مصطفی فحص (شرق الاوسط) – حسن روحانی در پایان جلسه دولت که روز شنبه گذشته برگزار شد، گفت: «رشد اقتصادی ما تا پایان سال مثبت خواهد بود و اقتصاد ما شرایط بهتری نسبت به اقتصاد آلمان دارد».
روحانی میتواند ادعا کند که کشورش بر ثبات منطقه تأثیر میگذارد، اما او نمیتواند در مورد اقتصاد صحبت کند زیرا دریای اعداد وارقام گاهی غواصان زبردست را نیز غرق میکند به ویژه غواصی در آمار و ارقام اقتصاد جمهوری اسلامی ایران که برای درک حجم مثبت و تأثیرات منفی آن و برای تأیید درستی و نادرستی ادعای حسن روحانی، تلاش زیادی نمیطلبد.
اقتصاد ایران که از کسری بودجه، کسری تراز پرداختها و کاهش درآمد حاصله از صادرات، به ویژه نفت که زیانهای آن به بیش از ۱۱۵ میلیارد دلار رسیده است، به هیچ عنوان قابل مقایسه یا رقابت با اقتصاد آلمان نیست که غول اقتصاد اروپا به شمار میرود.
با وجود همه مشکلات ناشی از بیماری همهگیر کُرونا که آلمان مانند دیگر کشورهای جهان از آن رنج میبرد، اما طبق گزارش دویچهوله عربی، صادرات آلمان در ماه گذشته ۸۰ میلیارد دلار بود، یعنی عددی معادل همه صادرات جمهوری اسلامی ایران در سال ۲۰۱۹ از جمله نفت! همچنین برلین از تعهدات و حمایتهای اروپایی خود از برخی کشورهای اتحادیه اروپا که اقتصادشان از کسری و رکود رنج میبرد عقب نماند، در حالی که رژیم تهران پس از تحریمهای آمریکا حتی هزینههای شبهنظامیان خود را که موجب بیثباتی امنیت و ثبات کشورهای منطقه میشوند نتوانسته تامین کند و رژیم جمهوری اسلامی ناچار شده بودجه آنها را به شدت کاهش دهد.
اظهارات روحانی در باره دستاورد اقتصادی و پیشی گرفتن اقتصاد جمهوری اسلامی از اقتصاد آلمان همزمان با سقوط شدید ارزش پول ایران در برابر دلار آمریکا که قیمت هر دلار آمریکایی از ۳۰۰ هزار ریال ایران فراتر رفته بود، بیان شد.
با آغاز اجرای عملی ساز و کار ماشه (Snapback) که به ایالات متحده این امکان را خواهد داد تا دوباره تحریمهای برنامه هستهای علیه ایران اعمال کند، ارزش ریال ایران را به شدت ساقط کرد. عبدالناصر همتی رئیس کل بانک مرکزی ایران، دلیل سقوط ارزش ریال ایران را تأثیر روانی بازگشت تحریمها توصیف کرد. سخنان برتری اقتصاد ایران بر آلمان در حالی از سوی روحانی مطرح میشود که بانک جهانی اخیرا اعلام کرد، انتظار میرود که نرخ رشد اقتصادی ایران در سال جاری به صفر برسد.
رژیم ایران برای خروج از بنبست اقتصادی وانزوای منطقهای و بینالمللی باید ابتدا مشکلات داخلی و خارجی خود را حل کند اما رژیم تهران همواره برای مشروعیت دادن به بقای خود و کنترل اوضاع در داخل به بحرانسازی در خارج متوسل شده و آن را به عنوان ابزاری برای تسلط بر مردم به کار گرفته است، اما در شرایط کنونی و به دلیل انباشت بحرانها در داخل، به نظر می رسد که این کشور در برابر انفجار آسیبپذیرتری قرار طرفته است.
زنگ خطری که برای رژیم جمهوری اسلامی به صدا درآمده نه تنها از زبان کارشناسان و تحلیلگران شنیده میشود بلکه از برخی مسئولان سابق که در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی پست و مقام داشتهاند نیز شنیده شده است.
مصطفی تاجزاده معاون پیشین وزیر کشور ویکی از افراد اصلاحطلبان، در یک مصاحبه تلویزیونی به وضوح بیان کرد: « وخامت اوضاع موجب شده است که شخص رهبر را خطاب قرار دهم. من نگرانم و معتقدم الان جای مجامله و تعارف نیست. همه باید خیلی صریح با رهبر حرف بزنند. وقت آنست که به رهبر بگوییم شما میتوانید و باید اصلاحات انجام دهید تا ایران به سرنوشت کشورهای منطقه دچار نشود!»
این موضع و هشدار تاجزاده که بسیار نزدیک به رهبران اصلاحطلب است و به خاطر دفاع از رهبران «جنبش سبز» و مواضعاش علیه جناح تندرو رژیم جمهوری اسلامی به زندان افتاد، در شرایطی مطرح میشود که تصمیمگیرندگان رژیم به ویژه علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی با طرد اصلاحطلبان از درون نهادهای دولت به ویژه نهادهای قانونگذاری، مراحل پس از حسن روحانی که عملاً دوره ریاست جمهوریاش به پایان رسیده را ترسیم کرده است.
در حالی که مجلس شورای اسلامی بطور کامل در کنترل محافظهکاران و تندروهای رژیم که اغلب در سپاه پاسداران بودهاند مانند قالیباف درآمده، بعید نیست که رهبر جمهوری اسلامی یکی از چهرههای تندرو را برای پست ریاست جمهوری آماده کرده باشد تا آن را به مردم تحمیل کند. به ویژه که نقشه راه مورد نظر علی خامنهای برای آینده کشور پس از دوره ریاست جمهوری روحانی با اهداف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که خواستار کنترل این کشور در دوره انتقالی پس از مرگ خامنهای است، همسویی دارد.
رهبر جمهوری اسلامی در عمل شکل و ویژگیهای ریاست جمهوری بعد از سال ۲۰۲۱ را مشخص کرده است. خامنهای با ابراز تمایل به تشکیل دولتی «جوان و انقلابی» نوع حکومت آینده را نیز تعیین کرد. او خواستار یکدست کردن حکومت جمهوری اسلامی است تا به اعتقادش از میزان تناقضات میان افراد جامعه و رژیم که با چالشهای دشواری روبروست، کاسته شود و در نهایت رژیم مجبور به سرکوب خشونتآمیز هرگونه خیزش احتمالی مردم که به گفته برخی مقامات رژیم وحدت کشور را تهدید میکند، نشود.
رژیم جمهوری اسلامی پس از اینکه دریافت قادر به حل مشکلات و خروج از بحرانهای سیاسی و اقتصادی نیست، اینک آماده شدن جهت نبرد نهایی برای بقای خود را آغاز کرده است.
آمادگی رژیم برای این نبرد بین مرگ و زندگی زمانی جدیتر خواهد شد که نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به شکلی رقم بخورد که باب دل مقامات تهران نباشد یا اینکه برخلاف شرطبندی سیاسی آنها از آب دربیاید.
مقامات رژیم تهران از واکنش احتمالی مردم و وقوع یک انفجار اقتصادی قبل از انفجار سیاسی به شدت نگرانند. اما نگرانی عمده و مهم آنها و تهدیدی که رژیم تهران در داخل با آن مواجه است جنبشی است که نسل جوان ایرانیان که نه تنها از شعارهای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی بیزارند بلکه حتی از گفتمان اصلاحطلبی نیز فراتر رفته و اصرار بر تغییر رژیم دارند، به میدان بیاید. جمعیت جوان ایران پس از ۴۰ سال تجربه به این نتیجه رسیده است که: هرچه از زهدان این رژیم خارج شود، اصلاحشدنی نیست و آن را قبول ندارند.
*منبع: شرقالاوسط
*نویسنده: مصطفی فحص
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن
پاسخ کامل در نظر آچمزی
https://kayhan.london/fa/?p=215736
واقعیت در مشهد عبارت است از درآمد متوسط ماهانه کارگر و کارمند حدود ۱۰۰ دلار قیمت متوسط مسکن حدود متری ۵۰۰ دلار و۸۰ متر مسکن متوسط معادل ۳۳ سال عمر کاری یک حقوق بگیر .اجاره متوسط همان خانه ۵۰ دلار است و بیش از ۳۰ درصد کارگران و کارمندان اجاره نشینند بنابراین هزینه تغذیه روزانه یک خانوار ۴ نفره کمتر از یک و نیم دلار است یا به عبارتی هر نفر کمتر از نیم دلار در روز .فقط من در عجبم چطور این کارگرها و کارمندها چطور ساکتند .ملتی به بی غیرتی ما ایرانی ها در جهان نیست .
واقعیت ماجرا اینه…
https://news.gooya.com/2020/10/post-44238.php