سردار حسین دهقان از اعضای ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هفته گذشته حضور خود در رقابتهای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی را اعلام کرد.
هرچند او پیشتر نیز گفته بود «با قدرت خواهم آمد و معتقدم باید مردم را از این وضعیت فعلی نجات داد» اما اکنون نخستین فردی است که بطور رسمی برای انتخابات ۱۴۰۰ وارد صحنه شده است. اعلام نامزدی حسین دهقان در حالی که هنوز نامزدهای جناح اصولگرا و اصلاحطلب معرفی نشدهاند، واکنشهای متفاوتی در پی داشته است.
حضور چهرههای نظامی در رقابتهای انتخابات دولت در جمهوری اسلامی موضوع تازهای نیست و سابقهدار است. تا کنون دریادار سیداحمد مدنی در سال ۵۸، دریابان علی شمخانی در سال ۸۰، سردار پاسدار محمدباقر قالیباف در سالهای ۸۴ ،۹۲ و ۹۶ و سردار سرلشکر پاسدار محسن رضایی در سالهای ۸۸ و ۹۲ نامزد انتخابات ریاست جمهوری شدند و البته همگی نتیجه انتخابات را با اختلاف قابل توجه به رقیبان خود واگذار کردند.
حالا برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نیز نام چند عضو کنونی و سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مطرح شده است. سعید محمد فرمانده قرارگاه بازسازی «خاتمالانبیاء»، پرویز فتاح رئیس «بنیاد مستضعفان»، عزتالله ضرغامی رئیس پیشین صداوسیمای جمهوری اسلامی، محمدباقر قالیباف رئیس کنونی مجلس شورای اسلامی، علی لاریجانی رئیس پیشین مجلس و محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز از سوی برخی رسانهها یا تحلیلگران حکومتی به عنوان نامزدهای احتمالی انتخابات خردادماه مطرح شدهاند.
جناحهای اصلاحطلب و اصولگرا نیز به دنبال جمعبندی برای معرفی نامزدهای نهایی خود هستند که قرار است زیر عنوان این جناحین وارد معرکهی انتخابات شوند. این در حالیست که چهرههای سپاهی مطرح شده نیز در نهایت به یکی از همین دو جریان وابستهاند.
در این میان، اصلاحطلبان میکوشند اعلام نامزدی سردار حسین دهقان در انتخابات ریاست جمهوری را با برجسته کردن عباراتی چون «تشکیل دولت نظامی»، «تشکیل دولت با تفنگ»، «یکدست شدن نظام» و ترفندهایی که از شدت تکرار نخنما شده است، به هشدار و تهدید برای مردم تبدیل کنند.
پیوند عمیق اصلاحطلبان و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
اصلاحطلبان همواره تلاش کردهاند با ایجاد مرزی کاذب میان خود و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی این سناریو را به نمایش بگذارند که اگر ما در جلوی صحنهی مجلس اسلامی و یا دولت نباشیم، هر دو به دست «تندرو»ها و سپاه پاسداران خواهد افتاد! حال آنکه کارگردان و طراح و نورپرداز و سناریونویس و خلاصه همهکارهی این دو نهاد ظاهرا انتخابی جناحین گوش به فرمان ولی فقیه هستند که از سفره انقلاب بهره میبرند و به گفتهی خودشان همگی سرنشینان «یک کشتی» هستند.
در این میان اکبر گنجی عضو شاخه برونمرزی اصلاحطلبان و از حامیان همیشگی نظام جمهوری اسلامی هنوز ماهها به معرکهی انتخابات مانده و نامزدی قطعی هیچکس معلوم نیست، با واکنش تند و پرهیجان نسبت به نامزدی حسین دهقان خطاب به مخالفان جمهوری اسلامی نوشته «جمهوری اسلامی را نمی خواهید قبول. در انتخابات ریاست جمهوری هم شرکت نمی کنید قبول.اما آیا باید ساکت نشست تا یک فرمانده سپاه رئیس جمهور شود و حکومت را یکپارچه سازند؟ حکومت یکپارچه راست افراطی برای گذار به دموکراسی مساعدتر است یا حکومت دوگانه ای که صبح تا شب با هم در حال جنگ هستند؟»
این سخنان تبلیغاتی و جوّسازی زودهنگام در حالیست که از یکسو بسیاری از اصلاحطلبان معروف چون علیرضا علویتبار، عمادالدین باقی و الیاس حضرتی و محسن سازگارا با خاستگاه اصلاحطلبی، اعضای پیشین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستند و از سوی دیگر، برخی تحلیلگران اساسا خود «اصلاحات» را مانند سپاه پاسداران، «فرزند جنگ و انقلاب» ارزیابی میکنند.
حسین دهقان پوده معروف به حسین دهقان رئیس پیشین «بنیاد مستضعفان»، وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در دولت نخست حسن روحانی و مشاور رهبر جمهوری اسلامی در صنایع دفاعی است که در حوزه اجرایی همواره به جناح اصلاحطلب نزدیک بوده است.
حسین دهقان از ابتدای انقلاب با طیفی که بعدها به عنوان اصلاحطلب معروف شد، نزدیک بوده است. او از جمله نیروهای انقلابی و دانشجویان «پیرو خط امام» است که به همراه دیگر چهرههای کنونی اصلاحطلب مانند معصومه ابتکار، عباس عبدی، محمدرضا خاتمی و محسن میردامادی از دیوار سفارت آمریکا بالا رفت.
سردار دهقان بعدها با تشکیل نخستین دولت اصلاحات به عنوان قائم مقام وزیر دفاع و در دولت دوم خاتمی و دولت نخست محمود احمدینژاد به عنوان معاون رئیسجمهور و رئیس «بنیاد شهید و امور ایثارگران» فعالیت میکرد.
پاسداران شاخص دیگری نیز بودهاند که مانند حسین دهقان به اصلاحطلبان نزدیک بوده و یا هستند. برخلاف همهی جوّسازیهایی که اصلاحطلبان و حامیان جمهوری اسلامی درباره سپاه پاسداران انجام میدهند اما قاسم سلیمانی فرمانده شاخهی برونمرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (سپاه قدس) نیز از کانال اکبر هاشمی رفسنجانی و حلقه کرمان به اصلاحطلبان نزدیک و دستشان در یک کاسه بود.
مهدی جهانگیری کوشایی ۱۶ مهر ۱۳۹۶ توسط سازمان اطلاعات سپاه پاسداران به اتهام فساد گسترده اقتصادی و اداری بازداشت شد. او برادر اسحاق جهانگیری کوشایی معروف به اسحاق جهانگیری معاون اول حسن روحانی نامزد مورد حمایت اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ است.
پرونده تخلفات مهدی جهانگیری آنقدر سنگین است که وثیقه آزادی او از سوی بازپرس پرونده ۶۰۰۰ میلیارد تومان تعیین شد. قاسم سلیمانی اما چند ماه بعد در دیماه ۹۶ ترتیب آزادی او را بدون هیچ تشریفات اداری و قضایی داد و دو ماه بعد در اسفند ۹۶ اعلام شد وثیقه مهدی جهانگیری به ۱۰۰۰ میلیارد تومان کاهش پیدا کرده! هیچگاه معلوم نشد که آیا این وثیقه اصلا از سوی جهانگیری سپرده شد یا نه! و اساساً تکلیف پرونده قضایی او به کجا رسید! نه تنها این! بلکه مهدی جهانگیری بعد از آزادی و معلق شدن پرونده فسادش به برکت پیوند میان اصلاحطلبان و سپاه پاسداران توانست سه قرارداد بزرگ و پردرآمد با قرارگاه «خاتم الانبیاء» وابسته به سپاه پاسداران امضا کند!
هرچند شاید به ظاهر میان علمکرد قاسم سلیمانی برای «صدور انقلاب اسلامی» و «پیشبرد آرمان فلسطین» با ادعاهای اصلاحطلبان در اینباره، چندان همخوانی دیده نمیشد اما با کشته شدن قاسم سلیمانی در ۱۳ دیماه ۹۸ در حمله پهپادی آمریکا در حوالی فرودگاه بغداد، اصلاحطلبان برای او مرثیهسرایی کردند و مهدی خزعلی یکی از چهرههای به شدت پر ادعای اصلاحطلب پشت سر خامنهای بر تابوت سلیمانی به نماز ایستاد!
اندک اختلافی هم که میان اصلاحطلبان و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دیده میشود درواقع فشارهای گاه و بیگاه سازمان اطلاعات سپاه (ساس) به این جناح به دلیل فسادها و رانتخواریهای افسارگسیختهی خانوادههای مافیایی اصلاحطلبان است که با هدف حفظ آبروی نظام از سوی «ساس» صورت میگیرد.
استراتژی انتخاباتی جمهوری اسلامی در ۱۴۰۰
جمهوری اسلامی این روزها با سه چالش بزرگ روبروست: در داخل در برابر مردم؛ در خارج با همسایگان و غرب؛ در درونِ خود با باندها و گروههای مافیاییاش.
با گذشت بیش از ۴۱ سال از انقلاب ۵۷، جمهوری اسلامی همچنان ملغمهای معیوب و فاسد است که نه تنها پایگاه قابل اتکایی در داخل کشور ندارد بلکه بر مخالفانش بسیار افزوده شده و در جامعه موجی از انزجار و خشم و ایستادگی و امید به نبودنش علیه خود ایجاد کرده است. در عرصه بینالملل نیز به بنبست خورده است.
بسیاری از وابستگان نظام از جمله فائزه هاشمی رفسنجانی دیگر حتی نمیتوانند حکومت استبدادی و ویرانگر حاکم بر ایران را تعریف کنند: «ما الان نه حکومت دینی هستیم و نه حکومت انقلابی!»
پس از اعتراضات سراسری دی ۹۶ و آبان ۹۸ برای نظام روشن شد که بخش بزرگی از جامعه تفاوتی میان اصولگرا و اصلاحطلب قائل نیست. بسیاری از مقامات جمهوری اسلامی نیز پس از این اعتراضات به جناح رقیب نهیب زدند که همگی در «یک کشتی» نشستهاند و آسیب به هر گروه به کل نظام ضربه میزند.
از سوی دیگر به نظر نمیرسد دوگانهسازی به شیوه اصلاحطلبان که در سال ۸۸ جنبش سبز به راه انداخت و در سالهای ۹۲ و ۹۶ حسن روحانی را راهی «پاستور» کرد برای انتخابات ۱۴۰۰ کارآیی داشته باشد.
دست جمهوری اسلامی برای صحنهآرایی نمایش انتخابات خالیست؛ برجسته کردن رنگهای سبز و بنفش، نمایندگان «دوران طلایی امام» چون میرحسین موسوی، چهرهی شمشیر به دستی علیه «فساد» چون سیدابراهیم رئیسی، فرد نازل و عوامفریبی چون محمود احمدینژاد و علم کردن چهرههای امنیتی چون حسن روحانی، همه و همه در نظام امتحان شده! حالا به نظر میرسد داغ کردن تنور انتخابات برای کشاندن مردم به پای صندوقهای رأی، نیازمند ترفندهای جدید مانند ایجاد دوگانهی بیم و امید با حضور یک سردار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است!
به نظر میرسد طرفداران اصلاحات به شدت در نقش خود فرو رفته و تاکتیک هراسآفرینی از «یکدست شدن نظام» را پیش میبرند. این اقدام از یکسو تنور انتخابات استصوابی نظام مورد دفاعشان را داغ میکند و از سوی دیگر شانس پیروزی نامزدی «نزدیکتر» را بالا میبرد تا با در دست گرفتن «دولت با تفنگ» نیز سهم بیشتری از سفره انقلاب عایدشان شود.
در سطح کلان اما همه جریانهای نظام «یکدست» و گوش به فرمان علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی هستند. سالهاست که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در همه عرصهها حضور دارد و هر دو جناح رژیم نیز با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوندی عمیق و تنگاتنگ دارند.
در چنین شرایطی نگرانی در مورد سپردن مقام «تدارکاتچی» به یک سپاهی بیمورد به نظر میرسد. اولویت همه اینها، جز مردم، حفظ و نجات «کشتی نظام» است! در خرداد ۱۴۰۰ نیز دولت به کسی واگذار میشود که بتواند در رویارویی با مردمی که جمهوری اسلامی را نمیخواهند، از پس وظایف تدارکاتی برآید.
روشنک آسترکی
شهردار تهران: املاک در اختیار طلایی و همسر قالیباف به شهرداری بازگردانده شد/ عودت املاک نجومی سند خورده، از عهده ما خارج بود
از تیم آقای قالیباف ملکی به مساحت حدود ۶ هزار متر مربع را در محدوده بزگراه همت_تقاطع امام علی (ع) پس گرفتیم.
بعد از اتفاق تاسف بار و شرم آور برای سیستم اطلاعاتی ج ا و اثبات ضعف امنیتی، یکی عوامل حکومت گفته ما هم بایست مثل هند و پاکستان بمب اتم بسازیم و چند سال در فشار میرویم و بعد میپذیرند!
اینها یا حقیقتا مجنون و احمق هستند و یا خودشان حماقت میزنند!
اصلا داستان دستیابی هند و پاکستان جدا ج ا است، انها در رقابت برای بازدارنگی رفتند و هیچگاه نخواستند رسما و عملا یک عضو سازمان را نابود کنند و یا ادعای آخرالزمانی و حکومت جهانی و نابودی همه فرهنگها و تمدنها و ادیان و عقاید دیگر مردم و کشورها داشته باشند!
مسئله اصلی که حتی غنی سازی و موشک بالستیک میانبرد را خطرناک میدانند همین است. فرق مهم ج ا با هند و پاکستان و حتی کره شمالی و بقیه همین است. مشکل ایدئلوژی حکومتی و پیروی میلیونها مغزشویی شده ج ا است.
اساس مصائب مردم همین ایدئولوژی ایران وایران کن و نسل سوز است.
مشکل حاکمیت ایدئولوژی مذهبی به شدت نابخردانه و قرون وسطایی و ناقض بدیهیات حقوق بشری است که چنین کشوری مستعد به ویرانه های فقر و اختلاف طبقاتی و بهشت مفسدان اقتصادی کرده است
امروز بازیگران منطقه از جمله غرب بخوبی آگاهند که ایران ثبات داخلی خود را از دست داده و بسوی تکمیل کردن محور شرارت افغانستان ایران عراق پیش میرود؛ تهدیدی برای همه از جمله فروپاشی ایران(= تجزیه) که این آخری از انقلاب جهل اسلام؛ سیاستهای خشن؛ آپارتاید تشیع بعنوان دین برتر دربرخورد با اقلیت های دینی؛ مزخرف بودن اسلام بعنوان دین-سیاست به این تجزیه گرایی دامن میزد.
همین آخوندک های مضحک نتوانستند سواد دین را بالا برده (چه انتظاری از معرکه گیران سرقبر) و درصدد برطرف کردن پارازیت های دین شوند و نه فقط تروریست بودن محمد را ترویج کنند:
۱- عدم مشروعیت نظام ایران مشگل اساسی برای امریکا و اروپاست. اینها که اعتقاد به دمکراسی (برای خود) دارند مسخره است با رژیمی وارد مذاکره شوند که مشروعیت ملت خود را از دست داده است. ابتدا کافیست با یک رفراندم با نظارت سازمان ملل مشخص شود که آیا ملت ایران هنوز خواهان ج.ا. اند یا خیر.
۲- بفرض مذاکره و فرجامB ایران به ثبات قبل ازانقلاب جهل اسلام نخواهد رسید (۴ دهه عیان است) و تاکید راه دیپلماسی(خوشبینی گل و بلبلی)برای ایران همانند گذشته جواب نخواهد داد. حکومت باجگیر ایران منتظر فرصت است هرچند سواد استفاده از فرصت ها را بخاطر مغز عقیم شده اش ندارد.
۳- آلمانی ها ضربالمثلی دارند که میگوید: مرا بشور فقط خیسم نکن. عدم مشروعیت = تجزیه = جهنم برای همه!
افسوس ، چهل سال ، ملتی که تاریخ و تمدن آن باعث افتخار ، نه تنها ما ،بلکه افتخار جهان ، در بند و اسارت قبیله ای وحشی و بیابانی است . مفسدی معتاد و شیاد بر ما حکومت میکند و خرافات و جهالت و فساد و فقر و جنایت تنها هدیه های شوم و شرم آور این غارتگران . در دنیا بد نام ، در مجامع بین المللی بدون کلام و مقام ، در میدان های ورزشی بازنده با حجاب و پول ملی ما آشغال بی اعتبار .ما را دیگر حتی به بعضی از جزایر اقیانوس آرام هم راه نمی دهند . بر مقام و مرتبه انسانی ما چه گذشته ؟ ما همه میدانیم .
ای کاش زنده یاد دکتر عبدالحسین زرین کوب هنوز با ما بود و بجای تحریر دوقرن سکوت و حکومت صحرا نشین های عرب بر ما ، کتابی دیگر در باره این سکوت و خفقان و ظلمت چهل ساله ما مینوشت .
من سالهاست در این فکرم که چرا این حکومت پس گرا عاشق زشتی و بیزار از مردم زیباست و چهره زشت و کریه و حیوانی شرط اول مقبولیت در این نظام شیطانی است .
نگاهی دیگر به عکس این دو شارلاتان آدمخوار بیندازید ! درست مثل کابوس نیمه شب ، گرگ پیر زخمی ، شتر کچل باغ وحش . ما ایرانی ها همیشه زیبا ترین مردم دنیا بوده ایم ، فرزندان خمینی و خامنه ایرانی نیستند ، اهل جهنم اند ، جهنم سوزان !
درود یاران
مردان وزنان مسن ایران بیاد دارند که معرکه گیران برای اجتناب از مونو لوک گویی
یک مرشد ویک بچه مرشد را در وسط میدان معرکه گیری بجان هم می انداختند و هرچه
مرشد می گفت بچه مرشد رد می کرد ومعرکه گرم میشد.اسحال طلب و ازگل گرا و ورژن
قدیمش که از ترس گرگ به دهن اژدها پناه بردن بود را هم مردم این مرز وبوم چشیدند و به
((دیگه تمومه ماجرا ))رسیده اند واین یعنی جناب پهلوی دوم را به پله های هواپیمای بدون
بازگشت رساندن .اینک در اتاق های فکربه جراحی های درد آوری چون تراشیدن ریش وپشم
خامنه ای وپاپیون زدن ایشان یا جرح وتعدیل اسلام بصورتی که تنها نامی از ان بماند ودر شورای
رهبری ازهمه گروه ها حتا ضد خدایان و ترانس سکس وووو باشند شاید در اینده پوتینی پیدا
شود وبا بامبولی دیگربساط سال۵۷ را بگستراند.در این اوضاع واحوال چند تنی هم قمپز در می کنند
چرا که سنگ مفت وگنجشگ مفت است .تاریخ نویسان نیز با دو رویکرد یکی اسلام خواه
و دیگری ایران دوست به ترتیب خواهند نوشت: شخص لجبازی که از اسلام چیزی نمی دانست
ودست بالا کمک حجت الاسلامی بیش نبود به زور خود را ایت الله کردوبا حماقت محض فتوحات
عمرو خمینی را از یوغ اسلام خارج نمود ودیگری که وطن دوست است می نویسد نسل ۱۴۰۰
نشان دادکه اسلام نمی تواند یک حزب ویک مرام باشد خمینی وبن لادن وخامنه ای وبغدادی
نظرات اسد ابادی وحسن بنا واخوان مسلمین وشریعتی رابه بهترین وجه به زباله دانی فرستادند
اما به قیمت بیچاره کردن ایران وعراق وافغانستان وپاکستان وترکیه وووایضن چندین نسل جوانان
این بخش از دنیا.
خانم آسترکی تحلیل روان و دقیقی مثل همیشه نوشته اند حالا اکبر گنجی ها (اکبر پونزها) هر چه می خواهند بیاندیشند و عمل کنند. این جمله در متن برایم جالب بود:
“هدف نجات «کشتی نظام» است؛ چه با تفنگ، چه بیتفنگ!”
سگ زردند برادر شغال! ( البته با عذرخواهی از این حیوانات بیگناه که این مزدوران جنایت پیشه را بدانها شبیه کردم)
یک نگاه به “قانون اساسی ج.ا.” و درمیان بند های بی معنی اما حلقه های بهم پیوسته آن از “جمهوری اسلامی….تا ولایت مطلقه”
نشان از این دارد که آنجا حتی دمکراسی بین جناحی و درون جنا-
حی هم اساسا نمی تواند شکل بگیرد و در عمل هم از آغاز تاکنون
محلی از اعراب نداشته است .
بند بند این منشور تفاسیری است چون خود قرآن چنین است ،
بخشی قبل و بخشی بعد از فتح مکه نوشته شده است . بخشی
را محکوم و شکست خورده در طلب جلب توده ها نوشته اند و
بخشی را حاکمان جهت استیلا ! آنجا که کم میاورند به روایت
از ۱۲ امام شیعه رجوع میدهند.باز اگرکم آوردند فتوا میدهند.
اما در آخر زنجیر و خیمه آن آگاهانه “ولایت مطلقه” یا به قول
همه این دار و دسته ها از مصباح یزدی گرفته تا کروبی و عبدی
و فلان سردار “رهبر و مقام معظم” حرف آخر و انتخاب آخر را
میکند . پول ، نیروهای مسلح ، نیروهای امنیتی وزارت خانه های
کلیدی مانند . وزارت آموزش ، علوم ، دفاع ، خارجه ، کشور و ار-
شاد اسلامی ، در اختیار مستقیم اوست .
همان “مجلس قانون گذاری” هم کمیسیون کنترل رفتار و کردار
“نمایندگان” را دارد . باز اگر جائی “بو” میداد شورای نگهبان و
شورای مصلحت و شورای سران سه قوه و در یکی به آخر شورای
امنیت ملی و در آخر “مقام معظم” یا امضا میکند و یا میگوید
همه کشک است و “حکم حکومتی”! مسئول و جواب گوی جائی
هم نیست . چون همانطور که گفتم “همه با هم ” او را قبول دار-
ند . بله از تدارکچی تا آبدارچی ، از نهضت آزادی تا سازمان
مخوف مجاهدین انقلاب اسلامی ” از خوئینی ها تا ظریف و
……
بحث سیاست خارجی کنونی هم یک بحث انحرافی میباشد .
آنها میخواهند آگاهانه توجه افکار عمومی را از داخل به خارج
سوق دهند . مشکل خارج نبوده و نیست از اول هم درون بوده
است . صدام قبل از حمله تائید دوباره قرار داد الجزائر را کرد.
خواهان سرنگونی اش شدند . کارتر کمک کرد و قدرت سیاسی
را گرفتند، گروگان گیری کردند . با اوباما قرار داد صلح امضا
کردند، موشک مرگ بر اسرائیل هوا کردند . با عربستان سعودی
مشغول مذاکره بودند که در چمدان حجاج مواد منفجره جای
داده بودند …….
فرق نمیکند کدام جناح یا کدام مافیا ، برادران قاچاقچی یا متو-
همی مثل احمدی نژاد یا موسوی و یا…با این سیستم و با این
منشور راه برای دزدی و فساد و جنایت باز است اما خب در
فصل “انتخابات ” که نمایش بوده و هست باید مجبورشان کرد
که بگویند کجای کار در درون لنگ است که یک نظامی با
تفنگ یا یک استمرار طلب با “اصلاح ” میخواهد درستش کند.؟
پرسش این است : تدارکچی چیست؟ تضاد یا وحدت آن با اصل
“ولایت مطلقه” کجاست ؟
ما میگوئیم مردم شما را نمی خواهند . قبول ندارید رفراندم
بگذارید . آیا نتیجه را قبول میکنید ؟
سرنوشت سیاهی که در فتنهٔ ۵۷ مردم برای خود و نسلهای آیندهٔ این کشور تدارک دیدند با عوض کردن این وآن «رئیس جمهور» انتصابی رژیم اشغالگرتفنگ بدست قابل تغیر نبوده وچیزدیگری جز خیمه شب بازی نیست.
برای نجات کشور از نابودی برنامه ریزی شده توسط بیگانگان قدرتمند چپاولگر تنها یک جاروکشی بنیادی از کلیهٔ عوامل و قوانین موجودیت رژیم میتواند کشوررا نجات بدهد.