روشنک آسترکی – آثار اقتصادی شیوع کُرونا در ایران در حالی بیش از پیش نمایان میشود که بازار اشتغال که پیش از کُرونا نیز به دلیل افزاش «لشکر بیکاران» دچار بحران بود به شدت از آن ضربه خورده است.
این در حالیست که آمار ارائه شده درباره بیکاری و اشتغال در ایران هیچگاه قابل اعتماد نبوده و اغلب کارشناسان بازار کار و اقتصاد این آمار را دقیق نمیدانند. مقامات حکومتی همچنین آمار مشخصی از افرادی که طی شش ماه گذشته به دلیل شیوع کُرونا از کار بیکار شدهاند ارائه ندادهاند اما برآوردها نشان از بیکاری میلیونها نفر در فصل بهار و تابستان دارد.
گزارش مرکز آمار ایران درباره نرخ بیکاری در بهار ۹۹ نشان میدهد که بهار امسال نسبت به بهار سال گذشته حدود ۷۰۰ هزار از تعداد شاغلان زن کاسته شده است.
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی بهار سال جاری برآورد کرد که ۲ تا ۶ میلیون نفر بر اثر شیوع کُرونا بیکار خواهند شد و تأثیرپذیری دهکهای پایین در این روند بیشتر خواهد بود.
جواد حسینزاده رئیس مرکز آمار ایران نیز ماه گذشته اعلام کرد که در پی شیوع کُرونا در ایران، میزان اشتغال نزدیک به ۳ درصد کاهش یافت. در سه ماهه نخست سال جاری حدود ۲ میلیون نفر از بازار کار ایران خارج شدهاند.
در این میان، مدیرکل حمایت از مشاغل و بیمه بیکاری وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی آخر اردیبهشتماه ۱۳۹۹ از ثبت درخواست ۸۲۲ هزار و ۸۶۸ نفر در سامانه بیمه بیکاری خبر داد و گفت که از این تعداد ۶۸۹ هزار و ۹۲ نفر مشمول دریافت بیمه بیکاری کُرونا شناخته شدند.
این آمارها در حالی مطرح شده که به نظر میرسد برآوردهای صورت گرفته از سوی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی و مرکز آمار ایران درباره افرادی است که به صورت رسمی و با قرارداد مشغول به کار هستند. این فرضیه با در نظر گرفتن آمار ۸۲۲ هزار نفری متقاضیان دریافت بیمه بیکاری تقویت میشود چرا که یکی از نخستین شروط درخواست بیمه بیکاری، داشتن قرارداد رسمی کار است.
https://kayhan.london/1399/02/09/%da%af%d8%b2%d8%a7%d8%b1%d8%b4-%d9%85%d8%b1%da%a9%d8%b2-%d9%be%da%98%d9%88%d9%87%d8%b4%e2%80%8c%d9%87%d8%a7%db%8c-%d9%85%d8%ac%d9%84%d8%b3-%d8%b4%d9%88%d8%b1%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85
بر اساس گزارشها ۶۰ درصد اشتغال کشور را مشاغل غیررسمی تشکیل میدهند و سهم اشتغال غیر رسمی در بسیاری از استانهای کشور بالای ۷۰ درصد است. مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی نیز در گزارش اخیر خود اعلام کرده که مشاغل غیررسمی بیش از مشاغل رسمی در معرض آسیبها و پیامدهای آسیبزنندهی ناشی از کُرونا قرار دارند.
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی بر اساس آمارهای نیروی کار در ایران اعلام کرده که حدود ۳۷ درصد از شاغلان بخش خدمات کارکنان مستقل هستند، ۵۰ درصد از شاغلان بخش خدمات دارای اشتغال غیررسمی و فاقد بیمه هستند، ۵۷ درصد از اشتغال بخش خدمات برای بنگاههای دارای ۱ تا ۴ کارکن است و در بین شاغلان بخش خدمات بنگاههای ۱ تا ۴ نفر کارکن، شاغلان کارکن مستقل با ۶۳ درصد بیشترین سهم را دارند که شاغلان حقوقبگیر بخش خصوصی ۳۰ درصد آن را تشکیل میدهند.
در ردهبندی جنسیتی شاغلان نیز مشخص شده که ۸۱ درصد از شاغلان غیررسمی کشور را مردان و حدود ۱۹ درصد را زنان تشکیل میدهند و ۳۵ درصد از مردان و ۱۷ درصد از زنان شاغل در بخش رسمی، در بنگاههای ۱ تا ۴ نفر کارکن اشتغال به کار دارند و حدود ۸۷ درصد از مردان و ۸۴ درصد از زنان شاغل در بخش غیررسمی، در بنگاههای ۱ تا ۴ نفر کارکن مشغول به فعالیت هستند.
هرچند مردان سهم بیشتری از بازار کار ایران دارند و پیرو آن سهم آنان در مشاغل غیررسمی نیز بیشتر است اما آمارها و گزارشهای ارائه شده پس از شیوع کُرونا نشان میدهد زنان در برابر پاندمی کُرونا آسیب بیشتری در حوزه اشتغال دیدند.
به نظر میرسد زنان نه تنها در ردیف نخست اخراجهای کُرونایی قرار دارند بلکه آنها بیش از مردان از حمایتهای کُرونایی محروم ماندهاند.
کیهان لندن در ادامه این گزارش تجربه چند زن را که در حوزههای مختلف تولیدی و خدماتی مشغول به کار بودهاند از اخراج و تعطیلی کسب و کارها بر اثر شیوع کُرونا روایت میکند.
سودابه، ۴۱ ساله، ساکن شیراز با مدرک کارشناسی حسابداری و ۱۳ سال سابقه کار است که با شیوع کُرونا کار خود را از دست داده است. او درباره زمان و علت اخراجاش به کیهان لندن میگوید: «پنج سال سابقه کار در این شرکت داشتم. شرکت ما مجموعهای از یک واحد تولیدی و یک واحد بستهبندی و توزیع در حوزه دام و طیور است. در این شرکت دو حسابدار تماموقت مشغول به کار بودیم. همکارم دو سال از من بیشتر سابقه کار داشت اما حجم کارمان یکسان بود. بعد از کُرونا و آخر اردیبهشت عذر مرا خواستند و برای دریافت بیمه بیکاری به اداره کار معرفی شدم و در وبسایت ثبت نام کردم اما هنوز در انتظار پرداخت بیمه بیکاری هستم.»
سودابه به کیهان لندن میگوید: «سال گذشته از همسرم جدا شدم. به سختی و با دادن امتیازهای زیاد در روند طلاق به همسرم توانستم حضانت دو فرزند ۵ و ۱۱ سالهام را بگیرم. پدرشان همانموقع به من گفت اگر بچهها پیش من باشند نمیتواند از آنها حمایت مالی کامل کند و من پذیرفتم و قرار شد او فقط شهریه مدرسه را تقبل کند و من هزینه جاری زندگی بچهها را بدهم. الان بیکار شدم و زیر فشار مالی سنگینی هستم. همسر سابقم هم کارگاه تولید لباس بچه داشت؛ چند ماه قبل از کُرونا ورشکست شد و کارگاه را جمع کرد و چند چک برگشتی سنگین روی دستش مانده. یک ساعت قبل از اینکه با شما صحبت کنم پسر بزرگم پرسید کی خرید مدرسه میکنیم؟ یکی از دعاهای من این روزها این است که مدارس آنلاین باشند تا هزینه خرید کیف و لباس و کفش فعلا از سرم باز شود. من اگر زن نبودم اینقدر زیر فشار قرار نمیگرفتم. همکار من که مرد بود و او را به من ترجیح دادند، تازه ازدواج کرده بود، من سرپرست دو کودک بودم اما همسر او معلم است و بچه ندارد. با اینکه مدیر شرکت شرایط هر دو نفر ما را میدانست در چشمان من خیره شد و گفت آقای… مرد است و نانآور خانواده و مجبوریم او را نگه داریم!»
زهرا در تهران به تازگی کسب و کار خانگی راه انداخته بود که به گفته خودش «کُرونا مثل بلای آسمانی بر سر سرمایهگذاریاش نازل شد.»
زهرا کارشناسی ارشد تغذیه دارد و همسرش دانشجوی دکترای برق و الکترونیک است. او به کیهان لندن میگوید چهار سال پیش که ازدواج کردند سرمایهای را جمع کرده بودند که با توجه به هزینههای آن زمان تا پایان تحصیلات همسرش و حتی در صورتی که خودش هم بیکار میماند، آن سرمایه برای رهن یک آپارتمان و هزینه زندگی پنج سال دوران دکترای همسرش کافی بود. اما تورم افسارگسیخته و افزایش هزینه اجاره به ویژه در دو سال گذشته همه محاسبات این زوج را بهم ریخت.
تورم و افزایش هزینهها سبب شد حقوق زهرا به عنوان «مشاور تغذیه» در یک مرکز لاغری نیز هزینهها را پوشش ندهد و زهرا به فکر راهاندازی کسب و کار خودش بیفتد.
او میگوید «از پاییز گذشته و با حدود ۵۰ میلیون تومان سرمایهگذاری و در قالب یک کسب و کار خانگی، بستهبندی و توزیع میانوعده و دمنوشهای طبیعی را شروع کردم. گرفتن مجوز و ثبت برند خیلی زمان و انرژی برد اما بالاخره کار شروع شد. یک صفحه در اینستاگرام درست کردم و البته بیشترین مبلغانم دوستان و آشنایان بودند. تازه فروشم داشت رونق پیدا میکرد که کُرونا آمد و مثل بلای آسمانی بر سرمایهگذاری من نازل شد. ثبت سفارش اینترنتی یا تلفنی است و تحویل سفارش هم در منزل مشتری، اما مردم میترسند خرید مواد خوراکی داشته باشند یا با پیک موتوری رو در رو شوند. در بهار تقریبا هیچ سفارشی نداشتم و از اول تابستان تا الان فقط هشت سفارش داشتم. این تعداد سفارش یعنی ورشکستگی در آغاز کار!»
او میگوید کسب و کارهای خانگی و اینترنتی حتی اگر با مجوز بوده باشند هم مشمول هیچ حمایت کُرونایی نمیشوند و «چیزهایی هم که میشنوید همه قولهای پشت تریبون و دوربین است وگرنه ما در عمل چیزی ندیدیم.»
لیلا و همسرش در یک کارخانه تولید مواد غذایی در استان خراسان رضوی مشغول به کار بودند. سابقه کار لیلا در این کارخانه پنج سال از همسرش بیشتر بود اما زمانی که مدیریت کارخانه تصمیم گرفت ۲۰ درصد از نیروی کار خود را کاهش دهد لیلا اخراج شد و همسرش سر کار ماند.
لیلا به کیهان لندن میگوید: «اول خرداد گفتند ۳۶ کارگر تعدیل، یعنی اخراج، میشوند و یک هفته بعدش فهرست را زدند به تابلو اعلانات که من جزو اخراجیها بودم اما شوهرم نبود. با شوهرم فکر کردیم که اگر من بمانم و او اخراج شود میتواند مسافرکشی کند. قبل از اینکه استخدام کارخانه شود هم مسافرکشی میکرد… هر دو رفتیم مدیر نیروی انسانی را دیدیم و گفتیم ما زن و شوهریم، من سابقهام بیشتر است و خودمان میخواهیم اسممان عوض شود. هر چه سر و کله زدیم قبول نکرد و گفت دیگه فهرست رد شده برای بیمه و نمیتوانیم جایتان را عوض کنیم.»
لیلا با بیان اینکه از اول تیرماه برای بیمه بیکاری اقدام کرده اما هنوز خبری نیست، میگوید: «در اینجا معمولا زنها بهتر از مردها کار میکنند اما ۳۶ نفر را اخراج کردند اما فقط ۹ نفرشان مرد بودند و بقیه زن. نمیدانم اگر مدیر کارخانه زن بود هم باز زنها را اول صف اخراج میگذاشت؟ … سیر نشدن شکم و حسرت لباس و کفش به دلمان ماندن که هیچ؛ یک دختر دانشجو داریم که ماندهایم شهریهاش را چه کار کنیم.»
شبنم از جمله زنان کارآفرین است که حالا کسب و کارش با رکود روبرو شده و خودش و ۹ زنی که با هم کار میکردند روزهای سختی را میگذرانند. شبنم از ۱۲ سال پیش یک کافهرستوران در یکی از شهرهای توریستی دایر کرده و درباره کسب و کارش به کیهان لندن میگوید: «پس از درگذشت مادربزرگم ورثه میخواستند خانه را بفروشند. خانه مادربزرگم قدیمی با یک حیاط بزرگ بود. من تازه فوق لیسانس مدیریت گرفته بودم. از کار دفتری بیزار بودم و تصمیم گرفتم خانه مادربزرگم را تبدیل به کافهرستوران کنم. با اقوام ورثه صحبت کردم و پذیرفتند اجاره ملک را بپردازم و بعد کمکم سهمشان را بدهم. کار سختی بود اما با تلاش ۲۴ ساعته موفق شدم. اول با یک کافه معمولی شروع کردم و بعد کار را گسترش دادم. الان به همراه ۹ نیروی کار تمام وقت کافه را به کافهرستوران تبدیل کردیم و البته فقط غذاهای محلی و خانگی که معمولا در رستورانها عرضه نمیشود را در مِنو داریم. در کنار این کافهرستوران یک گالری صنایع دستی هم راهاندازی کردیم که به جذب گردشگر کمک کرده. در حاشیه این کار برای دوستان فعال در حوزه گردشگری و همینطور چند راننده و پیک موتوری و… هم اشتغال غیرمستقیم ایجاد کردیم.»
حالا کار و کاسبی شبنم در رکود بیسابقه است ولی او حاضر به اخراج کارکناناش نشده: «کُرونا ضرر عجیبی به کار من وارد کرد. سختترین فشار هم برای پرداخت حقوق بچهها و اقساط وامی بود که برای خرید کامل خانه مادربزرگم گرفته بودم. تیرماه کمی فروش داشتیم اما بعد که دیدم پیک دوم کُرونا شروع شده، خودم تعطیل کردم. دیگر زیان کمرشکن را کرده بودم و دلم نمیخواست اگر مردم رعایت نمیکنند و میخواهند به کافه و رستوران بروند، من زمینهساز شیوع باشم. راستش از ابتلای کارکنانم به کُرونا هم میترسیدم.»
او درباره حمایتهای کُرونایی دولت از کسب و کارش با خنده میگوید: «باور نکنید حمایتی وجود داشته باشد. من درخواست کمک کردم و خیلی هم پیگیر بودم اما بعد از کلی رفت و آمد، گفتند ۱۲ میلیون وام میدهند که باید برای دریافتش در نوبت بروم. ۱۲ میلیون وام هزینه یک ماه حقوق کارکنان اینجا هم نیست. بچهها را فرستادم اداره کار برای بیمه بیکاری اما فقط یک نفر موفق شده حقوق بیکاری بگیرد؛ آنهم فقط دو ماه!»
شبنم میگوید: «تا خطر کُرونا نه آنطور که آقای روحانی میگوید، بلکه آنطور که خودم برآورد کنم کاهش پیدا نکند و خیالم راحت نشود، کافهرستوران را باز نمیکنم. در پنج شش ماه گذشته در حد توانم هر ماه مبلغی علیالحساب برای کارکنانم واریز کردم که میدانم به هیچکدام از دردهای زندگیشان نمیرسد اما میدانند که توان من هم در حد همین مرهم گذاشتن است.»
این زنان، نمونهای از هزاران زنی هستند که با شیوع کُرونا اشتغال و کسب و کارشان را از دست داده و وارد برزخی شدهاند که مشخص نیست چه زمانی بتوانند از آن خلاص شوند.
در کنار اینکه آمار شفافی از بیکارشدگان در ایران به دلیل شیوع کُرونا وجود ندارد یا دستکم بطور عمومی و شفاف اعلام نمیشود، نهادهای مسئول نیز هیچ اقدامی برای زنان آسیبدیده از کُرونا انجام نمیدهند.
این در حالیست که حسن روحانی هفت سال است معاونت زنان و خانواده را به هیئت دولت خود سنجاق کرده و شهیندخت مولاوردی در دولت یازدهم و معصومه ابتکار در دولت دوازدهم مسئولیت این معاونت را بر عهده داشتند. با اینهمه مشخص نیست نتیجهی این معاونت «مؤنث» طی سالهای گذشته و به ویژه در شرایط سخت و دشوار پاندمی کُرونا چه بوده است!
چندین و چند بار نظراتم را با شماره ۲۲ در کیهان لندن گذاشتید و جدا از تائید یا تکذیب نظر خواننده محترمی که با شماره ۲۲ نظر در مورد این مطلبتان گذاشته اند باید بعرض برسانم من نیستم و از این ببعد با شماره ۴۴ نظر خواهم داد.با احترام
تنها یک زن توانست اسکندر مقدونی را تحریک بکنه که او تخت جمشید را به اتش بکشد ،، تنها یک زن توانست ابن ملجم را تحریک بکنه که او بتونه علی را بکشه ،، یعنی تو اون مملکت ۸۰ میلیونی یک زن پیدا نمیشه بیت رهبری اخوندها را بر سرشون خراب بکنه ؟ یا چی همه دنبال شوهر کردن ، یا پرستو شدن هستند ، یا هنرپیشه شدن ، یا دنبال زندگی لاکچری ، یا فرار به خارج ،، بیچاره نرگس محمدی و نسرین ستوده ، و چند تا دیگه که تو ورامین و قرچک و اوین دارند میپوسند . با نوکر و مزدور اخوندی که پشتوانه اش اتحادیه اروپا است نمیشود مبارزه مدنی کرد ، صدای مبارزه مدنی شما را رتوش میکنند به نفع مارکسیست اسلامیست ها . فاکتور ۴۰سال مبارزه مدنی ایرانیان بر علیه رژیم نوفل لوشاتو ئی خمینیسم .
با تشکر از گزارش روشنگرانه خانم آسترکی،
در گزارش سال ۲۰۲۰ “شکاف جنسیتی جهانی ” Global Gender Gap ,
۱۵۳ کشور جهان از نظر شاخصهای زیر مورد بررسی قرار گرفته اند:
میزان شراکت و فرصتهای اقتصادی
آموزش و پرورش
وضعیت سلامتی و بقا
توانمند سازی سیاسی
ایران در بین این ۱۵۳ کشور، در رتبه ۱۴۸ قرار دارد.
یعنی پس از کشورهای یمن، عراق، پاکستان، سوریه و کنگو، رتبه ایران ششم از آخر است.
توجه شود که آن پنج کشور قعر جدول ،بغیر از پاکستان، در جنگ داخلی قرار دارند و عملا فروپاشیده هستند.
با اطمینان می توان گفت که اگر عامل جنگ داخلی حذف شود، ایران و پاکستان بدلیل تعصبات مذهبی جامعه ومعضلات فرهنگی و قوانین حکومتی ناشی از شریعت اسلامی، بدترین وضعیت را از نظر شکاف جنسیتی در جهان دارند و به ترتیب رتبه های دوم و اول را از آخر به خود اختصاص می دهند.
سی کشور قعر جدول، به جز چند استثنا، همگی کشورهای مسلمان هستند. کشور غرب زده تونس در رتبه ۱۲۴ و پیشرفته ترین کشور مسلمان یعنی ترکیه ( عضوگروه ۲۰) در رتبه ۱۳۰ قرار دارند.
رتبه های اکثریت قریب به اتفاق کشورهای مفلوک و فقیر آفریقایی غیر مسلمان،بهتر از کشورهای مسلمان است.
مثلا رتبه های کشورهای فقیر ماداگاسکار،کنیا و مالاوی بهتر از کشورهای قطر و امارات و عربستان هستند.
ایران در رتبه بندی های مختلف مانند تولید ناخالص داخلی سرانه، آزادی بیان ، حقوق بشر، وضعیت روزنامه نگاران، فقر، بیکاری، فساد، عدم رضایتمندی، اختلاف طبقاتی، سرکوب سیاسی، ناکار آمدی حکومت و غیره همواره در بین بیست درصد کشورهای با بدنرین وضعیت قرار دارد.
اما، در بین این گونه شاخص ها، وضعیت ستم و تبعیض جنسیتی بسیار اسفناک تر است.
علاوه بر لزوم تداوم مبارزات زنان ایران،مردان ایران نیز باید خود را از شر تعصبات ظالمانه مذهبی، شیعه گری و فرهنگ فالوسنتریک phalocentric برهانند و این نظام تبهکار را سرنگون کنند.
علاقه مندان می توانند این گزارش مبسوط را در لینک زیر مطالعه فرمایند:
https://www.google.com/url?sa=t&source=web&rct=j&url=http://www3.weforum.org/docs/WEF_GGGR_2020.pdf&ved=2ahUKEwi1hqKJsLbrAhULP30KHaGgBxsQFjAGegQIDBAB&usg=AOvVaw2EtHakQgrejkjhWZgJ8xOh
این جماعت قرن ها در جامعه ایران به صورت انگلی اما ظاهراً درحاشیه بوده اند ولی حالا چون به حکومت رسیده اند هیچ چیزی را نمی توانند حاشا کنند، همه چیز آشکار است و نمی توانند تظاهر به فقر و افلاس کنند.
وقتی در این مذهب ستمگر به ما میگن باید مرجع تقلیدتان مرد باشه و وقتی میگن خواندن زن حروم هست دیگر چه انتظار دارین