جمشید عنبرستانی – ما ایرانیان خودمان را خیلی زرنگ و با هوش و با پشتکار تصور می‌کنیم و خارجی‌ها نیز ایرانیانی را که در کشورهای آنها ساکن هستند افرادی با ذکاوت و تحصیلکرده و موفق در کار و تجارت می‌شناسند و شاید همینطور که خودمان درباره خویش و خارجی‌ها در باره ما قضاوت میکنند تا حد زیادی درست باشد.
جامعه آخوندزده و بی‌اخلاق و بی‌فرهنگ ایران سبب شده مردم در اثر تعلیم و تربیت آخوندی و فقر و تنگدستی، هوش و ذکاوت خود را در انجام کارهای خلاف و سر کیسه کردن یکدیگر به کار گیرند و از این جهت هرکسی به فکر خود و خانواده خویش است و به حال و روز کس دیگری اهمیت نمی‌دهد همانگونه که سران و دست اندرکاران حکومت به غارت و چپاول ثروت ملت و کشور مشغولند و به حال و روز اسفناک مردم توجهی ندارند و این همان نقطه عطفی است که حکومت ملایان طلب میکند زیرا با وجود چنین جوّی در جامعه و میان مردم احتمال شورش‌های گسترده که حاکمیت را تهدید کند بسیار اندک و اعتراضات احتمالی در مقیاس آبان‌ماه ۹۸ نیز قابل کنترل و سرکوب خواهد بود.
اما هموطنان ساکن در اروپا و آمریکا و کانادا که طعم آزادی را چشیده‌اند و نگرانی عدیده‌ای در زندگی روزمره خود ندارند از این جهت هوش و ذکاوت خود را با امکانات خوبی که در اختیار دارند در راه تحصیل علم و دانش و کار و تجارت به کار گرفته و به موفقیت‌های زیادی نیز نائل آمده‌اند و جامعه ایرانیان در این کشورها جزو موفق‌ترین‌ها به شمار می‌روند.
اگر مردم بینوای ایران هم از شرّ حکومت خبیث ملایان نجات یابند و ثروت کشور صرف رفاه مردم و سازندگی و پیشرفت کشور شود این ملت و کشور در جهان از بهترین‌ها خواهند شد.
در دوران سیاه استعمار، رضاشاه بزرگ پرچمدار نجات ملت و کشور ایران از ورطه نابودی شد و طی زمامداری پادشاهان میهن‌پرست پهلوی و مدیریت شایسته‌ی این دو پادشاه و توانمندی سیاستمداران و هوش و استعداد و پشتکار مردم، کشور ایران توانست در طول چند دهه از فقر و عقب‌ماندگی و سرسپردگی دوران قاجار به کشوری محترم و قدرتمند در جهان تبدیل شود و اگر عشق به سازندگی و پیشرفت میهن از سوی رهبران سیاسی و ملی کشور از ابتدا با پایه‌ریزی دموکراسی همراه می‌بود و خرافه‌پرستی از ذهن مردم زدوده می‌شد، بدون شک نه تنها انقلابی در کشور رخ نمی‌داد بلکه اکنون جایگاهی خاص و ویژه و قابل احترام در جهان دارا بودیم.
در کشورهای متمدن اروپایی خاصه کشورهای شمال اروپا «کشورهای اسکاندیناوی» اگر فردی بخواهد «کشیش» شود یک دوره تحصیلی چندساله (رشته الهیات) را باید با موفقیت طی کند تا بتواند بعد از پایان تحصیلات به عنوان کشیش در یک کلیسا و یا مکان‌هایی که به آنها نیاز دارند مشغول به کار شود. این افراد (کشیش‌ها) خود را فرزند مسیح و یا نماینده خدا روی زمین فرض نمیکنند بلکه کشیش یا آخوند کلیسا شدن یک شغل است مانند شغل‌های رایج دیگر در جامعه برای کسب درآمد و گذران زندگی. با توجه به بی‌تفاوتی اکثریت مردم خاصه جوانان در این کشورها به کلیسا و مسائل مذهبی، می‌توان گفت کلیسا و کشیش‌ها جایگاه ویژه‌ای نزد مردم ندارند چرا که نگاه و توجه مردم معطوف به آینده و علم و اقتصاد و تکنولوژی و رسیدن به زندگی بهتر و سالم‌تر و لذت بردن از زندگی است. اما نگاه و توجه مردم ما به مسئله دین و مذهب و آخوند و مسجد کاملا در تضاد با دنیای آزاد و متمدن است.
افرادی که در ایران راه طلبگی و طلبه شدن را بر می‌گزینند و جذب حوزه‌های علمیه و مراکز تولید آخوند می‌شوند غالبا از طبقه فقیر و روستایی و شهرهای دورافتاده هستند و اکنون سودجویان نیز به صف این گروه اضافه شده‌اند.
آخوندها قبل از انقلاب فرمایشی در فقر و نداری و سادگی زندگی می‌کردند و با داستان‌های ساختگی از ساده‌زیستی و پاکی و سخاوتمندی امامان سر مردم را گرم می‌کردند و مبلّغ ساده‌زیستی و دوری از امیال دنیوی در نزد مردم بودند. این جماعت مذهبی شارلاتان پس ازانقلاب فرمایشی و قبضه کردن قدرت و حاکمیت، خود را در ثروت و مکنت خفه کرده‌اند و کاخ‌هایی برای خود برپا کرده‌اند که کاخ‌های شاهان پهلوی در قیاس محل سکونت آخوندهای حاکم به کوخ شباهت دارند.
مردم ساده‌دل و سهل‌انگار ایران از دیرباز احترام خاصی برای ملایان ریاکار قائل بودند و تصور می‌کردند این جماعت انسان‌هایی پاک‌طینت و درستکار و قابل اعتماد هستند اما هرگز به این فکر نمی‌کردند که آخوند شدن هم یک شغل است و یک حرفه برای سرکیسه کردن و تحمیق مردم و اینکه لباس آخوندی به تن داشتن دلیل خوبی و پاکی و تقوای فرد نیست همانگونه که شاهد جنایات و دزدی‌های آیت‌الله‌های حاکم بر کشورمان بوده و هستیم.
با وجود افشا شدن ماهیت پلید آخوندها و متظاهرین مذهبی و این قوم و قبیله دزد و متحجر برای اکثریت مردم ایران و زندگی شاهانه و مجللی که این انگل‌ها با پول و ثروت مردم و کشور برای خود و اطرافیانشان در داخل و خارج از کشور فراهم و مهیا ساخته‌اند، ملت پاکباخته ایران هنوذ هم اراده‌ای قاطع برای تقابل با این جرثومه‌های مرگ و نابودی ندارند و رهبران سیاسی و اپوزیسیون برون‌مرز نیز خودشان و ملت را سر کار گذاشته‌اند و در عالم هپروت سیر میکنند.
کجا دیدید وشنیدید «خدا»ئی را که برای سِکس هم قوانین حرام وحلال تعیین میکند ؟
به جفنگیات ملاها باورنکنید ؛ خدا ورسول و «قیامت» واین دنیا وآن دنیا همه شان دروغ و دام فریب اند.
به سخنان اندیشمند بزرگ ایرانی ، خیام نیشاپوری گوش دهید که میگوید:
تو زرنئی ای غافل نادان که ترا
در خاک نهند و باز بیرون آرند
هموطن عزیز روحانیت در این صیغه ها نقشی ندارند و حتا اگر هم نقش داشته باشن بازهم اشکالی ندارد چون صیغه حلال است .همون خدایی که زنا و همجنس گرایی را حرام کرده صیغه را حلال کرده
گفتید «این مخالفین روحانیت اند که غرق در فساد و فحشاء اند» ؟؟ ، جناب عالی سری به مراکز تعلیم وتربیت روحانیت چون شهرهای قم ومشهد بزنید تا معنای فحشا را بفهمید ؛ دراین «شهرنو»های اسلامی روحانیت شیعی انحصار خرید وفروش «سِکس» را بدست گرفته وچنان به بازار«تن فروشی» رونق داده اند که سالیانه صدها هزارمردان مسلمان شیعی از ایران واکناف جهان برای «زیارت » و«توریسم سِکس» به آن شهرها سفرمیکنند.
امروزدرسایهٔ قوانین اسلامی وتردستی روحانیت شیعی ، ایران بهشت فحشای اسلامی شده است.
نبود روشنفکر فیلسوف و افراد متفکر و مستقل ( وابستگى هـاى مسلکى و مرامى) و نبود یک نقشه راه براى جامعه ایران و هـمچنین نداشتن یک هـویت مستقل و مشخص براى جامعه
یکى از مواردى است که باعث این هـمه توهـم و دوگانگى و پوچى در ایرانیان شده
درضمن این مردم طرفدار روحانیت اند که با اخلاق و فرهنگ اند و دزدی نمیکنند اما این مخالفین روحانیت اند که غرق در فساد و فحشاء اند.
سرتاسر مقاله پر از دروغ و اشتباه است .در حال حاضر ۹۰ درصد روحانیون هیچ وابستگی به حکومت ندارند و در ماه کم تر از دو ،سه میلیون تومان حقوق و درآمد دارند .
جناب آقای جمشید عنبرستانی درود
به تاریخ مبارزاتی اگر دقت شود فرصت طلبی به عنوان یکی از راه های مبارزه از حزب توده به سایر مبارزین ارث رسیده و اثرات منفی آن در طی دوران ها مختلف بخوبی دیده میشود. قبل از انقلاب ۵۷ حدودا ۹۰% از مردم نه سیاست میدانستن و نه از زندگی خود ناراضی بودن. با یک نگاه به همین پروسه طی شده انقلاب خواهید دید که چقدر آن ۱۰% از فرصت طلبی جهت پیشبرد هدف سرنگونی از این ۹۰% دیها سوء استفاده کردن. انقلابی که از فرصت طلبی کمال استفاده را کرد نتیجه ای جز فاجعه بار نیاورد . پس از گذشت ۴۲ سال و بکنار رفتن ابرها آن ۹۰ % دیها بشدت پشیمان، روان پریشان و………. از هر چه سیاست و سیاسیون بوجود آورنده این وضعیت بشدت متنفر هستند. پیدا کردن انگیزه جهت به حرکت در آوردن مردم در راه سرنگونی جمهوری اسلامی در این حالت ساده نیست بویژه به گفته شما ” اپوزیسیون برون مرزی هنوز در عالم هپروت سیر میکنند” چرا چون مانند فسیل خودشان و روشهای انقلابی شان هم فسیل گشته و هیچ فهمی از زمان، مکان و گنجایش پذیرفتن این واقیعت را هم ندارند. صداقت ، راستی و درستی در مبارزه نتیجه ای بجز دمکراسی نخواهد داشت و تا درک این موضوع تا آن زمان باید صبر کرد.