حامد محمدی- بر اساس گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی جمهوری اسلامی ایران قصد دارد صدها سانتریفیوژ پیشرفته غنیسازی اورانیوم را در کارخانه زیرزمینی خود نصب کند. اقدامی که به نوشته رویترز «فشار بر روی جو بایدن را زیاد میکند.»
بر اساس گزارش محرمانهای که جمعه ۴ دسامبر ۲۰۲۰ رویترز منتشر کرد، جمهوری اسلامی ایران دوم دسامبر با ارسال نامهای به آژانس بینالمللی انرژی اتمی از تصمیم خود برای راهاندازی سه آبشار سانتریفیوژهای پیشرفته IR-2m خبر داد.
بر اساس این گزارش، هدف رژیم ایران برای این کار افزایش فشار بر جو بایدن رئیس جمهوری منتخب ایالات متحده آمریکا است.
کاظم غریبآبادی نماینده جمهوری اسلامی ایران در دفتر سازمان ملل متحد در وین ساعاتی پس از انتشار گزارش رویترز در پیامی توییتری با انتقاد از درز «اطلاعات محرمانه» در خبرگزاریها نوشت: «گزارش محرمانه امروز آژانس که حاوی محتویات نامه محرمانه ایران است، بلافاصله و حتی قبل از اینکه اعضای شورای حکام نیز بتوانند آن را رهگیری کنند، در رسانهها ظاهر شد.»
وی افزود: «آژانس صرفاً در رابطه با بروزرسانی تحولات مسئولیت ندارد بلکه باید حفاظت از اطلاعات محرمانه پادمانی کشور میزبان را نیز تضمین کند. او همچنین تأکید کرد اگر قرار باشد باز هم آژانس و کشورهای عضو در خصوص این شکاف در امور محرمانه مورد انتقاد قرار نگیرند، آژانس باید ساز و کارهای مربوط به امور محرمانه از جمله استفاده از سایت داخلی «گاواتم» به عنوان ابزاری برای مکاتبات را مورد بازنگری قرار دهد.»
@iaeaorg confidential report, based on Iran's confidential letter, appeared in Media immediately even before the BoG Members could track it down. Agency is not merly responsible to update the development, but shall ensure confidentiality of safeguards information (1)
— Gharibabadi (@Gharibabadi) December 4, 2020
غریبآبادی با بستن بخش کامنتها اجازه نداده است تا کاربران توییتر در مورد این اظهارات ابراز نظر کنند. اما پرسش اینجاست جمهوری اسلامی که مدعی است فعالیتهای هستهای صلحآمیز و غیرنظامی دارد چرا باید نگران درز اطلاعات مربوط به این فعالیتهای «صلحآمیز» در رسانهها شود؟! مگر نه اینکه اخیراً در مجلس شورای اسلامی در واکنش به حذف محسن فخریزاده با هدف «توقف روند وادادگی» و «هزینهمند» کردن «دشمن» ۲۵۱ نماینده به طرح افزایش تهدیدات اتمی رأی دادند و دولت موظف شد با نصب سانتریفیوژهای جدید ذخایر و میزان غلظت اورانیوم را افزایش دهد؟!
https://kayhan.london/1399/09/11/%D9%85%D8%AE%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%AA-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA-%D8%A8%D8%A7-%D8%B7%D8%B1%D8%AD-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%AA%D9%87%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C
در این میان، دولت حسن روحانی به ظاهر با مصوبه مجلس شورای اسلامی مخالف است. عنوان این مصوبه «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از حقوق ملت ایران» است. اما دولت از یکسو و جریان اصلاحطلب از سوی دیگر میگویند «موجب اتحاد دنیا علیه ایران و ادامه تحریمها میشود.» شماری از کارشناسان و حقوقدانان در داخل ایران به حکومت هشدار دادهاند این اقدامات موجب فعال شدن «مکانیزم ماشه» خواهد شد.
نعمت احمدی حقوقدان نزدیک به اصلاحطلبان در یادداشتی در روزنامه «آرمان» نوشته این اقدام نقض قطعنامه ۲۲۳۱ سازمان ملل است و اکنون با این اقدام «مجدداً شش قطعنامه فصل هفتمی شورای امنیت اعتبار پیدا میکنند که همان مکانیزم ماشه است. یعنی خود به خود بدون اینکه شورای امنیت سازمان ملل تشکیل جلسه دهد، عملاً مکانیزم ماشه فعال میشود.»
حذف فخریزاده با هدف جنگ
سعید لیلاز سخنگوی حزب «کارگزاران سازندگی» در مصاحبه با روزنامه دولتی «ایران» میگوید «مصوبه مجلس منافع صبر راهبردی نظام را مختل میکند». اما چه کسی است که نداند مجلس شورای اسلامی بیاختیارتر از آن است که در مسائل کلان نظام دخالت کند؟! همچنانکه بارها طرح خروج از برجام و طرح استیضاح حسن روحانی ارائه شده اما خامنهای با آنها مخالفت کرده است.
لیلاز میگوید «سادهانگاری است که فکر کنیم ترور شهید فخریزاده بابت توقف برنامه هستهای بوده، مگر با ترورهای قبلی برنامههای ما متوقف شد؟! اسرائیل این کار را کرد تا ایران را عصبانی کند و این صبر راهبردی به پایان برسد.»
سعید لیلاز سخنگوی حزبی است که اعضای ارشد آن عضو هیات مدیره هواپیمای «ماهان ایر» هستند که لجستیک و ترابری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در نقل و انتقال نیرو و تسلیحات نظامی به سوریه و عراق را به عهده دارد.
اصلاحطلبان و از جمله لیلاز با مغلطه در نظر نمیگیرند که اگر دولت ترامپ یا اسرائیل قصد جنگ داشتند بهانه و دلیل برای آنها به اندازه کافی وجود دارد. چنانکه بعد از سرنگونی پهپاد آمریکایی در خلیج فارس و یا حمله موشکی به پایگاه «عین الاسد» احتمال واکنش نظامی به بیشترین حد خود رسید اما این اتفاق نیفتاد.
حذف فخریزاده با هدف مذاکره؟
هر چند رویترز پیشبینی کرده نقض برجام توسط جمهوری اسلامی فشار بر جو بایدن را افزایش میدهد اما تهران از یکسال پیش گام به گام نقض برجام را رسماً آغاز و اعلام نیز کرده بود. دلیل عمده آن نیز ناتوانی اروپاییها در راهاندازی ساز و کار مالی «اینستکس» و عدم تجارت با ایران پس از خروج آمریکا از برجام اعلام شده است. اکنون واکنش تهران به حذف فخریزاده تشدید نقض برجام است و برخی تحلیلگران میگویند این نقضها مذاکرات را سختتر میکند. اما این صرفاً یک پیشبینی است و شماری از تحلیلگران معتقدند که برعکس! اتفاقا حذف عوامل و مدیران برنامه اتمی و موشکی جمهوری اسلامی مسیر مذاکره را هموار میکند.
روزنامه «واشنگتن پست» نیز با اشاره به تجربه سالهای پیش از امضای توافق اتمی در سال ۲۰۱۵ در گزارشی مینویسد برنامه هستهای ایران با قتلهای هدفمند متخصصان اتمی برچیده نمیشود اما احتمال توافق را میتواند بیشتر کند.
The Washington Post: "After nuclear scientist's brazen killing, Iran is torn over a response — restraint or fury?" https://t.co/l7oIF7Supr
— Evan Kohlmann (@IntelTweet) December 4, 2020
در این گزارش آمده دور قبلی ترور «دانشمندان هستهای ایران»- چهار مرگ و یک زخمی- حد فاصل سالهای ۲۰۱۰- ۲۰۱۲ در جهت دستیابی به راه حل دیپلماتیک کمک کرد. آن ترورها، همراه با رژیم قدرتمند تحریم بینالمللی و حمله سایبری اسرائیل- آمریکا علیه تأسیسات اتمی ایران توسط ویروس «استاکس نت» فشارها بر ایران را تشدید کرد و موفقیت دیپلماتیک غیرمنتظرهای را برای دولت اوباما در سال ۲۰۱۵ به ارمغان آورد.
مایکل هایدن رئیس پیشین سیآیای میگوید «مرگ دانشمندان اتمی جمهوری اسلامی تأثیر بسزایی در برنامه هستهای آنان داشت». هایدن معتقد است این ترورها از سه جهت به رژیم ایران ضربه وارد کرد: «از دست دادن دانش فنی که در ضمیر این افراد بود؛ ایجاد تأخیر اساسی در برنامه اتمی و رها کردن برنامه اتمی توسط دانشمندان متخصص از هراس سرنوشتی مشابه افراد ترورشده.»
در بخش دیگری از گزارش «واشنگتن پست» آمده «رژیم ایران میتواند در هر حالتی روند توسعه تسلیحات اتمی خود را حفظ کند فارغ از اینکه چند دانشمند کشته شوند و چند سانتریفیوژ براثر حمله سایبری از بین برود… حتا حمله هوایی هم برنامه هستهای ایران را نمیتواند نابود کند اما اینها همه میتواند احتمال مذاکره را افزایش دهد.»
بر همین اساس است که در ایران جریان انقلابی میگوید تاکتیک بایدن و ترامپ برای مهار رژیم ایران متفاوت است اما در نهایت هر دو به دنبال ضربه زدن به نظام هستند. ولاییها نه تنها برای خروج از برجام بلکه برای خروج از NPT به دولت و مجلس شورای اسلامی فشار میآورند و در مقابل جریان اصلاحطلب در پی استفاده از موقعیت برای مذاکره با بایدن است. برخی میگویند این «جنگ زرگری» است و «دوگانه مذاکره- مقاومت» روش علی خامنهای برای باج گرفتن از غربیهاست. بازیگران مذاکره در «دولت تدبیروامید» جمع شدهاند و پرچمداران «مقاومت» همان ولایتمداران هستند؛ اما هر دو از یکجا فرمان میگیرند! اینکه اتاق فرمان آنها یکیست، از سوگواری مشترک آنان پس از حذف امثال سلیمانی و فخریزاده و همچنین تلاش مشترک برای حفظ نظام نیز کاملا پیداست.
حسن خمینی روز ۱۳ آذر به منزل فخریزاده رفت و با خانواده او دیدار کرد. دیگر اصلاحطلبان نیز برای سوگواری بسیار از خود مایه گذاشتند. اما همزمان برای مذاکره نیز تلاش میکنند. شعار آنها این است که «نباید با مسائل مرتبط با معیشت و امنیت ملّی جناحی و انتخاباتی رفتار کرد و باید با آمریکا نشست و مذاکره کرد». در مقابل اصولگرایان میگویند «نباید مسائل معیشتی را با برجام و مذاکره گره زد و باید مقاومت کرد.»
یک نفر در دو نقش!
نشانههای دیگر این دوگانهی سیستماتیک و کارگردانی شده در ساختار نظام جمهوری اسلامی نیز پدیدار است. جایی که روحانی به عنوان رئیس دولت مخالف مصوبه مجلس شورای اسلامی برای افزایش تهدیدات اتمی است اما به عنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی با آن مخالفتی ندارد!
حسن روحانی پس از تصویب طرح مجلس خطاب به نمایندگان گفت «هول نشوید، بگذارید کارمان را بکنیم!» سخنگوی وزارت خارجه نیز در سخنانی گفت متاسفانه در این طرح نظرات وزارت خارجه و دولت لحاظ نشده است. اما حالا شورای عالی امنیت ملّی که ریاست آن با خودِ روحانی است روز شنبه ۱۵ آذر در بیانیهای اعلام میکند این قانون «مسئله خاصی به زیان مصالح ملی ایجاد نمیکند و بر عکس، آنچه بر خلاف مصالح ملّی بوده و مورد نگرانی است، همین جنجالهایی است که شأن و جایگاه نهادهای قانونی کشور را مورد خدشه قرار داده و به وحدت و انسجام ملی خسارت وارد میکند.»
سیاست خارجی آمریکا همیشه به صورت bipartisan یعنی نه بر
اساس منافع این لابی یا دیگری ، این حزب یا آن، بلکه راهبردی بوده
و توسط متخصصین سیاسی ، اقتصادی ، امنیتی ، نظامی و دیپلم-
اتیک تهیه میگردد . یک رئیس جمهور مجری آن با سبک خویش است .
نمونه ها ؛ ورود به جنگ دوم ؛ استراتژی نزدیکی به چین برای مهار
شوروی . از دوران نیکسون شروع شد و در زمان ریگان به نتیجه
رسید . استراتژی کوتاه کردن سرعت رشد چین از زمان اوباما آغاز
و بوسیله ترامپ ادامه یافت . استراتژی حفظ برتری نظامی اسرائیل
در منطقه . در مورد ایران بعد از سرنگونی شاه همیشه دادن امکان
زنده ماندن اما نه پرواز بوده است . حکومت اسلامی ایران کاملا
با این استراتژی همگام است . شاه و همکاران وی شالوده یک اق-
تصاد سالم و قوی را ریخته بودند . او اما بدنبال اتمی شدن بود و
با اجبار اوپک در بالا بردن قیمت نفت ضربه ای کارا به اقتصاد
غرب زد . شاه در جنگ صحرای سینا فضای هوائی ایران را بروی
هواپیماهای کمکی شوروی برای مصر را باز گذاشت ، سربازان زخمی مصر را در اهواز بستری نمود . مصر در این جنگ پیروز
شد . شاه دوست جدیدی بنام انورالسادات و دشمنی بنام اس-
رائیل بدست آورد . مریض هم بود . لذا از او خواستند که برود.
شروع استراتژی پرنده پر قیچی ایران از اینجا شروع شد .
اسلامیست های حاکم کاملا در این استراتژی با آمریکا همکار
بوده اند . شعار زیاد دادند اما هر حرکت آنها تابع کمک به این
سیاست راهبردی بوده است .
چند نمونه :
لغو قرار داد های خرید اسلحه بصورت یک جانبه در زمان یزدی
و دادن غرامت.
اعدام سران ارتش ، اعلام کودتای نوژه و از بین بردن نیروی هوائی
ایران با اعدام خلبانان آن .
گرفتن سفارت آمریکا در نتیجه مالا خود شدن تمام ارز ذخیره شده
در آمریکا .
ادامه جنگ ایران و عراق در نتیجه از بین رفتن تمام ذخایر نظامی
ایران و نابودی صنعت نفت و یک استان زرخیز و صنعتی آن .
کمک به فرار سرمایه دار با دولتی کردن آن .
کمک به فرار مغز ها .
نمونه ها کافی است . هر بار هم با تغیر تاکتیک یک رئیس جمهور
در آمریکا امکان یک ساعت تنفسی فراهم شد و اقتصاد کمی
به حرکت افتاد مهره های مشکوک حرکتی کردند که این پرنده
جانی نگیرد . یعنی همان گونه که آمریکا میخواهد ضعیف باقی
بماند .
حال آمریکا یک راهبرد دیگر دارد . باید نیروی خود را در دریاها
و کشورهای نزدیک به چین متمرکز کند .نه اروپا و نه کشورهای
عربی بر خلاف خواست اولیه ترامپ حاضر به قبول ترکیه به
عنوان عامل اولیه ثبات در منطقه نشدند . در نتیجه این وظیفه
به اسرائیل محول شده است . کشورهای منطقه کاملا با این را-
هبرد موافق هستند .
این پروسه با عقد قرارداد های دیپلماتیک ، سیاسی و امنیتی بین
اسرائیل و کشورهای عربی بدون مخالفت مردمی پایان یافته است.
ج.ا. حداقل در این مورد رسالتی دیگر ندارد . منطقه حال باید
آرام بگیرد تا از مزایای اقتصادی آن بهره گرفته شود .
این کبوتر پر قیچی شده بنام ایران نقش تاریخی خود را در تحقق
رساندن به سیاست راهبردی آمریکا به نحو احسن انجام داده است.
براووووووووووووووووووووووووووووو!
با خواندن این مقاله یاد ضرب المثلی افتادم که از یکی می پرسن روباه تخم میزاره یا بچه زاست ؟ طرف در جواب میگه از این دم بریده هر چی بگی بر میاد!!!! حالا از این آخوند های …..زاده هر چی بگی بر میاد با هر رنگی که وارد صحنه میشن بنفش و سبز و سیاه و ….
تمام پایوران ریز و درشت نظام بعلاوه پادوهای برون مرزی آن، در یک ارکستر کاملا هماهنگ اما گوش خراش به رهبری اوزما، هر یک نقش خود را ایفا می کنند.
انواع و اقسام دو گانه ها از بدو تولدش، همچون : خط امام- نهضت آزادی، چپ اسلامی- کارگزاران، اصلاح طلب- اصول گرا، عملگرا- ولایی، تندرو- معتدل، سرهنگ- حقوقدان، نظامی- غیر نظامی و غیره همگی بنا به شرایط و وضعیت رژیم در سیاست داخلی وخارجی ،کارکردی در راستای حفظ نظام داشته اند و منویات اوزما را همواره با پیاز داغ هایی نظیر تجزیه شدن ایران، جنگ داخلی، سوریه ایی شدن، اشغال توسط روسیه، حمله آمریکا، کره شمالی شدن وغیره به حلق امت همیشه در صحنه شیعه اثنی عشری فرو کرده اند،
در شرایط کنونی اما، این دوگانه بیشتر معطوف به سیاست خارجی و بویژه رابطه با آمریکاست چون وضعیت داخلی چنان وخیم است و مردم چنان گرفتار شده اند که حضور تزیینی آنان نیز در صحنه چندان اهمیتی ندارد،
بنظرم، نظرات و تحلیلها و تفسیرهای ولایت معاشان برون مرزی از هر دو طیف استمرارطلب و اپوزیسیون ( جیم خواه، اتحاد چپ، ملی-مذهبی، ملی گرا) ، بهترین بازتاب دهنده سیاست خارجی اوزما است.
این عناصر با بهره گیری از رسانه های دولتی برون مرزی و خریداری رسانه های سابقا شبه اپوزیسیون نظیر کانال یک، به مردم القا می کنند که رفع تحریم ها منوط به روی کار آمدن یک رییس جمهور غیر نظامی است و الا ، نظامیان پدرتان را در می آورند.( دو گانه غیر نظامی -نظامی)
همچنین عناصر وابسته به بنیاد سوروس و حزب دموکرات در رسانه های آمریکا اینگونه تبلیغ می کنند که اگر به خلافت امتیاز ندهید، کره شمالی می شود.
به هر روی ، سرکوب عنصر اصلی سیاست داخلی رژیم است و گروگانگیری و باج خواهی عامل اصلی سیاست خارجی آن.
اما موجزترین و کاملترین و رساترین و هوشمندانه ترین تحلیل در مورد ماهیت رابطه رژیم با آمریکا را آقای امیر طاهری چند ماه پیش در تی وی من و تو ارائه کرد: در چهل سال گذشته، رابطه رژیم با آمریکا، رابطه یک مفعول با فاعل بوده است.
دوران کودکی جنگ زرگری را می شنیدم و از بزرگ تر ها توضیح می خواستم. فکر نمی کردم که متخصصین این جنگ آخوندها باشند. وقتی که هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه از خاتمی برای ریاست جمهوری حمایت کرد و بعد ظاهراً حذف شد و شاید هم کشته شد هنوز معنی دقیق آن را نمی دانستم اما مدتی قبل در یک برنامه تلویزیونی دیدم که همان زمان که هاشمی رفسنجانی ظاهراً اصلاح طلب بود وتلیغ سید محمد خاتمی را می کرد خودش به ناطق نوری رأی داده بود. معنی دقیق جنگ زرگری را فهمیدم.
الان هم اختلاف دارند ولی در نهایت جنگ زرگری ست و همه سوار یک کشتی اند.