نمایشگاه کتاب بدون سانسور امسال به دلیل شیوع بیماری کووید۱۹ دیرتر از موعد همیشگی طی پنج سال گذشته، از ۵ دسامبر تا ۱۳ دسامبر به صورت مجاری برگزار میشود.
در ارتباط با این نمایشگاه مجازی با احمد وحدتخواه مدیر انتشارات ساتراپ در لندن گفتگویی داشتیم.
-آقای وحدتخواه، امسال چندمین نمایشگاه کتاب بدون سانسور برگزار میشود؟
-امسال پنجمن دورهی نمایشگاه کتاب بدون سانسور در خارج از کشور است که سالهای گذشته همزمان با نمایشگاه کتاب در محل نمایشگاه بینالمللی تهران به عنوان بدیلی در برابر آن و در حوالی ماههای مه و آوریل برگزار میشده است. نمایشگاه کتاب بدون سانسور در شهرهای عمده اروپایی و آمریکای شمالی که محل اقامت ایرانیان خارج کشور است تا سال ۲۰۱۹ به صورت حضوری برگزار میشد. این نمایشگاه اعتراض علیه سانسور در نشر کتاب و مطبوعات در ایران است.
سال اول در لندن در محل مرکز «فری وُرد»– که میشود آن را «مرکز بیان آزاد» ترجمه کرد- در سال ۲۰۱۵ برگزار شد. از آن به بعد برای مدت دو سال پیاپی در کتابخانه مطالعات ایرانی در لندن برگزار شد که همینجا باید از زحمات و همکاری مدیریت کتابخانه مطالعات ایرانی تشکر کرد که با وجود مشکلاتی که میدانیم برای مراکز فرهنگی به ویژه در سالهای اخیر وجود داشته، محل کتابخانه را برای چندین روز به این نمایشگاه اختصاص دادند. در سال گدشته در لندن نمایشگاه کتب بدون سانسور در محلهای در شمال لندن برگزار شد. امسال هم به دلیل مشکلات مربوط به بیماری کووید۱۹ در دنیای مجازی برگزار میشود.
– بجز تلاش برای بیان آزاد و مبارزه با سانسور، این نمایشگاه چه اهداف دیگری دارد؟
-همیشه به عنوان مؤسس و مدیر یک انتشاراتی باور داشتهام که موضوع کتابخوانی صرفاً به خرید کتاب برای خواندن آن محدود نمیشود. انگلیسیها ضربالمثلی دارند به این مضمون که در هر انسان کتابی نهفته است. کتاب سنگبنای همه تمدنهای جدید است. کتابخوانی تنها به سوادآموزی محدود نمیشود. درواقع کتابخوانی زمینهی فرهنگسازی است. وقتی در ایران بر تولید و نشر کتاب اعمال سانسور میشود نویسندگان از هفت خوان رستم باید بگذرند تا کتاب آنها اجازهی انتشار یابد. حتی هستند کتابهایی که بعد از نشر هم متاسفانه بدون هیچ دلیل موجهی از بازار جمعآوری میشوند. وقتی شما در دنیای مطبوعات و کتاب، اعمال سانسور میکنید درواقع از گسترش فرهنگ و ترویج افکار اجتماعی، علمی، فنآوری جدید جلوگیری میکنید که نتیجهی آن به زبان ساده، فقر فرهنگی و عقبماندگی از غافلهی تمدن است. اعمال سانسور بر نشر کتاب و مطبوعات جزو مهمی از سیاستهای رسمی و سیستماتیک رژیم جمهوری اسلامیاست. یعنی این نیست که بعضی وقتها احساس کنند که لازم است کتابی را سانسورکنند مثلاً به این دلیل که یک فرد افراطی در وزارت ارشاد اسلامی نشسته و فلان کتاب را نپسندیده و یا یک فرد بیسواد نشسته و این تصمیم فردی را گرفته است. ناگفته نماند که بعضی وقتها آنها از نادانی خود کتابهایی را که قاعدتاً از دید آنها نباید اجازهی نشر پیدا میکردند اجازه نشر میدهند. خلاصه اینکه، شما میتوانید نتیجه این سیاستها را در جّو فرهنگی کشور هم مشاهده کنید. همین چند روز پیش وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامیکه در رأس وزارتخانهای نشسته که با افکار اجتماعی انسانها و با پرورش آنها سر و کار دارد، یعنی مثلاً وزارت صنایع و معادن نیست که با معدن و استخراج مواد اولیه و کمترین سر و کار را با مردم داشته باشد، بلکه وزارت فرهنگ یعنی وزارت اندیشههای مردم که چگونه زندگی کنند و دنیا را چگونه بنگرند، بله، این وزیر به اصطلاح فرهنگ، عباس صالحی، شعری از احمد شاملو در سوگ فروغ فرخزاد را گرفته و در صفحه توئیتر خود بدون ذکر نام شاعر و ماًخذ آن و دلیل سرودن این شعر و مخاطبانش، آن را برای قاسم سلیمانی و محسن فخریزاده منتشر کرده! این کار البته با واکنشهای زیادی از سوی کاربران ایرانی در شبکههای اجتماعی روبرو شد اما شما از این کار شخصی که در رأس وزارت امور فرهنگی قرار گرفته میتوانید بفهمید که وضعیت موجود درایران چندان هم شگفتیآور نیست. یعنی تفکرات اینان هیچ ارتباطی با رونق فرهنگی و گسترش آزادیهای اجتماعی و پیشبرد افکار آزادیخواهانه ندارد. وزیر فرهنگ مملکت با بیپروایی دستبرد به اثر یک شخصیت مشهور ادبی زده و مچاش را در شبکههای اجتماعی گرفتهاند و به او تذکر دادهاند که این شعر نه در مورد افرادی مانند پاسداران نظام اسلامی بلکه در سوگ شخصیت و زنی مانند فروع فرخزاد بوده که شعرهایش توسط همین وزارتخانه سانسور شده و میشود و وزیر ارشاد اسلامی حق ندارد آن را برای افراد همفکر خود و وابسته به نظام سانسور استفاده کند. ولی شما از همین موضوع میتوانید بفهمید که اوضاع نشر کتاب نیز در ایران چقدر خراب است.
-نحوه برگزاری نمایشگاه مجازی امسال چگونه است؟
-از هرکدام از ناشران خواسته شده یک برنامهی ۴۵ تا یک ساعته ویدئویی ضبط کنند که در آن خودشان و وبسایتشان را معرفی کنند و چگونگی تهیه کتابهایی را که منتشر کردهاند به اطلاع علاقمندان برسانند. ولی توجه کنید که همان لحظه محل فروش کتابها نیست. در این ویدئوها تمرکز بر معرفی انتشاراتی است و اینکه چه نوع کتابهایی را منتشر میکند و نیز معرفی چند عنوان از کتابهای که منتشر کرده. به اینصورت علاقمندان بعداً با تماس با ناشرین میتوانند کتابهای مورد نظر خودشان را تهیه کنند. یعنی این نمایشگاه بیشتر جنبه معرفی انتشاراتیها را دارد.
تمرکز انتشارات ساتراپ در این ویدئو روی معرفی مشخصاً دو کتاب است که اولی «بچه کاشی» است که زندگینامهی لرد آلیانس است که معرفی یک ایرانی موفق و صاحبمنصب در صنایع نساجی دنیاست. شخصی که با دست خالی از ایران در حدود ۶۰ سال پیش به انگلستان آمده و بعدها لقب سلطان صنایع نساجی دنیا را به خود اختصاص داده است. او از ملکه بریتانیا هم لقب «لُرد» گرفته. خودم هم در این ویدئو گوشههایی از مقدمه مترجم فارسی کتاب، دکتر گوئل کهن، را خواهم خواند.
کتاب دوم «سقوط بهشت» با ترجمه دکتر رضا تقیزاده است که کیهان لندن ناشر آن است و انتشاراتی ساتراپ آن را چاپ کرده است. ما در ویدئوی خودمان یک مصاحبه اختصاصی نیز با دکتر تقیزاده انجام دادهایم.
-مخاطبان برای اطلاع از این نمایشگاه و ویدئوهای ناشران در دنیای مجازی باید به کجا مراجعه کنند؟
-در پوستر نمایشگاه که در کیهان لندن هم آمده آدرس وبسایت هست که علاقمندان با مراجعه به آن اسامی انتشاراتیهایی را که در این نمایشگاه شرکت کردهاند و روز و ساعت پخش ویدئوهای آنان را به دست میآورند . یعنی با توجه به ۴۵ دقیقه تا یکساعته بودن ویدئوهای هریک از ناشران، آنها را در ده روزی که نمایشگاه مجازی دائر است تقسیم کردهایم که علاقمندان با تماشای آنها اطلاعات لازم را میتوانند کسب کنند.
-آیا از شمار شرکتکنندگان در این نمایشگاه مجازی برآوردی دارید؟
-البته نه، چون این تجربهی جدیدیست. ما تبلیغ کردهایم و خبر آن به صورت شفاهی هم پخش شده است. ولی این تجربهی جدیدیست و اینکه واکنشها چه خواهد بود هریک از ناشران بعداً میتوانند اطلاع دقیقتری از استقبال و بازخوردهای مردم پیدا کننند. سپس میتوان یک برآوردی داشت که کل این برنامه آیا به اندازه کافی بُرد داشته است یا نه. اینها مسائلی هستند که بعداً مشخص خواهد شد و پیشبینی در این مورد بسیار سخت است.
با سپاس از همۀ دوستان کیهان لندن. کتاب سقوط بهشت به عنوان یکی از بهترین مدارک تاریخی دوران ایران ساز پهلوی خواندنی ست. برای من هم بسیار آموزنده بود و عشق محمد رضا شاه و رضا شاه را به ایران با مدرک دیدم و دلیل گفتار حمایتی برخی از بزرگان فامیل را برایم مستند کرد. با تشکر از آقای دکتر رضا تقی زاده به خاطر ترجمۀ خوب آن به فارسی و ذکر این نکتۀ توسط ایشان که اگر به ذهنیات و ایده های بزرگ شاه برای ایران هم می پرداخت خیلی بهتر بود.
بدون تردید همۀ کشور های خارجی حتی دوستان نزدیک هم اگر کمک اقتصادی بکنند در دراز مدت به فکر منافع سیاسی و مالی خودشان هستند و در این مورد که در مورد برپایی شورش ۱۳۵۷ جتی دوستان هم نقش داشتند تردیدی نیست. اما این دخالت ها و سوء استفاده ها بدون وجود زمینه داخلی برایشان ممکن نیست. دوست دارم در مورد چرایی وجود روشنفکران چپ و راست و زمینۀ ذهن اسلام زدۀ مردم (ارتجاع سرخ وسیاه) که زمینه مزبور را ایجاد کردند بیشتر بدانم .