هفتهنامه «اکونومیست» در مقالهای با عنوان «پایان یک توهم» به عادیسازی روابط دیپلماتیک بحرین و امارات و اسرائیل پس از امضای «پیمان ابراهیم» اشاره کرده و مینویسد گرچه این پیمان به جنگ طولانی میان اعراب و اسرائیل خاتمه میدهد اما اختلاف اسرائیل با فلسطینیها را حل نخواهد کرد.
هفت دهه به رسمیت نشناختن با چند حرکت قلم به پایان رسید. در پانزدهم سپتامبر، در مراسمی به میزبانی واشنگتن، بحرین و امارات متحده عربی با اسرائیل روابط رسمی دیپلماتیک برقرار کردند. آنها اولین دولتهای خلیج [فارس] بودند که اقدام به عادیسازی روابط با اسرائیل کردند. اسنادی که امضا شد حجم کمی داشتند: باید روی جزئیات پروازها، روابط بازرگانی و تبادل سفرا هنوز کار شود. با وجود این، اسرائیل تنها در یک بعد از ظهر، تعداد کشورهای عربی را که با آنها دارای روابط رسمی است به دو برابر رساند. اسرائیل حداقل با پنج کشور دیگر از عمان تا مراکش دارای روابط غیررسمی است.
این برای دونالد ترامپ که رویکرد دیپلماسی پر مخاطرهاش بیش از آنکه موفقیتی کسب کند به بنبست رسیده، دستاوردی واقعی است و برای بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل این اعتقاد دیرینه را تائید کرده که کشورش برای داشتن روابط بهتر منطقهای مجبور به صلح با فلسطینیها نیست. همچنین بهانه خوبی برای خروج وی از اسرائیل بود؛ جایی که موارد ابتلا به کُرونا رو به فزونی است و مردم از قرنطینه سه هفتهای که باعث تعطیلی مقدسترین اعیاد یهودی شده خشمگین هستند.
صحبت از صلحی است که گویا سرانجام یک جنگ طولانی و شریرانه را به پایان رسانده است. ترامپ در این ارتباط گفته: «برای دههها و دههها زمین پوشیده از خون بود.» وی افزود: «تنها کاری که انجام میدهند این است که میجنگند و مردم را میکشند». درواقع اسرائیل هرگز با بحرین یا امارات متحده عربی نجنگیده بود و بیش از دو دهه پس از تاسیس اسرائیل، آنها حتی یک کشور مستقل نیز نبودند. اسرائیل و بحرین و امارات سالها بود که بی سر و صدا شریک هم هستند و ترس مشترک از جمهوری اسلامی در ایران آنها را گرد هم آورده بود.
حرکت اول در علنی کردن این شراکت را اماراتیها انجام دادند اما شاید تصمیم بحرینیها در پیروی از آنها جالبتر هم بود. امارات نگرانی چندانی از واکنشها به عادیسازی روابط خود با اسرائیل ندارد چرا که قدرت کافی برای مقابله با انتقادات دولتهایی نظیر رژیم ایران و ترکیه [که خودش در سال ۱۹۴۹ اسرائیل را به رسمیت شناخته است] دارد. در داخل امارات با این توافق مخالفت چندانی وجود ندارد. یک دانشگاهی شناخته شده اماراتی که به مخالفت با اسرائیل مشهور است، پس از اعلام این تصمیم در ماه گذشته یک ایموجی گریه توئیت کرد اما پس از آن بر حمایت خود از رهبری کشورش تاکید نمود.
برعکس، بحرین دارای سابقهی اعتراضات است. دیریست که اکثریت شیعه از تبعیضهایی که توسط خانواده سلطنتی سُنّی اعمال میشود شکایت دارند. ناآرامیهایی که در سال ۲۰۱۱ با الهام از بهار عربی اوج گرفتند، با کمک نیروهای نظامی کشورهای دیگر خلیج [فارس] سرکوب شدند. مخالفان عادیسازی با اسرائیل فضای بیشتری برای ابراز مخالفت در بحرین دارند، هرچند منتقدانی که صدای بلندی داشته باشند با خطر بازداشت مواجهاند. در روزهای قبل از مراسم «پیمان ابراهیم»، نارضایتیهایی در شبکههای اجتماعی دیده میشد.
در این میان، عربستان سعودی واکنشها را به دقت ارزیابی میکند. بحرین به حمایت اقتصادی و سیاسی همسایه بزرگتر خود تکیه دارد و بدون نظر مساعد پادشاهی عربستان چنین تصمیم مهمی را نمیگرفت. شاید قرار است این یک حرکت آزمایشی باشد. ترامپ اشاره کرده بود که عربستان سعودی میتواند کشور بعدی باشد. محمد بن سلمان ولیعهد عربستان شاید بتواند اعتبار خود را که با جنگ یمن و قتل جمال خاشقجی خراب شده بود، در واشنگتن بازسازی کند. هرچند در حال حاضر سلطان سلمان بر تخت تکیه زده و او بر سیاست قدیمی اعراب مبنی بر پیشنهاد روابط کامل با اسرائیل تنها در صورت خروج از سرزمینهای فلسطینی پایبند است.
بحرین و امارات متحده عربی با مفاد خیلی کمتری توافق کردند. اماراتیها تنها وعدهای مبنی بر کنار گذاشتن طرح الحاق بخشهایی از کرانه باختری اشغالی توسط اسرائیل را پذیرفتند. از نظر آنها، حالا اهرمهای بیشتری برای پیشبرد راه حل دو دولت فلسطینی و اسرائیلی وجود دارد. انور قرقاش وزیر خارجه امارات میگوید: «سیاست صندلی خالی برای فلسطینیها و همینطور برای اعراب فایده چندانی نداشته است». هرچند تاریخ نیز نشان داده است که اهرم قابل اتکایی به حساب نمیآید.
مصر و اردن توافقنامههای صلح با اسرائیل را دههها پیش امضا کردهاند اما نتوانستهاند فلسطینیها را به تشکیل دولت مستقل نزدیکتر کنند. توافقنامهای که اسرائیل با بحرین و امارات امضا کرده حتی اشارهای به راه حل دو دولت ندارد و تنها نکات مبهمی درباره یک راه حل «عادلانه» مطرح شده است.
سلاطین خودکامهای که در گردهماییهای اتحادیه عرب دور هم جمع میشوند هنوز هم در مورد آرمان فلسطین رجزخوانی میکنند. اما در دنیای واقعی، آتش نزاع بین اعراب و اسرائیل مدتهاست خاموش شده است. از زمانی که یک ارتش منظم عرب با اسرائیل جنگیده تقریباً چهار دهه میگذرد. گفتن اینکه جامعه عرب چه حسی دارد خیلی دشوار است چرا که دیکتاتوریها اجازه نمیدهند نظرسنجی معتبری انجام شود. بدون شک بیشتر اعراب همچنان با فلسطینیها احساس همدردی میکنند. اما دیدگاههای آنها به تدریج در حال نرم شدن بوده است. اغلب کشورهای عربی از بحرانهایی سیاسی و اقتصادی رنج میبرند که بر اثر نزاع قدرت میان ایران، ترکیه و کشورهای خلیج [فارس] تشدید شده است؛ دیگر آرمان فلسطین مانند گذشته هیجانات مردم را بر نمیانگیزد.
اکنون دونالد ترامپ فکر میکند که پیمانها و توافقهای دیپلماتیک بیشتری در پیش است. او میگوید: «ما شاهد آمدن سریع پنج یا شش کشور دیگر خواهیم بود». با کمی اغراق خاص ترامپ، احتمالاً دیگرانی نیز بطور حتم پیروی خواهند کرد و فلسطینیها بیش از همیشه شاهد منزوی شدن خود خواهند بود. با این حال، از دست دادن حمایت اعراب باعث نخواهد شد که آنها از خواستههای خود دست بکشند. نمای مناقشه عربی- اسرائیلی محو میشود ولی مشکل اسرائیل و فلسطین همانطوری که همیشه بوده باقی میماند: مشاجره ارضی بین دو قوم که فقط خود آنها میتوانند آن را حل کنند.
*منبع: این مقاله در بخش خاورمیانه و آفریقای نسخه چاپی اکونومیست با تیتر «پایان یک توهم» منتشر شده است.
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن
توی زمین فوتبال یه عده بازیکن بازی میکنن و بهم گل میزنن و پولشو میگیرن اما این وسط مردم ساده لوح ان که ازین بابت خوشحالن.اونا با درد فوتبالیستا گریه میکنن و با گل زدن فوتبالیستا شادی میکنن اما تز خودشون هیچ اطلاعی ندارن که الان درد واقعی من چیه.ج ا و تفکر شیعه هم با درد سازیهای خیالی برای مردم ایران در صدد اونه که مردم درد واقعیو فراموش بکنن.اینکه دریای خزر در اختیار روسیست و ایران امتیازاتش از ماهیگیری تا نفت رو از دست داده.غارت جنگلای شمال و دریاخواری و ساحل خواری که مردم شمال ایرانو از ثروت خودشون محروم کرده.نفت خوزستان که برداشته میشه و معلوم نیست خرج چی میشه و خود مردم خوزستان باید توی فقر مطلق زندگی بکنن.صنایع اذربایجان مثل خودروسازی و کشاورزی که یکی یکی به بخش خصوصی یا همون فک و فامیلای روحانی و خامنه ای بخشیده شده و به کل نابود شده و منجر به مهاجرت ملیونی شده.سیستان و بلوچستان که مردمش به گدایی افتادن و در تهران بخاطر فقر گدایی میکنن و ثروتشون توسط ماهیگیرهای چینی داره غارت میشه.و غیره.همه اینا و این مفاسد و غارتهای وحشتناک و مشکلات داخلی و نسل جوون و غیره دردهای ملت ایرانن منتها حکومت با روضه عاشورا و مسعله فلسطین و چیزایی ازین دست کاری میکنه تا مردم برای چیزی جز خودشون گریه و زاری بکنن و از خود بیگانه بشن.مسعله اسراییل و فلسطین هم همینه.این مسعله قابل حله و حلش هم خیلی راحته و دوطرف خواهان حلشن منتها کشته شدن فلسطینیا بخاطر موشک پرانی حماس و جنگ توی اون منطقه یک درد مصنوعیه که توسط حکومت ساخته و به سر مردم ایران کوبیده میشه تا غارت شدنشون رو از یاد ببرن.
وزارت کشور بحرین بعدازظهر امروز اعلام کرد یک توطئه بزرگ تروریستی سپاه پاسداران را در این کشور خنثی و در هم شکسته است.
تحقیقات حاکی از این است که عناصر تروریستی رژیم ایران در یک گروه با نام “گروهان قاسم سلیمانی” طرحی را برای انفجار تعدادی از تأسیسات عمومی و امنیتی در بحرین، علاوه بر ترور شماری از شخصیتهای این کشور آماده کرده بودند.
سرویس های امنیتی پس از یافتن یک ماده منفجره در خیابانهای عمومی در منطقه بودایا، که توسط تروریستها کار گذاشته شده بود، این طرح را خنثی کردند.
یکی از متهمان اعتراف کرد که در اردوگاههای حزبالله در عراق آموزش نظامی دیده است. وی میگوید چندین بار مواد منفجره و مبالغی برای انجام مأموریت خود دریافت کرده است. اما اولین عملیات انفجاری که هدف آن یک ساختمان بود بهدلیل نقص فنی در بمبی که قرار بود منفجر شود ناکام ماند. (رویترز ۳۰شهریور۹۹)
ملت امریکا باید هوشیار باشند .
حمایت نکردن اتحادیه اروپا از سرکوب و دستگیری اعتراضات در بلا روس برعلیه لوکاشنکو نوکر پوتین
و سکوت و بی عملی انها نشان از دشمنی پنهان اروپا با ابر قدرت بودن امریکا در جهان دارد .
حمایت نکردن اروپا از طرح ماشه برای بازگرداندن تحریم ها برعلیه جمهوری اسلامی نوفل لوشاتوئی
برای ادامه غارت ایران و جنگ افروزی رژیم خمینیسم برای دست یابی به بمب اتم نشان دیگری از
دشمنی پنهان اتحادیه اروپا با امریکاست .
ارزوی اتحادیه اروپا کمک به رژیم خمینیسم در دستیبابی به بمب اتم و نابودی اسرائیل توسط
رژیم خمینیسم نوفل لوشاتوئی میباشد .
امریکا و اسرائیل باید در مقابل نقشه زهر الود اتحادیه اروپا در این مورد هوشیار باشند .
انگلیس ها هرگز خواهان حل مسالمت امیز مسئله فلسطین نبوده اند زیرا خود این معضل را سبب شده اند. بیخود نیست که اکونمیست انگلیسی از عادی شدن روابط کشور های عربی با اسراییل خوشحال نیست!
اکونومیست بوقچی منافع انگلستان است… ایجاد و نیز سعی در تداوم درگیری های قومی در خاورمیانه در راستای دکترین بدسگال -تفرقه بینداز و حکومت کن- است.
عادی سازی روابط بین کشورهای عرب خلیج فارس با اسراییل ربطی به قضیه فلسطین ندارد، آنها بر اساس منافع ملی خود اقدام می کنند. قضیه فلسطین بهانه ایی برای یهود ستیزی و اسراییل ستیزی چپهای غربی و اسلامگرایان خاورمیانه است.
اعراب اسراییلی آزادترین مردمان خاورمیانه هستند. فلسطینیان گروگان شارلاتانها و دماگوگها و پوپولیستهای فلسطینی می باشند.
چند نسل از دورانی که برخی فلسطینیان به کشورهای دیگر مهاجرت کردند گذشته است و بازگشت آنان موضوعیتی ندارد چون مهاجران اولیه مرده اند و اکثریت نسلهای بعدی تمایلی به بازگشت و ترک موطنهای جدید خود ندارند.
بازگشت به مرزهای قبل از سال ۱۹۶۷ هم توقع بیجاست.
۲۲ کشور عرب با مساحت ۱۳/۲ میلیون کیلومتر مربع ( بیش از مجموع مساحت قاره اقیانوسیه + مساحت شبه قاره هند)، با حاتم بخشی قدرتهای غربی اختراع شدند و به اعراب هدیه گردیدند. اعراب می توانند یک درصد از سرزمینهای خود را به فلسطینیان هدیه دهند تا مشکل حل شود.