بحران اقتصادی در ایران که ناشی از چهار دهه سوء مدیریت و رانتخواری و سیاستگذاریهای اشتباه است هم مردم و هم نظام را به بنبست کشانده است. اگر در دهههای گذشته حقوق مدنی و سیاسی مردم با تزریق کاذب «امید» به ویژه در جوانان و همچنین به تصویر کشیدن جامعهای در حال گذار به «مردمسالاری» به حاشیه رانده میشد، اما مشکلات اقتصادی و هزینههای زندگی روزانه را نمیتوان با «عادی» نشان دادن شرایط کاملا غیرعادی در کشور نادیده گرفت!
آمارهای اقتصادی در ایران گویای تنگنای شدید اکثریت جمعیت کشور است؛ جمعیتی که نه از بدنه حاکمیت هستند و نه به دلیل زد و بند به بخشی از رانت حکومتی وصلاند.
دهها میلیون ایرانی از کارگر، کارمند، بازنشسته، مستمریبگیر و تحصیلکردگان و متخصصان بیکار زیر بار فشارهای اقتصادی تورم کمر خم کردهاند.
درآمدهایی که نصف شد!
شکاف میان دستمزد و هزینه زندگی در ایران برای همه اقشار، منهای «خواص»، هر روز عمیقتر شده و به حادترین مشکل مردم ایران تبدیل شده است. در این میان شیوع ویروس کُرونا موجب شد، بحرانهایی که طی چند دهه در اقتصاد کشور ریشه دوانده بود، سر باز کند و با موجی از تعطیلی واحدهای تولیدی و صنعتی و خدماتی بر لشکر بیکاران بیفزاید.
در شرایطی که نرخ تورم واقعی از دید برخی کارشناسان اقتصادی ۵۰ درصد ارزیابی میشود، آمارهای رسمی نشان میدهد درآمد خانوارهای ایرانی از ابتدای دهه ۹۰ خورشیدی ۲۵ درصد کوچکتر شده است.
هرچند دولت در این سالها با افزایش حقوق حداکثر سالانه ۲۶ درصد در برخی مشاغل موافقت کرده اما ارزش پول ملی در همین بازه زمانی کاهش شدیدی داشته که این افزایش حقوقها هیچ اثری ندارد و درآمد واقعی خانوارها همواره خیلی عقبتر از نرخ تورم است.
در یک نمونه هزینه سبد معیشت که شامل هزینههای ضروری یک خانوار در ماه است اکنون برای یک خانواده چهار نفره در شهرهای بزرگ رقمی حدود ۷ میلیون تومان برآورد شده. این در حالیست که حقوق کارگران و اکثر بازنشستگان و مستمریبگیران رقمی بین یک میلیون و ۸۰۰ تا دو میلیون و ۸۰۰ هزار تومان است!
این حقوق در نهایت هزینهی ۱۰ روز زندگی میلیونها خانوار کارگری، بازنشسته و مستمریبگیر را پوشش میدهد و هیچ برنامه حمایتی از سوی دولت برای پوشش هزینه زندگی یا دستکم خورد و خوراک ۲۰ روز دیگر ماه وجود ندارد.
البته این مشکل سالهاست که بر زندگی خانوادههای حداقلیبگیر سایه انداخته اما طی ماههای گذشته بحرانیتر شده است.
از ابتدای سال جاری تا کنون قیمت دلار از ۱۵ هزار تومان تا ۲۶۳۰۰ تومان نیز افزایش یافت و چند روزیست با ارزپاشی دولت در کانال ۲۳ هزار تومان مانده است. این در حالیست که با توجه به کاهش شدید درآمدهای نفتی، دولت با خزانهی خالی روبروست و در صورت تداوم شرایط تحریم و کاهش درآمدهای ارزی، نمیتواند با پاشیدن ارز، از باز شدن دوبارهی فنر قیمت ارز جلوگیری کند.
افزایش بیش از ۵۰ درصدی نرخ ارز از ابتدای سال جاری تا کنون نشان میدهد که قدرت خرید مردم در ایران طی تنها چهار ماه، از فروردین ۹۹ تا پایان تیرماه ۹۹، ۵۰ درصد کاهش داشته است. به بیان دیگر مردم برای خریدن یک سبد مشخص کالا در تیرماه باید ۵۰ درصد بیشتر نسبت به فروردینماه بپردازند!
وقتی «رأی اولی»ها به «سرقت اولی» تبدیل میشوند
ناکارآمدی جمهوری اسلامی نه تنها در حوزه اقتصاد بلکه در حوزههای مختلف اجتماعی، فرهنگی و محیط زیست بیش از پیش آشکار میشود.
در شرایط اسفبار بیکاری و بیدرآمدی که جمهوری اسلامی برای مردم به ارمغان آورده، میلیونها ایرانی برای تأمین خوراک یا سرپناه با بحران روبرو هستند.
اجاره کانتینر برای نگهداری اثاثیهی زندگی و سکونت موقت اعضای خانواده در منزل اقوام و والدین به دلیل ناتوانی در پرداخت اجاره، پدیدهای است که باید آن را در کنار پشتبام خوابی و گورخوابی و کارتنخوابی قرار داد.
اگر قشرهای بیدرآمد و گروههایی مانند معتادان ناچار از کارتن خوابی و گورخوابی هستند، اکنون خانوادههایی که تا چندی پیش جزو اقشار متوسط و ضعیف به شمار میرفتند و توان رهن یا اجاره یک واحد مسکونی کوچک را داشتند نیز به جمعیت بیخانمانهای کشور افزوده شده. این جمعیت که احتمالا در آمارهای حکومتی جایی ندارند، به غیر از آن ۲۰ میلیون حاشیهنشینی هستند که در محلههای بدون امکانات رفاهی و بهداشتی و آموزشی و به شدت بزهخیز ساکناند.
در میان حاشیهنشینان نیز خانوارهای زیادی وجود دارند که پیشتر در محلههای درون شهر ساکن بودند اما بیارزش شدن درآمد و کاهش قدرت خرید آنها سبب شده پولی برای اجاره خانه در شهر نداشته باشند.
بحران اقتصادی برای مردمی که گرسنه و درماندهاند، بستر افزایش ناهنجاری و بزهکاری است.
در یک نمونهی تازه، رئیس پلیس پایتخت با اشاره به افزایش شمار سارقان خُرد در تهران که برای نخستین بار اقدام به دزدی میکنند، آنها را «سرقت اولی» نامیده است!
درواقع جمهوری اسلامی که روزی برای فروش وعدههای اصلاحطلبانه به نوجوانان، آنها را «رأی اولی» میخواند تا پای صندوق رأی بیایند، حالا دزدی برای لقمهای نان از سوی نوجوانان و جوانان و حتی سالمندان آنقدر افزایش یافته که به پدیدهی نوظهور «سرقت اولی» تبدیل شده است.
«تابآوری»؛ توقع شرمآور مقامات از مردم
«شکاف طبقاتی گسترده»، «توزیع ناعادلانهی درآمد» و «گسترش فقر» در حالی به چالشهای جدی برای اقتصاد ایران تبدیل شدها که اُفق زندگی مردم در ایران طیفی از سیاه و خاکستری و پر از «ناامیدی» و «هراس» است.
مقامات نظام در شرایطی که خود و خانوادههایشان با پولهای بادآورده و رانت و رفاه به زندگی راحت و لوکس در داخل و خارج کشور مشغولند، مردم را که هر روز به زیر خط فقر رانده میشوند، به «تابآوری» تشویق میکنند!
به نظر میرسد با توجه به شعارهای مردم در اعتراضات سراسری دی ۹۶ و آبان ۹۸ پیرامون پشیمانی از انقلاب ۵۷ و گذر از نظام و خشم و انزجار از هر دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا، مقامات جمهوری اسلامی دیگر امید ندارند که با شعارها و وعدههای توخالی بتوانند دستکم بخشی از مردم را همراه خود نگهدارند. آنها تلاش میکنند با برجستهکردن آمریکا و اسرائیل به عنوان «دشمنان ایران» این ذهنیت را به مردمی که هنوز باوری به آنها دارند تزریق کنند که این دو کشور کمر به نابودی ایران بسته و مقابله با آنها نیازمند بسیج حکومت و مردم در کنار یکدیگر است! در این میان مردم موظف هستند فشارهای اقتصادی را تحمل کرده و «تابآوری» خود را بالا ببرند!
به تازگی محمدجواد ظریف طی سخنرانی در صحن علنی مجلس شورای اسلامی گفته بود: «بدانید همه ما در یک کشتی نشستهایم و با هم هستیم. آمریکا، لیبرال، اصلاحطلب، اصولگرا، انقلابی، غیرانقلابی نمیشناسد. رژیم صهیونیستی اصلاحطلب، اصولگرا، انقلابی و غیرانقلابی نمیشناسد. رژیم صهیونیستی با کل ایران مخالف است. آنها با تمامیت ارضی و جغرافیای ایران مخالف هستند!»
با اینهمه گسترش اعتراضات و گردهماییهای صنفی از دی ۹۶ به این سو، از جمله اعتصاب مکرر کارگران هفت تپه، دو دوره اعتصاب کارگران کارخانههای آذرآب و هپکو، اعتصاب سراسری آموزگاران در دو نوبت، تجمع سراسری بازنشستگان در شهرهای مختلف و… همگی بیانگر لبریز شدن صبر مردم از این شرایط است.
این مردم در حالی فشار روزافزون اقتصادی را مجبورند تحمل کنند که از یکسو شاهد دزدی و چپاول داراییهای کشور در شبکههای فاسد حکومت و وابستگانش هستند و از سوی دیگر میبینند دستگاه سرکوب نظام آمادهی مقابله با هر انتقاد و اعتراض است! هر چه عرصهی تأمین معیشت بر مردم تنگتر میشوند به همان اندازه چماق حکومت برای سرکوب هرگونه اعتراضی بالاتر میرود. اتفاقا خود قوه قضاییه در پس نمایشی که دو سال است برای مبارزه با فساد به کارگردانی سیدابراهیم رئیسی به راه انداخته، جلاد اصلی شهروندان معترض و منتقد است و احکام حبسهای طولانی و حتی اعدام برای معترضان صادر میکند!
ایران این روزها نه تنها در حوزه اقتصادی با کوپن و جیرهبندی مواد غذایی به «دهه طلایی امام» و دوران جنگ بازمیگردد بلکه در زمینه اعدامها و صدور احکام سنگین زندان نیز به همان روزهای سیاه بازگشته است.
اینهمه در حالیست که رویارویی خشن جمهوری اسلامی با مردم ایران، در کنار فرصتها و امکانات نابرابری که در اختیار قشر حداقلیِ «خودی»های نظام قرار دارد نه تنها نمیتواند «تابآوری» مردم را افزایش دهد بلکه به آتش خشم و انزجار جامعه چنان دامن میزند که شعلههای طغیاناش را با هیچ ترفندی خاموش نمیتوان کرد.
روشنک آسترکی
برای سرنگونی آخوندها ،قیام سراسری مردم در همه شهرها همزمان و بطور مداوم همراه با اعتصابات سراسری یکپارچه ، بطور ی که حکومت برای مقابله با سیل جمعیت ، نیروی کافی نداشته باشد . تظاهرات باید پیوسته و مداوم باشد حتی اگر ماهها طول بکشد والا جمعیتهای پراکنده را اینها با خشونت سرکوب می کنند . راه دوم سرنگونی کمک نظامی یک کشور است تا این آدمکشان وحشی تسلیم بشوند .راه سوم : آخوند و بسیجی و سپاهی و هر مامور حکومتی باید از مردم هراس داشته باشد ، یعنی ایجاد هراس به هر شکل ممکن در نیروهای مزدور رژیم و تضعیف روحیه آنها ..بحدی که کسی جرئت پیوستن به نیروهای مزدور را نداشته باشد، با دشمن ی که تضعیف شده بهتر می توان رودرو شد ….
اگر تو بحث اقتصاد ب جای اینکه خودمون وصل میکردیم ب دم غرب ” باید ب داخل تکیه میکردیم
خانم استرکی بسیار بجا و روان مشکلاتی را که از سوی مشتی اراذل و پادوهای پست فطرت بر این ملت روا شده اشاره فرمودید
در این شیر تو شیری که اینها صاحبانشان هم نمی شناسند فریدون خدعه ٫ بجای سوال از اسهال جهانفریب که پول ارز داده شده به مشتی منفور ۴۲۰۰ تومانی را کجا هزینه کردند یقه صاداراتی ها را گرفته که ارز خودشون رو با زور و تهدید به فرقه تبهکار تحویل بدهید و گر نه داغ و درفش در انتظارتان است
خزعبل گوی دیگری در نماز جمعه ویروس کرونا را سکولار نامیده تا اوج بیشعوری و حماقت مردم ساده به زعم خودش رو بر پرده بیاورد و دکان کسادشان را برای چند صلاحی پر رونق کند
همه و همه نشان از یک بی تصمیمی برای نجات مردم که خمینی ملعون آنان رو سرور و خودش رو خادم آنها قلمداد میکرد دارد و طلیعه شورشی همه گیر
ملت ما با خرد کردن کمر این نا اهلان کمر راست خواهد کرد تا بساط اهریمنی تبعیض و نفاق حاکمان را بزودی در زباله دان تاریخ قرار بدهد
پاینده و بالنده باشید