست داخلی ایران در روزهای گذشته نشان از عمیقتر شدن شکاف میان جناحهای حاکم بر کشور دارد؛ این شکاف اما ظاهر ماجراست و فارغ از اظهارات تند و تیز مقامات دولتی و هیاهوهای برخی نمایندگان یازدهمین مجلس شورای اسلامی، همه مقامات به فکر بقای نظام هستند.
اصلاحطلبان در حالی به دلیل عملکرد فریبکارانه و بازی با «امید» مردم در بیش از دو دهه، پتانسیل اجتماعی خود را از دست داده و به حاشیه رانده شدهاند که همچنان تلاش دارند در دولت روحانی، متصل به قدرت بمانند و در معادلات و مناسبات سیاسی کشور نقشآفرینی کنند.
این در حالیست که عملکرد هفت ساله دولت روحانی از یکسو موج گستردهای از نارضایتی را در جامعه ایجاد کرده و از سوی دیگر بهانههای خوبی به جریان رقیب داده تا از هر راهی برای برجسته کردن ناتوانیها و ناکارآمدیهای دولت استفاده کنند در حالی که خود نیز چیزی در چنته ندارند!
اصولگرایان که زمانی «محافظهکار» خوانده میشدند و همه جا به عنوان «تندرو» معرفی شده و اکنون نیز خود را «عدالتخواه» قلمداد میکنند، بیش از یک ماه است که کرسیهای مجلس شورای اسلامی را فتح کردهاند. اما عملکرد آنها نیز چیزی جز جنجالآفرینی و شعارهای توخالی نیست.
اما سنگینی وزن اصلاحطلبان در دولت روحانی و حضور حداکثری اصولگرایان در مجلس شورای اسلامی حالا موجب رویارویی بیشتر دو قطب نظام جمهوری اسلامی شده و محمدجواد ظریف را واداشته تا در تریبون علنی به همه آنها یادآوری کند که فراموش نکنند: همه جناحین نظام در یک کشتی نشستهاند! کشتی پوسیدهای در دریای توفانی بحرانهای داخلی و خارجی که اگر غرق شود، دیگر اصولگرا و اصلاحطلب، تحولخواه و عدالتخواه نمیشناسد!
گروهی از نمایندگان مجلس یازدهم اما عزم خود را جزم کردهاند تا در ازای عملکرد نامطلوب دولت روحانی، به وزرا فشار بیاورند و با احضار و استیضاح آنها، دو وزیر دیگر را از کابینه رانده و به این ترتیب دولت روحانی را از اعتبار انداخته و او را وادار به دوباره رای اعتماد گرفتن از مجلس کنند.
این روند اما با وجود حمایت تمامقد خامنهای از دولت روحانی و همچنین فرصت کوتاه یکساله تا پایان کار دولت دوازدهم، امری نشدنی به نظر میرسد که موجب خشم نمایندگان «تندرو» شده است.
شمشیر از رو بستهی اصولگرایان مجلس شورای اسلامی برای دولت روحانی، هفته گذشته و در نخستین حضور محمدجواد ظریف در میان نمایندگان یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی بیش از پیش نمایان شد.
ظریف: همه در یک کشتی نشستهایم!
محمدجواد ظریف که روز یکشنبه ۱۵ تیرماه ۹۹ برای ارائه گزارشی از آخرین تصمیم آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره پرونده هستهای ایران به صحن علنی مجلس شورای اسلامی فراخوانده شده بود، سخنانش بارها با فریادهای نمایندگان منتقد دولت قطع شد.
ظریف اما با تکیه بر پشتیبانی علی خامنهای و با جملات آمیخته به شعارهای انقلابی و مواضعی علیه ایالات متحده آمریکا و اسرائیل، از دادن پاسخ روشن درباره برجام و قرارداد ۲۵ساله با جمهوری خلق چین طفره رفت.
ظریف با صراحت اعلام کرد که سیاست خارجی نظام در اختیار «رهبر» است و درواقع دولت و وی فقط مجری آن هستند.
وی وقتی از سوی گروهی از نمایندگان «دروغگو» خطاب شد، گفت خامنهای او را «صادق» و «شجاع» و «انقلابی» میداند: «حرفها و توهینها را به جان میخرم. به من ذلیل گفتید در صورتی که رهبر انقلاب شجاع گفته بودند، به من دروغگو گفتید در صورتی که رهبر انقلاب به من صادق گفته بودند!»
ظریف حتی برای حالی کردن این واقعیت به نمایندگان منتقدش که همه ارکان نظام با یکدیگر همسو و هماهنگ هستند، از روابط نزدیک خود با قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس نیز استفاده کرد: «بنده و شهید سلیمانی هر هفته با هم نشست داشتیم و هماهنگی میکردیم، صحبتهای منطقهای با هماهنگی یکدیگر بود و آنهایی که ایشان، سیدحسن نصرالله و مقاومت عراق و لبنان و فلسطین را میشناسند و با آنها دمخور هستند، میدانند که روابط ما چگونه بود!»
او در نهایت تأکید کرد که: «رژیم صهیونیستی اصولگرا و اصلاحطلب نمیشناسد» و «بدانید که همه ما در یک کشتی نشستهایم و با هم هستیم!»
مجلس شورای اسلامی، محفل رانت و رابطه
جدا از همه انتقاداتی که به دولت روحانی در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی وارد است اما بدون شک نمیتوان باور کرد که نمایندگانی که بر سر محمدجواد ظریف فریاد میکشند، دغدغه دوراندیشی برای کشور یا خیرخواهی برای مردم دارند.
یکی از نمونههای اولویت منافع فردی بر مسئولیت اجتماعی و حرفهای نمایندگان مجلس یازدهم را میتوان در دریافت ۲۳۱ میلیون تومانی هر یک از آنها دید! این نمایندگان نیز حتی با وجود سکونت در تهران و بینیاز بودن از این مبلغ، از این پول که فقط ۱۱ میلیون تومان آن حقوق نمایندگی بوده و ۲۲۰ میلیون تومان حق مسکن و سایر هزینههاست نگذشتند.
میلیاردها تومان به نمایندگان مجلس یازدهم در حالی پرداخت شده که کارگران زیادی با چندین ماه حقوق عقب افتاده روبرو و خانوارهای زیادی در حوزههای انتخابی هر یک از این نمایندگان محتاج چند صدهزار تومان هستند.
با اینهمه نمایندگان برای «دغدغهمند» نشان دادن خود اقدامات دیگری انجام میدهند. برای نمونه هفته گذشته اعتبارنامه غلامرضا تاجگردون را به دلیل فسادهای اقتصادی و رانتخواری باطل و او را از مجلس بیرون کردند.
غلامرضا تاجگردون فعال اصلاحطلب و نماینده دورههای نهم، دهم و یازدهم مجلس شورای اسلامی بود که اسنادی درباره فسادهای اقتصادی او و زد و بندهایش در کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی منتشر شده و حالا پس از حاشیههای زیاد، اکثر نمایندگان مجلس شورای اسلامی موضوع فساد اقتصادی او را برجسته کردهاند.
بدون شک تاجگردون تنها نماینده فاسد و رانتخوار در مجلس شورای اسلامی نبوده و نیست. این مجلس که نهاد قانونگذار و ناظر بر عملکرد دولت است سالهاست که به محل توزیع رانت و زیرمیزی پرداختن و پارتیبازی تبدیل شده و در مجلس دهم دستکم دو نماینده به دلیل فساد مالی به زندان و رد مال محکوم شدند.
با اینهمه نمایندگان مجلس یازدهم که برخی از آنها مبارزه با فساد شعار اصلی انتخاباتی آنها بود، جرأت ندارند درباره پرونده فساد سردار محمدباقر قالیباف شهردار پیشین تهران و رئیس کنونی مجلس اسلامی و دوست و همشهری خامنهای سخنی به میان آورند!
جالب توجه آنکه مجتبی رضاخواه نماینده اصولگرای شیراز که یکی از منتقدان غلامرضا تاجگردون و از حامیان رد اعتبار وی به دلیل فساد مالی بوده، خودش از سوی برخی اصولگرایان متهم شده که با استفاده از رانت پدر همسرش راهی مجلس شده است! جالبتر اینکه حبیبالله بوربور دبیرکل «جمعیت وفاداران انقلاب اسلامی» که پدر همسر مجتبی رضاخواه است، جدا از رانتبازی برای راه یافتن دامادش به مجلس شورای اسلامی، خودش نیز از سوی برخی به داشتن زد و بندهای مالی متهم شده است.
مبارزه با فساد، آخرین دستاویز جمهوری اسلامی
«مبارزه با فساد» به عنوان آخرین دستاویز نظام اسلامی برای مدیریت افکار عمومی، از یکسو با شعارهایی از درون قوه قضاییه و سیدابراهیم رئیسی هدایت میشود و از سوی دیگر جریانی معروف به «عدالتخواه» از درون مجلس یازدهم داعیهدار آن هستند.
«مبارزه با فساد» هرچند در نفس خود اقدامی درست است اما در جمهوری اسلامی به ابزار تسویه حسابهای درون حکومتی و ترفندی نخنما تبدیل شده است.
این موضوع از سوی نمایندگانِ پرهیاهوی مجلس یازدهم در عمل یک تاکتیک در جبههی نبرد با رقبای دولتی و به اصطلاح اصلاحطلب است وگرنه وقتی مبارزه با فساد به «خودی»ها و حلقهی «آقا» میرسد، پای مصلحت نظام در حفظ مفسدان به میان میآید!
واقعیت اینست که در جمهوری اسلامی هیچ مقام نظامی و غیرنظامی بدون اجازه خامنهای آب نمیخورد. به همین دلیل دولت در توجیه قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین، پشت «اختیار رهبری» پنهان میشود و قوه قضاییه هم مبارزه با فسادش بستگی به دوری و نزدیکی «مفسد» با «رهبر» دارد.
در چنین ساختار ویرانگر، بسته و اصلاحناپذیری که زمامداران بر کشتی شکستهی قدرت نشستهاند، نه دوراندیشی برای ایران و نه خیرخواهی برای مردم دیده میشود بلکه همانگونه که بارها در تجربه ثابت شد، منافع گروههای حاکم و بقای نظام جمهوری اسلامی بر همه چیز، از جمله ایران و مردم، «ارجح» است.
روشنک آسترکی
اینا مقتداشون بجای اون علافهای صدر ایسلام، فقط حضرت ماکیای ولی است.
چه انتظار دیگری باید میداشتیم که از قدیم گفتن یارب روا مدار که گدا معتبر شود!
من نمیدونم این نظام دنبال چیه اخه.اینا کار بلد نیستن.اینا یه سری نوجون و جوون بودن که میزان هورمون تستسترونشون زیاد شده بود و خمینی هم دید به به عجب فرصتی و از این حوانان تستوسترونی اسلامی برای برپایی حکومت علوی هزار چهارصد سال پیشی موزه ای خودش استفاده کرد.شاه هم چون میخواست حال چپها رو بگیره و ملت ایرانو به غلط کردم بندازه که هیچوقت به چیزی جز پادشاهی فکر نکن این ملاها و جوونای تستوسترونی رو سرکوب نکرد تا مملکتو بگیرن دستشون و تحت اثر تستوسترون به خرابکاری و مصرف تریاک و توهم زدن اقدام بکنن و ملت و مملکتو نابود بکنن و اخر سر هم تز ترس اینکه مبادا مثل صدام از چاه توالت در بیان بیرون به حکومتشون ادامه بدن تا شاید عمام ضمان از چاهی اسمونی جایی روشون بافته و نجاتشون بده.من اگه جای اینا بودم بجای منتظر امام زمان بودن به دکتر مراجعه میکردم و با مصرف قرصهای بیماریهای روانی و قرصهایی به منظور بالانس کردن میزان هورمون در بدن کمی عقلانیتمو برمیگردوندم و دست از کله کچل ملت ایران هم برمیداشتم و میرفتم پی کارم.امیدوارم خدا این جرقه رو توشون بزنه و سر عقل بیان.
در حقیقت انفجار های سطحی اخیر همه و همه کار نقشه و برنامه خود رژیم برای رد گم کردن ، چند موضوع خیلی خیلی مهم میباشد .
اول مذاکرات پشت پرده با دولت ترامپ ، تمام شواهد نشان ازاین جریان دارد .
۱- خروج ۳۰ میلیارد دلار از کشور برای باج دادن به امریکا یا بقول حسن روحانی به کدخدا و بر نگشتن این مبلغ به داخل کشور قبل از کشتار ابان ، بنام معامله قرن جرالد کوشنر ، و خوشحالی خامنه ای از این معامله و دستور اتش به اختیار صادر کردن و خود را برای ۴۰ سال دوم اماده کنید .
۲- اثار این معامله پشت پرده ، سکوت و چشم بستن جوامع غارتگر گوادالوپی غربی مدعی دفاع از حقوق بشر در مقابل کشتار ۱۵۰۰ نفری ابان و سرنگون کردن عمدی هواپیمای مسافربری توسط سپاه خونخواران اخوندی نوفل لوشاتوئی .
۳- خشم و اعتراضات هرروزه مردم نصبت به گرانی و بیکاری روزافزون و سقوط ارزش روزانه ریال در مقابل دلار .
۴- اعلام امار دروغین کشته شدگان بیماری واراداتی ( کرونا ) از چین کمونیست .
۵ – کمبود تجهیزات پزشکی و بی کفایتی دولت و رژیم جهموری دزد سرخ و سیاه اخوندی و پرداخت نکردن دستمزد پرستاران و کادر درمانی کشور .
۶ – برپائی دادگاه نمایشی مسخره ، برای اکبر طبری معاون ۳ رئیس قوه قضائیه منتخب مستقیم سید علی روضه خوان خامنه ای ، برای ماست مالی کردن دزدی های میلیارد دلاری بیت رهبری با کلاه شرعی ، بنام راهبردهای کلان جمهوری سرخ و سیاه جیمی کارتری .
۷ – درز کردن ناگهانی خبر ، غارت و فروش منابع ایران با قیمت مفت به چین کمونیست ، بدونه اعلام بند ، بند ، مفاد قرار داد برای ملت ایران در روزنامه های کشور ، و بحث و رای گیری برای تک تک مواد قرارداد در صحن علنی مجلس و پنهان کاری و دروغ به مردم ایران .
۸ – اصل ۱۵ هزار سانترفیویژهای میباشند که در عمق ۱۰۰ متری زیر زمین تاسیسات فردو شب و روز با سرعت بالا در حال غنی سازی ۹۰ ٪ میباشند و با انتخاب ، جو بایدن رژیم سرخ و سیاه اخوندی جیمی کارتری ، اولین ازمایش انفجار بمب اتم خود را مانند پاکستان و کره شمالی در زیر زمنیهای کویر ایران با اجازه حزب دموکرات امریکا و سکوت اسرائیل ، برای پرستیژ قلابی امریکا ستیزی اخوندی انجام خواهد داد .
۹ – قرارداد با چین هم با اجازه انگلیس و امریکا انجام میشود . یعنی از سود غارت ایران ، انگلیس و امریکا و چین و ایران هرکدام ۲۵٪ برداشت خواهند کرد ، البته ایران فقط میتواند کالا دریافت کند ، نه پول نقد به دلار .