«صنف» یا «رَسته» پیوند مستقیم با حرفه، کسب و کار و اقتصاد دارد.
صنف یعنی گروهی که به یک حرفه یا فعالیت اعم از بلندمدت یا موقت، از جمله تحصیل در مدرسه و دانشگاه، اشتغال دارند و اشتراک در نوع فعالیت، سبب اشتراک در منافع آنها میشود.
از قرن هجدهم به اینسو همزمان با رشد سرمایهداری و افزایش آگاهی و آموزش، حقوق صنفی به موضوعی تبدیل شد که تشکیل انجمنهای صنفی، سندیکاها و اتحادیهها را برای حفاظت از این حقوق، در ارتباط با دولت و همچنین کارفرمایان، ضروری ساخت.
فعالیت صنفی در تعریف کلی عبارتست از حفاظت از حقوق کارکنان و شاغلان صنف مربوطه و ارتقای آنها در برابر کارفرمایان و مدیران و دولتها. به این ترتیب، فعالیت صنفی سه بازیگراصلی دارد:
۱: کارکنان و شاغلان
۲: کارفرمایان و مدیران
۳: دولت.
همانطور که کارکنان و شاغلان منافع مشترک دارند، کارفرمایان و مدیران نیز منافع خود را در تشکلها و اتحادیههای خود دنبال میکنند و دولتها نیز قاعدتا میبایست حافظ «منافع همگانی» باشند!
فعالیتهای صنفی در جوامع باز و کشورهای پیشرفته از سوی تشکلهای مربوطه و سندیکاها و اتحادیههای سراسری هدایت میشود.
دولت در جایی که فعالیت صنفی مربوط به مشاغل دولتی نمیشود، نقش تعیینکننده بازی نمیکند و در صورت لزوم تلاش میکند تا به عنوان میانجی بین کارکنان و کارفرمایان، «منافع همگانی» را نمایندگی کرده و بین منافع طرفین، هماهنگی و آشتی ایجاد کند. از این نظر، فعالیتهای صنفی همواره در هر جامعهای، با بار سیاسی همراه است.
فعالیت صنفی آزاد و مستقل از ارکان دموکراسیهاست. در نظامهای ضددموکراسی مانند جمهوری اسلامی در ایران، منافع نظام نه تنها بر منافع کارگران و کارکنان بلکه بر کارفرمایان و مدیران و دولت وابستهاش نیز ارجح است! به همین دلیل هر فعالیت صنفی از سوی هر کسی، کارگر، پزشک، پرستار، آموزگار، دانشجو، دانشآموز، کشاورز، دامدار، بازاری و… بلافاصله رنگ و بوی سیاسی و ضد شرایط موجود میگیرد.
با وجود نداشتن تشکلهای صنفی آزاد و مستقل، معترضان آنقدر به صورت پراکنده دست به اعتراض و اعتصاب میزنند تا سرانجام فضا برای ایجاد تشکلهای آزاد و مستقل، که فقط در دموکراسی ممکن است، تغییر کند.
#فکر_کنیم