روشنک آسترکی – بیست و پنجم آبان ۹۸ آغاز سرکوب گسترده مردم در اعتراضات سراسری سال گذشته بود. موتور سرکوب جمهوری اسلامی با دستور شلیک مستقیم به مردم معترض تلاش کرد اعتراضات را به سرعت پایان دهد. وزارت کشور دولت روحانی از طریق شورای امنیت ملی دستور قطع سراسری اینترنت را صادر کرد و پیامکهای تهدیدآمیز به شهروندان برای عدم حضور در خیابان و شرکت در اعتراضات به دهها میلیون شهروند ارسال شد.
آنچه در غروب ۲۵ آبان در شهرهایی چون کرج، تهران، بهبهان و شیراز که اوج تظاهرات مردم در آنها جریان داشت رخ داد همچنان برای بسیاری شهروندان با جزییات مرور میشود. اعتراضات در روزهای بعدی و تا اوایل آذر ادامه پیدا کرد. علی خامنهای به مقامات نظام دستور داد با همه توان اعتراضات را پایان دهند و آنها را مسئول بروز هر تهدیدی برای نظام دانست.
جمهوری اسلامی در شرایطی که فکر میکرد به رگبار بستن مردم معترض در خیابان و بازداشت گسترده معترضان تهدیدات علیه نظام را پایان میدهد اما آن «تهدیدات» که خواب رهبر نظام و دیگر مسئولان را آشفته کرده بود، این روزها جدیتر و مؤثرتر شده است.
بر اساس گزارشها بین ۲۰۰ تا ۱۵۰۰ نفر در اعتراضات سراسری آبان ۹۸ در بیش از ۱۰۰ شهر ایران کشته شدند. برخی از خانوادهها که از همان لحظات اولیه آگاهی از جان باختن عزیزشان با تهدید و حتی پیشنهاد تطمیع از سوی مأموران امنیتی روبرو شدند ترجیح دادند در خلوت به سوگ عزیز خود بنشینند. برخی خانوادهها اما به دادخواهی برخاستند و داغ عزیز خود را فریاد زده و میزنند.
پویا بختیاری یکی از جانباختگان اعتراضات سراسری در شهر کرج بود که غروب ۲۵ آبانماه در حالی که با مادرش در اعتراض حضور داشت با شلیک مستقیم مأموران جمهوری اسلامی به سرش جان باخت. پویا ۲۷ ساله بود و پس از قتل فجیع وی ویدئوهایی در موبایل او نشان میداد که او از ۲۴ آبان که نخستین روز اعترضات بود در خیابان حضور داشت و از مادران و پدران خواسته بود جلوی فرزندانشان را نگیرند و بگذارند آنها به خیابان بیایند: برای آزادی ایران.
در حالی که حکومت در پی سرکوب خونین مردم معترض مشغول اجرای اعترافهای اجباری و شوهای تلویزیونی آبروباخته است، برخی از خانوادههای جانباختگان از جمله پدر #پویا_بختیاری تمام سران حکومت را «دزد» و «اشرار» خوانده و گفته پسرش در راه آزادی ایران کشته شد#اعتراضات_سراسری#IranProtests pic.twitter.com/DDso4L1YhU
— KayhanLondon کیهان لندن (@KayhanLondon) November 29, 2019
جمله معروف پویا بختیاری که در یکی از همین ویدئوها گفته بود «من هم فرزند کسی هستم» در ذهن میلیونها ایرانی نقش بست و ماندگار شد.
امروز یکسال از جان باختن پویا گذشته است؛ خانواده بختیاری طی سال گذشته روزهای دشواری را پشت سر گذاشتند اما سر خم نکردند و تا کنون به دادخواهی پویا و همه کسانی که جان خود را در راه حقوق انسانی و آزادی ایران از دست دادهاند همچنان ایستادهاند.
منوچهر بختیاری پدر پویا در یکسال گذشته در صحنه ماند و از مردم خواست نگذارند خون پویاها پایمال شود و آنها را تشویق کرد تا مقابل ظلم و جور جمهوری اسلامی بایستند. او ۲۳ تیرماه در جزیره کیش بازداشت و به زندان بندرعباس منتقل شد. پدر پویا به گفته خانوادهاش بدون برگزاری حتی یک جلسه دادگاه همچنان در زندان به گروگان گرفته شده است.
مهرداد بختیاری عموی کوچک پویا بختیاری هم دهم آبانماه بازداشت و به زندان «رجایی شهر» کرج منتقل شده است.
آصف بختیاری یکی دیگر از عموهای پویا بختیاری درباره وضعیت برادرانش منوچهر و مهرداد به کیهان لندن میگوید: «منوچهر همچنان بلاتکلیف در زندان بندرعباس است؛ آخرین تماس تلفنی که با خانواده داشته حدود یک ماه پیش بوده و نمیدانیم چه زمانی ممکن است آزاد شود. هرچند قولهای مساعدی به ما داده بودند اما خبری نشد. مهرداد هم در بند امنیتی زندان رجاییشهر است و فکر میکنم علت نگهداشتن مهرداد در زندان به خاطر سالگرد اعتراضات آبان و سالگرد پویا است.»
آصف بختیاری در پاسخ به این پرسش که «با وجود زندانی بودن دو عضو خانواده آیا مراسم نخستین سالگرد درگذشت پویا را برگزار میکنید» به کیهان لندن میگوید: «بله، حتما، ما برنامه داریم سالگرد پویا را بر مزار او برگزار کنیم. البته جوّ شهر به شدت امنیتی است. آرامستان بهشت سکینه را هم بستهاند اما به هر حال ما حتما به مزار پویا میرویم مگر اینکه راهمان ندهند.»
او درباره تهدید برای عدم برگزاری مراسم سالگرد پویا میگوید: «تهدید همیشه بوده و ما همیشه تهدید شدیم که هیچ مراسمی نگیریم و حتی از دید آنها رفتن بر سر مزار برای مراسم نیز نوعی فراخوان به حساب میآید و برای همین نمیخواهند که ما برای سالگرد به سر مزار برویم. برگزاری مراسم ختم بر اساس سنت و رسوم کاری عادیست و ما فقط میخواهیم برویم برای عزاداری و نمیدانم این کار ما چرا باید برای نهادهای امنیتی یک تهدید به حساب بیاید و از جمع شدن ما سر مزار بترسند.»
وی ادامه میدهد «ما در این یکسال همیشه در استرس و وحشت بودیم. ما از زندگی عادی به دور بودیم. هر لحظه ترس اینکه بیایند بریزند در خانه را داریم. مادرم اصلا حالش خوب نیست. نه روحی و نه جسمی. شب تا صبح خواب ندارد. هم پویا را از دست دادهایم و هم منوچهر و مهرداد زندان هستند و در کل حال مساعدی نداریم.»
آصف بختیاری میافزاید: «اعتراض حق هر انسانی است. هیچ وقت در این یکسال نگفتیم ای کاش پویا آن روز در اعتراضات شرکت نمیکرد. هر انسانی حق اعتراض دارد و نباید اعتراض را با گلوله پاسخ داد. نباید خانوادهها را زیر فشار قرار داد. الان تا جایی که ما اطلاع داریم و میشنویم همه خانوادههای جانباختگان زیر تهدید هستند که هیچ مراسمی برگزار نکنند. واقعا امیدوارم ایرانمان هرچه زودتر آزاد شود و مردم ما سرافراز و سربلند زندگی کنند.»
همانطور که آصف بختیاری اشاره کرده در روزهای گذشته نهادهای امنیتی اقدامات مختلفی برای عدم برگزاری مراسم سالگرد جانباختگان اعتراضات آبان ۹۸ انجام دادهاند. از جمله در بهبهان جاده منتهی به آرامستان این شهر را بطور کلی تخریب کرده و اعلام کردند که در دست «تعمیر و بازسازی» است!
هنوز یکسال نگذشته، کدام آبان؟! همان آبان که ردّ خونین آن در امتداد تاریخ میماند
این تنها خانوادههای جانباختگان اعتراضات نیستند که با وجود داغی که بر دلشان نشسته، روند زندگی آنها توسط نهادهای امنیتی مختل شده است.
در اعتراضات آبان بیش از ۷۰۰۰ تن بازداشت شدند که بسیاری از آنها پروندههای باز امنیتی دارند.
یک وکیل دادگستری در ایران که وکالت چند نفر از بازداشتشدگان را به عهده دارد به کیهان لندن میگوید: «در سالهای گذشته بازگشایی پرونده قضایی برای فرد بازداشت شده در اعتراضات و یا فعالان سیاسی، فقط برای دادرسی و صدور حکم و به اصطلاح مجازات او به عنوان فردی مجرم از دید نهادهای امنیتی صورت نمیگیرد و در موارد زیادی باز ماندن پرونده و آزادی فرد در حالی که وثیقه سپرده است، نوعی ابزار فشار برای مهار فرد است.»
این وکیل دادگستری توضیح میدهد: «خیلی از افراد بازداشت شده بر اساس قوانین جمهوری اسلامی نهایتاً به یکسال زندان محکوم میشوند. در اینصورت فرد به زندان میرود و بعد از یکسال آزاد میشود و به زندگی عادی باز میگردد اما باز ماندن طولانی مدت پرونده موجب میشود که هم قوه قضاییه هزینه صدور حکم و زندانی کردن یک منتقد یا معترض را برای خود ایجاد نکند و هم بازجوهای نهادهای امنیتی بتوانند همواره فردی را که با وثیقه آزاد شده و زیر حکم قرار دارد کنترل و مهار کنند و حتی از روابط او و هستههای اعتراضی سازماندهی شده با خبر شوند.»
این وکیل دادگستری میگوید: «آمار واقعی از بازداشتهای اعتراضات آبان ۹۸ ارائه نشده و آمارهایی که بعضاً مطرح هستند مربوط به روزهای اعتراضات یا نهایتاً چند روز پس از آن است. در حالی که من مطلع هستم که تا چند ماه بعد از اعتراضات نیز همچنان احضار و بازگشایی پرونده قضایی در ارتباط با اعتراضات آبان وجود داشته است.»
در این میان، بجز خانوادههای کشتهشدگان و بازداشت شدگان، بخشی از کسانی که یکسال پس از اعتراضات آبان ۹۸ همچنان زندگیشان متأثر از اقدامات سرکوبگرانه و بگیر و ببندهای نهادهای قضائی و امنیتی است، زخمیهایی هستند که شناسایی شدند و خانوادههای آنها تحت فشار قرار میگیرند.
پدر یکی از نوجوانان زخمی شده در اعتراضات سراسری آبان در یکی از شهرکهای اطراف تهران به کیهان لندن میگوید که پسر جوان وی به همراه دو دوست نوجوان دیگرش در تظاهرات بودهاند. یک مرد جوان تیر میخورد این سه نفر به کمک مرد میروند اما تیری از کنار پسرش میگذرد و ضمن برخورد با بازو، خراشی عمیق ایجاد میکند.
او میگوید تا نیمه شب از فرزندش خبری نداشته و تصور میکرده پسرش بازداشت شده اما یک پرستار با او تماس گرفته و اطلاع داده پسرش در بیمارستان است: «تلفن پسرم و دوستانش خاموش بود. فکر میکردیم هر سه بازداشت شدهاند اما مراجعهی ما به نیروی انتظامی نیز بینتیجه بود. بعدها فهمیدم تلفن پسرم در وسط اعتراضات به زمین افتاده و شکسته بود. دوستانش او را به درمانگاه میرسانند اما قرار گذاشته بودند که سه روز از هم دور باشند و آن دو آفتابی نشوند.»
این پدر با اشاره به همراهی بسیاری از پزشکان و پرستاران با کسانی که زخمی شدند، میگوید پسرش را با مسئولیت خودش از بیمارستان مرخص کرده و به خانه آورده است: «فکر میکردیم ماجرا تمام شده اما دو روز بعد از وزارت اطلاعات به خانه ما آمدند. من خانه نبودم. همسرم تماس گرفت و اطلاع داد و یک ربع بعد وقتی خودم را به خانه رساندم دیدم یک نفرشان کنار پسرم ایستاده و دارد سوالاتی میپرسد و دو نفر در حال گشتن و بهم ریختن خانه هستند. یک نفر کنار در ورودی آپارتمان ایستاده بود و در کوچه هم دو اتومبیل بدون آرم و دو مأمور ایستاده بودند. همه لباسشخصی بودند. صحنه عجیبی بود. پسرم ترسیده بود. دختر جوانم و همسرم وحشتزده روی مبل نشسته بودند. ماجرای ما از آن روز شروع شد و هنوز ادامه دارد…»
پسر نوجوان این خانواده حدود دو روز در بازداشت مأموران وزارت اطلاعات بود و بعد به او گفتند که با تعهد کتبی مبنی بر عدم شرکت در تظاهرات و تجمعات آزاد میشود اما به گفته پدرش «این پرونده هنوز برای همه ما باز است». این نوجوان چندینبار پس از آزادی مورد بازجویی قرار گرفته. یکبار هم پدرش بازجویی شده که میگوید: «البته بیشتر از بازجویی کردن هدفشان تهدید و نصیحت بود.»
او میگوید: «فشارهای روانی به ما ادامه دارد. ما هیچ سابقه سیاسی یا عضویت در گروه سیاسی نداریم. مثل همه مردم یا اکثریت مردم از وضعیت اقتصادی و اجتماعی ایران ناراضی هستیم. این نارضایتی در جمع خانواده و فامیل مطرح میشد و پسرم هم مثل همهی نوجوانان و جوانان ایران که آینده امن و مطمئن میخواهند در اعتراضات حضور پیدا کرده. بجای اینکه من شاکی باشم که به چه حقی به سمت یک نوجوان که نه مسلح بوده و نه به کسی آسیب رسانده، شلیک شده، آنها شاکی هستند و میگویند پسر من در جهت خواست دشمن و خلاف امنیت کشور عمل کرده است! به خودشان هم گفتم که «دشمن» و «امنیت» را تعریف کنید! واقعا تعریف اینها چیست؟ چطور با این کلمات به یک بچه برچسب میزنند؟ دختر من بهمن سال گذشته با چند تا از دختران و زنان فامیل برای سه روز به یکی از کشورهای اطراف سفر کرد. در فرودگاه او را سین جیم کردند که کجا میروی؟ در کدام هتل اسکان داری؟ چند روز میمانی؟ شما ببینید وضعیت آقایان چقدر آشفته است که از سفر سه روزه یک دختر جوان به کشور همسایه هم میترسند. البته نگفتند به چه دلیل این سوالات را میپرسند اما از هیچکدام از چند نفر همراهش نپرسیدند و فقط از دختر من پرسیدند و دخترم این چند سوال را نوعی گوشزد و مرتبط با وضعیت برادرش میداند. من به بچههایم هم گفتم که نهادهای امنیتی و انتظامی سعی میکنند بترسانند اما این کارهایشان از روی ترس است، نه از قدرت و قوت قلب. پسر من از الان نگران دانشگاه است. میگوید نمیگذارند بروم دانشگاه! گفتم میفرستمت هر جای دنیا دوست داشتی بروی و درس بخوانی. آقایان همایش میگذارند که چرا فرار مغزها؟! نگاهی به خودشان بیاندازند میفهمند که چرا نباید با این شرایط مغزها فرار کنند!»
پدر این نوجوان به کیهان لندن میگوید، مطمئن است که بسیاری از افراد شناساییشده در تجمعات هم شرایطی مشابه داشتهاند اما در مجموع اتفاقا دستگاههای امنیتی و قضائی به زیان نظام جمهوری اسلامی عمل کردهاند: «امثال پسر من نه محاکمه شدند نه تا جایی که ما میدانیم پرونده قضایی دارند؛ اما دستگاه امنیتی چتر سنگینی روی زندگی این بچهها انداخته. بچههای من تا پیش از این موضوع مثل هر شهروند عادی فقط گاهی انتقاد و شکایت داشتند که در چهارچوب جمع خانواده و دوستان مطرح میشد. من از سال گذشته تغییری عمیق را در فرزندانم میبینم. دیگه پسر من مثل آن جوانی نشد که قبل از این اتفاق بود. حتی دخترم! آنها خبرها را پیگیرانه دنبال میکنند. درباره گذشته ایران و جوانی ما زیاد میپرسند. درباره مسئولیت اجتماعی حرف میزنند. در این یک سال تظاهرات سراسری نبود اما من مطمئنم این حرکات دستگاه امنیتی و قضایی از دو فرزند من دو معترض ساخته! اگر بچه من پارسال حتی از سر شور و هیجان رفت در اعتراضات، اینبار میدانم با خواست اعتراض کردن و به عنوان یک شهروند معترض که آیندهی بهتر میخواهد، به اعتراضات خواهد رفت.»
مخلوط استالینیسم، فاشیسم، مائوئیسم و پل پوت ینگ ساری!
تمام جنایات رژیم مارکسیست اسلامی ( جمهوری دزدان ) – نوفل لوشاتویی – ظرف این مدت ۴۱ سال – با پشتیبانی مافیای بانکها و کارخانه های تسلیحاتی اتحادیه غارتگران اروپا و حزب دموکرات امریکا برای غارت منابع عظیم نفت و گاز ایران در پارس جنوبی و مس کرمان و معادن سنگ الومینیوم ایران دارد انجام میگیرد ..
برای اینکه افکار ملت ایران را از این غارت عظیم منحرف بکنند – رژیم مسخره – جمهوری دزدان – اسلامی دوران بربریت – و جهالت مجاهدین اسلام متجاوز و غارتگر ۱۴۰۰ سال پیش را – همین اروپاییان حلیه گر در پشت نقاب حقوق بشر جعلی – با دسیسه گوادالوپ و کمک حزب توده و نوکران ملی مذهبی عاشق پلسطین و کشته مرده امام موسی صدر و دیگر شیاطین ضد ایران و هویت ایرانی – برای سرکوب و شکنجه و اعدام و کشتار بی وقفه ۴۱ ساله ایرانیان مستقر کردند و با مماشات و سناریو مسخره غنی سازی اورانیوم – بمب اتم اخوندی – و نمایش مزحک برجام – همچنان به حفظ جنازه – رژیم جمهوری متعفن مجاهدین خمینیسم – برای ادامه سرکوب و – غارت و غارت و غارت ایران – ادامه میدهند .