«انجمن فرهنگی ایران و دانمارک» از قدیمی‌ترین انجمن‌های فرهنگی ایرانیان در اروپا در گفتگو با دکتر فریدون وهمن

- دانشمندان دانمارکی، آلمانی و انگلیسی در قرن ۱۹ موفق شدند به تدریج صداهای الفبای پهلوی و اوستایی را کشف کنند و آنها را بفهمند و بدانند در این کتاب‌ها چه آمده. دست‌نوشته‌هایی که دانمارکی‌ها جمع‌آوری کردند آثار بسیار گرانبهایی است که اکنون در کتابخانه‌ی سلطنتی دانمارک نگهداری می‌شود.
- «آرتور کریستنسن» ایرانشناس نامدار دانمارکی، رساله دکترای خود را در مورد خیام  نوشت و تحقیق مفصل و جالبی کرد در مورد اینکه چه تعداد از رباعیات بعدها به رباعیات اصلی خیام اضافه شده و چه تعداد متعلق به خود خیام است. آرتور کریستنسن بیش از ۳۰۰ مقاله و کتاب در مورد مذاهب، ادیان و فرهنگ ایران دارد. سه بار به ایران سفر کرده. یکبار در زمان احمدشاه و دو بار در زمان رضاشاه.
- اوج فعالیت دانمارکی‌ها در ایران تقریباً از دهه‌های ۵۰ و ٦۰ میلادی شروع شد از وقتی که ایران مسائل  ۲٨ مرداد را پشت سر گذاشته بود و در مسیر رونق اقتصادی پیش می‌رفت. همین باعث شد که بیش از  ۲۰۰ شرکت دانمارکی شروع به فعالیت در ایران کنند. از شیرینی دانمارکی بگیرید تا ساختن بنادر و راه‌ها و کشتارگاه‌ها، سردخانه‌، کارخانه سیمان و پخش گاز در ایران و...

چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹ برابر با ۰۲ دسامبر ۲۰۲۰


«انجمن فرهنگی ایران و دانمارک» یکی از قدیمی‌ترین انجمن‌های فرهنگی ایرانیان در اروپاست که در سال ۱۹۷۶ و پیش از وقوع انقلاب اسلامی در ایران فعالیت منظم و مستمر خود را آغاز کرده است. مدیریت این انجمن را پروفسور فریدون وهمن دانش‌آموخته دانشگاه تهران در رشته ادبیات فارسی بر عهده دارد. وی تحصیلات و مطالعات خود را درباره زبان‌ها و ادیان کهن ایران در دانشگاه‌های لندن و کپنهاگ انجام داده و از سال ۱۹۶۳ در دانشگاه کپنهاگ به تدریس و پژوهش پرداخت. حاصل پژوهش‌های دکتر وهمن بیش از صدها مقاله و سی جلد کتاب در حوزه تاریخ، ادیان، فرهنگ و فولکلور ایران به زبان‌های فارسی، انگلیسی و دانمارکی است. وی از پایه‌گذاران «انجمن فرهنگی ایران و دانمارک» و از سال ۲۰۰۲ مدیر این انجمن است. درمورد تاریخچه و فعالیت‌های این انجمن با دکتر فریدون وهمن گفتگو کرده‌ایم.

پروفسور فریدون وهمن

-دکتر وهمن، لطفا مختصری از تاریخ روابط ایران و دانمارک شرح دهید که سبب تشکیل این انجمن بوده است.

-این انجمن نتیجه چندین قرن رابطه‌ی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بین ایران و دانمارک است. از قرن ۱٨ میلادی توجه زبان‌شناسان دانمارکی و نیز انگلیسی و آلمانی و فرانسوی به زبان‌های قدیمی ‌ایرانی جلب شد. از دانمارک دانشمندانی مانند «راسموس راسک» و «وستر گورد» به هند و ایران سفر کردند و موفق به جمع‌آوری بسیاری از دست‌نوشته‌های کهنسال از آثار زرتشتی شدند. در آن زمان نمی‌توانستند خطوط اوستایی و پهلوی را بخوانند. دانشمندان دانمارکی، آلمانی و انگلیسی در قرن ۱۹ موفق شدند به تدریج صداهای الفبای پهلوی و اوستایی را کشف کنند و آنها را بفهمند و بدانند در این کتاب‌ها چه آمده. دست‌نوشته‌هایی که دانمارکی‌ها جمع‌آوری کردند آثار بسیار گرانبهایی است که اکنون در کتابخانه‌ی سلطنتی دانمارک نگهداری می‌شود. با کشف این زبان‌ها دانشمندان توانستند به آداب و رسوم، اعتقادات و آیین‌های دین زرتشتی تا حد زیادی پی ببرند. این مجموعه تماماً در سال ۱۹۴۰ عکسبرداری شد و در۱۲ جلد بزرگ و نفیس به چاپ رسید.

در اینجا باید از شخص دیگری به نام «کارستن نیبو» نام ببرم که تخصص اندازه‌گیری مساحت‌ها را داشت. او همراه یک هیئت دانمارکی و سوئدی و آلمانی در سال ۱۷۶۱ راهی عربستان و یمن شد تا آثار باستانی آن سرزمین‌ها را مطالعه کنند. ولی بیشتر اعضای این هیئت به دلیل سطح پایین بهداشت در راه و در مقصد تلف شدند. ولی یک دانمارکی از آن هیئت به نام «کارستن نیبوهر» توانست خودش را از راه خلیج فارس به شیراز برساند. وی به تخت جمشید رفت و در برابر کتیبه‌ها نشست و خطوط میخی را با دقت و علاقه خاص رونویسی کرد. قبل از انقلاب اسلامی یک استاد آمریکایی به نام «کریمر» با وسایل بسیار مدرن عکاسی به ایران آمد و از تمام کتیبه‌های تخت جمشید عکسبرداری کرد. وقتی این عکس‌ها را با رونویسی‌های  نیبوهر، در ۲۶۰ سال پیش- که با چشم غیرمسلح انجام داده بود- مقایسه می‌کنیم متوجه می‌شویم که تا حدّ زیادی با هم  تطبیق دارد.

-به این ترتیب از سوی دانمارکی‌ها کنجکاوی و علاقه‌ی خاصی نسبت به فرهنگ و تمدن ایران باستان وجود داشته. درست است؟

-اصولاً شرق برای غربی‌ها جاذبه‌ی خاصی دارد. همواره شرق برای آنها مکان اسرارآمیزی بوده. در چند قرن گذشته آثار ادبی افسانه‌ای و واقعی زیادی در غرب درباره شرق تولید شده. بنابراین، دانمارکی‌ها هم مانند دیگر غربیان نسبت به شرق و ایران کشش داشتند. دانمارک کشور کوچکی است و دانشمندان زیادی دارد که از بس در مورد زمینه‌های مختلف آن کشور کار کرده‌اند که دیگر زیاد جای پژوهش و بررسی  وجود ندارد.  همین امر امکان ایجاد انستیتوهای علمی ‌و پژوهشی بیشتری در همه‌ی زمینه‌ها و حوزه‌ها را برای آنها فراهم آورده است.

به دلیل همین توجه به شرق بود که در سال ۱٨۳۵ شخصی به نام «ن. بویسن» گلستان سعدی را به دانمارکی ترجمه کرد. در سال ۱٨۹۲ یک دانمارکی دیگر به نام «هرالد راسموسن» رساله دکترای خودش را درباره غرلیات حافظ می‌نویسد. ۱۰ سال بعد «آرتور کریستنسن» ایرانشناس نامدار دانمارکی، رساله دکترای خود را در مورد خیام  نوشت و تحقیق مفصل و جالبی کرد در مورد اینکه چه تعداد از رباعیات بعدها به رباعیات اصلی خیام اضافه شده و چه تعداد متعلق به خود خیام است. آرتور کریستنسن بیش از ۳۰۰ مقاله و کتاب در مورد مذاهب، ادیان و فرهنگ ایران دارد. سه بار به ایران سفر کرده. یکبار در زمان احمدشاه و دو بار در زمان رضاشاه. در سفر سوم، وی رئیس کنگره فردوسی در مشهد بود که به مناسبت هزاره‌ی تولد این شاعر بزرگ ایران برگزار می‌شد. آرتور کریستنسن کتابی نوشته با عنوان «ایران در زمان ساسانیان» به زبان فرانسوی که به راستی بعد از حدود ۹۰ سال هنوز یک اثر مرجع و معتبر در مورد ساسانیان است. سه استاد در دانشگاه کپنهاک راه او را ادامه دادند، یکی «کای بار» بود، دیگری «آسموسن» و سومی ‌خود من. وقتی بازنشسته شدم، مرکز تحقیقات دانشگاه کپنهاک در مورد زبان‌ها و گویش‌های کهن ایرانی نیز پایان یافت زیرا دیگر دانشجویی برای آن نمی‌آمد. یک علت هم البته کم شدن علاقه به فرهنگ و تاریخ و زبان‌های پیش از آمدن اسلام به ایران، وقوع انقلاب اسلامی بود. این واقعه در تاریخ ایران موجب گردید که توجه محافل آکادمیک و پژوهشی به اسلام و مذهب شیعه و ریشه‌های این انقلاب جلب شود. این امر در دیگر دانشگاه‌های اروپا و تا حدی آمریکا نیز دیده می‌شود.

آرتور کریستینسن

البته علاقه نسبت به ادبیات و زبان‌های امروز ایران هنوز وجود دارد و انستیتوی ایران‌شناسی دانشگاه کپنهاگ امروزه نیز در این امر  فعال است و دانشجویانی دارد.

-چه شد که در زمان رضا شاه ساختن راه‌آهن ایران بر عهده کشور دانمارک قرار گرفت؟

-کشیدن راه‌آهن  پروژه بسیار مورد علاقه رضاشاه بود. اول یک شرکت آلمانی را دعوت کردند که از عهده‌ی کار بر نیامد.   رضاشاه در سفر به ترکیه با آتاتورک در این مورد با او صحبت کرده بود. آتاتورک به او درباره یک شرکت دانمارکی به اسم «کامپساکس» اطلاع داد که در ترکیه در زمینه راه‌آهن، بنادر و جاده فعال است و دولت ترکیه از کار آن بسیار راضی است. رضاشاه این شرکت را در سال ۱۹۳۳ میلادی برای ساختن راه‌آهن سراسری به ایران دعوت کرد. قرار بود که در ظرف شش سال پروژه‌ی راه‌آهن شمال به جنوب انجام شود. می‌دانید که راه‌های ایران از مناطق کوهستانی و بسیار دشوار می‌گذرد از جمله در حوالی پُل معروف وِرِسک. ولی این شرکت حتی زودتر از  شش سال این پروژه را به اتمام رساند.

پری دریایی؛ تندیس مشهور شهر کپنهاگ

-در دهه‌های اخیر دانمارکی‌ها چقدر در ایران حضور داشتند؟

-اوج فعالیت دانمارکی‌ها در ایران تقریباً از دهه‌های ۵۰ و ۶۰ میلادی شروع شد از وقتی که ایران مسائل  ۲٨ مرداد را پشت سر گذاشته بود و در مسیر رونق اقتصادی پیش می‌رفت. همین باعث شد که بیش از  ۲۰۰ شرکت دانمارکی شروع به فعالیت در ایران کنند. از شیرینی دانمارکی بگیرید تا ساختن بنادر و راه‌ها و کشتارگاه‌ها، سردخانه‌، کارخانه سیمان و پخش گاز در ایران و… تمام اینها مرهون دانمارکی‌ها و همکاران ایرانی آنهاست. این شرکت‌ها تعداد زیادی کارمند دانمارکی داشتند که سال‌ها در ایران کار می‌کردند و بعد که به دانمارک برمی‌گشتند هنوز علاقه‌ی آنها به ایران پابرجا می‌ماند. من حدود ۶۰ سال است که در دانمارک زندگی می‌کنم و هنوز ندیده‌ام دانمارکی‌ای که در ایران بوده باشد و عاشق ایران و ایرانی‌ها نباشد. دانمارکی‌ها به ایران، مردم و فرهنگ آن به راستی عشق می‌ورزند. این فعالیت‌های اقتصادی اما بعد از انقلاب اسلامی در ایران تمام شد.

-پس این دانمارکی‌های ایراندوست بودند که شماری از اعضای «انجمن فرهنگی ایران و دانمارک» را تشکیل می‌دادند؟

-هنگامی‌ که در سال ۱۹۷۶ ما اقدام به تشکیل این انجمن کردیم رابطه‌ی گرم تجاری بین ایران و دانمارک هنوز ادامه داشت. ابتکار این کار با خانم مهرانگیز دولتشاهی سفیر ایران در دانمارک بود که با ما در دانشگاه تماس گرفت و بنده با ایشان در این امر همکاری کردم. البته این با کمک همسر بنیانگذار شرکت کامپساکس، خانم ساکسیلد بود که نخستین رئیس انجمن فرهنگی ایران و دانمارک شد و در یافتن دانمارکی‌های علاقمند به ایران برای انجمن بسیار فعال بود.

فرخ‌رو پارسا (چپ تصویر) وزیر آموزش و پرورش و مهرانگیز دولتشاهی (راست تصویر) به همراه مقامات شورای بین‌المللی – دهه چهل خورشیدی

من از روز اول عضو هیئت مدیره بودم  و اکنون حدود بیست سال است که مدیر این انجمن هستم.

– انجمن چگونه شکل گرفت؟

-انجمن فرهنگی ایران و دانمارک اولین مجمع عمومی ‌خود را  در اکتبر ۱۹۷۶ برگزار کرد؛ هیئت مدیره انتخاب شد و از سال ۱۹۷۷ فعالیت خود را شروع کرد.

-چه تعداد ایرانی مقیم دانمارک اعضای اولیه انجمن را تشکیل می‌دادند؟

– تعداد ایرانی‌ها آن‌موقع در دانمارک بسیار کم بود و از ۷۰-٨۰ نفر تجاور نمی‌کرد. پس اعضای ایرانی کم بودند. ولی دانمارکی‌هایی که در ایران کار و زندگی کرده بودند و عاشق ایران بودند،  بیشتر اعضای ما را- که خیلی زود به ۲۰۰ نفر رسیده بود- تشکیل می‌دادند و البته ایرانیانی که آن زمان در این شهر به تجارت و یا تحصیل مشغول بودند نیز عضویت انجمن را پذیرفتند.

-آن‌ زمان برنامه‌های شما بیشتر به دانمارکی بود یا به فارسی؟

-تمام به دانمارکی و انگلیسی بودند زیرا چنانکه گفتم قبل و بعد از انقلاب و در سال‌های اولیه بعد از انقلاب که ایرانی‌ها در دانمارک زیاد نبودند ما اساتیدی را که در مورد ایران دارای تحقیقاتی بودند از گوشه و کنار جهان برای سخنرانی دعوت می‌کردیم از جمله « آنه ماری شیمل»  اسلام‌پژوه، خاورشناس و مولاناشناس آلمانی  که در مورد عرفان صحبت کرد و یا سخنرانی‌هایی در مورد شعرای نامدار مثل مولانا جلال‌الدین رومی‌، حافظ و خیام و سعدی در مورد خیام داشتیم. در مورد آثار باستانی ایران  و نیز اصفهان و معماری آن شهر زیبا  نیز سخنرانی‌هایی داشتیم. از خود دانمارکی‌های متخصص هم دعوت می‌کردیم.

ولی بعد از انقلاب اسلامی به زودی اعضای غیرایرانی کمتر شدند.

-چه عاملی باعث شد که دانمارکی‌ها علاقه‌ی خود را از دست بدهند؟ انقلاب اسلامی؟

-عامل عمده کهولت و به تدریج فراموش شدن خاطرات دانمارکی‌ها از ایران بود. نسل جدید دانمارکی‌ها هم زیاد به ایران رفت و آمد ندارد. همچنین تصویرخشن و انقلابی که جمهوری اسلامی از ایران ارائه می‌داد و در تلویزیون‌ها بازتاب می‌یافت و آنهمه هیاهو و بعدها  ترورهایی که در غرب صورت گرفت، همگی نقش داشتند و همه اینها به نام ایران بسیار لطمه زد. بسیاری از شهروندان ترس داشتند که به انجمن ما بیایند و همچنین این هراس را که نکند ما با سفارت جمهوری اسلامی ارتباط داشته باشیم.

-یعنی باید تلاش می‌کردید به آنها بگویید که انجمن شما مستقل و فعالیت آن فرهنگی است؟

-بله، ما با استمرار برنامه‌های فرهنگی از جمله برگزاری نمایشگاه‌هایی با کمک موزه ملی کپنهاگ و برگزاری فستیوال فیلم ایرانی توانستیم تا حد زیادی نشان بدهیم که ما نه از دولت دانمارک کمک می‌گیریم و نه با دولت در ایران ارتباط داریم. ما مستقل بودیم و هستیم و دانشگاه کپنهاگ محل برگزاری سخنرانی‌های ما بود. نتیجه این تلاش‌ها باعث شد که انجمن حداقل بین ایرانی‌ها رونق پیدا کرد.

-چه شد که ایرانی‌های دانمارک و اعضای ایرانی این انجمن رو به افزایش نهاد؟

-دولت دانمارک ابتکاری به خرج  داد به نام «کارت سبز» که فارغ‌التحصیلان ایرانی با این کارت می‌توانستند به دانمارک بیایند و کار پیدا کنند و هفت سال اقامت داشته باشند و بعد از هفت هشت سال تابعیت دانمارک را کسب کنند. دولت به آنها کمک مالی نمی‌کرد و آنها باید خودشان کار پیدا می‌کردند و مالیات می‌پرداختند. از نظر بهداشت و مسکن البته دولت به آنها کمک می‌کرد. این جوان‌ها که آمدند انجمن ما رونق بسیار پیدا کرد. این جوانان ایرانی  در انجمن ما با سخنرانی‌های غیرجانبدارانه روبرو شدند. مسائلی مطرح می‌شد که آنها کمتر شناختی از آن داشتند. باید گفت که عدم آگاهی جوانان ما با فرهنگ و تاریخ  و با ادیان کهن ایران به راستی حیرت‌آور است. انجمن تمرکز و تلاش اصلی خود را روی این کار گذاشت و جلسات سخنرانی منظم برگزار کرده و می‌کنیم.

ناگفته نماند که ما عضو به آن معنا نداریم. درهای انجمن ما به روی همه باز است ولی برای مخارج انجمن متکی به کمک‌هایی هستیم که ایرانیان مقیم دانمارک به صندوق انجمن می‌کنند تا خرج انجمن در ‌آید. قبل از پاندمی کُرونا ما سخنرانان را به کپنهاگ دعوت می‌کردیم و باید خرج سفر و اقامت آنها را در هتل می‌دادیم. مقداری را از دانشگاه می‌گرفتیم و در آنجا نیز آنان سخنرانی می‌کردند. مقداری از هزینه را هم خود انجمن از بودجه‌اش تأمین می‌کرد.

-معمولا سخنرانی‌ها درباره چه موضوعاتی است؟

-عناوین سخنرانی‌ها به راستی بازتاب تنوع وسیع موضوع‌ها در حیطه‌ی فرهنگ ایران است مثلاً در جلسه‌ی قبل دکتر آجودانی در مورد تجدد در ایران سخنرانی کرد و جلسه‌ی اخیر درباره عرفان. قبل از سخنرانی دکتر آجودانی نیز یک سخنرانی در مورد حافظ داشتیم. در نظر داریم در آینده‌ی نزدیک درباره ادبیات جدید ایران جلسه داشته باشیم. نرم‌افزار «زوم» این امکان را به وجود آورده که هم‌میهنان علاقمند از گوشه و کنار جهان در جلسات «انجمن فرهنگی ایران و دانمارک» شرکت کنند.

-استقبال از جلسات پیش از کُرونا چگونه بود؟

-بستگی به موضوع داشت. در برخی جلسات ٨۰ و ۹۰ نفر می‌آمدند. جلسات ما هم بیشتر به زبان فارسی بود. البته تلاش می‌کنیم در طول سال چند جلسه به زبان دانمارکی هم داشته باشیم. از جمله در جلسه اخیر ما یک دانمارکی در مورد مولانا سخنرانی کرد که تحقیقات زیادی دارد و اشعار مولانا را از انگلیسی به دانمارکی ترجمه کرده و با شرح و تفصیل ضمن آوردن تاریخچه‌ی تصوف و شرح حال مولانا در کتابی آورده است.

 

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱ / معدل امتیاز: ۴

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=221199

3 دیدگاه‌

  1. دوران پهلوی، آنتراکت (استراحت) بین دو پرده فیلم ترسناک در سینما بود "ن .ی"

    سپاس فراوان به همۀ ایران دوستان. ایران خانۀ ماست و در هرشکل و صورتی هرکسی مراقب مأوا و منزل خود خواهد بود.

  2. کاوه

    درود آقای دکتروهمن , سپاس از تلاشتان در راه فرهنگ و تاریخ ایران عزیز, شاد و دیرزی. ک. نمین

  3. اسد خان

    بد بین نیستم , جهان به همکاری و هم فکری کشورهااحتیاج دارد با کمک همدیگر است که مشکلات حل میشود ولی نمیدانم چرا هر وقت نام این انجمنها می آید یاد ده شب شعر انجمن گوته میفتم که نابودی ایران با چیزهائی شعر گونه در آنجا رقم خورد و شاعران و نویسندگان مخمور از الکل و افیون ما با گرز وافور به جنگ شاه رفته و مقدمات آمدن ملا ی بیسواد خرفت روستائی به نام خمینی را فراهم کردند . یکی از آنها آقای رضا براهنی است که این چنین در وصف این بیسواد خرفت داد حماسه داد :
    «علمای عالی‌قدر اسلام که به رغم برچسب‌های بی‌شرمانه و دروغ‌ها و افترا و تهمت و بهتان سرمایه‌داری و متحد پلیدش صهیونیسم، صدای آزادی‌خواهی در سراسر ایران در داده‌اند، مردمان سراسر گیتی را یک‌سره متحیر و مبهوت کرده‌اند. امپریالیسم و صهیونیسم با تلاش‌های مذبوحانه خود می‌کوشند مبارزان ملت ایران را مردمی ارتجاعی و قرون وسطایی جلوه دهند و با مخدوش کردن چهره انقلاب ایران زمینه را برای کودتا و اجرای مقاصد شوم خود آماده سازند.انقلاب ما بحران نیست. ما بحران را پشت سر گذارده‌ایم. انقلاب ما سیر پرتحرک خود را ادامه می‌دهد. بحران از آن دشمنان ماست.
    این یکی از شرکت کنندگان ان ده شب شعر است با درک عمیق !!!! از جهان هیهات چه دریوزگانی در نقش هادیان ملت ایران ظاهر میشدند.

Comments are closed.