راستش توضیح برخی موضوعات در دستکم سی سال گذشته به اندازهای تکرار شده که از یکسو جای خوشحالیست که آگاهی نسبت به آنها را در ایستادگی و شعارهای حقوقی و آزادیخواهانهی مردم در اعتراضات و تظاهرات میتوان دید اما از سوی دیگر جای شگفتی است که وابستگی و دلبستگی سیاسی و ایدئولوژیک و مالی به یک حکومت مذهبی تباهکار و ضدبشری مگر چه اندازه میتواند باشد که مستقیم و غیرمستقیم به دفاع از آن پرداخت و برای ادامهی آن تلاش کرد؟!
در این میان کم نیستند شهروندان عادی فرنگی و ایرانیان دوتابعیتی که طعمه و گروگان جمهوری اسلامی میشوند.
یکی از پیامدهای پروژه امنیتی «اصلاحات» برای حفظ نظام، رفت و آمد فرنگیها و همچنین ایرانیان تبعیدی و مهاجر بود که اگرچه ماهها و گاه سالها برای دریافت پاسپورت پناهندگی خواب به چشم نداشتند، اما دروغ اصلاحات این دستاورد را برای آنان داشت که پناهندگی خود را پس داده و با دریافت مدارک جمهوری اسلامی به ایران رفت و آمد کنند. البته این رفت و آمد مدیون اصلاح و تغییر در جمهوری اسلامی نبود بلکه رفت و آمدکنندگان «اصلاح» شده و «تغییر» کرده و دیگر نقشی در مخالفت با آن بازی نمیکردند. وگرنه در تمام سالهای گذشته و تا این لحظه چه بسیار ایرانیان تبعیدی که نه تنها اگر پایشان به ایران برسد، با زندان و شکنجه و اعدام روبرو خواهند بود بلکه جمهوری اسلامی دست به ترور و ربودن و انتقال آنان به ایران میزند!
ولی آیا حق هر مهاجر و شهروندی نیست که به سرزمین مادری خود رفت و آمد کند؟ البته که هست! چنانکه سالانه نه تنها صدها ایرانی به کشورشان رفت و آمد میکنند و برخی از آنان سحرگاه ۱۸ دیماه ۹۸ در شلیک موشکهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به پرواز ۷۵۲ هواپیمایی «اوکراین اینترنشنال» جان خود را از دست دادند بلکه تا پیش از پاندمی کُرونا ایران میزبان توریستهای فرنگی نیز بود.
با اینهمه جمهوری اسلامی هرگز برای فرنگیها و ایرانیان دوتابعیتی امن نبوده است. نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی برای اخاذی و باج گرفتن از کشورهای دیگر، قطعا شاخصهایی برای گروگان گرفتن دارند که جزئیاتش مشخص نیست اما میتوان تصور کرد که قیمت و ارزش گروگانها میبایست قابل معامله باشد. یک بررسی سطحی نشان میدهد که دستگاه امنیتی رژیم رفت و آمد فعالان فرهنگی و علمی و حقوق بشری به ایران را با هدف گروگانگیری زیر ذرهبین دارد و آنها را سبک و سنگین میکند. اما فعالان سیاسی را یا ترور میکند و یا با رصد کردن میدزدد!
به نظر میرسد مبادلهی اخیر پژوهشگر انگلیسی- استرالیایی با سه مأمور عملیات تروریستی جمهوری اسلامی در تایلند، دور جدیدی از مبادلات همزمان با تغییر دولت در آمریکا باشد. این چرخه اما هرگز متوقف نخواهد شد: نه تنها چند ده تن فرنگی و ایرانی دوتابعیتی در زندانهای ایران بسر میبرند تا با پول یا مجرمان وابسته به رژیم معاوضه شوند بلکه احتمال مماشات آمریکا با رژیم ایران سبب خواهد شد تا دوباره سادهاندیشان دیگری برای ایرانگردی و دیدار خانواده و «پژوهش» و شرکت در کنفرانس «علمی» به قلمرو گروگانگیران حرفهای سفر کنند و با این کار، تروریستها و تباهکاران و همچنین پولهای بلوکه شده را که به مردم ایران تعلق دارد به جمهوری اسلامی برگردانند!
الاهه بقراط
نمی دونم چرا نمی تونم به این فرنگیها و ایرانیهای دوتابعیتی که گروگان گرفته میشن اطمینان کنم .همشون انگار با ج ا هماهنگ می کنن که بیان گروگان گرفته بشن و بعد یا با یک تروریست تاخت زده میشن یا واسطه ورود ج ا به جامعه جهانی میشن .جالبه تا حالا هیچ گروگان گیری جز همون اولی(سفارت آمریکا)باعث تحریم ج ا از طرف هیچکس نشده و مدام ازین بابت جایزه گرفته .من که اگر این گروگان ها رو اعدام هم بکنن ناراحت نمیشم .البته همچین چیزی بعیده به قولی چاقو دسته خودشو نمیبره
دفعه بعد که دوتابعیتی بدبختی را که برای ملاقات مادر پیرش به جهنم جمهوری اسلامی سفر کرده به جرم «جاسوسی» به گروگان میگیرند، زندان میکنند، حبس انفردی میکنند، شیشه نوشابه میخورانند، و در تلویزیون به «اعتراف و گوه خوردم» وا میدارند، یادمان باشد، توکن معامله جمع میکنند. گروگان گرفتهاند.
زندگی و عمر اسیر بیگناهی را تباه میکنند تا با تروریست مجرمی مبادله کنند.
اکثر این فرنگى هـا و یا ٢ تابعیتى هـا مداخ رژیم ج اسلامى در خارج هـستند !؟!؟!
رفتن به پا بوس ج اسلامى با پخش نذرى و استخاره ؟!؟
در دوران جنگ سرد، توافقی نانوشته بین بلوک غرب و شرق برای مبادله جاسوسهای طرفین وجود داشت. محل تبادل اغلب در نقاط تماس مهم مانند برلین، سالزبورگ و وین بودند. در این میان، پل Glienicke Bridge در برلین هنوز از شهرت برخوردار است.
این تبادلات، از نظر روانی برای جاسوسها حاشیه امنی ایجاد می کرد تا عملیات پر خطر جاسوسی را بپذیرند و امید داشته باشند که در صورت گرفتاری، راهی برای نجات خواهند یافت.
اما تبادل شهروندان عادی با تروریستها، بسیار تامل برانگیز است و نشان از دریوزگی و بحران اخلاقی در غرب و جسارت وقاحت آمیز خلافت شیعه دارد.
اینگونه تبادلات به یک شیوه عملیاتی رسمی در راستای اقدامات تروریستی تبدیل شده تا در صورت گرفتاری تروریستها، حاشیه امنیتی وقضایی برای آنان با همکاری دول غربی و خلافت ایجاد گردد.
در این میان، این احتمال هم وجود دارد که برخی شیعیان اثنی عشری دو تابعیتی ، که تعدادشان بدلیل تولید مثل، مهاجرت وپناهندگیهای صوری در حال افزایش است، ممکن است بخشی از پروژه های گوناگون رژیم در برون مرز باشند:
سفر به ایران، اقامت در ویلایی لاکچری در نقطه ایی نامعلوم،، تشکیل پرونده صوری جاسوسی برای اسراییل و آمریکا، دریافت مزایای دلاری، گرفتن وکلای مشهور حقوق بشری، گاهی فرستادن پیام برای فلان پرزیدنت و فلان پرایم مینیستر و فلان صدر اعظم که ای بابا داریم در زندانهای ایران می پوسیم، چرا کاری نمی کنید و باقی ماجرا. در نهایت تبادل این دو تابعیتی ها با تروریستها !!!!
در اینگونه سناریوها بسیاری سود می برند: سیاستمدار غربی که باعث آزادی یکی از شهروندان از دست نظامی تروریستی شده، تروریست که آزادانه و با افتخار به ایران بر میگردد و مورد استقبال ظریف قرار میگیرد، ، وکیل مشهور حقوق بشری که حق الوکاله دلاری و یورویی دریافت می کند، بی بی سی و ایران اینترنشنال که پیگیر اینگونه مبادلات فرهنگی- حقوق بشری هستند، و البته شیعه اثنی عشری دو تابعیتی که مدتی را در یک ویلای لاکچری زندانی بود!!!!