عبدالرضا انصاری که هفته گذشته از میان ما رفت، بیشک یکی از برجستهترین شخصیتهای معاصر کشورمان بود.
او یک دوستدار واقعی ایران بود و تا همین اواخر که به علت بیماری، خانهنشین و دور از جریانات روزمره سیاسی بود، همچنان با علاقه و جدیت مسائل ایران و فعالیتهای مختلفی را دنبال میکرد که برای رهایی ایران از چنگ نیروهای انحصارطلب، بیکفایت و سودجو در جریان بود؛ نیروهایی که برای بقای خود و منافع نامشروعشان، به هر حیله و سرکوبی دست میزنند.
مهمتر اینکه او با متانت خاصی که از انسانیت و حسن نیت ذاتی او سرچشمه میگرفت، علیرغم تمام مشکلات و نوسانات موجود در چهار دهه اخیر، همواره مشوق خستگیناپذیر همبستگی میان تمام نیروهای ملی و به ویژه حامیان پادشاهی مشروطه بوده است.
یکی دیگر از خصوصیات قابل ستایش عبدالرضا انصاری که در دوران قبل از انقلاب به عالیترین مقامات دولتی رسیده بود، این بود که برخلاف بیشتر مقامات و رجال سیاسی دوران پهلوی که عملا خود را از سرنوشت آینده کشور جدا کرده بودند، او همواره با دلسوزی و دقتی خاص تمام جزئیات مربوط به امور مملکت را تعقیب میکرد و هرگز از دادن هر نوع مشاورت یا راهنمایی ارزشمند که با سالها تجربه و شناخت از مسائل مختلف مملکتی همراه بود دریغ نمیورزید.
گرچه ابتدا در جوار پدرم سعادت آشنایی با ایشان در ایام نوجوانی نصیبم شده بود، ولی از ۳۲ سال پیش، ارتباط ما ارتباطی مستقیم و بر اساس اعتقاد راسخی بود که مشترکا برای پدید آوردن شرایطی بهتر برای آینده ایران و ایرانی در وجودمان جریان داشت. از همان زمان، دوستی من با نازنین، دختر به معنی واقعی نازنین ایشان، زمینهساز نزدیکی بیشتر در طول این سالها بوده است.
جامعه ما و همه دوستداران ایران با درگذشت عبدالرضا انصاری یک سرمایه ملی را از دست داده است. برای من فقدان ایشان، به معنی از دست دادن استادی است که با علاقه نه تنها مرا در راهی که در این سنوات دنبال کردهام تشویق مینمود بلکه با مهربانی و متانت یادآور نکاتی میشد که نیازمند به تامل و در بسیاری از اوقات صبر و تحمل بود.
خدمات آقای عبدالرضا انصاری که بیشک یکی از برجستهترین شخصیتهای تاریخ معاصر کشورمان بوده است فراموش نشدنی است و من درگذشت این مرد بزرگ را نه تنها به همسر محترم و فرزندان و دوستان و نزدیکان ایشان، بلکه به همه مردم ایران تسلیت میگویم.
مهرداد خوانساری