روشنک آسترکی – در سالهای گذشته «فقر» در ایران به طرز گستردهای افزایش یافته و طی دو سال گذشته اختلاف عمیق طبقات اجتماعی و تشکیل دو قطبی «دارا و ندار» بسیار برجستهتر شده؛ همزمان پدیدهی ناهنجار خودکشی کودکان و نوجوانان به دلیل فقر و تنگدستی رو به افزایش است.
طی دهههای اخیر، دولتها در ایران نه تنها برنامه مشخص و کارآمدی برای فقرزدایی نداشته و ندارند بلکه با اقداماتی عجیب و قابل تأمل فشار بر دوش اقشار ضعیف و آسیبپذیر را بیشتر میکنند.
در این میان، شیوع کُرونا وضعیت خانوارهای کمدرآمد و ضعیف را بیش از پیش مشکل کرده و ضعف مقامات جمهوری اسلامی در سنجش این بحران و تصمیمات بیپایه، بطور مستقیم تندرستی و زندگی طبقات تنگدست و ضعیف را نشانه گرفته است.
در چنین شرایطی فقر سبب ایجاد مشکلاتی چون کوچک شدن سفره خانوارها و عدم توانایی آنها در تأمین هزینههای لازم و معمول زندگی شده است.
کاهش توان مالی خانوارها اگر تا چند سال پیش تنها شامل هزینههای نه چندان حیاتی مانند سفر و تفریح میشد اما اکنون این ناتوانی به تأمین حداقل خوراک رسیده است.
آثار این شرایط در جامعه نمایان شده و مقامات انتظامی درباره افزایش آمار دزدیهای خُرد توسط افرادی بدون داشتن سوء سابقه هشدار میدهند.
فریبا حقیقی روانشناس و مددکار اجتماعی در ایران درباره روند گسترش فقر در ایران به کیهان لندن میگوید: «فقر یکی از مشکلات اساسی و مادر مشکلات به حساب میآید که اگر برای رفع و یا کاهش آن اقدامی صورت نگیرد هر روز با فاجعههای خطرناکتری روبرو خواهیم شد. دستان فقر هر روز محکمتر از دیروز گریبان مردم را فشار میدهد. مخصوصا در شرایط فعلی با بحران کُرونا این فشار بیشتر لمس میشود. بیش از نیمی از مردم ایران زیر خط فقر هستند و فشارهای مضاعفی را تحمل میکنند. بسیاری از مشاغل خدماتی و آزاد تحت تأثیر پاندمی کرونا قرار گرفته که فقر را در خانوادههای ایرانی بیشتر کرده است.
در این شرایط، طبق هرم نیازمندیها که آبراهام مازلو Abraham Maslow روانشناس آمریکایی ترسیم کرده و خورد و خوراک و خواب و سلامت و… پایهی آن را تشکیل میدهد، انسان زمانی میتواند به خودشکوفایی فردی برسد و در نتیجهی این خودشکوفایی بستری برای توسعهی اقتصادی، فرهنگی اجتماعی فراهم شود که نیازهای اولیه یعنی نیازهای ضروری یا پایه برطرف شود. متاسفانه در کشور ما، بیش از نیمی از جمعیت برای رفع نیازهای اولیه خود مثل خوراک، پوشاک، مسکن، نیارهای جنسی و… دست به گریبان هستند که فقر مؤلفه اصلی در عدم رفع این نیازها محسوب میشود. طبیعی است در این شرایط ما نه تنها به سمت توسعه و شکوفایی فردی و اجتماعی شهروندان نمیرویم بلکه روندی معکوس در جامعه رخ میدهد و شاهد زوال میشویم.»
به گفته این مددکار اجتماعی «افسردگی، مشکلات روان، اعتیاد، خودکشی، انواع خشونت، تجاوز، سرقت، گدایی، روسپیگری، افزایش کودکان کار و خیابان و… تنها گوشهای از تبعات فقر به حساب میآیند که این روزها در ایران در حال افزایش هستند.»
در این میان یکی از هولناکترین و نگرانکنندهترین عوارض فقر در جامعهی امروز ایران در افزایش آمار خودکشی کودکان و نوجوانان بروز پیدا کرده است. نوجوانانی که با شیوع کُرونا مجبورند بطور آنلاین در کلاسهای درس شرکت کنند اما ابزار لازم یعنی تلفن هوشمند، تبلت و لپتاپ ندارند. معلق ماندن برخی دانشآموز از تحصیل به دلیل نداشتن این ابزار برای شرکت در کلاس و در شرایطی که غالب آنها درس خواندن را تنها راه نجات از فقر و فلاکت خود میدانند، چنان آینده سیاهی در برابر آنها تصویر میکند که مرگ را بر زندگی ترجیح میدهند.
https://kayhan.london/1399/07/26/%d9%be%d8%af%db%8c%d8%af%d9%87-%d8%ae%d9%88%d8%af%da%a9%d8%b4%db%8c-%da%a9%d9%88%d8%af%da%a9%d8%a7%d9%86-%d9%88-%d9%86%d9%88%d8%ac%d9%88%d8%a7%d9%86%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7
در هفتههای گذشته دستکم شش دانشآموز به دلیل ناتوانی خانواده در تهیه گوشی هوشمند، تبلت یا لپ تاپ برای شرکت در کلاسهای آنلاین خودکشی کرده و جان سپردهاند.
این در حالیست که با بروز نخستین خودکشیها به دلیل فقر، نه تنها مقامات جمهوری اسلامی که همچنان سرمایه کشور و پول مردم را صرف گسترش اهداف سیاسی- عقیدتی خود میکنند، برای دانشآموزان تنگدست و همچنین مناطق محروم راهکار حمایتی تعریف نکردهاند بلکه اصلا «خودکشی به دلیل فقر» را انکار میکنند.
این در حالیست که مشاور وزیر آموزش و پرورش و مسئول برنامه شبکه «شاد» اعلام کرده است که سه میلیون و ۵۰۰ هزار دانشآموز، یعنی حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد کل دانشآموزان، به سیستم هوشمند و این شبکه دسترسی ندارند و در دوران کرونا از امکانات آموزشی محروماند.
فریبا حقیقی درباره گسترش پدیده خودکشی به دلیل فقر به کیهان لندن میگوید: «اقدام به خودکشی در میان کودکان و نوجوانان ناشی از عوامل متعددی در سطح فرد، خانواده و جامعه است. خانواده یکی از نهادهای اصلی برای رفع نیازهای افراد است. در صورتی که خانواده نتواند نیازهای پایه و عاطفی اعضا را برآورده سازد مشکلات جدی به وجود خواهد آمد که در این روند کودکان و نوجوانان قربانیان اصلی به شمار میروند. اقدام به خودکشی کودک یا نوجوان تحت تأثیر خطرات متعدد از جمله فقر شدید، فوت یا اعتیاد یا زندانی بودن والد یا والدین، طلاق، فشارهای روانی، کشمکش و تعارضات خانوادگی، آسیبزا بودن محله، نداشتن مهارتهای زندگی، سابقه خودکشی در خانواده یا محله و… میتواند باشد.»
https://kayhan.london/1399/07/21/%d8%ae%d9%88%d8%af%da%a9%d8%b4%db%8c-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af-%db%b1%db%b1-%d8%b3%d8%a7%d9%84%d9%87-%d8%a8%d9%87-%d8%af%d9%84%db%8c%d9%84-%d9%86%d8%af%d8%a7%d8%b4%d8%aa%d9%86-%da%af%d9%88%d8%b4%db%8c
فریبا حقیقی میافزاید: «برای تحلیل خودکشی های اخیر دو نوع نگاه وجود دارد نگاه اول که نگاهی سنتی و قدیمی است یک نگاه فردگرایانه و روانشناختی است. طبق این دیدگاه، مشکلات روانی و فردی مانند سطح تابآوری پایین، اختلالات روان و ذهن، فقدان مهارتهای حل مسئله و… از دلایل خودکشی در فرد شناخته میشود. اما تأکید صرف بر این دیدگاه باعث میشود فرد برچسب بیمار بخورد و نقش خانواده و جامعه در این پدیده مورد توجه قرار نگیرد. نگاه دوم، نگاه جامعهشناختی است؛ این دیدگاه معتقد است که در ساختار جامعه کژکارکردهایی وجود دارد که باعث تأثیرگذاری بر رفتار افراد و به وجود آمدن انحرافاتی مانند خودکشی و ترجیح مرگ بر زندگی میشود.»
این مددکار اجتماعی ادامه می دهد: «در خودکشیهای اخیر نمیتوان صرفا از نقطه نظر روانشناختی به مشکل نگاه کرد زیرا هر روز شاهد افزایش آمار خودکشی هستیم که دارای عوامل و پیامدهای منفی مختلفی است. طبق نظریه امیل دورکیم David Émile Durkheim جامعهشناس فرانسوی، چهار نوع خودکشی وجود دارد: خودکشی خودخواهانه، دگرخواهانه، تقدیرگرایانه و انومیک که این آخری ناشی از ناهنجاریهای اجتماعی است و در حقوق و جرمشناسی نیز بسیار مورد توجه قرار میگیرد. خودکشی انومیک در شرایطی رخ میدهد که در جامعه الگو و قواعدی برای عمل افراد نباشد و شهروندان در حالت بیهنجاری قرار گیرند. به عبارت دیگر زمانی که افراد برای رسیدن به خواسته و هدف خود، روش متناسب با شرایط خود را جهت رسیدن به خواسته خود پیدا نکنند به روشهای تأییدنشده از ارتکاب جرم تا خودکشی روی میآورند. تنوع و تعدد نیاز در جامعهی درحال توسعه ما، در صورتی که زیرساخت مناسبی برای رفع این نیازها به وجود نیامده باشد، باعث ایجاد و گسترش مشکلات اجتماعی میشود که یکی از پیامدهای آن خودکشی از جمله در میان کودکان و نوجوانان است که به هر حال آسیبپذیر هستند.
همین موضوع آموزش آنلاین را در نظر بگیریم. اخیرا برای آموزش از راه دور نیاز به گوشی هوشمند یا تبلت برای همه کودکان برجسته شده اما تدبیر و برنامهریزی مناسبی برای رفع این نیاز شکل نگرفته است. فقر، از دست رفتن مشاغل در اثر کُرونا، افزایش سرسامآور قیمت گوشی و سایر اقلام در کنار مشکلات و تنشهای درون خانواده باعث فشار روی کودکان و نیز مقایسه خود با دیگران میشود.»
بسیاری از کارشناسان نسبت به پیامدهای فقر در ایران و اختلاف عمیق طبقاتی میان اقلیت ثروتمند وابسته به رانت و روابط حکومتی و اکثریت زیر فشار که برای تأمین هزینههای اولیه دچار مشکل هستند، هشدار میدهند؛ پیامدهایی که ممکن است آثار آن در نسلهای آینده کشور نیز ماندگار شود.
فریبا حقیقی درباره ماندگاری اثرات فقر در جسم و روح و روان جامعه به کیهان لندن میگوید: «فقر به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم زندگی افراد را تحت تأثیر قرار میدهد. تأثیرات مستقیم فقر میتواند به محدود کردن اقلام خوراکی و تغذیه، عدم توانایی در خرید یا تأمین مسکن مناسب، چشمپوشی از سرگرمی و تفریح، ترک تحصیل، بیتوجهی به فرآیند بهداشت و درمان، بالا رفتن سن ازدواج و… منجر شود؛ سوء تغذیه، حاشیهنشینی، افسردگی و بیانگیزگی و… تبعات ناگزیر ناتوانی در رفع نیازهای پایه است.»
وی میافزاید: «افراد ممکن است برای رفع نیازهای اساسی خود مجبور به مشاغل کاذب و یا ارتکاب جرم و بزهکاری شوند از قبیل گدایی، سرقت، فرستادن کودکان برای کار به خیابان، روسپیگری و…»
او درباره تأثیرات غیرمستقیم فقر و تنگدستی نیز توضیح میدهد که «در روابط میان اعضای خانواده خود را نشان میدهد. زمانی که افراد درگیر فقر و کلنجار با آن هستند، کودکان و نوجوانان به دلیل داشتن روحیه حساس لطمه میخورند. طلاق، اعتیاد، زندانی شدن والد یا والدین به دلیل مشکلات مالی از جمله چک بیمحل، کشمکش و تعارضات خانوادگی، عدم توجه به نیازهای عاطفی کودک و نوجوان از تأثیرات غیرمستقیم فقر هستند.»
فریبا حقیقی تأکید میکند که اثرات فقر «فقط به همینجا ختم نمیشود» و میافزاید: «فقر باعث از بین رفتن سرمایهی اجتماعی، عقبماندگی جامعه و فرار مغزها میشود. فقر حتی روی باورهای مردم اثر میگذارد؛ وقتی افراد شاهد شکاف طبقاتی و توزیع نابرابر ثروت هستند از ارزشهایی مانند صداقت، خیرخواهی، عدالت، همدلی و راستگویی و راستکاری و… دور میشوند و ارزش کمک به دیگران نیز بیاهمیت تلقی میگردد.»
این مددکار اجتماعی نسبت به خطرات ماندگاری عوارض فقر در جامعه هشدار داده و معتقد است که عبور از بحران کنونی «نیازمند یک برنامه جامع است که هم توسعه اقتصادی و هم توسعه فرهنگی و اجتماعی را در بر بگیرد. زیرساختهای لازم برای رشد اقتصادی، در کنار برنامههای آموزشی کارآمد میتواند به کودکان و والدین در حوزه روانشناسی و کسب مهارتهای زندگی یاری رساند.»
شاهنشاه آریامهر ایرانساز و شادی آفرین کجایی که در این ۴۲سال شوم چه بلایی خانمانسوز و روانسوزی سرمان آمد آن همه زیبایی امید شادی خنده و قهقهه از ته دل و پیشرفت و رفاه و آبادانی چگونه دود شد به هوا رفت. تنها کسانی که از آن دوران نا خشنود بودند کمونیستهای بی وطن و آخوندهای کت شلوار کرواتی یعنی بنیانگذاران مشنگ و روانپریش مجاهدین ضد خلق درد اسلام گرفته مبلغ حجاب مهوع و ننگین اسلامی و خشونت مقدس اسلامی که قبح و ننگ آن را همین مجاهدین ضد خلق شکستند و آخوندها از آن استفاده بیشینه علیه مردم نگون بخت ایران کردند و با بردن اسلام سیاسی در جامعه و در بین طبقه متوسط و دانشجویان زمینه فکری و ذهنی را برای ایجاد حکومت اسلامی فراهم کردند. چه دورانی بود افسوس افسوس که بخت و سرنوشت ملت سرنگون شد ایرانی که میرفت به آبادترین و مرفه ترین و شادترین در خاورمیانه تبدیل شود به همت همین عنقلابیون به چنین نکبت و سیاهی و تباهی افتاده است لعنت و نفرین ملتی نگون بخت بر شما باد
ایران شده فلسطین مردم چرا نشستین. ایران شده فلسطین مردم چرا نشستین. اسرائیل اشغالگر نیست جمهوری اسلامی اشغالگر است اسرائیل قسب نیست جمهوری اسلامی قاسب است اسرائیل صحیونیست نیست جمهوری اسلامی صحیونیست است
خیلی دردناک است این سیاهی و بی پناهی جوانان و کودکان ایرانی .از اولین روز انقلاب سیاه ِ تروریست های مسلمان و کمونیست ها و چریک هایی که دستانشان آلوده به خون بود تا امروز ، ایران در سیاهی و تاریکی است .کشتن فرزندانِ ایران ، هر روز به یک شکل ادامه یافته است .آن روز ها جوانان ِ ساده دل کمونیست را می کشتند ، افسران و فرماندهان و مدیران دوران شاه را می کشتند ، بعد در جنگ همه ی جوانان را به کشتن دادند و بعد هم به این شکل .
ما در یک بن بست تاریخی هستیم و مقصر آن بی سوادان ِ دهن گشادی چون جلال آل ِ عرق و علی شریعتی ِ بی سواد و آخوند های مفت خور و کمونیست های ِ قجر زاده و ارباب زاده بودند .مقصر این بدبختی تاریخی ترس ملی ما بود که ندیدیم اسلام چه چاه فاضلابی است .چاه فاضلابی که از آن جز جنایت و تجاوز و کشتار بیرون نمی آید .مقصر جوانانی بودند که به جای درس خواندن ، فریب تبلیغات کمونیستی را می خوردند .
حالا این ماییم و ایرانی که تبدیل به جهنم ِ استعمار ِ سرخ و سیاه شده است .یک جهنم ِ ناب محمدی .هم شبیه ِ کوبا و ونزوئلا است از آمار بالای خودفروشی و آدمفروشی و فلاکت ، و هم شبیه مدینه النبی است از آمار ِ بالای کشتار و غارت و تجاوز به دختران و آدمکشی .
خلاصه هم محمد و علی و دیگر قاتلان ِ مدینه النبی و هم استالین و مائو و کاسترو و دیگر قاتلان ِ کمونیستی در جهنم ، جشن گرفته اند و جام فاضلاب می نوشند از این که ایران ما تبدیل شده است به جهنم ِ سیاه اسلامی و سرخ کمونیستی .
در این میان وقاحت ِ آدمکشان ِ دهه ی شصت مثل حجاریان و تاج زاده و موسوی و کروبی جالب است .این ورشکسته ها جز امتداد این جهنم ، هدفی نداشته و ندارند .