روشنک آسترکی – کارگران شاغل در صنعت نفت ایران طی روزهای گذشته برای نخستین بار طی چهار دهه گذشته دست به یک اعتصاب سراسری زدند. این اعتصاب از چند پالایشگاه و واحد پتروشیمی در جنوب کشور آغاز شد و با گذشت چند روز کارگران چند نیروگاه برق از جمله در تبریز، مشهد، سیکل ترکیبی پارس جنوبی و نیروگاه برق رودشو تهران نیز به آن پیوستند.
از روز شنبه ۱۱ امرداد ۹۹، کارگران دست کم در ۱۹ پالایشگاه، واحد پتروشیمی، پروژه در حال ساخت نفتی و نیروگاه دست به اعتصاب زدند: پالایشگاه نفت سنگین قشم، پالایشگاه آبادان، پالایشگاه جفیر، پالایشگاه کنگان، پالایشگاه پارس جنوبی فاز ۱۴، ۲۲ و ۲۴، پالایشگاه پارسیان، پتروشیمی لامرد، پالایشگاه ماهشهر، پالایشگاه اصفهان، پتروشیمی سبلان، پتروشیمی پارس فنل عسلویه ، میدان نفتی آزادگان شمالی، میدان نفتی مهران، نیروگاه برق پارس جنوبی بیدخون، نیروگاه سیکل ترکیبی مپنا بویلر مشهد(فاز ۱۴ مطوری)، نیروگاه سیکل ترکیبی تبریز و نیروگاه رودشور.
کارگران شاغل در صنعت نفت از مدتها پیش نسبت به شرایط دشوار کار در مقابل دستمزدهایی ناعادلانه ابراز نارضایتی میکردند و وزارت نفت و شرکتهای پیمانکاری نسبت به خواستههای کارگران کاملا بیاعتنا بودند.
در این میان مرگ یک کارگر شاغل در بندر ماهشهر به دلیل فشار ناشی از کار و گرمازدگی، عزم کارگران برای اعتصاب را بیش از پیش جزم کرد.
کارگران چند سال است که جان میدهند
ابراهیم عربزاده از کارگران شرکتهای پیمانکاری شرکت «تهران جنوب» روز هفتم امرداد به دلیل گرمازدگی و فشار ناشی از کار جان خود را از دست داد.
محسن بیرانوند فرماندار بندر ماهشهر «اهمالکاری مسئولان» شرکت پیمانکاری «تهران جنوب» را علت این حادثه عنوان کرد و گفت: «پیش از این نیز از شرکت تهران جنوب به علت عدم تامین امکانات درمانی و کمکهای اولیه از سوی مسئولان شبکه بهداشت و درمان شهرستان شکایت شده بود و با این وجود مسئولان شرکت نسبت به این موضوع بیتوجه بودند.»
یکی از همکاران ابراهیم عربزاده با انتقاد شدید از مسئولان ماهشهر و وزارت نفت به کیهان لندن میگوید: «من روز حادثه آف [مرخصی] بودم اما از بچهها شنیدم که ابراهیم بیهوش شده بود. هیچ امکاناتی در شرکت نیست. یعنی نه درمانگاه، نه حتی کمکهای اولیهای که در شرایط اضطراری استفاده کنیم. بچهها با دست خالی تلاش کرده بودند نجاتش بدهند اما تا آمبولانس از شهر برسد، تمام کرده بود. نیروهایی که با آمبولانس آمده بودند گفتند تمام کرده است. ابراهیم فقط ۳۵ سالش بود؛ قبراق و سرحال بود ولی شرایط کار سخت است و سرنوشت ابراهیم میتواند در انتظار همه ما باشد. از ساعت ۶:۳۰ صبح تا ۶:۳۰ عصر زیر آفتاب داغ باید کار کنیم. اکثر جمعهها هم تا ظهر سر کار هستیم بدون اینکه اضافه حقوق بگیریم.»
این کارگر افزوده که «ابراهیم پنجمین کارگری بود که در این سالها جان داد. ما چند سال است داریم در پروژههای ماهشهر جان میدهیم. از چهار سال پیش تا الان پنج کارگر در شرکتهای فعال در بندر ماهشهر جان خودشان را از دست دادند. آقای فرماندار میگوید مقصر شرکت پیمانکاری است. مگر این شرکتهای پیمانکاری با وزارت نفت قرار ندارند؟! چرا دولت نباید به کار آنها نظارت کند؟ چطور اگر در همین ماهشهر مردم اعتراض کنند توپ و تانک برایشان میآورند اما جان کارگر بیارزش است و فقط اینکه کار هر چه زودتر به ثمر بنشیند برای آقای زنگنه مهم است؟ اینکه آقایان با خدم و حشم به ماهشهر بیایند و پروژه افتتاح کنند و عکس بگیرند مهم است؟! مهم نیست که این پروژهها چطور انجام شده؟»
به گفته این کارگر، بیکاری و بیپولی کارگران را مجبور میکند که در شرایط دشوار نیز تن به کار بدهند. به نظر میرسد کارفرمایان نیز از این «نیاز» و «اجبار» نهایت سوء استفاده را میکنند؛ آنهم در شرایطی که نظارتی وجود ندارد!
https://kayhan.london/1399/05/14/%da%86%d9%87%d8%a7%d8%b1%d9%85%db%8c%d9%86-%d8%b1%d9%88%d8%b2-%d8%a7%d8%b2-%d8%a7%d8%b9%d8%aa%d8%b5%d8%a7%d8%a8-%d8%b3%d8%b1%d8%a7%d8%b3%d8%b1%db%8c%d8%9b-%da%a9%d8%a7%d8%b1%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%86
کارگران صنعت نفت، بردههایی زیر دست پیمانکاران
اما وضعیت کار دشوار و حقوق ناعادلانه، قصهی پردرد کارگران شاغل در دیگر پروژههای نفتی نیز هست. عسلویه یکی از بزرگترین پروژههای وزارت نفت را در خود جای داده و هزاران کارگر و تکنسین در فازهای مختلف آن مشغول کار هستند.
چند روز پیش از جان باختن ابراهیم عربزاده، در ۳۰ تیرماه نیز یک کارگر در عسلویه جان خود را از دست داده بود. این کارگر نیز دچار گرمازدگی شده و به گفته خشایار وطنخواه رئیس بیمارستان «نبی اکرم» عسلویه «پیش از رسیدن به بیمارستان علائم حیاتی خود را از دست داده بود.»
کارگران در عسلویه نیز در شیفتهای کاری ۱۲ ساعته مشغول به کار هستند. یکی از کارگران شاغل در عسلویه به کیهان لندن میگوید: «چندین شرکت پیمانکاری برای بخشهای مختلف پارس جنوبی از وزارت نفت پروژه برداشتهاند. شرایط کار کارگران در همه این شرکتها تقریبا یکسان است. کارگران روزی ۱۲ ساعت کار میکنند اما اضافهکار دریافت نمیکنند و بجای دریافت اضافهکار، بابت هر ۲۴ روز کار پی در پی، شش روز مرخصی دارند. اکثر غریب به اتفاق کارگران هم ساکن شهرهای دیگر هستند و ترجیح میدهند از شرایط شش روز مرخصی استفاده کنند.»
به گفته او «در سایتهای مختلف عسلویه تجهیزات کمکهای اولیه وجود دارد و حتی یک پزشک هم حضور دارد اما شرایط کار در شش ماه نخست سال و به ویژه در تابستان آنقدر سخت است که اگر کارگری گرمازده شود ممکن است در جا بمیرد.»
این کارگر به کیهان لندن میگوید: «تصور کنید دمای هوا در تابستان به بیش از ۵۰ درجه هم میرسد و کارگری که مثلا روی داربستهای فلزی و مشغول جوشکاری است هم باید گرمای هوا، هم گرمای دستگاه جوش و هم گرمای میلههای فلزی را تحمل کند! کارگران زیادی در تابستان ناگهان بیهوش میشوند.»
او درباره اعتصاب در عسلویه میگوید که «کارگرها از مدتها پیش معترض بودند و حتی نمایندگان آنها تا تهران و وزارت نفت هم رفتند اما آقای زنگنه و بقیه مسئولان تحویلشان نگرفتند. بعد از عید نوروز هم به خاطر مطالبات صنفی یک اعتصاب برای وضعیت کُرونا و حقوق پایین در سایتهای مختلف عسلویه داشت هماهنگ میشد که وزارت اطلاعات تعدادی از کارگران را که در حال هماهنگی بودند احضار و تهدید کرد که حتی چند نفرشان حسابهای اینستاگرام و واتساپشان را بستند که غائله بخوابد. اما دوباره مرگ کارگران در عسلویه و ماهشهر جان ما را به لب رساند و اعتصاب کردیم.»
این کارگر که فوق دیپلم برق دارد به کیهان لندن میگوید: «در رسانهها توضیح ندادند کارگرانی که اعتصاب کردند چه موقعیتهایی دارند. همه ما کارگران ساده نیستیم. اغلب کارگرانی که در پروژههای نفتی کار میکنند، کارگران فنی و متخصص هستند. مثلا کارگر آرماتوربند، کارگر جوشکار صنعتی، استادکار برقکاری صنعتی، استادکار مکانیک و حتی افراد شاغل در دفاتر فنی کارگاهها هستند. همه اینها در کشورهای دیگر حقوقهای بالایی حتی بیشتر از بعضی مهندسان میگیرند و اصلا کارگر به حساب نمیآیند و تکنیسین هستند اما در پروژههای نفتی ما «کارگر»، کارگر ساده، به شمار میرویم. تکنیسینها در عسلویه با وجود ۱۲ ساعت کار طاقتفرسا حقوقشان حدود ۴٫۵ تا ۵ میلیون تومان است. کارگر دستیار و ساده هم داریم که ماهی ۲٫۵ میلیون تومان حقوق میگیرند و همان شرایط ۱۲ ساعت کار در روز را دارند. ما هیچ اضافه حقوقی دریافت نمیکنیم و فقط همان ماهی شش روز مرخصی را داریم. مرخصی برای کادر مهندسان بیشتر است و معمولا ۲۰ روز کار و ۱۰ روز مرخصی هستند.»
او تأکید میکند که «یکی از مهمترین خواستههای ما افزایش حقوق و کاهش فشار کاری است. ما عملا بردههایی هستیم که زیر نظر دولت، شرکتهای پیمانکاری از ما بهرهکشی میکنند. ممکن است الان با ارعاب و تهدید ما را مجبور کنند اعتصاب را بشکنیم اما من با ۱۰ سال سابقه کار در عسلویه به شما میگویم که این اعتصابها ممکن است آرام شود اما آتش تندش زیر خاکستر باقی میماند. کارگران خسته و گرسنه و ناامید هستند و روز چهارشنبه هم به رهبر جمهوری اسلامی به عنوان بالاترین مقام نظام نامه نوشتهاند و با صراحت گفتهاند که خواستههایشان باید عملی شود. در روزهای گذشته در فاز ۱۴ و ۱۳ کار کلاً خوابید.»
این فعال کارگری به کیهان لندن میگوید بر اساس قوانین کار ما باید در صورت بیش از ۷٫۵ ساعت کار، اضافه حقوق دریافت کنیم. داشتن مرخصی در پروژههای خارج از شهر حق مسلم کارگران است. همچنین اگر دمای هوا بالای ۴۰ درجه باشد باید کار تعطیل شود اما ما در دمای ۵۲ درجه هم کار کردیم!»
وقتی گوش شنوایی برای دردهای کارگران نیست
اعتصاب کارگران صنعت نفت در جنوب کشور اما بلافاصله به کارگران پتروشیمی و نیروگاههای استانهای آذربایجان شرقی، اصفهان و خراسان هم رسید.
این کارگران نیز از حقوق پایین و شرایط کاری خود ابراز نارضایتی کرده و خواستار افزایش حقوق هستند.
یکی از کارگران شاغل در یکی از شرکتهای پیمانکاری پتروشیمی اصفهان در گفتگو با کیهان لندن درباره علت پیوستن او و همکارانش به اعتصاب کارگران صنعت نفت جنوب کشور، میگوید: «ما هم مثل همکارانمان در استانهای جنوبی مشکلات مالی داریم. شاید آب و هوای اینجا [اصفهان] بهتر از خوزستان و بوشهر باشد اما مشکلات اقتصادی و درآمدی یکیست. حقوق مصوبهی اداره کار برای کارگران خیلی پایین است و حتما میدانید که اندازه زندگی یک هفته خانواده هم نیست. شرکتهای پیمانکاری هم اغلب استخدامشان با حداقل حقوق است و حاضر نیستند حقوق بیشتری بدهند اما ما کار تخصصی انجام میدهیم و کارگر ساده نیستیم.»
او میافزاید: «من دو فرزند ۱۰ و ۴ ساله دارم. بچه دومم آسم مادرزادی دارد به همین دلیل هم رژیم غذایی دارد و هم تعدادی از داروهایش مشمول بیمه نیست. ماهی ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان هزینه این بچهی مریض است. ماهی یک میلیون تومان هم اجاره خانه میدهم. یعنی پارسال ۶۰۰هزار تومان بود. صاحبخانه امسال گفت یا ۱۵ میلیون تومان پول پیش بده یا ۴۰۰هزار تومان بذار روی اجاره و چون دستم تنگ بود و ۱۵ میلیون نداشتم، گذاشتم روی اجاره. از حقوق من ماهی یک میلیون تومان میماند که ماهی ۲۰۰هزار تومانش برای بنزین موتور و کرایه تاکسی برای ببر و بیار بچه به دکتر و بیمارستان هزینه میشود و ۱۵۰هزار تومانش هم برای قبض میرود. این روزها با ماهی ۷۵۰هزار تومان نان و پنیر و چای و قند یک خانواده ۴ نفره هم تأمین نمیشود. شما به من بگویید، وقتی گوش شنوایی برای دردهای منِ کارگر نیست، اعتصاب نکنم چه کار کنم؟»
کارگران صنایع نفت در حالی اعتصاب کردهاند که فردا، شنبه ۱۷ امرداد ۱۳۹۹، ایران به مناسبت «عید غدیر خم» تعطیل رسمی است و باید دید از روز یکشنبه مقامات وزارت نفت و مدیران شرکتهای پیمانکاری چه تصمیمی برای پاسخگویی به خواستههای کارگران خواهند گرفت.
در روزهای گذشته همچنین کارگران مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفتتپه، کارگران شرکت هپکو اراک، رانندگان حمل و نقل عمومی اورمیه و رانندگان تاکسی در چند شهر دست به اعتصاب زدند و کارگران شهرداری نیز در چند شهر ایران تجمع اعتراضی برگزار کردند.
کارگرا تو ایران وضع افتضاحی دارن.از یه طرف خامنه ای احمق گیر داده به کارگرا که با کومونیستا مبادا همراهی کنین.اخه تو برای کارگر چی گذاشتی بمونه کارگر مجبور کومونیست بشه.کارگر مونده بین شگمش و بیانات اغا کدومو انتخاب کنه.اگه حق و حقوقشو بخواد میشه کومونیست و مامور کا گ ب.اخه تگه کارگر مامور کا گ ب بود که الان شکمش مثل سپاهیا ورم میکرد میومد جلو که دوست عزیز.کومونیست کدومه اخه.کا گ ب کدوم فلانیه.خیلی سادست هر انسانی نیاز به خوراک و پوشاک و مسکن داره.این حق قانونی هر بنی بشریه.تمام حکومتای دنیا هم تامین کننده نیازای مردم خودشونن نه توهمات متافیزیکی.حکومت کردن مسعله ای مادی و واقعیه و متافیزیک درش جایی نداره.جای متافیزیک توی معبد شاوولین و کوهستانای تبته نه حلق ما.خلاصه کارگرا از همه طرف مچاله شدن و تنها راه حل همینه که به اعتراضات ادامه بدن تا حقوقشون رو با زور هم که شده از حلقوم خامنه ای در بیارن بیرون.