آزاده کریمی – مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایران، بحرانهای ریز و درشتی برای مردم به وجود آورده بطوری که آنان از صبح تا شام باید برای دست یافتن به سادهترین و ابتداییترین نیازمندیها تلاش کنند؛ تازه، شاید به دست بیاورند یا نه. زندگی برای مردم ایران یک امر عادی نیست. حجم بالای وقایع تلخ و پُر شمار، ناکامیها و شکستهای کوچک و بزرگ، توصیف زیبایی و لذت از زندگی برای ایرانیان را به یک شوخی تلخ تبدیل کرده است.
در این بین، علی ابراهیمزاده مهاجر ساکن آمریکا چندی پیش از هشتگ #زندگی_نرمال در توئیتر فارسی استفاده کرد تا زندگی عادی خود را بدون سانسور به عنوان یک کارگر ماهر ساختمان و به گفتهی خودش، نصاب، در ایالات متحده آمریکا توضیح بدهد با تصاویری از مهمانی، قایقسواری و نوشیدن مشروب با دوستانش. این تصاویر ساده که زندگی عادی یک شهروند در هر جای دنیا میتواند باشد، بازتاب گستردهای یافت و حتی برخی کاربران توئیتر را به خشم آورد که چنین زندگی عادیای برای ایرانیان به یک آرزو تبدیل شده است!
هشتگ زندگی نرمال به بیان آزادانه از زندگی انسان آزاد و برخوردار از حقوق ابتدایی انسانی و شهروندی میپردازد. جالب اینکه اطلاعرسانی از این زندگی و مقایسه آن با سطح زندگی مردم در ایران، حامیان جمهوری اسلامی را به انتقاد واداشت.
منتقدان این هشتگ که گویی به امید یک زندگی درواقع غیرعادی در باغهای بهشتی، این زندگی را حقیر و ناچیز میشمارند، مضامین #زندگی_نرمال را تعریفی سطحی و محدود به لذایذ گذرای زندگی میدانند و میگویند این زندگی عمقی ندارد و به نوشیدن مشروب و رقص و پایکوبی خاتمه مییابد!
اما کسانی که هشتگ زندگی نرمال را در توئیتر منتشر میکنند، میگویند حرف آنان از جمله در مورد فقدان آزادیهای طبیعی و بدیهی است که از مردم ایران گرفته شده و آنان از ابتداییترین حقوق نیز برخوردار نیستند و همهجانبه از مناظر مختلف، زندگی را در زیر سایهی سنگین و سیاه حکومت جمهوری اسلامی میبازند.
همزمان با گفتگوی کیهان لندن با علی ابراهیمزاده مبتکر #زندگی_نرمان، زنان در توئیتر فارسی میپرسیدند وقتی هدف اسیدپاشی قرار میگیرند، درستترین روش برای جلوگیری از صدمات بیشتر چیست؟ این پرسشها پس از این بود که حجت الاسلام یوسف طباطبایینژاد به نیروی انتظامی اصفهان دستور «ناامن» کردن خیابانها برای زنان «بدحجاب» را داده بود!
-به نظر شما چرا تصویری از یک زندگی نرمال و حقوق عادی ماهیانه در خارج ایران در توئیتر فارسی به یک موج گسترده تبدیل میشود؟ چرا واکنش منفی از سوی برخی به ویژه نیروهای معروف به «ارزشی» و حامیان رژیم ایران در خارج کشور را در پی داشته؟
-بگذارید از اینجا شروع کنم که از سال ۸۸ به صورت جدی وارد وب شدم و با دوستانم وبلاگنویسی و تولید میکردم و در کنارش از زندگی روزمرهام هم مینوشتم. این یک سنت است که ما هربار دور هم بودیم و میز غذا یا میز مزه میچیدیم برای دوستان آرزوی سلامتی میکردیم و عکسش را به اشتراک میگذاشتم. چیز عجیبی نبود. بعد از آمدن به توئیتر هم همین کار را میکردیم. آخرینبار که چنین پستی گذاشتم بعد از اعدام نوید افکاری بود. تصویری از میز دورهمیمان را به اشتراک گذاشتم و نوشتم به سلامتی کسانیکه هنوز زندهاند.
🥃🥃 سلامتی اونایی که هنوز زندهند pic.twitter.com/Y6TCDD5Xyz
— Ali Ebrahimzadeh (@AliEbrahimzade_) September 14, 2020
اول از همه یک واکنش عجیب از داخل ایران داشتم. یکی از دوستان فالوئر بالا این توئیت را کوت کرد و نوشت این میز حداقل ۲ میلیون تومان میارزد. عجیبتر اینکه ۳۰۰-۴۰۰ نفر از داخل ایران این میز را قیمتگذاری کرده بودند! قیمت ۵ یا شش میلیون تومان گذاشته بودند. به اینهم اکتفا نکرده و وسایل آشپزخانه، دستگاه قهوه و ظرف و ظروف را هم قیمت گذاشتند!
#رشتو حق شما این نیست!
۱)خیلی از دوستان پای توییت های قبلی ازمن سوال پرسیدن که چقدر از مبلغ کل پروژه به من میرسه که من تا امروز جواب نداده بودم. ولی این بار بهتون میگم. چون میخوام بدونید که درآمد شما به نسبت زحمتی که تو ایران میکشید اصلا عادلانه نیست. pic.twitter.com/gukNVpyaht— Ali Ebrahimzadeh (@AliEbrahimzade_) September 19, 2020
خیلی متعجب شدم و تأسف خوردم اما بدون اینکه هیچ واکنشی به این توئیت نشان دهم. فکر کردم وضعیت ایران چقدر عجیب و اسفبار پیش میرود. میزی که چند پَر کالباس، کاهو، خیار و پنیر رویش باشد حداقل دو میلیون تومان قیمت دارد. بعد از اینکه مهاجرت کردم متوجه شدم کسانی که در ایران زندگی میکنند، هیچ تصور درستی از یک زندگی ساده و رفاه حداقلی ندارند و در آرزوی چیزهایی هستند که حداقل در ۷۰-۸۰ درصد کشورهای دنیا حتی کشورهای همسایه، به آنها آرزو نمیگویند. یک امر عادیست و هر کس با حداقل حقوق میتواند این شرایط حداقلی برای خوردن و آشامیدنش فراهم باشد. بعد از آن یک توئیت جنجالی درباره درآمدم زدم که شمار بالایی فیو و بازدید داشت و تبدیل شد به بحث روز توئیتر فارسی…
دو روز کار
NSRP:$10072.41#AlecCustomCloset pic.twitter.com/zSSmsIixM8— Ali Ebrahimzadeh (@AliEbrahimzade_) October 17, 2020
-ولی در هیچکدام این توئیتها از هشتگ زندگی نرمال استفاده نکردید.
-نه؛ من یک کارگر ماهر ساختمانی هستم که درآمد سه روزم معادل حقوق دو سال یک کارگر در داخل ایران است! البته به شرطی که آن کارگر سر موقع حقوقش را دریافت کند و تورم افسارگسیخته روی درآمد حداقلیاش اثر نگذاشته باشد. در توئیتم توضیح دادم که شرکت ندارم و در کار فروش نیستم و به زبان ساده یک نصاب هستم. اگر بخواهم به خودم ارتقاء دهم، یک کارگر ماهر هستم. البته باتوجه به تلاش بالایی که کردم، یک مقدار درآمدم بالاست. ولی پایینترین درآمد یک کارگر ساده در اروپا، آمریکا و کانادا بیشتر از درآمد یک کارگر ایرانی است.
من باتوجه به شغل و درجهای که دارم، نه تحصیلات خارقالعاده و نه سرمایهای برای شروع کارم داشتم. برای دوستان داخل ایران توضیح دادم که هیچ تصور درستی از حداقلهای یک زندگی ندارید. چون اطلاعات مالی هرکس بخشی از زندگی خصوصیاش است و لزومی ندارد با کسی به اشتراک بگذارد.
اما من این کار را میکنم تا به مخاطبان درک و تصور درست از یک زندگی حداقلی بدهم. تاکید هم کردم که قصد «شوآف» و نمایش و برانگیختن رشک و حسرت آنها را ندارم. صرفا میخواهم سطح توقع آنان را که فشار حکومت اجازه نمیدهد بالا باشد، بالا ببرم و واقعیتها را ببینند.
#زندگی_نرمال نرمال یعنی سر راه برگشت به خونه یه باکس آبجو از سوپری محل بخری بیای بشینی تو بالکن خونهت بزنی بر بدن. به همین سادگی به شرط این که ایدئولوژی بچه شیعه تو نیازهای اولیه زندگیت یعنی خوردن و آشامیدن دخیل نباشه. pic.twitter.com/QwXVUSLfqa
— Ali Ebrahimzadeh (@AliEbrahimzade_) September 24, 2020
-ولی هشتگ زندگی نرمال در توئیتر فارسی تنها در زمینه مشکلات اقتصادی باقی نماند و فراتر رفت و واکنشهای منفی سیاسی هم برانگیخت.
-بله، واکنشهای منفی مربوط به کسانی بود که کارشان توجیه سیاستهای جمهوری اسلامی است و به اصطلاح خودمان صادراتی و ارزشی هستند. آنان حساب و کتاب کردند که چقدر هزینه زندگی و مالیات من است. اما من بحث اقتصادی را رها کردم و موضوع اجتماعی را در نظر گرفتم. جنبههای زندگی نرمال محدود به اقتصاد نمیشود که شرط اول آن است. یک انسان جدا از تأمین خوراک و پوشاک و مسکن برای زندگی نرمال باید امکانات تفریح، امنیت روحی و روانی هم داشته باشد. ولی همچنان آنها درگیر بحث اقتصادی بودند و وبسایت مشرقنیوز به عنوان مثال برای نشان دادن یک زندگی نرمال در کالیفرنیا تصویر زندگی بیخانمانها را منتشر کرده بود! در حالی که آن زندگی در اینجا اتفاقا نرمال نیست و غیرعادیست!
مشکل بیخانمانها چیز دیگریست؛ آنها معمولا اعتیاد و مشکلات روحی و روانی دارند و بیشترشان اصالتا آمریکایی هستند اما من مهاجری هستم که توانستهام در طول سه چهار ساله حداقلهای زندگی را به دست بیاورم. قطعا بیخانمانها هم از حقوق مساوی با من برخوردارند ولی این راهیست که یا خودشان انتخاب کردند و یا به دلیل شرایط زندگیشان در آن قرار گرفتهاند. ولی دولت از آنها نیز حمایت میکند و اگر این حمایتها از مردم ایران هم میشد بدون تردید زندگیشان از سطح بالاتری برخوردار میشد.
تو دورهای که بیشتر رسانه های حکومتی تمام قدر بر علیه شما و درخواست معقول شما برای داشتن یک #زندگی_نرمال صف آرایی کرده بودند هیچ کدام از رسانه های فارسی زبان خارج از کشور شما رو همراهی نکردند! pic.twitter.com/Qskp9UW5bs
— Ali Ebrahimzadeh (@AliEbrahimzade_) October 11, 2020
-بخشی از انتقادها به هشتگ زندگی نرمال از زاویه اقتصادی این است که به فخرفروشی تعبیر شده و ادعا میشود که زندگی در خارج از ایران را صفر یا صد میبیند. نظر شما چیست؟
-همواره تلاش کردم تا حداقلهای یک زندگی نرمال با این هشتگ منتشر شود و بخشهایی که شاید به نظر فخرفروشانه برسد اساسا منتشر نمیشود. تلاش من این است که به سرعت از وجوه اقتصادی نیز بگذریم و به سمت مسائل فرهنگی، مذهبی و اجتماعی پیش برویم.
جالب این است که دوستی از آلمان سبد خریدش را در توئیتر منتشر کرد و نوشت با سه ساعت کار توانسته یک سبد پُر برای خانه خرید کند. این توئیت نیز بسیار مورد توجه قرار گرفت و خیلی لایک شد. یعنی برخلاف خواست من که دوست داشتم به جنبههای اجتماعی این جریان کمک کنم، درخواست و تمایل مردم برای دانستن وضعیت اقتصادی در خارج ایران خیلی زیاد است.
یعنی درک مردم از این هشتگ بسیار بالاتر از چنین برداشتهایی است که به عنوان انتقاد مطرح میشود. البته ما خودمان بسیار مراعات میکنیم. مردم داخل ایران برای کسب آگاهی و اطلاعات در این زمینه بسیار تشنهتر از اینها هستند و احساس میکنم جلوتر از خیلیها که ادعاهایی دارند پیش میروند.
اصلا هم قضیه «شوآف» و نمایش نیست و در هیچکدام از توئیتها سندیتی ندارد. حتی فراخوان دادیم که دوستان ساکن کشورهایی غیر از آمریکا و اروپا، امارات، اسرائیل و هر جا از دنیا که جمهوری اسلامی نتوانسته ایدئولوژی خود را صادر کند، زندگی نرمال خود را توضیح دهند. خوشبختانه بازخورد خوبی هم داشت و در این مورد بسیار نوشته شد.
#زندگی_نرمال یعنی تمام استخرهای عمومی و خصوصی مختلط باشن همه با هر سطح درآمد بتونن با خانواده یا پارتنرشون از زندگی لذت ببرن. این قدر مرد و زن نیمه عریان ببینن که برای بزرگ و کوچیک عادی بشه. شما مراکز تفریحی رو باز کن ببین دیگه که میره هیئت برای تفکر متعفن شیعه عر بزنه. pic.twitter.com/OyM19qsEk5
— Ali Ebrahimzadeh (@AliEbrahimzade_) September 20, 2020
-آیا این انتقاد به هشتگ زندگی نرمال را میپذیرید که زندگی در خارج از ایران را صفر یا صد در نظر میگیرد؟
-من به عنوان یک کارگر، کارم را در آمریکا در سطوح بسیار پایین شروع کردم و ذره ذره پیش رفتم. مشکلات در خارج از ایران وجود دارد ولی قابل قیاس با مشکلاتی نیست که مردم در داخل ایران دارند. مثل یک لطیفه است، اینقدر که سطح مشکلات با هم متفاوت است. وقتی یک نفر در ایران در مورد مشکلاتش صحبت میکند، یعنی همزمان در چند جبهه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی با مشکلات میجنگد! ولی مثلا مشکل من در خارج از کشور میتواند تنها هزینهی بیمه باشد. این اصلا قابل قیاس نیست. شاید اصلا خجالت بکشم که بگویم اینماه مثلا اینقدر هزینه بیمه ماشین دادم. میخواهم بگویم تا این حد سطح مشکلات با هم متفاوت است. چرا باید یک پیام اشتباه از دو سطح کاملا متفاوت از مشکلات را مخابره کنم؟ من بجای این مقایسه اشتباه، آدرس میدهم که سرچشمهی مشکلات مردم ایران در کجاست.
در یک #زندگی_نرمال میشه صبر کرد و لباس ۱۰ یورویی رو با تخفیف یک یورو خرید. در ایران اگه امروز نخری فردا ۱۰ برابر باید پول بدی pic.twitter.com/Gz8srPv64b
— mahdi© (@xo0ps) October 14, 2020
یک توئیت از سفر تفریحی با یک قایق کوچک وسط دریا هم زدم و با واکنش بسیار خوب داخل ایران مواجه شد. مهم این است که چه محتوایی به مخاطب خود میدهید. مردم متوجه پیام شما میشوند. در حالی که چند مدت پیش ۴ جوان را به دلیل بیحجابی گرفتند و نوشتند قایقسواران «لاکچری» در شمال دستگیر شدند. ولی این یک زندگی نرمال است که شما با دوستان خود آخر هفتهها را با هر سطح درآمدی به دریای شمال و جنوب بروید و قایقسواری کنید! ولی موانع و سد راه شما چیست؟ ایدئولوژی و تفکر حاکم بر ایران! قایقسواری لوکس نیست! حکومت میخواهد به شما تلقین کند که اینها زندگی لوکس است، در حالی که اصلا اینطور نیست و یک موضوع عادیست!
این زندگی لاکچری نیست این حق طبیعی همه آدمهای معمولی از هر قشر جامعهست pic.twitter.com/7ZazOYWA79
— Ali Ebrahimzadeh (@AliEbrahimzade_) September 20, 2020
-هشتگ زندگی نرمال از کجا شکل گرفت؟
-عکسی از خودم و پارتنرم را در استخر منتشر کردم که البته خیلی در توئیتر مرسوم نیست. اینجا بود که از هشتگ زندگی نرمال استفاده کردم و نوشتم زندگی نرمال این است که تمام استخرهای خصوصی و عمومی داخل ایران مختلط باشد و مردم زن و مرد در کنار هم با هر سطح درآمدی شنا کنند از زندگیشان لذت ببرند. شما مراکز تفریحی را باز کن، ببین دیگر چه کسی میرود برای عزاداری تاسوعا و عاشورا برای تفکر شیعه سینه بزند.
#زندگی_نرمال یعنی تمام استخرهای عمومی و خصوصی مختلط باشن همه با هر سطح درآمد بتونن با خانواده یا پارتنرشون از زندگی لذت ببرن. این قدر مرد و زن نیمه عریان ببینن که برای بزرگ و کوچیک عادی بشه. شما مراکز تفریحی رو باز کن ببین دیگه که میره هیئت برای تفکر متعفن شیعه عر بزنه. pic.twitter.com/OyM19qsEk5
— Ali Ebrahimzadeh (@AliEbrahimzade_) September 20, 2020
-نویسندهای در خارج از ایران که به تازگی پناهندگی دریافت کرده، در توئیتر عبارت «کلابنشین» را با بار منفی به کار برده به این مفهوم که کلابنشینان از تحولات جامعه دور هستند. فکر میکنید چرا اساسا زندگی عادی، از جمله کلابنشینی، با شاخصههای تبلیغ شده در جمهوری اسلامی، حتی از سوی کسانی که این رژیم و ایدئولوژی آن را قبول ندارند، پذیرفتنی نیست؟!
-دقیقا هدفگیری ما هم همین است. بعد از توئیتهای ما، عدهای نوشتند اینها منظورشان از زندگی نرمال مشروب خوردن و استخر مختلط است! نوشتم: دقیقا ما دنبال همین هستیم. دقیقا ما دنبال مخالفت با این طرز فکر حاکم هستیم؛ همین ایدئولوژیای که به جامعهی ما تحمیل شده. تمام اینها نمادهای یک زندگی سالم و یک جامعه سالم است که از یک حکومت نرمال میآید.
حالا دوباره فحش می دهند که چرا با کلمه "کلاب نشین" به ما فحش دادی. "کلاب نشین" فحش نیست, یک مفهوم است به این معنی که چقدر از تحولات و واقعیت های جامعه به دورند, ناظر بر توهم "آقا بالاسری"ست.
— Behrouz Boochani (@BehrouzBoochani) October 2, 2020
ابتداییترین حقوق انسان، حق خوردن و آشامیدن است. من به حق انسانی خودم میتوانم تصمیم بگیرم چه چیزی را بنوشم یا ننوشم. نه اینکه حکومت برای من تعیین کند که چه نوشیدنی یا خوراکی حلال یا حرام است! به انسانهای باورمند به این مسائل احترام میگذارم ولی اجازه نمیدهم آزادی و اختیار مرا تخطئه کنند. این حق من است. چرا مردم ایران باید هر سال یکماه به بهانه روزه گرفتن از حق خوردن و آشامیدن در فضای عمومی محروم شوند؟! تنها چیزی که جلوی آزادی و اختیار مردم را گرفته، ایدئولوژی است.
ما ایرانیا هم #زندگی_نرمال داریم. گرونی، تورم، بدبختی، بیچارگی، آلودگی، نداشتن امنیت، نبودن رفاه، نداشتن آسایش، انواع آلایندهها، احتکار، نایاب بودن کالا، انواع ساده روش مردن، دزدی، فقر، فلاکت، استرس، ترس، مشکلات اجتماعی-سیاسی-فرهنگی؛ همه و همه نرمالهای زندگی ماست.
— Majid Khanmohammadi (@Mkhanmohammadii) October 15, 2020
ما داریم ریشهی این مشکلات را نشان میدهیم. زندگی نرمال از طرز فکر درست میآید. هشتگ زندگی نرمال جنبههای بسیار گسترده و متعددی دارد؛ بحث سیاسی، عقیدنی، آزادی بیان، آزادی زنان، مذهبی، اجتماعی. ما خیلی کار داریم برای جا انداختن این زندگی نرمال. چون خیلیها دوست دارند که براندازی کنند و حکومت را بردارند ولی تصوری از زندگی بعد از جمهوری اسلامی ندارند. یعنی پیامی نرسیده که مردم داخل ایران چه میخواهند. توقع چه سبک زندگی را دارند و زندگی قرار است بعد از جمهوری اسلامی چه شکلی باشد. آیا صرفا قرار است یک حکومت مذهبی برود و یک حکومت نیمهمذهبی یا مشابه بیاید؟ ما داریم همه این موارد را تصویرسازی میکنیم که زندگی نرمال چه شکلی است و ما از حکومت آینده که قطعا باید یک حکومت نرمال باشد، چه چیزی را توقع داریم که برای مردم ایران فراهم کند. تمام هدف ما مبارزه با این گفتمانها و طرز فکرهای ایدئولوژیک و ضدآزادی و اختیار است. ما افتخار میکنیم به کلابنشینیمان چرا که هیچ ننگی در آن نیست و کاش همه مردم در ایران این امکان را داشته باشند که اگر دوست دارند کلابنشینی هم بکنند!
-شما نوشتید که زندگی نرمال یک هشتگ نیست بلکه یک مطالبه است که در قالب جمهوری اسلامی امکانپذیر نیست. آیا این جمله شما را در جایگاه یک برانداز قرار میدهد؟
-قطعا اینطور است. چون تمام آنچه ما میخواهیم در تضاد با ایدئولوژی حاکم است. حکومتی وجود دارد که در حقوق اولیه انسان در خوردن و آشامیدن مردم دخالت میکند. در حقوق دیگرش مثل حق مسکن و تفریح دخالت میکند. در ذره، ذره زندگی ما دخالت میکند. من که مهاجرم و هزاران کیلومتر از آن کشور دور هستم، همچنان حکومت دارد حتی در زندگی من هم دخالت میکند و تاثیر میگذارد! همه ما گروگان این حکومت هستیم. ما دقیقا حقوق و مطالباتی داریم که سر تا پا مخالف موجودیت این حکومت است. به هیچ وجه هم حاضر نیستیم سطح این حقوق و مطالبات را پایین بیاوریم. چون ما دوست داریم شبیه آدمهای دیگر دنیا زندگی کنیم. یعنی حتی متحجرترین و اسلامیترین کشورهای اسلامی دنیا مثل عربستان هم دیگر تا این اندازه محدودیت برای مردم ندارند! ما بدون هرگونه تردیدی بدترین حکومت دنیا را داریم.
-فکر میکنید برای رسیدن به زندگی نرمال همین که بگوییم زندگی نرمال چیست، کفایت میکند؟
-ترویج زندگی نرمال مثل یک شمشیر دو لبه است. ممکن است بعضیها را به مهاجرت و بعضیها را به ایستادن در برابر حکومت مشتاق کند. هدف من اما صرفا آگاهیرسانی است. خیلی از دوستان در مورد زندگی نرمال توئیت میکنند، تولید محتوا میکنند و نظرات متعددی دارند. هدف من اصلا واکنشی نیست، صرفا آگاهیرسانی است. فقط میخواهم جنبهها و نمادهایی را از یک زندگی نرمال، یک زندگی کاملا عادی، در خارج از ایران به کمک دوستان در گوشه و کنار دنیا به مردم داخل ایران منتقل کنم تا به تصور درستی از حقوق و توقعات انسانی و مسلّم خود برسند. سطح انتظاراتشان را بالا ببرند و به یک نظرگاه درست برسند و بدانند دقیقا به دنبال چه چیزی هستند. چون باور دارم روز به روز زندگی داخل ایران دارد سختتر میشود و مردم واقعا تصور درستی از یک زندگی واقعی ندارند. اگر حداقلهای اقتصادی را در طول یکماه به دست بیاورند احساس برنده بودن میکنند! در صورتی که اصلا اینطور نیست! باید توقع ما از حکومت بیش از اینها باشد که البته در قالب این حکومت قابل اجرا نیست.
مردم داخل ایران یک زندگی دوگانه دارند. یک زندگی مخفیانه که از آزادی حداقلیشان در خفا استفاده میکنند، مثلا مهمانی مختلط میگیرند، مشروب مینوشند و یک احساس آزادی و پیروزی و زندگی نرمال کاذب به آنان دست میدهد. من سعی میکنم با تولید محتوا به مردم نشان دهم که این زندگی نرمال نیست. چون حکومت همیشه به مردم پیام اشتباه داده و آنان را تحت بمباران اطلاعات غلط با کمک رسانههایش و حتی به کمک رسانههای خارج از کشور تصور آنان را از زندگی عادی بهم ریخته و منحرف کرده است.
من سعی میکنم از امکانات و آزادی بیانی که در آمریکا برایم تأمین شده، برای آگاهی درباره یک زندگی عادی استفاده کنم و پیام درستی را به دوستان و هموطنان داخل ایران برسانم: حق شماست که مثل شهروندان یک کشور عادی زندگی کنید.
-برخی از کاربران توئیتر در واکنش به نقد هشتگ زندگی نرمال به شرایط سیاسی و اجتماعی ایران میگویند، ایرانیان مهاجر اجازه انتقاد از وضعیت کنونی ایران را ندارند.
-اگر بنا بود کسانیکه خارج ایران زندگی میکنند، اجازه نداشته باشند در مورد داخل ایران نظر بدهند، اول از همه باید به آیتالله خمینی ایراد گرفت که از پاریس برای مردم داخل ایران نه فقط اظهار نظر بلکه تعیین تکلیف کرد و سرنوشت میلیونها ایرانی را رقم زد! پس این حرف بسیار بیمعنی است. مردم داخل ایران امکان زندگی نرمال و هیچگونه فعالیتی را ندارند و به شدت سرکوب میشوند. فعالین خارج کشور وظیفهی خود را انجام میدهند.
-خود شما چه شیوه زندگی را برای آینده مردم ایران متصور هستید؟
-اولین شرط سکولاریسم است. قطعا باید ایدئولوژی مذهبی از حکومت جدا شود و به مساجد برگردد. هر کس دین خودش را برای خودش نگه دارد و مردم هزینههای یک سیستم مذهبی را پرداخت نکنند. آزادی ادیان و اقلیتها وجود داشته باشد. در مورد نوع حکومت نیز اینکه چه شکلی داشته باشد، جمهوری یا مشروطه باشد، اهمیتی ندارد چون مهم برقراری لیبرال دموکراسی است. این مهم است که ما تحت چه شرایط بتوانیم زندگی نرمال برای مردم فراهم کنیم، نوع حکومت را مردم بعدا خودشان در رایگیری تعریف میکنند. ما اکنون داریم فقط میگوییم که زندگی نرمال چه شکلی دارد تا مردم به یک تصور درست از آینده خود و فرزندانشان و توقعاتی که باید از حکومت بعدی داشته باشند، برسند و بتوانند آینده را بسازند.
درکامنت ها اشاره شد به «سید».با این چند جمله،مور سید را در دومرحله کوتاه معروض می دارم.
زمانی که اعراب مسلمان«تنها اسلامیست های آن زمان»به کاروانها و روستاها و قبایل راهزنی می کردند و شیوه ای شده بود برای فرار از فقر و ضمناً ارضای خشونتشان پاسخ داده می شد و پوشش حمایت اللاه و نماینده خدا را به همراه داشت،جمع آوری نیرو که عمده نیازهای محمد بودرا پاسخ می داد.چنانکه ابوبکر البغدادی هم از این روش استفاده کرد.وی در زندان بود.وقتی آزاد شد باتجربه محمد توانست از همه جا نیرو جمع آوری کند حتا اروپای متمدن یا چچن زیر سلطه پوتین.
پس از حمله اسلام به ایران و تجاوز مسلمین به زنان و دختران ما و باردار شدن آنان و فرزند آوری،پدر فرزند نامعلوم بود.
«توضیح کوتاه»هچنانکه فرانسوی ها یکدیگر را موسیو و ایرانی ها آقا یا خانم و دیگران با نام های دیگر خطاب می کنند،اعراب هم یکدیگر را سید می نامند«در تلویزیون ها و رادیو های عربی ،سیدی و ساداتی گفته می شود» ترجمه همان آقا و خانوم ویا بانو در فارسی است. لذا درمورد فرزندان ازپدر عرب متجاوز،آنان را می گفتند فرزند یا بچه آن سید است.در ضمن اشاره به تجاوز بود که بر آن زن بدبخت آمده بود.لذاسید هیچ نشانه ژن خوب و برتر نیست بلکه تحقیر یک ملت است،مثل تخم حرام و یا ولد الزنا.اما صفویه و کمی هم پیش از آن،برای توجیه تجاوز مسلمین آنرا ساخته و پرداخته کردند وبه آن اعتبار دادند.
برای اطلاعات بیشتر در این موارد و خصوصاً حمله علی بوسیله سردارانش به ایران و جنایات آنان اگر دسترسی به کتاب های تاریخی ندارید،به مجموعه سخنرانی های آقای سلیمانی امیری در یوتوب،تلگام ویا تویتر وی مراجه فرمائید که با فصاحت وبیان زیبا عرضه می دارد.وی حقوقدان و مورخ تاریخ اسلام و اعراب است.
«به بهرام پارسی»
از این زیباتر نمی شد.
آفرین
چرا جمهوری ایرانی؟ چرا نظام شاهنشاهی مشروطه نه؟ شما که میدونید نظام جمهوری نظامی ناکارامد است دیدید که تو این چند ماه نظام جمهوری در بسیاری از نقاط دنیا امتحانش را پس داد و باعث مشکلاتی در بسیاری از کشور هاشد و نارضایتی مردم را به همراه داشت که کشور ما نیز دسته کمی از این کشور ها نداشت نظام برآمده از لاوی ها و مافی ها
جناب ابراهیم زاده گر چه میگوید که تحصیلات خاصی ندارد و فقط یک کارگر متخصص ساختمانی است، ولی با این دید و درکی که از جامعه ایران دارد جلوتر و فرهیخته تر از تقریبا هر پروفسور اسلامی دانشگاه های ایران است. فقط نگاه کنید به پروفسور ها و متخصصین ایرانی در تلویزیون های خارج از کشور که تقریبا همه در خدمت نظام شیعی هستند و مقایسه کنید با حرکتی که آقای ابراهیم زاده شروع کردهاند.
«زندگی نرمال» یعنی «زندگی انسانی»
یکی از احزاب اپوزیسیون این ایده را به بهترین وجه در گویاترین شعار خلاصه کرده: «زندگی انسانی، جمهوری ایرانی»
«زندگی انسانی، جمهوری ایرانی»: شعاری جامع و مانع
زندگی: چرا که رژیم سیه اندیش آن را هدف قرار داده است
انسانی: زیرا دشمنی نظام با انسان و انسانیت است
جمهوری: چرا که چرخش قدرت پادزهر تمرکز آن و استبداد است
ایرانی: برای آن که فرهنگ انسان مدار ایرانی پشتوانه ی کارمان باشد
حزب ایران آباد
#زندگی_انسانی_جمهوری_ایرانی
درود بر بهرام پارسی. واقعیت رو گفتی.
توماس جفرسون عالی بود
بنظرم بسیاری از مردم ایران با ظواهر و امکانات و رفاه و جنبه های مادی و اقتصادی یک زندگی نرمال در کشورهای پیشرفته و یا برخی کشورهای منطقه آشنایی دارند.
آنچه غریب است و مهجور وبیگانه وغیر قابل تصور؛ حقوق بشر و کرامت انسانی و عدالت وفرصتهای برابر و آزادی وانسان محوری و فردگرایی و حق مداری شهروندان و محوریت مالکیت خصوصی و مسئولیت اجتماعی و وظیفه مداری حکومت و حق انتقاد و بلکه شکایت از حکومتگران و دیگر ابعاد سیاسی-اجتماعی زندگی مدنی در کشورهای پیشرفته است.
در خلافت شیعه، انسانها،بعنوان رعایای گناهکار زاده می شوند تا وظیفه الهی خود را در خدمت به حکومتگران و نخبگان ایفا کرده و بزور وارد بهشت شوند، یعنی انسانی مسخ شده که از گهواره تا گور و از بیت الجماع تا بیت الخلا،با یوغ اسارت فرهنگی -ایدئولوژیک ، ففقط مجری دستورات الله و نایبان اش است.
از سویی دیگر، بعنوان یک مثال ، موضوع شنیع وچندش آور سیادت است. یک سید بدلیل داشتن ژن مقدس، از همان بدو تولد از حقوق مادی و معنوی ویژه برخوردار است.
به هر روی، جهالت یک انسان معمولی ایرانی که از بدو تولد اسیر بدنیا می آید،نسبت به اینگونه حقوق اولیه ، شاید قابل فهم باشد، اما جهالت و یا به کوچه علی چپ زدن نخبگان و الیت و اینتلیجنسیای پر مدعای برون مرزی،حتی سوپر لیبرالها و سوپر سکولارها ، همان قدر عجیب است که مضحک.
موضوع حقوق بشر و کرامت انسانی وآزادی در گفتمان آنان غایب است، واکثرا سرگرم شامورتی بازیهای سخیف سیاسی و انداختن نخود سیاه در انواع و اقسام ناکجا آبادهای جعلی Dystopia و گذاشتن هندوانه زیر بغل شیعیان اثنی عشری و من آنم که رستم بود پهلوان و شکوهمند سازی ژن و خون و خاک و مردگان هستند.
اولین گام برای آزادی، رستن از زنجیر و قیود هویتهای جمع گرایانه و گله وار است.
باید فعالان مدنی این موضوع ساده را بین ایرانیان جا بیاندازند که: همه انسانها آزاد بدنیا می آیند و از حقوق مطلق، ابدی، جهانشمول، خدشه ناپذیر و نامشروط بشر برخودارند.
خیلی عجیب نیست تفاوت زندگی نرمال داخل و خارج از ایران .در ایران به خاطر اسلام ، مردم مشتی لاشه و جنازه هستند و تا زمانی که یوغ بردگی اسلام ، علی و محمد قاتل و متجاوز ، بردگی آخوندها و سپاهی ها رو به گردنشون نیاندازند، آدم حساب نمی شوند .
این همان اسلام عزیزی بود که به خاطر آن ، از خمینی حمایت کردند .تنها مشکل مردم ایران آن زمان خانواده های عقب مانده شان بودند که برای گردن بریده ی حسین و رضا مشروب خور در مشهد، عرعرشون به آسمان می رفت .آخر این بی غیرت های دزد و متجاوز اگر شفا می دادند که خودشان مثل مشتی دزد ِ بی غیرت ، سقط نمی شدند.
محمدرضاشاه عزیز ما خوب می دانست داستان چیست .رضاشاه هم خوب می دانست .اکثر بزرگان مشروطه و روشنفکران راستین ایران نیز خوب می دانستند .من که شخصا اعتقاد دارم هیچ کدام آنها مسلمان نبودند بلکه خداباورانی بودند که خدا را از طریق شعر های حافظ و فردوسی می شناختند .اما چه کار می شد کرد وقتی ملتی در منجلاب اسلام و شیعه گری غرق است و با رمضان و محرم و وحشی گری های اسلامی خودش را شکنجه می دهد؟
وقتی این جماعت خودشان را شکنجه می دادند ، دلشان نمی آمد کشور ما سروسامان بگیرد و ملت ایران زندگی آدم وارد داشته باشد .برای همین عقده هایشان رفتند تروریست مسلمان و چریک های آدم کش شدند تا پوست ایرانی ها را بکنند و به بازی سادومازوخیسم اسلامی ادامه بدهند.
خوشبختانه این ۴۲ سال نشان داد علی و محمد و باقی فرزندان عیاش و مفت خورِ علی چه موجوداتی بودند .امام حسن همین ساشا سبحانی بوده است ، حسین یکی بوده مثل قاسم کتلت و حضرت زهرا یکی بوده مثل نعیما اشراقی و زینب هم یکی بوده شبیه همین فاطی کوماندو های سادیست و شکنجه گر .علی و محمد هم همین خمینی و خامنه ای هستند .ایران امروز هم مثل جامعه ی مدینه النبی توسط وحوش و تروریست های مسلمان فتح شده است .