یک فعال اصلاحطلب از تغییر رویه اصلاحطبان در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ خبر داده و پس از بیست و اندی سال که از اجرای پروژه امنیتی «اصلاحات» میگذرد، حالا ترفند «برنامهمحور» بودن این جناح حکومتی را بجای «فردمحور» بودن اعلام کرده است!
شورای هماهنگی احزاب موسوم به اصلاحطلب با اطلاع از ریزش شدید پایگاه اجتماعی حکومت از جمله این جریان که از تظاهرات سراسری دیماه ۹۶ با شعار قاطعانهی «اصلاحطلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» نمود پیدا کرد در حال برگزاری جلساتی هستند تا بتوانند طرح و ترفند جدیدی برای تحت تأثیر دادن افکار عمومی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ پیدا کنند.
این در حالیست که پروژه امنیتی اصلاحطلبی طی نزدیک به ۲۵ سال نه تنها به وعدههای خود عمل نکرده بلکه همواره با بازی به سود کل نظام و ایستادن در برابر حقوق و اعتراضات مردم، اعتماد جامعه را مانند جناح دیگر که با عنوان «اصولگرا» معروف شده از دست داده است. هر دو جناح نظام که سالها پیش علی خامنهای از آنها به عنوان «دو بال نظام» یاد کرد، دچار چنددستگی و هر یک در تلاش هستند برای حفظ و کسب قدرت و رانت در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ پیروز شوند.
در این میان، چنددستگی اصلاحطلبان موجب شده جلسات شورای هماهنگی این جریان تا کنون به نتیجه نرسد و نتوانند اختلاف نظر در تاکتیکهای انتخاباتی را حل کنند.
جواد امام دبیرکل حزب مجمع «ایثارگران انقلاب اسلامی» و مدیرعامل «بنیاد باران» و از چهرههای نزدیک به حجتالاسلام محمد خاتمی درباره برگزاری جلسات شورای هماهنگی اصلاحطلبان گفته است: «آنچه که تا این لحظه مطرح بود اما به جمعبندی نهایی نرسیده این است که اصل بر مشارکت در انتخابات است و به هیچ وجه تردیدی در آن نداریم و همه اتفاق نظر داریم، اما نکته اساسی تهیه برنامه و انتخاب کاندیدای اصلاحطلب متناسب با این برنامهای است که تدوین میشود.»
جواد امام افزوده که «در مجموع در شورای هماهنگی اصلاحطلبان اصل بر این است که ما تلاش کنیم تا با برنامه مشخص و کاندیدایی که مشخصاً اصلاحطلب باشد، در صحنه انتخابات مشارکت داشته باشیم و این بسته به شرایطی است که برای احزاب و جریانات سیاسی اسلامی فراهم میشود، لذا اگر قرار باشد محدودیتی برای ما ایجاد کنند، ما نیز بر اساس همان محدودیت تصمیم میگیریم.»
البته این نوع مسائل و «تهدیدات» را هر بار این جناح حکومت مطرح کرده و همیشه نیز در بزنگاه انتخابات وارد میدان شده و برای نمایش رأیگیری تبلیغ کرده است. بر اساس همین تجربه و انکارناپذیر بودن آن است که این فعال اصلاحطلب میافزاید «ما با هر نوع محدودیتی مواجه شویم و باز هم تصمیم بر مشارکت ۱۰۰ درصدی بگیریم، حتی بدون کاندیدا، اصلاً اینطور نیست اما اصل مشارکت بر ما فرض است و شرکت در انتخابات را برای خود فرصت میدانیم!»
در شرایطی که تا کنون نام برخی فعال اصلاحطلب به عنوان نامزدهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ۱۴۰۰ مطرح شده اما جواد امام گفته که این افراد از حمایت احزاب اصلاحطلب برخوردار نیستند: «دوستانی که تا امروز اسم آنها مطرح شده یا خودشان، خود را معرفی کرده و اعلام آمادگی کردهاند، اینها هیچ ارتباطی به تصمیم احزاب تا این لحظه ندارند چرا که هنوز هیچ جمعبندی صورت نگرفته و کاندیدای مشخصی نداشتهایم.»
محمد سالاری رئیس شورای مرکزی «حزب همبستگی» درباره راهبردهای جریان اصلاحات به خبرگزاری ایرنا گفته که «در جریان اصلاحات یک نگاه حداقلی وجود دارد که معتقد است باید در فرایند انتخابات۱۴۰۰، مثل گذشته با رویکردی ائتلافی، حتی با حمایت از نامزدی قرضی و اجارهای حضور داشته باشیم و هیچ شرطی برای حضور در انتخابات در نظر نگیریم. از سوی دیگر، عدهای میگویند باید عطای انتخابات را به لقایش بخشید و صبر پیشه کرد تا نیروهایی که نقش جمهور را نادیده میگیرند، در تصمیمات خود تجدید نظر کنند.»
محمد سالاری افزوده که «اکثریت و قاطبه اصلاحطلبان هیچیک از این دو نگاه را نمیپذیرند و معتقدند باید انتخابات را در هر شرایطی مطالبه کرده، مشارکت کنیم و در ترغیب مردم به مشارکت حداکثری کمک کنیم و معتقدند اگر از تهمانده جمهوریت نظام هم غافل شویم، بازنده اصلی مردم و جریان تحولخواه اصلاحطلب خواهند بود. این اشتباه است که جمهوریت را تنها بگذاریم. از طرفی ما نباید اینبار هم بهسراغ نامزدهای قرضی برویم، چون تجربه خوبی از این قصه در مجلس دهم و جاهای دیگر داریم و آزمون دادهایم. البته در سال ۹۲ پس از رد صلاحیت مرحوم هاشمی رفسنجانی، جریان اصلاحات به این نتیجه رسید که از روحانی حمایت کند و در آن مقطع و حتی در سال ۹۶ بهترین تصمیم را گرفتند و اگر به دوباره به سالهای ۹۲ و ۹۶ بازگردیم، از او حمایت میکنیم.»
با اینهمه تجربه حمایت از حجتالاسلام حسن روحانی با کارنامه سیاهی که طی دو دوره ریاست جمهوری اسلامی از خود به جای گذاشته سبب شده بسیاری از اصلاحطلبان با او مرزبندی کرده و حتی مدعی شوند او کاندیدای نیابتی بوده و دیگر نباید از کاندیدای «غیراصلاحطلب» حمایت کرد.
داریوش قنبری عضو شورای مرکزی «حزب مردمسالاری» در اینباره گفته است: «در شرایط فعلی اصلاحطلبان به دنبال این هستند که با کاندیداهای اختصاصی خود وارد عرصه انتخابات شوند. حمایت اصلاحطلبان از کاندیدای نیابتی تابع شرایط روز کشور است. بخشی از اصلاحطلبان اعتقاد دارند که از کاندیدای معتدل هم میتوان حمایت کرد، اما بسیاری از اصلاحطلبان بر این باورند که در صورتی در انتخابات شرکت میکنند که کاندیدای اختصاصی خودشان را داشته باشند. با این شرایط نمیتوان بسیاری از اصلاحطلبان را به حمایت از کاندیدای دیگر قانع کرد.»
بر این موضوع از سوی جلال جلالیزاده عضو «حزب اتحاد ملت» نیز تأکید شده است. وی گفته که «اگر اصلاحطلبان با یک نامزد غیراصلاحطلب ائتلاف کنند، آخرین تیر را به خود زدهاند. دیگر مشخص شده است که کاندیدای نیابتی و ائتلافی بعد از آنکه انتخاب شد اصلاحطلبان را فراموش میکند و نتیجه این است که اصلاحطلبان مورد انتقاد و اعتراض مردم قرار بگیرند و کاری هم از آنان ساخته نباشد. همچنین اگر بنا باشد که اصلاحطلبان از یک گزینه غیراصلاحطلب حمایت کنند، همان بلای دولت روحانی دوباره بر سرشان خواهد آمد.»
اسماعیل گرامیمقدم سخنگوی «حزب اعتماد ملی» نیز با بیان اینکه اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری اسلامی از نامزد نیابتی حمایت نخواهند کرد، به ایرنا گفته است: «اصلاحطلبان با توجه به هزینه سنگینی که در این راستا متحمل شدهاند، بعید است دست به ریسک بزنند و از نامزدی غیر از جریان خود حمایت نخواهد کرد.»
این مخالفتها در شرایطی مطرح میشود که محمد عطریانفر عضو شورای مرکزی «حزب کارگزاران سازندگی» در گفتگو با ایرنا، علی لاریجانی رئیس پیشین مجلس شورای اسلامی را نامزد مناسب اصولگرایان در انتخابات ریاستجمهوری دانست و به اصلاحطلبان توصیه کرد که در شرایط بینامزدی، مانند انتخابات۹۲ «اصلح موجودین» را انتخاب کنند.
همه این اظهار نظرها در حالی صورت میگیرد که به دلیل ریزش شدید پایگاه اجتماعی حکومت که اصلاحطلبان بیش از همه از آن ضربه خوردهاند و روشن شدن نقش این جناح رژیم در ترفندهای سیاسی برای نمایش چهرهی غیرواقعی از جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام ضدمردمی و ضدبشری و بازی دادن مکرر افکار عمومی، این «بال نظام» به شدت شکسته است در حالی که مردم با بال دیگر به عنوان چهرهی بدون نقاب حکومت اسلامی پیش از اینها و به ویژه در دوران احمدی نژاد و جنبش ۸۸ اتمام حجت کرده بودند. اکنون کل نظام و اتاقهای فکرش در این استیصال دست و پا میزنند که با کدام ترفند و ابزار مردم را به پای صندوقهای رأی بکشانند تا نمایش تکراری حقانیت (مشروعیت) را بار دیگر اجرا کنند! آنهم در حالی که شعار «اصلاحطلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» در گوشهایشان زنگ میزند!
۴۱ سال است که از این و آن انتقاد می کنیم به فلان گروه و مکتب و شخص ناسزا می گوییم با این حال حکومت آخوندی حکومت می کند و آزادانه و بدون واهمه جوان ها را می کشد. حکومت شیعه آشکارا و بدون ترس همه جهان را به سخره گرفته اند و نه تنها از مردم ایران زمین بلکه از تمام جهان واهمه ندارند. بیایید گوش به حرفهای حاکمان غربی ندهیم که ظاهرن من و شما را سرکار گذاشته و با حکومت معامله می کنن. التماسانه به عاشقان ایران زمین که بیرون از مرز ایرانند بگین تنها راه نجات ایران از حاکمان دینی، اتحاد و همبستگی است. برای نابودی اینها ابتدا راه پیمایی مسالمت آمیز در غیر آن صورت همانند خودشان باید رفتار کرد.
جناب بهرام پارسی بخشی از واقعیتها را به درستی می گوید ..
( اکنون تنها مکتب و اندیشه ی قدرتمند و موثری که کارنامه ی درخشانی دارد اندیشه ی ایرانشهری ای است که در مشروطه از نو زاده شد و توسط پادشاهان پهلوی و روشنفکران مشروطه با قدرت به پیش رفت . )
اما بخش دیگرش ٬٬ دشمن برپایی ایرانشهری انگلیس ملعون را افشا نمیکند ٬٬ همان ایرانشهری که توسط پادشاهان پهلوی از زیر اوار ۱۴۰۰ ساله برکشیده شد و در پاسارگاد باپدر ایران کورش کبیر عهد و پیمان بسته شد تا ایران و ایرانی را به تمدن بزرگ برساند ..
انگلیس ملعون پیر کفتار استعمار و استسسمار جهان و یا بقول مکاشفه یوحنا ٬٬
روسپی بابلیون اخر زمان – دشمن سرسخت برقراری مجدد ایرانشهری و فرهنگ ایرانی و استقرار عظمت حکومت ملی شاهنشاهی ۲۵۰۰ ساله در ایران میباشد ..
انگلیس با اگاهی به اینکه اگر سیستم ایرانشهری برقرار و استوار بشود تمام کشورهای که در ۲۰۰ سال گذشته با حلیه و نیرنگ انگلیس و نوکری اخوندها توانسته از ایران جدا و یا تجزیه کند ٬٬ مجدد به اغوش مادر خود ایران باز خواهند گشت ٬ با هر حیله ای از وقوع ان جلوگیری خواهد کرد .
بجز انکه همه اقشار ملت – دشمن این هدف والای ایرنشهری – یعنی انگلیس گرگ مزور – و نوکران لجن صفتشان ملی مذهبی های قلابی – واخوندهای بدتر از ویروس کرونا وچرک متعفن تاریخ را بشناسند .
ازتمام مردم ایران خواهشمندم.به خصوص آن اشخاصی که هنوز مثل اصحاب کهف تو خواب هستند…یک موضوعی رابدانیدوبس….اسهال طلب،اصولچی..فقط شاخوبرگه درخت خبیثه هستندوتمام.پس سگ زرد برادرشغاله.هیچ فرقی باهم ندارند.دوباره دم انتخابات شدوعوام فریبی.خدعه.بدعت.تزویر.صدروزه کشور رو درست میکنم شروع شد.پس رای بی رای…
مثل این می ماند که مرا به j.lo تشبیه کنی….
آخر تفکر شیعی چه قرابتی دارد با برنامه؟!!
این جماعت دندان پوسیده هم نیستند که بتوان پر کرد…باید کند و دور انداخت …مرگ یکبار و شیون یکبار…خلاص
یعنی فکر میکنید در طویله اصلاح طلبان گاریچی محوری دیگری برای خیانت به ملت و لنگ پهن کن ولایت فساد و پلیدی پیدا نمیشود؟ این طویله اصلاح طلبان دست کم گرفتید؟
۴۱ ساله بر مبنای احمق محوری و پخمه و پارچه خوار پروری چرخیده
حالا به براندازی نزدیک شدیم باز اون دسته از اسهال طلبان که موقعیت ارباب رو در خطر میبینند باز یک خدعه جدید طرح میکنند
دیگه تمومه ماجرا
هم از پایین
هم از بالا
اصلاحطلب ها ، ملی-مذهبی ها ، نهضت آزادی ها مشروعیتشان را از انقلاب اسلامی و خمینی می گیرند .هم انقلاب اسلامی داعیه ی احیای اسلام را داشت و هم خمینی .احیای اسلام با هزینه کردن جان و مال و ناموس ایرانی و مردم دیگر کشورها مثل سوریه و یمن و افغانستان و… .اما هنر این گروه چیزی نبود جز اسلام با ظاهر و زر ورق رحمانی و دموکراسی و باطن ِ جنایتکارانه و غارتگرانه اش.
از طرف دیگر شادروان مصدق السلطنه هم سیاستمداری بود میهن پرست اما به خاطر شرایط آن روزها و خطر کمونیسم و حزب توده ، در مقابل تغییر قدرت مقاومتی نکرد و البته خود او با انحلال مجلس به این فرایند کمک کرد .زیرا او به خوبی می دانست با به قدرت رسیدن کمونیست ها و حزب توده ، ایران تبدیل به جهنم می شود .اما شادروان مصدق السلطنه هم ظرفیت ساختن یک مکتب فکری را نداشت و حرکت ملی گرایانه اش درگیر هیجان زدگی ِ افراطی و شعارزدگی شده بود و به همین دلیل به بن بست خورد.گویی آن شادروان تنها به دنبال بازنشستگی پر افتخار بود .
اکنون تنها مکتب و اندیشه ی قدرتمند و موثری که کارنامه ی درخشانی دارد اندیشه ی ایرانشهری ای است که در مشروطه از نو زاده شد و توسط پادشاهان پهلوی و روشنفکران مشروطه با قدرت به پیش رفت .به همین دلیل است پس از افتادن پرده ها و کاملا رسوا شدن ِ ماله کشان ، مردم نام پادشاهان پهلوی را فریاد می زنند و خطاب به شاه فقید مان محمدرضاشاه عزیز ، فریاد زدند شاهنشاه معذرت .
این روزها ، روزهای سختی است برای چپ گرایان و ماله کشان .باورشان نمی شود که دیگر نمی توانند مردم ایران را بازی بدهند .متاسفانه کهولت سن و تعصبات ِ اعتقادی و نابینایی سیاسی باعث شده است که نتوانند با ملت ایران همگام شوند .امروز شاهزاده رضا پهلوی است که دیالوگ جامعه را شکل می دهد .این مساله برای این جماعت های ورشکسته خیلی دردناک است .اما اینجا است که مردم ایران خواهان ِ بازگشت به مدرنیسم پهلوی ، پادشاهی مشروطه و ایرانگرایی هستند .این همان احیای تمدن ایرانشهری است . بازگشت به عظمتی که باعث بقای ما شده است ، خاری است در چشمان ِ کمونیست ها و چریک هایی که می خواستند ایرانیان را برای شوروی چی ها و مائو چی ها و کاسترو چی ها قربانی کنند .