بنیاد حقوق بشری عبدالرحمان برومند میگوید بر اساس آماری که تا کنون به دست آورده، در دوره ریاست شیخ محمد یزدی بر قوه قضاییه جمهوری اسلامی، دستکم ۷ نفر گردن زده و ۲۶ نفر نیز سنگسار شدند.
بنیاد حقوق بشری عبدالرحمان برومند همزمان با روز جهانی حقوق بشر، آمار اولیهای از جنایات صورت گرفته در نظام جمهوری اسلامی منتشر کرده از جمله آنچه در دوران ریاست شیخ محمد یزدی بر قوهقضاییه در طول یکدهه رخ داده است.
بنیاد برومند یک روز پس از مرگ شیخ محمد یزدی که بر اثر کهولت و بیماری گوارشی در سن ۸۹ سالگی درگذشت، این آمار را در حساب رسمی توئیتر خود منتشر کرده است.
در دوره ریاست #محمد_یزدی بر قوه قضاییه:
دستکم ۷ نفر گردن زده شدند، دستکم ۲۶ نفر سنگسار شدند، دستکم ۱ نفر با پرتاب از بلندی اعدام شد و حکم قطع عضو دستکم ۴۲ نفر اجرا شد.
«پرتاب از بلندی» و «گردن زنی» با استناد به احکام شرع در نظام قضایی جمهوری اسلامی تعریف شده است. ۱/۲
— Abdorrahman Boroumand Center (@IranRights_org) December 9, 2020
این بنیاد بر مبنای تحقیقاتی که همچنان ادامه دارد، نوشته است که در دوره ریاست یزدی بر قوهقضاییه، «دستکم ۷ نفر گردن زده شدند»، «دستکم ۲۶ نفر سنگسار شدند»، «دستکم ۱ نفر با پرتاب از بلندی اعدام شد» و «حکم قطع عضو دستکم ۴۲ نفر اجرا شد.»
در این رشته توئیت به این نکته اشاره شده که برخی از این احکام مانند «پرتاب از بلندی» و «گردن زدن» به استناد احکام شرعی در نظام قضایی جمهوری اسلامی تعریف شده است.
بنیاد برومند باتوجه به «محدودیت فعالیت سازمانهای حقوق بشری و دسترسی به رسانهها و شبکههای اجتماعی در دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی و عدم شفافیت دولتی در این زمینه» میگوید، «به طور قطع آمار واقعی بیشتر این تعداد است».
https://kayhan.london/1399/09/19/%d8%b4%db%8c%d8%ae-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af-%db%8c%d8%b2%d8%af%db%8c-%d8%af%d8%b1%da%af%d8%b0%d8%b4%d8%aa
شیخ محمد یزدی از امردادماه ۱۳۶۸ تا امردادماه سال ۱۳۷۸ به مدت ۱۰ سال ریاست قوه قضاییه بیدادگر جمهوری اسلامی را بر عهده داشت. وی اولین رئیس قوهقضاییه بود که پس از مرگ خمینی توسط علی خامنهای دومین رهبر جمهوری اسلامی به ریاست این نهاد منصوب شد.
یکی از اقدامات بحثبرانگیز او پس از ریاست، حذف دادسراها از نظام قضایی جمهوری اسلامی به عنوان نهاد حافظ حقوق عمومی مردم بود.
آیتالله محمود هاشمی شاهرودی که او نیز به «قاضی مرگ» معروف است، پس از تحویل گرفتن ریاست قوهقضاییه از یزدی گفته بود که یک «خرابه» را تحویل گرفته است! گفتنی است که سیدمحمود هاشمی شاهرودی نیز پس از آنکه مدتی مخفیانه در آلمان بسر برد و مجبور شد با افشای محل بستری بودنش به ایران فرار کند، در سن هفتاد سالگی در دی ۱۳۹۷ در تهران درگذشت.
علی خامنهای دیروز با تأخیر مرگ محمد یزدی را به عنوان «عالم مجاهد و پارسا» به خانوادهی وی تسلیت گفت و او را «شخصیتی جامع و اثرگذار» در این «عالم جلیل» نامید.
حقیقت اسلام جز تکفیر دیگران و قدرت طلبی و کشتن چیز دیگری نبوده
آخوند یزدی ، به جنایات خود افتخار می کرد که قوانین اسلام عربستانی را اجرا می کند و خود را بخاطر جنایات اسلامی، بهشتی می دانست، گر مسلمانی این است که این داعشیان دارند ، وای اگر فردای آزادی ، زنده باشند.
در تاریخ کشورمان ایران آمده که برای جلوگیری از حمله حکومت عثمانی، پادشاه صفوی با توسل به زور و کشتاری وسیع مردم را وادار به قبول تشیع کرد۰ قدرت ایران در تمدن این سرزمین است و منشاء آن تمدن، برخواسته از فرهنگ ایران زمین است۰ تمدن ایران نیاز به آیین محمد ندارد۰
شاه صفوی میبایست کتاب قرآن را از این سوی خلیج فارس به آنسوی آن،حجاز، پس میفرستاد۰
یزدی؛ در کنار ملعونهای مثل خمینی و خامنه ای یکی دیگر از انگلترین های فرقه ظاله تشیع بشمار میرفت. او حاضر بود زن پیغمبر را برای خود پیغمبر حرام کند تا خیانت خود به دین را بابرچسب خدمت به اسلام غسل دهد؛ ماکیاوولی در شأن تشیع!
اسلام بعد از قرنها یاغگری؛ از حقارتها حداقل فورمول ماکیاوولی را خوب آموخته است. بطور مثال وزیر بهداشت ایران (لیاقت پرسنل نظافتچی ما کجا؛ این لنگ پهن کن وزیر شده کجا؛ وه چه تربچه اسلامی) عدم انتقال ارز برای خرید واگسن کووید ۱۹ را (بخاطر تحریمها) با تاریج جعلی دوران امام حسین تروریست مقایسه میکند:
۱- این منار نگنجد!
۲- امت اسلامی خیس کرده از این تربچه های اسلامی نیاز به پمپرز دارد!
محمد یزدی یکی از جلادان بهنام مرد.
وی بهمدت ۱۰سال بهعنوان رئیس قوه قضاییهٔ خامنهای حکم اعدام فرزندان ایرانزمین را امضا میکرد.
فرزندانی که بیشمار از آنان در زمرهٔ زندانیان سیاسی و نخبهگان ایران بودند؛ همان فرزندانی که بهقول احمد شاملو «فرزندان آفتاب» بودند.
آخوندهای جنایتکار خونآشام، مردم صبور و مهربان ایران تا حالا با شما صبوری کرده و در فردای انقلاب با شما مهربان خواهند بود و «احکام شرعی» خودتان، «گردن زدن، سنگسار، و پرتاب از بلندی»، را بر علیه خودتان استفاده نخواهد کرد. شانس آوردید. حالا هرچه زودتر گم شید، برید، گورتون رو گم کنید!
اسلام ، ایمان به خدا را گروگان گرفته است .تمام شاعران و عارفان بزرگ ایرانی تلاش کردند نشان دهند برای ایمان داشتن به خدا و خوب بودن ، هیچ نیازی به آدمکشی و وحشی گری و تجاوز به کودکان ۹ ساله و زنان نیست .اما متاسفانه سلسله جنایات ِ رسولولا و علی و خلفای راشدین و اولاد علی که از مدینه النبی شروع شد ، الگوی زندگی مسلمانان و زندگی اسلامی شد . این توحش ِ تروریستی و تجاوز و کشتار و غارتگری الگوی تمامی گروه های اسلامگرا است و هدفشان چیزی نیست جز ایجاد دوباره ی جهنم دره ی مدینه النبی .
ما ایرانی ها زرتشتی ، مسیحی ، مهرپرست ، مانوی ، دهری و یهودی بودیم .اسلام که آمد نتوانست فرهنگمان را نابود کند و تمدن ایرانشهری ادامه یافت اما اسلام مثل جنون ادواری در مغز ایرانی ها فرو رفت .هر چند دهه یکبار ، عده ای آدمکش و غارتگر به نام اسلام حاکم می شوند و ما به خاطر جنون ادورای خودمان از این وحشی های آدمخوار حمایت می کنیم .
کافی است به ۱۰ سال دوران حکومت خمینی نگاه کنید تا متوجه بشوید چطور حداقل ۵۰ درصد ایرانی ها مدهوش خمینی ِ خونخوار بودند .هنوز هم اقلیتی مدهوش ِ این آدمخوار ِ وحشی و جنایتکار هستند .مثلا همین مهندس موسوی خامنه و خاتمی که عاشق دوران طلایی کفتار جماران هستند .
نظر سنجیِ اخیر ِ موسسه ی گمان ، علی رقم تمام محافظه کاری های مردم و موسسه ، به خوبی نشانگر این است که بیشتر از ۶۵ درصد ایرانی ها ریشه ی بیماری را درمان کرده اند .اسلام کاملا رسوا شده است .ایرانی ها هرچقدر که می توانند از این دین ِ خطرناک فاصله می گیرند . دینی که مردان مقدسش تنها تجاوز می کردند و اسیران بنی قریظه را گردن می زدند و پدوفیل بودند ، دینی که مردان مقدس با حمله به کاروان ها و فروش زنان اسیر شده به ثروت می رسیدند ، فقط و فقطه به درد زباله دان تاریخ می خورد.
این موجودات هولناک و جنایتکار خود اهریمن هستند.جهل عظیم ۱۴۰۰ ساله ایجاد شده از بیابانگردهای وحشی و جنایتکار در ایران این موجودات متعفن را تولید کرده است و بجان بشریت انداخته است.انسان هر ساختار ذهنی را بپذیرد توسط آن ساختار شکل داده میشود و مانند مردمان بوجود آورنده آن ساختارهای ذهنی میشود۰بیابانگردهای وحشی ۱۴۰۰ سال قبل تمام وحشی گری و رذالت ذهنی خود را توسط باورها٬ أیین های جنایت و پست خود توسط دین و کتاب خود به جان مردمان سرزمین های تسخیر شده انداختند و باعث سقوط اخلاقی و فرهنگی آن جوامع شده اند. در ایران آدمکشان اسلامی مشغول غارت،کشتار هستند در عراق،سوریه، ترکیه،لیبی و غیره دارای این سرنوشت شوم و نفرت انگیز شده اند. ویژه گی های این مردم توسط آن باورهای پست و ضد هستی بیابانگردهای وحشی شکل داده شده است. راه نجات مردم این سرزمین های اسلام زده یک انقلاب فرهنگی و بیدار و آگاه کردن ذهن شرطی شده ی آنان است.خرد اسیر شده آنان باید آزاد و تکامل پیدا کند. محو و نابودی هر آنچه که میراث شوم تازیان آدمکش ۱۴۰۰ سال قبل است باید هدف برای رهایی از این زندان تاریک و وحشت باشد.