به تازگی متنی از سوی وبسایت شورای گذار منتشر شد که نگارنده در آن مدعی شده بود که آنچه در بهمن ۵۷ اتفاق افتاد «تلاشی است که مردم ایران در قیام بهمن برای رهایی از استبداد چهارده قرنی کردند» و نیز خواستار وفاداری به پیام «انقلاب بهمن» شده بود. نگارنده این متن پر اشتباه، ادعاهای بیپشتوانه دیگری نیز مطرح کرده بود. پیش از پاسخگویی به این ادعاها ذکر چند نکته را در مقدمه لازم میدانیم.
هرچند شورای مدیریت دوران گذار متن این بیانیه را از سایر اکانتهای خود در فضای سایبری نیز منتشر کرد، این شورا پس از چندی مدعی شد که این مقاله بیانگر مواضع شورا نیست. شورای گذار اعلام کرده است که این بیانیه را با توجه به حق آزادی بیان پخش کرده. ما نیز ضمن ادای احترام به حق آزادی بیان شورای گذار و هوادارانش، حق خود را در پاسخگویی به آن متن ناروا بخشی از آزادی بیان میدانیم. همچنین با توجه به سوابق نه چندان درخشان برخی از اعضای شورای گذار در همکاری با خمینی و سایر باعث و بانیان فاجعه پنجاه هفت، برای ما کاملا قابل درک است که چرا انتشار این بیانیه بیامضا تعبیر به آشکارسازی سرّ درون شورای گذار میشود و چنین خشم بخش بزرگی از کاربران شبکه های اجتماعی را برمیانگیزاند.
پاسخگویی به این نامه از آنجا برای بنیاد فرشگرد مهم میباشد که یکی از دلایل وجودی این بنیاد در هنگام شکلگیری در مهرماه ۱۳۹۸، فراهم کردن فضایی برای فعالیت بخشی از اعضای امضاکننده ببانیه فرشگرد بود که از منتقدان منش و شالودههای ایدئولوژیک شورای گذار بودند و نزدیکی به این گروه را که از مرزبندی لازم با دو ارتجاع سرخ و سیاه برخوردار نیست، یک اشتباه استراتژیک و اخلاقی میدانستند. از این رو، روشنگری در مورد موارد زیر را وظیفه خود میدانیم.
مهمترین نادرستی و ناروایی استراتژی کذایی، این ادعای دروغ است که فاجعهای که در بهمن ۵۷ بر ایران و ایرانیان تحمیل شد، تلاشی برای رهایی از استبداد بود. نگاهی به دیدگاههای دو گروه بانی آن فاجعه، یعنی روحانیان شیعه (ارتجاع سیاه) و گروههای مارکسیستی و سوسیالیستی (ارتجاع سرخ)، نشان میدهد که این دو گروه نه تنها به دموکراسی و روشهای دموکراتیک پایبند نیستند، بلکه دیکتاتوری را تحت عناوین متفاوتی همچون ولایت فقیه (آنچه ارتجاع سیاه بدان دست یافت) و یا جمهوری دموکراتیک سوسیالیستی (مانند کره شمالی و شوروی و دولتهای اقماری وابسته به بلوک کمونیسم) کاملا توجیه شده و معتبر میدانند. در بهترین حالت، در جریانات منتهی به بهمن ۵۷، گروههای اسلامی و مارکسیست و نیز جریانات تلفیقی همچون نهضت آزادی و جبهه ملی که هم به اسلام و هم به سوسیالیسم گرایش داشتند، همگی با خرمنی از وعدههای دروغ (از آب و برق مجانی تا آبادی دنیا و آخرت) کشور را به آتش کشیدند و سرانجام در فرایندی غیردموکراتیک، قدرت سیاسی را به دست گرفتند یا در جنگ قدرت از دست دادند.
بسیاری از این گروههای حامی انقلاب ۵۷، در آغاز با افتخار از آموزشهای چریکی خود در کنار گروههای فلسطینی و نیز مارکسیستی یاد میکردند و منش آنان بر پایه استفاده عریان از قدرت برای پیشبرد اهداف سیاسی بود.
نباید فراموش کرد که آنچه در نهایت به فاجعه بهمن ۵۷ انجامید، پشت کردن نظامیان به قانون اساسی مشروطه و عدول آنان از وظیفه و تحویل دادن کشور به تروریستها بود. روحانیانی همچون آقایان خمینی، طالقانی و شریعتمداری نقش مهمی در توجیه این قانونشکنی و خیانت آشکار به قانون اساسی مشروطه با توسل به شرع داشتند. لذا جای شگفتی نیست که فرزندان معنوی و یادگاران این آیتاللهها همچنان میکوشند تا فاجعه بهمن ۵۷ را به عنوان حرکتی در جهت حقوق دموکراتیک ملت توجیه کنند. طرفه آنکه این به اصطلاح منشور استراتژی مدعی است که فاجعه ۵۷ ناشی از اقدامات «امپریالیسم مکار جهانی» است، و نه دروغهای آن روحانیان شیعه و گروههای «ضدامپریالیستی» چپ.
نکته دیگر این بیانیه استراتژیک، تاکید چندباره آن به تاریخ چهارده قرن اخیر ایران است. شایان ذکر است که ایران از تاریخی چندین هزار ساله برخوردار است و برخلاف ادعاهای برخی روحانیون و روحانیزادگان شیعه، تاریخ ایران درازایی بس دیرینهتر از چهارده قرن دارد. آز نظر بنیاد فرشگرد، منشور تئوریک منتشر شده توسط شورای گذار تلاشی ناموفق جهت تحریف تاریخ ایران بوده. به نظر میآید که نویسنده و منتشرکنندگان متن، از فریادهای میلیونها ایرانی به جان آمده در خیابانها به هراس افتادهاند و میخواهند صدای آنان را خاموش کنند.
در پایان، درخواست آن بیانیه برای اعلام وفاداری به پیام فاجعه ۵۷ و تعیین پیشاپیش شکل حکومت آینده با نفی پادشاهی مشروطه، بسیار مضحک و غیرمنطقی میباشد. درس واقعی آن فاجعه برای ایرانیان آن بود که به گرگزادگانی که در لباس برّه ظاهر میشوند نباید اعتماد کرد چرا که آنها هدفی جز تاراج سرمایههای مادی و معنوی ایرانیان ندارند.
تنها کسی که شایسته است شکل حکومت آینده مردم ایران را تعیین کند خود مردم ایران هستند و نه گماشتگان ارتجاع سرخ و سیاه. نتایج فاجعه پنجاه و هفت را نه تنها نباید پذیرفت، بلکه محکوم کردن آن لازمه خروج از بحرانی است که گریبان ایران و ایرانیان را گرفته است.
بنیاد فرشگرد
یک کشور آباد و زیبا و در حال پیشرفت را برای هیاهو برای هیچ با عنقلاب شو م و ایران بربادده کمونیستی اسلامی سال شوم۵۷ به این تباهی و سیاهی و نکبت کشاندند باز هم بر طبل حماقت و عقب ماندگی شان میکوبند ای لعنت بر شما باد که چقدر وقیح و پررویید لعنت و نفرین مردم نگون بخت ایران بر شما باد. ایرانی که میرفت به آبادترین و مرفه ترین و شادترین کشور در خاورمیانه تبدیل شود با عنقلاب شومتان به چنین نکبت و سیاهی و تباهی کشاندید و بر حماقتتان و بر خیانتتان همچنان پا میفشارید لعنت و نفرین کودکتان خیابانی و کولبران کرد و بی آبان بلوچستان برشما باد
اشکال کار از اینجاست که ما میخواهیم قدم دوم را اول برداریم. اگر مردم بفهمند که آموزه های اسلام و قرآن چیزی جز خرافات و دستورات و احکام ضد بشری نیست دیگر حنای امثال شریعتمداری رنگ میبازد. برای براندازی تنها باید دست اسلام کثیفشان را رو کرد
تشکیل دهندگان ” شورای مدیریت زیر گذر ” اگر نمی دانند باید بدانند که ملا شریتمداری ملای خوبی بود و اگر برای شهدای چهلم قم مراسم نمی گرفت این انقلاب هرگز انقلاب نمی شد زیرا که شهدای قم در صدر انقلاب شهید شدن. باالحمدرالله که یک نفر دیگر از اینان لشگر اسلام را پایه گذاشت ما می گفتیم که نام این لشگر لشگر اسلام باشد لاکن این آقا اصرار میکرد که سپاه پاسداران باشد که مثل سپاه دانش زمان طاغوت خوش نام باشد. اینان وقتی من (امام) سهمشان را ملاخور کردم بر من شوریدن و من حق همه شان را کف دستشان گذاشتم.
روح منی خمینی
بت شکنی خمینی