یوسی مکلبرگ- به دنبال ترور محسن فخریزاده که وی را «پدر برنامه اتمی ایران»مینامند، هویت عامل ترور برای همه سؤال بوده است. فهرست مظنونین نسبتاً کوتاه بود، درواقع بسیار کوتاه: اسرائیل و احتمالاً با رضایت یا حتا تشویق آمریکا.
ظاهراً انگیزه اسرائیل یا هر کشور دیگری که مایل است مانع توسعه اتمی جمهوری اسلامی ایران شود، مشخص است. حتی کسانی هم که با تروریسم مخالفاند و این قبیل حملات را راهزنی بینالمللی میدانند، نمیخواهند ایران به قدرت اتمی تبدیل شود.
اما زمان این ترور این پرسش را ایجاد میکند که آیا هدف این عملیات فراتر از ضربه زدن به جنبههای علمی برنامههای اتمی رژیم ایران بوده است؟
روشن است که سادهانگاریست اگر باور کنیم هیچ ارتباطی بین تصمیم ترور یکی از شخصیتهای اصلی برنامه اتمی ایران و زمان آن یعنی دوران محاق ریاست جمهوری ترامپ وجود ندارد.
فخریزاده مدتهاست برای کسانی که میخواهند جاه طلبیهای اتمی جمهوری اسلامی ایران را متوقف کنند، فردی محوری بوده است. با این حال حذف یک فرد هر اندازه هم که مهم بوده باشد اما این جاهطلبیها را مهار نخواهد کرد. در بدترین حالت، ترور او سبب یک عقبنشینی میشود که به زمان نیاز دارد تا نیروها دوباره جمع شده و فعالیت را ادامه بدهند. به هر حال، یک دانش انباشته در جامعه علمی ایران در رأس برنامهها قرار دارد. این ممکن است نشان دهد که زمان کشته شدن فخریزاده دستکم به اندازه خود هدف مهم است و نشان میدهد که احتمالا اقدامی برای ایجاد اختلال در هرگونه تلاش دولت بایدن از بازگشت به توافق اتمی (برجام) بین جمهوری اسلامی ایران و ۱+۵ و رفع تحریمها بوده است.
علاوه بر این، خاورمیانه نیازمند تبدیل شدن به منطقهای بدون سلاح هستهای است، یک توافق تقریباً جهانی وجود دارد که ایران با توانایی نظامی اتمی برای صلح و امنیت در منطقه و فراتر از منطقه یک تهدید به شمار میرود. همچنین این ادعای جمهوری اسلامی که میگوید از برنامههای اتمی صرفاً قصد تولید انرژی دارد چندان خریدار ندارد.
با همه اینها یک پرسش وجود دارد: بهترین راه برای جلوگیری از دستیابی تهران به توانایی نظامی اتمی چیست؟ رویکرد اسرائیل از دهه ۱۹۹۰- رویکردی که در سالهای نخست وزیری بنیامین نتانیاهو شدت گرفت- اقدامات تنبیهی و در صورت لزوم عملیات نظامی پیدا یا پنهان است.
برنامه اتمی جمهوری اسلامی ایران تا حالا از فشار دیپلماتیک، تحریمهای اقتصادی، ترور دانشمندان، خرابکاریهای فیزیکی در سایتهای اتمی و حملات سایبری جان سالم به در برده است. درواقع این برجام بود که با وجود برخی کاستیهای آشکار، با تحریمها و محدود کردن غنیسازی اورانیوم، برنامه اتمی ایران را کُند کرد. خروج پرزیدنت ترامپ توافق اتمی را بیحاصل و بدون یک گزینه جایگزین قابل قبول کرد.
ممکن است ادعا شود که رژیم ایران با ادامه ساخت موشکهای بالستیک و اقدامات تهاجمی خود در مناطق وسیعی از خاورمیانه روح توافق اتمی را نقض میکند. اما تا زمان خروج ایالات متحده مفاد برجام را نقض نکرده بود. حامیان خروج ترامپ از برجام به ویژه اسرائیل از بازگشت دولت بایدن به توافق اتمی بسیار نگراناند و از این نظر ترور فخریزاده احتمالاً با هدف دامن زدن به بحرانی بوده است که موقعیت رژیم ایران را سختتر میکند و از روابط نزدیک بین تهران و واشنگتن جلوگیری میکند.
برای جمهوری اسلامی ایران، کشته شدن فخریزاده نه تنها از دست دادن یک متخصص برجسته و یکی از شخصیتهای ارشد تشکیلات نظامی بود، بلکه نمایشی ناراحت کننده برای مقامات جمهوری اسلامی است که یک قدرت خارجی دارای هوش، توانایی و جسارت برای اجرای چنین عملیات پیچیدهای، عملیاتی دقیق و موفق انجام داده است. با توجه به جایگاه فخریزاده در اهداف استراتژیک رژیم، ترور او در روز روشن در داخل ایران یک خفّت بزرگ است.
توانایی اسرائیل در حمله به پایگاههای وابسته به رژیم ایران در سوریه آنهم در هر زمان که اراده کند به همراه این ترور، به احساس آسیبپذیری و ضعف و ضربهپذیری و آشفتگی جمهوری اسلامی میافزاید.
اکنون این پرسش برای آنها مطرح است که برای تلافی آیا باید فوراً منافع اسرائیل یا حتی ایالات متحده را هدف قرار دهند یا باید در اولویتهای سیاست خارجی خود تجدید نظر کنند یا حداقل صبر کنند تا بایدن رئیس جمهور ایالات متحده شود؟ اقدام تلافیجویانه به ویژه اگر منجر به تشدید تنشها با اسرائیل و احتمالاً سایر کشورها شود، به نفع رژیم ایران نخواهد بود، اما آندسته از وابستگان نظام که با هیاهو و تنشآفرینی تغذیه میکنند، از چنین روندی حمایت میکنند.
عناصر عملگراتر رژیم ایران اما خطر واکنش بیش از حد علیه اسرائیل یا آمریکا را درک میکنند به ویژه وقتی که واشنگتن از مرحله سیاسی انتخابات عبور میکند، و در اسرائیل نیز به زودی انتخابات برگزار میشود. حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی قول تلافی داده اما تأکید کرده این تلافی «در زمان مناسب» اتفاق خواهد افتاد. به عبارت دیگر اگر تصمیم با حسن روحانی باشد شاید او ترجیح دهد هیچگونه واکنشی به کشتن فخریزاده صورت نگیرد اما مسئله اینجاست که دوران ریاست جمهوری دوم او نیز رو به پایان است و احتمال میرود فردی «تندرو» در انتخابات ماه ژوئن پیروز شود و در نتیجه احتمالاً رژیم ایران مواضع تندتری در پیش خواهد گرفت.
رابطه اسرائیل و جمهوری اسلامی ایران بخش عمدهای از مسائل خاورمیانه را دربر میگیرد. تشدید درگیریها توسط نیروهای نیابتی، عملیات پنهانی یا حتی اقدام مستقیم نظامی منتفی نیست و به همین دلیل جامعه بینالمللی و دولت جدید آمریکا باید وارد عمل شوند تا از وقوع هرگونه درگیری بین آنها پیشگیری کنند.
*منبع: عربنیوز
*نویسنده: یوسی مکلبرگ تحلیلگر روابط بینالملل از دانشگاه لندن
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن
حیف گلوله که برای این اوباش صرف شود. اگر من میبودم مرگ موش استفاده میکردم انهم انقدر که کشنده نباشد. مرگ برای اینها خیلی راحت است. زندان با اعمال شاقه با صبحانه چای مخلوط با یک زره مرگ موش، ….
خفت بیشتر نصیب این اراذل و اوباش بشود که ترحم به هیچ کس هم ندارند.
زندگی جنگ بین دو نیروی خوب و بد است. مرگ این فرد به نفع روحیه مردم ستم دیده ایران است که حتی سلا متشان بازیچه این حیوانات ادم نما شده است.
در مورد این جمله در متن که قابل قبول است:
“درواقع این برجام بود که با وجود برخی کاستیهای آشکار، با تحریمها و محدود کردن غنیسازی اورانیوم، برنامه اتمی ایران را کُند کرد”
برنامۀ اتمی ایران را کند کرد اما اگر پرزیدنت ترامپ (که حتماً ایرادهایی هم داشته) نبود و خروج از برجام را اجرا نمی کرد چند سال بعد ایران مجوز قانونی ساخت بمب اتمی را به دست می آورد و نه مانند کره کره شمالی برای حفاظت از حکومت خود بلکه برای تهاجم احتمالی به دیگران!!