آرسن نظریان – این مقاله نقدیست بر مقاله سیدعلی موسوی خلخالی سردبیر وبسایت «دیپلماسی ایرانی» که با عنوان «آنچه پیدا و آنچه پنهان است؛ ناگفتههای جنگ قرهباغ» منتشر شده است.
مقاله مورد نقد با وجود نگاشته شدن توسط روزنامهنگار مجرب و سردبیر تارنمایی که ظاهرا باید بر امور دیپلماسی اشراف و احاطه داشته باشد، دارای اشتباهات فاحش از لحاظ اطلاعات مورد استفاده است که نشان میدهد نویسنده مثل اکثریت اصحاب رسانهای ایران، از اخبار و اطلاعات فقط یک طرف مناقشه، یعنی جمهوری آذربایجان، استفاده کرده و هیچ توجهی به آنچه طرف دیگر میگوید نداشته است.
این پرسش را که این عدم توجه سهوا صورت گرفته یا نه فعلا کنار میگذاریم. همچنین با این بحث نیز که چرا «با وجود حمایتی که ایران از آذربایجان در طول تمامی این سالها نموده… باکو همچنان حاضر نیست به تهران اعتماد کند… و اصرار دارد اسرائیل را در کنار خود حفظ کند …» نیز در این نقد کاری نداریم و صرفا به موارد پرسشبرانگیز مقاله میپردازیم.
۱- در بخش «انگیزه آذربایجان»، نویسنده محترم از جمله مینویسد: «… ارمنستان هفت شهر آذربایجان را به ناحق اشغال کرده و این اقدام از سوی مجامع بینالمللی به عنوان اشغال شناخته شده و سازمان ملل در چهار قطعنامه خود بر اشغالگری ارمنستان تاکید کرده است…» این گزاره تحریف واقعیت است که دستگاههای جنگ روانی باکو و آنکارا آن را در بخش مهمی از افکار عمومی جا انداختهاند.
من در مقالهام تحت عنوان «مناقشه قرهباغ و جمهوری اسلامی» از منظر حقوقی بطور مفصل به این موضوع پرداختهام. در اینجا مضامینی از آن را در ارتباط با «قطعنامههای شورای امنیت» یادآوری میکنم:
… واقعیت اینست که در هیچیک از چهار قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل صحبت از «اشغال مناطق آذری توسط ارمنستان» نشده، بلکه از کنترل این مناطق توسط نیروهای محلی ارمنی قرهباغ (نام ارمنی: آرتساخ) صحبت شده است. اما ارمنستان ملزم شده است که به حکومت محلی قرهباغ فشار وارد بیاورد تا برای رسیدن به توافق در مورد برگشت هفت منطقه حائل با دولت باکو به مذاکره بنشیند. به شرحی که در سطور زیر خواهد آمد، باکو با عدم قبول نمایندگان قرهباغ در مذاکرات به عنوان یکی از طرفهای مذاکره به تداوم و به بنبست کشیده شدن مذاکرات صلح کمک کرده است…
بعلاوه، ارمنستان بدین جهت طرف دعوی واقع شده که خود را ضامن امنیت مردم قرهباغ در برابر تجاوزات و احتمال کشتار جمعی آنان توسط آذربایجان میداند. ارمنستان بارها اعلام کرده است که در صورت حمله آذربایجان به قرهباغ بیکار نخواهد نشست و برای حفظ امنیت ساکنان آن و جلوگیری از یک نسلکشی دیگر اقدام لازم را انجام خواهد داد و بدان عمل هم نموده است. این رویکرد، در شرایط وجود احتمال کشتار و پاکسازی قومی در عرف و موازین بینالملل اقدام پذیرفته شدهای است. توجه شود که ارمنستان خود حکومت قره باغ را به رسمیت نشناخته است.
پیامد ادعای کذب «اختلاف ارضی با ارمنستان» توسط رژیم باکو اینست که این رژیم از پذیرفتن نمایندگان حکومت محلی قرهباغ در مذاکرات صلح مصرّانه خودداری میورزد، در حالی که، چنانکه در بالا ذکر شد، قرهباغ یکی از امضاکنندگان موافقتنامه آتشبس بوده است. بعلاوه، چگونه میتوان به توافق صلحی دست یافت که نمایندگان منطقه مورد مناقشه در آن حضور نداشته باشند؟!
https://kayhan.london/1399/07/21/%d9%85%d9%86%d8%a7%d9%82%d8%b4%d9%87-%d9%82%d8%b1%d9%87-%d8%a8%d8%a7%d8%ba-%d8%a2%d8%b1%d8%aa%d8%b3%d8%a7%d8%ae-%d9%88-%d8%ac%d9%85%d9%87%d9%88%d8%b1%db%8c-%d8%a7%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85%db%8c
۲- در بخش «ارمنستان» نویسنده مدعی است: «ارمنستان در گیرودار تنشهای داخلی خود است» و از صغرا کبرا چیدنهایش نتیجه میگیرد که «این کشمکش درونی سبب شده است تا یک معضل پیچیده برای حل بحران قرهباغ همواره وجود داشته باشد». اینهم یک نشانه دیگر از عدم آگاهی نویسنده از اوضاع داخلی ارمنستان است. واقعیت اینست که در هیچ بزنگاهی از تاریخ معاصر ارمنستان وحدت و یکپارچگی نظیر آنچه اکنون در سپهر سیاسی داخلی ارمنستان مشاهد میشود، وجود نداشته است. دفاع و مقابله در برابر تجاوز مشترک آذربایجان با مدیریت نظامیان ترکیه، به صورت هدفی متعالی برای همگان درآمده و ارمنیان مداخله و شرکت فعالانه ترکیه در این جنگ را تلاشی جدید از جانب ترکیه در اجرای یک نسلکشی تازه میبینند. رئیس حکومت محلی قرهباغ اعلام کرده که «اگر دشمن تاریخی ما قصد اجرای نسلکشی تازهای علیه ما دارد، ما ترجیح میدهیم اینبار در میدان جنگ و در دفاع از خانه و کاشانه خود به شهادت برسیم تا مانند گوسفند در ١۰۵ سال پیش قربانی شویم».
۳- در بخش «روسیه» از جمله چنین مینویسد: «زمانی که نیکول پاشینیان به قدرت رسید و سلف خود را کنار زد، با توجه به علاقه و تمایلاتش به غرب مهره غربیها محسوب میشد. از آن زمان تا کنون روسیه که در ارمنستان پایگاههای متعدد نظامیدارد و نفوذ سیاسی، امنیتی و نظامیاش در ارمنستان عمیق است رفتارهای پاشینیان را مغایر با منافع خود میداند.»
این درست است که پاشینیان پیش از رسیدن به قدرت مواضع ضد روسی داشته است. اما مثل بسیاری از سیاستمدارانی که در اپوزیسیون موضعگیریهای تندی اختیار میکنند و قول و وعدههای غیرمسئولانه میدهند، او هم به موازات تحولات نسبتا سریعی که تا حدی غیرمنتظره به به قدرت رسیدنش انجامید این سیاست را کنار گذاشت. روابط دو کشور اکنون، پس از تردیدهای اولیه در زمان روی کار آمدن پاشینیان، مانند سابق عادیست و تغییر مهمی در آن روی نداده است. رؤسای دو کشور به تکرار بر این موضوع تاکید کردهاند.
البته ارمنیان از رویکرد انفعالی روسیه (و همچنین جمهوری اسلامی ایران) به ویژه درمورد به کار گرفتن مزدوران تکفیری در این منازعه توسط ترکیه آزردهخاطر هستند، اما این، بحث دیگریست که برای پرهیز از طولانی شدن کلام به آن نمیپردازیم.
۴- در بخش «ترکیه» از جمله چنین میخوانیم: «بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران میگویند اگر محرک جنگ نخست قرهباغ که حدود سه ماه پیش به وقوع پیوست، روسیه بود که سبب شد ارمنستان به آذربایجان حمله کند. محرک نبرد دوم …» اینهم از آن ادعاهای بیاساس است که تصویر تحریف شدهای از ارمنستان در ارتباط با رابطهاش با روسیه به نمایش میگذارد. درست است که روسیه پایگاه نظامی در ارمنستان دارد، اما ارمنستان غیر از روسیه با ایران، اتحادیه اروپا و آمریکا هم روابط حسنهای دارد و سیاست خارجیاش را صرفا بر اساس منافع ملیاش تنظیم میکند و نه خواست روسیه. بعلاوه، ارمنستان هیچ انگیزهای برای حمله به آذربایجان ندارد. درواقع، ارمنستان برای توسعه اقتصادش نیاز مبرم به صلح دارد، نه جنگ! به عکس، آذربایجان که از کمپلکس شکست در جنگ رنج میبرد، با ذخایر وسیعی از تسلیحات مدرن که در اختیار گرفته در این تصور است که اکنون میتواند در جنگ با ارمنستان بر آن غلبه کند و به همین دلیل از هر فرصتی برای تحریک ارمنستان و وادار کردن این کشور به پاسخگویی استفاده میکند تا بهانهای برای حمله به دست آورد. یک دلیل مهم برای اثبات این گزاره آنست که ارمنستان بارها از «گروه مینسک» (سازمان همکاری و امنیت اروپا) که وظیفه میانجیگری میان دو طرف را دارد، خواسته است که دستگاهها و ناظرانی برای دیدهبانی و شنود در طول خط آتشبس برای شناسایی طرف ناقض آتشبس، مستقر کنند. گروه از این پیشنهاد استقبال کرده ولی جمهوری آذربایجان تا کنون از دادن پاسخ روشن طفره رفته است.
۵- در بخش «ایران» از جمله آمده: «از سوی دیگر ارمنستان حملات موشکی به شهرهای آذربایجان را در دستور کار قرار داده که بسیار قابل نکوهش است و میتواند ضمن فرسایشی ساختن جنگ امور را پیچیدهتر کند». باز هم تحریف وقایع با اتکا به اخبار و اطلاعات یک طرف قضیه. سه چهار موضوع کذب در این ادعا وجود دارد.
نخست اینکه، حمله موشکی از ارمنستان صورت نگرفته بلکه از قرهباغ و توسط نیروهای دفاعی جمهوری آرتساخ، انجام شده است. دوم، شهرها و مناطق مسکونی هدف قرار نگرفته اند بلکه به فرودگاه نظامی گنجه حمله شده است که ازجمله هواپیماهای شکاری ترکیه را که مستقیم در جنگ شرکت دارند، در خود جای داده بود و هدف نظامی موجهی به شمار میرفت.
توضیح ضروری دیگر اینکه بعد از هفته دوم مناقشه، زمانی که نیروهای جمهوری آذربایجان برخلاف انتظارشان با مقاومتی سخت در خط دفاعی قرهباغ ضمن دادن تلفات سنگین مواجه شدند، برای تلافی این شکست شروع به موشکباران شهرها و روستاها و نقاط مسکونی قرهباغ نمودند که هنوز هم ادامه دارد. تا چند روز پیش که آتشبس شکننده دیگری اعلام شد، ٣۶ غیرنظامی بر اثر این حملات کشته و حدود ١۰۰ نفر زخمیشدهاند. غیر از زیرساختهای شهری، خانههای مسکونی، کودکستانها، بیمارستانها حتی کلیسای جامع شوشی بر اثر موشکباران شبانهروزی آذربایجان ویران شده است. ارتش قرهباغ برای پایان دادن به این حملات ناجوانمردانه، به آذربایجان هشدار داد که اگر حملات را متوقف نکند، قرهباغ ناگزیر مقابله به مثل خواهد کرد. فقط پس از عدم توجه و ادامه حملات جمهوری اذربایجان بود که قرهباغ فرودگاه نظامی (و نه مناطق مسکونی) گنجه را هدف قرار داد.
حال چگونه است که در مورد حملات موشکی چند هفتهای یک طرف به مناطق مسکونی قرهباغ چیزی گفته نمیشود، اما شلیک یک موشک هشداردهنده به یک هدف نظامی از طرف دیگر این همه «واحسینا» و غوغا به پا میکند؟! لابد باید فجایع تازهای رخ دهد که اصحاب رسانهای کشور ما ایران و حتی پارهای از رسانههای اپوزیسیون، خود را از زیر تاثیر لابیهای جمهوری باکو در ایران برهانند.
برادر گرامی ۱۰۵سال پیش در منطق آذربایجان قطلعام مسلمانان به دست این ارامنه هم اشاره بکنید وبعد بگید نسل کشی ارامنه در کتاب فجایع جلولوق در آذربایجان به این کشتار اشاره شده تا خون در رگ ماست قره باغ خاک اسلام است ارامنه بعد از کشتار جلالی واردخاک اسلام شدند
درود به شرف ارامنه گرامی…اگر حکومت پلید اسلامی مستقر نبود،ایرانیان بسیاری حاضر بودن که برای کمک به ملت ارمنستان اسلحه بدست بگیرن.
خوب طبیعی است که این آقای ارمنی تبار، یا ارمنی مسلک چشم خود را بر روی موشکباران مناطق مسکونی گنجه ببندد، بهرحال خاک آذربایجان اشغال شده و آنها حق دارند مناطق اشغالی را آزاد کنند، شما نویسندگان لابی گر هم با انگ زدن و اتهامات نمی توانید واقعیت را وارونه جلوه دهید.
دوستان خوب ارمنی و آذری داشته ام امیدوارم که رهبران آن ها هم عاقل باشند.