رسانههای همگانی در آلمان در ارتباط با آتشسوزی در اردوگاه پناهجویان در مُوریا، واقع در جزیره لسبوس در یونان واکنش گستردهای نشان دادهاند. تفسیر زیر که در وبسایت اینترنتی تلویزیون کانال یک آلمان منتشر شده است، وجدانِ انسانی و زنده بخشی از جامعه آلمان را منعکس کرده و در ضمن نشان میدهد روزنامهنگاران در آلمان در بیان نظرات خود تا کجا آزاد بوده و دست باز دارند.
*****
مُوریا ماههاست که میسوزد. اینبار اما، به معنی دقیق کلمه. شرم اتحادیه اروپا در شعلههای آن زبانه میکشد. روشنایی زبانههای آتشِ موریا موجب شد تا رقتانگیزی اتحادیه اروپا که برنده جایزه صلح نوبل است، زنندهتر به چشم بیاید.
موریا جهنم ساخت بروکسل است. اگر کسی میخواهد ادعای با پرنسیب بودن را بفهمد، باید این اردوگاه سوخته را که بوی زنندهاش همه جا را فرا گرفته ببیند. آنجا برای ۲۸۰۰ نفر ساخته شده بود، ولی ۱۳۰۰۰ انسان را در آن اسکان داده بودند. آن ایدهآلیستهای اروپایی که به خاطر هر بدبختی در این دنیا عصبانی شده و صدایشان بلند میشود و با صدور بیانیه، وزرای خارجه اتحادیه اروپا را مخاطب قرار میدهند، به عنوان تماشاگران وضعیت موریا، ریاکارانی بیش نیستند.
موریا همیشه در وضعیت قرنطینه بود
آدمهایی که در آنجا ساکن هستند رابطهشان با دنیا قطع شده و جایی در جزیره لسبوس به فراموشی سپرده شدهاند. در ساحل این جزیره، توریستها احتمالا بیشتر درگیر کُرونا هستند و اینکه چطور بعد از تعطیلات در این جزیره وقتی به کشورشان برمیگردند، میبایست احتمالا برای مدتی به قرنطینه بروند. موریا اما، همیشه یک قرنطینه بوده. یک قرنطینهی گروهی!
اعلامیه حقوق بشر اروپایی برای مرزهای خارج از اروپا و برای آنسوی آسمانها نوشته نشده است. این اعلامیه برای اردوگاهی نیز اعتبار دارد که در آن نوجوانان از فرط استیصال تلاش کردهاند تا از طریق قرص یا از طریق چاقو، جان خود را بگیرند. این اعلامیه برای اردوگاهی با ۱۳۰۰۰ ساکن، با فقط یک سوپرمارکت نیز اعتبار دارد. برای آنجایی اعتبار دارد که صابونی در آن یافت نمیشود و آب دوش برای حمام فقط دو ساعت و نیم در شبانهروز در آنجا باز است. برای آنجایی نیز اعتبار دارد که دامنهی چشمانداز آدمها برای یک زندگی بهتر برای آینده، به اندازه کیسه پلاستیک آبی رنگیست که بر سر خود میکِشند. جایی که زندگی در آنجا به راز بقا و هنرِ زنده ماندن تبدیل شده است.
توجه آلمان به سهمیه پناهجویان است
اروپای برنده جایزه صلح نوبل بهتر است که به موضوع کرامت انسانی دقیقتر نگاه کند. کرامت انسانی خدشهناپذیر است! واقعا؟! توجه به آن و حفاظت از آن وظیفهی نهادهای گردانندهی حکومت است. اما در چنین وضعیتی، توجه آلمان نه به کرامت انسانی بلکه به سهمیهی پناهجویان است و اینکه چگونه از مرزهای خارجی اروپا در برابر پناهجویان حفاظت کند. همه اینها از ترس این است که نکند کار به آنجا بکشد که آلمان ناچار شود، مثل سال ۲۰۱۵ بگوید: ما میتوانیم! [جمله آنگلا مرکل در زمان باز کردن مرزهای این کشور به روی پناهجویان] و درهای کشور را به روی پناهجویان باز کند.
۱۳۰۰۰ انسان! همین چند روز پیش بود که در مقابل ساختمان پارلمان در برلین ۱۳۰۰۰ صندلی خالی به یاد ۱۳۰۰۰ ساکن موریا چیده شد. ۱۷۰ شهرداری و بخشداری در آلمان مدتهاست برای پذیرش پناهجویان اعلام آمادگی کرده و میگویند: ما میتوانیم! انسانها را از این جهنم بیرون کشیده و پیش ما بیاورید! ما میخواهیم اینطور به کرامت انسانی احترام بگذاریم و با این کار در کنارش، کرامت اروپا را نیز نجات دهیم.
اتحادیه اروپا فقط موریا را تحمل میکرد و میخواست که اینطور شود!
راستی در چنین شرایطی، اتحاد احزاب دمکرات مسیحی و سوسیال مسیحی در دولت ائتلافی [آلمان] چه میگویند؟ «تکروی آلمان در پذیرش پناهجویان کمکی نخواهد کرد چرا که این احساس را زنده میکند که گویی قرار است آلمان به تنهایی همه پناهجویان را بپذیرد»؟! اگر کار به آنجا کشیده که اینکه دیگران چه میگویند مهمتر از کمک در شرایط اضطراریست، این خود یک احساس دیگر را هم زنده میکند، اینکه: اتحادیه اروپا نه تنها اردوگاه موریا را فقط تحمل میکرد و بر وضعیت آن چشم پوشیده بود بلکه از قرار معلوم اصلا خواستِ اتحادیه اروپا همین بود که چنین وضعیتی بر این اردوگاه حاکم شده و کار را به اینجا بکشاند. وضعیت موریا میبایست هشداری باشد برای همه آنهایی که خیال آمدن به اروپا را در ذهن میپرورانند و به پناهجویانی که قصد آمدن به اروپا را دارند بگوید: هی، وضعیت موریا را ببنید! اگر میخواهید راهی اروپا شوید، چنین وضعیتی در انتظارتان خواهد بود!
آنگلا مرکل رئیس دوره ای شورای اتحادیه اروپاست. اگر او نمیخواهد به عنوان مسئول افول اتحادیهای که قرار بود بر ارزشها استوار باشد شناخته شود، باید به همراه وزیر کشورش همین حالا نشان دهد که: بر سرِ کرامت انسانی، و نه برداشت دیگران، معامله نمیکند بلکه این ارزشهای اتحادیه اروپا و پایبندی به آنهاست که مهم است.
*منبع: شبکه یک تلویزیون دولتی آلمان
*ترجمه و تنظیم: حنیف حیدرنژاد
اتحادیه اروپای ریاکار خود با همکاری دمکراتها داعش را به وجود اورد که باعث بدبختی, مرگ و مهاجرت پناهندگان شد و اشک تمساح ریخت. ایا اماده کردن و مخارج یک ارودگاه برای حجم چند ده هزار اواره هزینه ای برای اتحادیه اروپای ریاکار دارد.
«موریا جهنم ساخت بروکسل است»
چه هجویست این گزاره! اروپاییها زیر دشنام چپها غلط می زنند. مشکل را ایران در وهله اول و بعد عربستان و ترکیه در خاورمیانه مذهب زده بوجود آورده و استمرار می بخشند، در عین حال اروپا تازیانه بر پشت خود می نوازد.
بیژن
پروژه پناهنده سازی پروژه گلوبایستهاست. از طرفی در کشورهای خاورمیانه جهنمی درست کرده اند در طی ۴۰ سال از طرفی افرادی مانند سورس با بنگاهش که از پول مالیات دهندگان امریکایی اداره میشود با انقلابات رنگی باد به آتش این جهنم می زند و از طرف دیگر سیل راهیان پناهنده را سازمان میدهد. تا اروپاییان کارگر ارزان قیمت داشته باشند. رایش سوم هیچ وقت سقوط نکرده است آنچه سقوط کرد نمایشی بود به انسانها از جنگ و مرگ خسته نشان داده شد. اردوگاههای کار هرگز بسته نشده است بلکه تنها شکل دگر کرده اند. برده داری مدرن با تمام زشتی خود در تمام دنیا پیاده شده و برخی چنان ثروتمند کرده است که نمی دانند کجا خرج کنند با با پدوفیلی سرگرم اند و باقی خیل سترگ انسانهای برده که در بهترین نحو خبر ندارند که برده اند با یک دیگر در رقابتند تا شغل و مقال دیگری را بربایند. چرا در قرن ۲۱ هنوز پناهنده باید باشد؟ آنهم در این وضع و آنهم در کشورهایی که دم از دموکراسی می زنند و خود را لبیرال می دانند. چرا خاور میانه سالهاست که در آتش می سوزد؟ کشور ما ببینید آیا لیاقت ایرانیان این بود که ۴۱ سال در آوارگی باشند؟ پشت این حوادث دایی جان نامی ما ننشسته است بلکه مغزهای به غایت ماده گرایی که جز پول و سود به چیزی نمی اندیشند. ( در هر دو صورت خود هم نوع کمونیستی خود در چین و هم نوع کاپیتالیستی خود در سایر کشورهای که هر دو زاده یک فکرند و با هم برادر) خودمان را گول نزنیم. آنچه ما در نمایش دارماتیک پناهندگان و نفرت از پناهندگان در کشورهای به ظاهر آزاد می بینیم، کتمان همه انسانها از دیدن این واقعیت زشت است همه ما را سرکار گذاشته اند و آنهم قرنهاست. روم با قانون نان و بازی و جدایی بیافکن و فرمانروایی کن هرگز سقوط نکرده است. هیچ جمهوری در دنیا نیست. دنیا یک شرکت بزرگ است که گلوبالیستها درست کرده اند. هنگام بیدار شدن است. چشمهای خود را بگشایید.
اولا بعنوان کسی که ۴۰ ساله در المان هستم میبینم کثیر بزرگ پناهجویان چند سال اخیر با هویت غلیظ اسلامی چهره المان را دگرگون کرده و کمبود مسکن اجاره بسیار بالا را باعث شده. ۹۰ درصد پناهجویان مردان جوان مجردی هستند که به زنان و دختران بعنوان شکار ازاد نگاه میکنند روزی نیست که به دختر یا زن و حتی پیرزنی تعرض جنسی نشود.
اکثریت مردم چشم دیدن اینها را ندارند. جذب بازار کار نمی شوند و سربار بیمه های اجتماعی میشوند. در میادین شهر و ایستگاههای راه اهن پاتوق دارند و مزاحم مردم میشن. پلیس جرات دخالت در قاچاقفروشی مواد مخدر انها را ندارند چون با واکنش سریع جناحهای حاکم چپ و سبزها موجه و کار خود را از دست میدهند. امنیت اجتماعی از بین رفته.تا بحال هزاران مورد تجاوز تعرض جنسی و ضرب و قتل در المان اتفاق افتاده که جراید و مطبوعات سعی در لاپوشانی ان دارد .نمونه; شب سال نو ۲۰۱۶ شهر کلن قرق انها بود و صدها زن و دختر مورد تعرض و دزدی و ضرب و شتم قرار گرفتن.
ثانیا قرارگاه موریو به گواه مقامات یونان عمدا بدست خود پناهجویان به اتش کشیده شد حتی اتشنشانها مورد پرتاب سنگ و اجر قرار گرفتند. کلیسای شهر تخریب شد.جالبه که ان.جی. او. های المان چند روز قبل ۱۳۰۰۰ صندلی خالی جلوی مجلس المان چیدندو عجبا که دو روز بعد اتشسوزی موریو اتفاق افتاد!!!
خواهش می کنم قضاوت عادلانه داشته باشید. اینها المان هم که می ایند بعضا قرارگاههای خود را اتش می زنند و هر روز دعوا های ایلی با چاقو ووو باهم دارن و پلیس مجبور بمداخله میشود. در شهری که من هستم مدارس از لحاظ امکانات در وضع مفلوکی هستند ولی پولی برای تعمیرات و نوسازی نیست. مواد مخدر مثل نقل و نبات توسط همین به اصطلاح پناهجویان بفروش میرسند. نرخ بیکاری الان بالای ۱۹ درصده البته دولت با کلک انرا ۷ درصد اعلام و ۱۲ درصد باقی را بعنواه بیکاری کوتاه مدت به مردم میفروشد. نرخ دزدی و جنایت غیر قابل مقایسه با ۵ سال پیش شده.
گول تلویزیون کانال یک یا دو و بقیه را نخورید. مردم کلافه اند. اول یک سوزن بخود بزنید بعد اگر پسندیدید یک جوالدوز به دیگران !!
وجدان عمومی جامعه جهانی باید در مقابل جنگ و دیکتاتوری ها واکنش نشان دهد و اقدامات عملی در جهت کنترل این دو کنش شیطانی صورت پذیرد . برای این امر ابتدا باید تریبونی جهانی تحت کنترل نخبگان حقوق بشری جهان قرار داشته باشد که رسانه های دروغ پرداز یا لاقل باید گفت رسانه هایی که در خدمت اهداف سیاستمداران هستند نتوانند درد و رنج مردم تحت ظلم را خفه کنند ! سپس با بیداری جامعه جهانی و فشار بر همین سیاستمداران با بازوهای اجرایی قدرتمند مثل شورای امنیت ارتقاء یافته جلوی هر گونه گژ رفتاری دولتهای یاغی گرفته شود .
بیداری جهانی تنها راه نجات جهان است . تصمیمات و اجرای سیاستها باید مستقیما تحت نظر وجدان بشری قرار گیرد .
اتحادیه اروپا و در راس آن دولت آلمان فدرال که پیوسته منش ریاکاری و پز حقوق بشری را یدک می کشند،ولی در باطن یار و غمخوار و پشتیبان جمهوری فاسد اسلامی بودند و هستند،تصور نمیتوان کرد که به حقوق بشر و دمکراسی باورمند باشندبویژه دولتهای اروپایی غربی بخصوص دولت فدرال آلمان.این موضوع بویژه برای ایرانیان باید کاملا روشن شده باشد.
از زحمات کیهان لندن سپاسگزار….
به نظر من، پذیرش گسترده پناهجویان اقتصادی و اجتماعی (مهاجران غیر قانونی ) به رونق کار قاچاقچیان انسان و موج های بزرگتر مهاجرت غیر قانونی منجر میشود. برقراری اردوگاه هایی در نزدیکی مبدا پناهجویان و مهاجران غیر قانونی و بررسی پرونده ها در همین مناطق به لحاظ اقتصادی و انسانی بسیار کم هزینه تر است. به نظرم اروپا میتواند پناهجویان را به اردوگاههایی در ترکیه، شمال سوریه یا عراق منتقل کند و از این به بعد درخواست پناهندگی هر کس که غیرقانونی وارد اروپا شود را منوط به بازگشت به اردگاههای درون خاورمیانه کند. دیگرکسی هم فریب قاچاقچیان را نمی خورد و دارایی و جانش را در کوه و دریا به خطر نمیندازد
ریشهٔ این «جهنم» ضد بشری درجزیرهٔ لسبوس یونان نیست ؛ اردوگاه پناهجویان موریا وصدها اردوگاه پناه جویان دیگر در اقصای نقاط جهان دست آورد تسلط قانون جهانی شدن سود وسرمایه داری لگام گسیختهٔ است که سرنوشت مردم جهان را دراختیار سرمایه داران وبانکها وسوداگران مرگ «سازندگان جنگ افزار» وهولدینگ های «مولتی ناسیونال» گذاشته و فاناتیسم مذهبی را در شکل تروریسم اسلامی رونق دهندهٔ بازارسودجویان وسوداگران مرگ و ویرانی نموده است.
آیا روزی که کشور های اروپائی و در کنار ان آمریکا در پی راه حال جلوگیری از نفوذ کمونیست درخاورمیانه بودند و کشور اباد ما را قربانی نخست این مسأله کردند به امروز میاندیشیدند ؟ آیا تا روزی که سیاستمداران برجسته در خاورمیانه جایشان با مشتی تروریست مذهبی که در ایران و افغانستان و لبنان و,,, عوض شد اصولا این حجم از پناه بردن و نجات جان در جهان وجود داشت ؟ با یک انسان فرهیخته و آگاه اروپائی در همین زمینه صحبت میکردم این آدم با سواد تحت تاثیر روزنامه های خود همچنان از شاه به عنوان دیکتاتور نام میبرد و وقتی با پاسخ من روبرو شد که میگفتم در زمان همان شاه به قول شما دیکتاتور همین رهبران مذهبی حاکم بر ایران یا تروریست های دوره دیده در اردوگاه های امل و الفتح و ,,,, در زندان بودند و با آزادی آنها و در اختیار داشتن منابع مالی و رسمی این هرج و مرج در جهان پدید آمدمجبور به سکوت بود . و البته این استدلال را هم برایش آوردم که به تائید روزنامه نگاران این رژیم همراه اسناد و مدارکشان در زمان ان دیکتاتور حدود ۳۰۰ الی ۴۰۰ نفر آنهم اکثرا مسلح و چریک یا با قرض سیانور یا در درگیریهای داخلی خودشان کشته شده اند ولی بعد از ان دیکتاتور این تعداد کشته خوراک یک شب ملاها هست . این حجم آوارگی و مصیبت آوارگان به لطف همین کشورها به وجود آمده . آیا ایرانی قبل از این رژیم خونخوار پناهنده میشد ؟ یا عراقی , یا لیبیائی , یا افغانستانی , یا لبنانی و,,,,,