ویکتوریا آزاد – اقدامات تنبیهی دونالد ترامپ دربرخورد با حکومت ایران را باید در دو حوزه سیاست داخلی و خارجی مورد بررسی قرار داد.
ترامپ آغاز مبارزه خود با جمهوری اسلامی را از کارزار انتخاباتیاش در سال ۲۰۱۶ شروع کرد. اتاق بازرگانی ایران پیرو رهبرش تصور میکرد که ترامپ برایشان منشاء خیر خواهد شد و با آمدن او اروپاییان از وی روی برمیگردانند و به ایران نزدیکتر میشوند و در نتیجه برجام حفظ میشود امری که در مدت ریاست جمهوری ترامپ نه تنها اتفاق نیافتاد بلکه صدها شرکت و بانک اروپایی و آسیایی از ایران خارج شدند. دلیل خروج این شرکتها از ایران، همکاریهای کلان اقتصادی این کشورها با امریکاست، امری که موجب حرفشنوی و همگرایی آنها با سیاستهای کلان آمریکا میشود و بدیهی ست که جلب رضایت آمریکا برای آنها از اولویت برخوردار است چرا که سیاستهای اقتصادی غرب اصولا مبتنی بر مقوله توسعه پایدار و نه سیاستهای کوتاهمدت و درمانهای موقت و بیبنیان است. میزان مبادلات اقتصادی اروپا با آمریکا دهها برابر از ایران است پس اروپاییها و حتی روسها و چینیها به قوانین بینالمللی روابط خود با آمریکا احترام میگذارند و قوانین ناظر بر تحریمهای ثانوی آمریکا نسبت به شرکتهایی که با ایران مبادله اقتصادی میکنند را جدی میگیرند.
خروج آمریکا از برجام و اعلام بازگشت تحریمهای این کشور علیه جمهوری اسلامی، با موجی از انصراف و عقبنشینی شرکتهای خارجی همراه شد که بعد از توافق هستهای به ایران آمده بودند تا فعالیت اقتصادی خود را آغاز کنند. البته بخشی دیگری از این شرکتها بعد از رسیدن به تفاهم اولیه از همکاری با ایران پشیمان شدند. بدیهی است کاهش حجم بازرگانی اقتصاد فلکزده ایران را به مراتب ضعیفتر کرد. استقرار یک حکومت ایدئولوژیک ضدصهیونیستی و ضدآمریکایی بزرگترین آفت سیاست خارجی ایران و پاشنه آشیل این سیاست خصومت علیه اسراییل و آمریکاست.
ترامپ انگشت خود را روی این نقطه ضعف مهم و محوری قرار داد و توانست تا حد زیادی ضربات بزرگی بر پیکر این نظام پوسیده وارد کند. در جریان این تحریمها ضعف و عدم توانایی رژیم در سیاستگذاری فعال و به نفع منافع ملی کشور موجب تضغیف جایگاه ملی و بینالمللی آن و در نتیجه با بحرانهای چندگانهای مواجه شد که برونرفت از آنها برای رژیم غیرممکن است.
ترامپ در همان روزهای اول اعلام نمود که توافقنامه برجام را بهم میزند و از توافق هستهای با رژیم ایران خارج میشود؛ امری که سال ۲۰۱۸ بالاخره اجرا شد. سپس ترامپ سیاست فشار حداکثری از طریق تحریمهای چندسویه را عملی کرد. او با اعمال تحریمهای گسترده و متنوع عملا جمهوری اسلامی را زمینگیر کرد. تحریمهای سیاسی و اقتصادی شدید او سبب کاهش نفوذ سیاسی و نظامی رژیم در منطقه و عقب راندن جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به داخل مرزها شد. ترامپ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در لیست تروریستها قرار داد و به این ترتیب دست آنها را از دخالت در منطقه عملا کوتاه کرد و همچنین امکان سرمایهگذاری و عقد قراردادهای بینالمللی را نیز از رژیم سلب کرد. با اضافه کردن سپاه به لیست گروههای تروریستی، موسسات تجاری و مالی، سازمانها و شرکتهای وابسته به سپاه بیش از گذشته در معامله با آن و نهادهای وابسته محدود شدند و از این طریق تامین مالی و پشتیبانی از تروریسم توسط این ارگان نظامی- اقتصادی سپاه و معامله با آن به شدت آسیب دید. چنانچه افراد و یا شرکتهای خاطی با سپاه وارد معاملات مالی بشوند با خطر جدی حمایت از تروریسم روبرو میشوند که خود این موضوع میتواند به بازداشت، استرداد، و زندانی شدن بیانجامد در نتیجه با قرار گرفتن سپاه در لیست نهادهای تروریستی مانع جدیتری بر سر راه معامله با جمهوری اسلامی در ایران ایجاد شد و هر معاملهای میتواند همکاری با سپاه تروریستی تعبیر شود.
مطابق «قانون ضدتروریسم» آمریکا، نیروهای نظامی این کشور از آن پس که سپاه در لیست تروریستی قرار گرفت حق برخورد سختافزاری اگر لازم باشد با آنها را دارند.
از منظر منافع ملی کشور ما فشار حداکثری ترامپ بر ارگانهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی عین فشار به روحانیت است و تضعیف کل حاکمیت میانجامد. هرچند که بخشی از بدنه سپاه و نیروی انتظامی ظرفیت جدایی از سر این سازمانها را دارد و میبایست به سمت مردم جذب بشوند ولی این به معنای آب تطهیر بر سر کل این نهاد ریختن و از آن رهبر کودتا ساختن و شریک دولت کردن نیست. طرح ادغام سپاه و ارتش در بند اول تفاهمنامهی راهبردی «شبکه ایرانیاران» که به تاریخ فوریه ۲۰۱۹ صادر شد بسیار دقیق تنظیم شده است و به نظر نویسنده روی این خواست باید تاکید داشت و دست سپاه را از قدرت و شرکت در مافیای اقتصادی کوتاه کرد و این فقط وقتی ممکن است که رژیم تغییر کند و در فرآیند تغییر بدیهی است نیروهای نظامی که به مردم بپیوندند مورد استقبال قرار میگیرند.
گام مهم دیگر ترامپ ایجاد دوستی بین اعراب و اسراییل است که بر بستر سیاستهای خصومتآمیز جمهوری اسلامی با عربستان سعودی و امارات در صدر کشورهای عربی و دشمنی با اسراییل و آمریکا، ترامپ توانست از خطر بالقوه جمهوری اسلامی به عنوان دشمن شماره یک اعراب و کشورهای همسایه استفاده کند و یکی از بزرگترین تحولات قرن ۲۱ را رقم بزند. او با زیرکی فراوان از این شرایط بهره گرفت و سبب صلح اعراب با اسرائیل شد؛ صلحی که بیش از ۶۰ سال مقدور نبود. رژیم ایران با حمله به آرامکو، عربستان را در موضع دشمن دائمی با جمهوری اسلامی قرار داد و امکان هرگونه نزدیکی به اعراب را از خود سلب کرد. اقدامات خصمانه جمهوری اسلامی نسبت به عربستان و استفاده از یمنیها جهت پیش بردن سیاست خارجی خصمانه خود موجب شد که ترامپ راحتتر به اهداف خود جهت نزدیک ساختن اعراب و اسراییل دست پیدا کند و دنیا شاهد عقد قرارداد دوستی و ایجاد همکاریهای وسیع امنیتی و نظامی بین اعراب و اسرائیل شد. در سوریه و لبنان و یمن تمام هزینههایی که برای گسترش نفوذ جمهوری اسلامی صرف شده بود عملا بیاثر گردید و حتی در سوریه به بدترین شکل ممکن دچار تلفات سنگین نیروی انسانی شد. کشور عراق که روزی حیاط خلوت جمهوری اسلامی به حساب میآمد با تضعیف قدرت مالی و اقتصادی جمهوری اسلامی به دلیل تحریمها و فساد مالی گسترده و اعتراضات انقلابی مردم عراق به حضور جمهوری اسلامی در کشورشان امکان حفظ نیروهای شبهنظامی شیعه در منطقه به حداقل توان خود رسید و حوزه تاثیرگذاری رژیم در امور سیاسی عراق مانند دوره نوری المالکی و حیدرالعبادی از دست رفت و ضربه کاری بر نقطه پرگار و وصل استراتژی هلال شیعی وارد شد.
در بعد داخلی به دنبال سیاستهای ترامپ با اعمال تحریمهای سنگین بر نفت به عنوان شاهرگ حیاتی اقتصادی کشور و بر بستر عقبماندگی صنعتی و کشاورزی توان مالی و لجستیک رژیم در تامین مالی تروریستها به شدت کاهش یافت و همین موجب تضعیف شدید اقتدار رژیم درکشور و منطقه شد. با فشارهای ناشی از اعمال تحریمها و فساد گسترده مالی و عدم مدیریت کارشناسانه و دلسوز، نارضایتی مردم از سیستم به شدیدترین شکل ممکن در طول حیات جمهوری اسلامی افزایش یافته و استراتژی دو قطبی اصلاحطلب- اصولگرا نزد افکار عمومی کاملا رنگ باخته است و دیگر مشروعیتی ندارد. به روشنی میشود مشاهده کرد که شکاف عمیقی بین مردم و رژیم ایجاد شده. تفرقه، تشتت و ریزش بین نیروهای داخل نظام اعم از سیاسی یا نظامی افزایش یافته و حجم عظیمی از سرمایههای داخلی به کشورهای غربی سرازیر شده است. الیوت آبرامز در هفتههای گذشته فاش کرد که دولت آمریکا میخواهد تا آخرین روز کاری خود در ۲۰ ژانویه، هر هفته یک بسته تحریمی علیه جمهوری اسلامی ایران وضع کند. منابع اسرائیلی گفتهاند که تحریمهای پیشبینی شده ارتباطی با برنامه هستهای ایران ندارند زیرا پیشبینی میشود اگر دولت جو بایدن مستقر شود برای ممکن کردن بازگشت به برجام، تحریمهای هستهای را تعلیق یا لغو کند. از این رو تحریمهای جدید برنامه موشکهای بالستیک و حمایت رژیم ایران از تروریسم و سازمانهای تروریستی و همچنین نقض حقوق بشر در ایران را هدف قرار دادهاند.
هرچند سیاست فشار حداکثری دولت دونالد ترامپ علیه جمهوری اسلامی توانایی رژیم را در حمایت از شبهنظامیان مورد حمایت آن در منطقه کاهش داده اما با روی کار آمدن دولت جو بایدن و وزیر خارجه منتخب او آنتونی بلینکن و جیک سالیوان مشاور امنیت ملی در دولت وی، آمریکا به توافق هستهای بازگشته و تا حد زیادی فشارها بر روی رژیم حاکم در ایران کاسته خواهد شد و این همان اتفاقی است که ترامپ حتی اگر رییس جمهور نباشد بر نمیتابد. در یکماه باقی مانده بروز درگیریهای نظامی بعید نیست هرچند که به نظر محتمل نمیآید. این درگیریهای نظامی لزوما از طرف آمریکا لازم نباید باشد بلکه اسراییل و متحدان داخلی و عربی آن امکانات هوایی، دریایی و زمینی خوبی برای عبور از رادارها و ورود به پایگاههای نظامی جمهوری اسلامی ایران دارند. تهدیدهای جمهوری اسلامی هم دیگر اثر ندارد و همه متوجه شدهاند که این حکومت با وجود تمام مشکلاتش تسلیم نخواهد شد.
انتقال احمدرضا جلالی جامعهشناس و پژوهشگر ایرانی به انفرادی در زندان «رجایی شهر» جهت اجرای حکم اعدام بر اساس خبری که همسر وی ویدا مهراننیا در توییتر «ایران وایر» انتشار داده، واکنش امروز سیستم قضایی و وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران به خبر حمله احتمالی اسراییل به جمهوری اسلامی است. گروگانگیری و باجگیری اتاق فکر رژیم رفتارجدیدی نیست و ای بسا از کیس تهدید زندانیان سیاسی برای گرفتن باج از جهانیان و اهرم فشار به رقبای داخلی خود برای گرفتن امتیاز یا تسهیل تحریمها استفاده میکند.
متاسفانه ترامپ در کنار اقدامات مثبتی که جهت تضعیف حکومت اسلامی انجام داد ولی برای برکناری کامل آن نتوانست به دلیل فرصتسوزیهای اپوزیسیون رژیم و مردم ایران اقدام موثری انجام بدهد. قاعدتا ترامپ نمیتوانست بجای مردم ایران انقلاب کند.
مردم و اپوزیسیون جهت رهایی از این رژیم تبهکار باید تصمیم بگیرند و منتظر هیچ معجزه خارجی نباشند. اتحاد میلیونی بین مردم ایران و ائتلاف رهبران جریانات مختلف اپوزیسیون (مخالفین رژیم اسلامی) از مهمترین و محوریترین راهبردهاییست که در شرایط حاضر میتوان به آن اشاره کرد. بدون شکلگیری چنین اتحادی جمهوری اسلامی از لاک خود بیرون خواهد آمد با این تفاوت که ملت ایران در محاسبات جهانی و آخوندی جایی و اهمیتی ندارند. ایران گاو شیرده باشد و حاکمان و آغازادگان خوب تغذیه کنند بقیه گلهای بیش نیستند و برای این حکومت سرزمین ایران و مردمانش پشیزی ارزش ندارد و وسیلهای بیش نیست.
با توجه به حال وخیم ج اشغالگر اسلامى و موقعیت مناسب براى سرنگونى
چرا این ((اتحاد )) براندازان شکل نمیگیرد ؟!؟!؟!؟؟