ایلان برمن (نیوزویک) – با وجود تمام رویدادهای پ رسر و صدا، به سختی میتوان گفت که اعلامیه ۱۰ دسامبر از سوی دولت پادشاهی مراکش مبنی بر عادیسازی روابط با اسرائیل شگفتیآور بود. تماسهای دو کشور طی دههها ادامه داشته و رباط و اورشلیم مدتهاست که از یک همکاری پر جنب و جوش (البته به صورت غیررسمی) در عرصه پیوندهای فرهنگی، روابط بازرگانی و همسویی سیاسی برخوردارند. تأیید این واقعیت موجود برای افکار عمومی واقعاً با مناسبت زمان ارتباط داشت و نه با ضرورت آن.
در هرحال، آغاز تماسهای رسمی بین دو کشور یک پیشرفت بزرگ است و آنچه را که دستاوردی در سیاست خارجی دولت رو به پایان دونالد ترامپ محسوب میشود، تقویت میکند.
در طول چهار سال گذشته، کاخ سفید [ترامپ] صمیمانه کوشید تا چشمانداز خود را در مورد خاورمیانهی یکپارچه که از حیث اقتصادی نیز شکوفا باشد، پیش ببرد که سرانجام در آخرین سال فعالیت ریاست جمهوری ترامپ به ثمر نشست. از تابستان سال جاری میلادی موج «عادیسازی» روابط که توسط دولت ترامپ شکل گرفته است، شروع شد و چهار توافقنامه جداگانه بین اسرائیل و کشورهای حوزه جهان اسلام حاصل شد (با امارات متحده عربی، بحرین ، سودان و مراکش). علاوه بر این، موفقیتهای دیپلماتیک دیگری هم با صربستان، کوزوو و بوتان به دست آمد. چنین ترتیبات مشابه دیگری هم ممکن است در روزهای آخر ریاست جمهوری ترامپ در جریان باشد. در نتیجه، پرزیدنت ترامپ که ماه ژانویه مقام خود به عنوان ریاست جمهوری را ترک میکند، بیش از همه پیشینیانش برای پیشرفت ثبات منطقهای و روابط جهان اسلام و اسرائیل تلاش کرده است.
اما توافق اسرائیل و مراکش دستکم باید به دو دلیل دیگر نیز به عنوان یک مزیت برای دولت آینده بایدن تلقی شود.
نخست، این یک یادآوری بهنگام از یک زمینه و پیشینه منطقهای است که طی نیم دههی گذشته عمیقاً دگرگون شده است. از دیدگاه تاریخی، خاورمیانه متمرد و بدخو، اکنون از نظر اقتصادی در مقایسه با هر زمان دیگری در دوران معاصر درهم آمیخته و از نظر سیاسی میانهروی پیشه کرده است. دولت بایدن وارث این روند نیکو خواهد بود و با دیپلماسی مناسب، میتواند با تکیه بر آن، موجب رونق و ثبات منطقهای در سالهای آینده شود.
دوم، مراکش را به عنوان متحد دیرینه ایالات متحده در موقعیتی قرار میدهد که بتواند نقش قابل ملاحظهتری در امنیت آفریقای شمالی داشته باشد. موقعیت استراتژیک مراکش در این قاره و قرار گرفتن آن در نزدیکی نقاط مهم ژئوپلیتیک مانند مالی و نیجریه، آن را به عنوان یک کاندیدای طبیعی برای چنین نقشی تبدیل میکند. با این حال، برای سالهای متمادی، وضعیت حقوقی نامشخص قلمرو سابق اسپانیا در صحرای باختری که دولت پادشاهی مراکش از دهه ۱۹۷۰ میلادی اداره آن را برعهده دارد، باعث شده است که این کشور نقش بیشتری در امنیت منطقه خود نداشته باشد. اکنون، به رسمیت شناختن حاکمیت مراکش بر صحرای باختری توسط ایالات متحده که «عادیسازی» با اسرائیل را همراهی میکند، زمینه را برای این کشور پادشاهی جهت ایفای نقش معنادارتری در امنیت منطقه فراهم کرده است. این نقشی است که مراکش به خوبی برای انجام آن مناسب است.
مدتهاست که تفسیر بردبارانه و فراگیر مراکش از اسلام، در تضاد آشکار با افراطگرایان مذهبی قرار دارد که در سایر نواحی منطقه وجود دارند. طی یک دهه گذشته ، مراکش در ترویج این جهانبینی در سراسر آفریقا، مناسبات روحانیت و مشارکتهای بینالمللی صریحتر و قاطعتر عمل کرده است.
چنین پیامی بسیار مورد نیاز است. همانگونه که اخیراً یک مطالعه جدید دانشگاه دفاع ملی اشاره کرده، فعالیتهای خشونتبار اسلامگرایان طی دو سال گذشته در سراسر آفریقا افزایش یافته و به ویژه در نقاطی مانند سومالی، موزامبیک، حوضه دریاچه چاد و منطقه بیقانون ساحل واقع در بخش زیرین آفریقای شمالی ظهور کرده است. اگر این معضل حل نشود، منافع قاره آفریقا تهدید و آمریکا را نیز با خطر روبرو میکند.
دولت آینده بایدن، با انتشار بیانیههای سیاسی و انتخاب مقامات مسئول، اعلام کرده که قصد دارد در قبال آفریقا سیاستی قویتر و کارآتر نسبت به دولت پیشین خود پی بگیرد. تبدیل مراکش به بخش برجستهتری از چنین رویکردی، به روشنی، منطقی استراتژیک به همراه دارد.
از زمان اعلام توافق مراکش و اسرائیل در اوایل ماه دسامبر ۲۰۲۰، این امر سهم قابل توجهی در انتقاد کسانی داشته که از تغییر وضع موجود سیاسی در صحرای باختری و به حاشیه راندن فلسطینیها و برخی نقایص ادعایی دیگر ناراضیاند.
این منتقدان اما یک نکته را فراموش میکنند که در نهایت، توافق جدید عادیسازی روابط با اسرائیل به نحو بهتری رباط را با روندهای نوظهور منطقهای در خاورمیانه همسو میکند و آن را برای واشنگتن نیز بسیار مفیدتر میسازد.
*منبع: نیوزویک
*نویسنده: ایلان برمن معاون ارشد اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا در واشنگتن
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن
چرا از واکسن ساخت اسرائیل هیچ چیز نمیگید؟ واکسنی که خیلی از فایزر قویتر هست و ارزش آن صد برابر فایزر و بیونتک هستش و این که این واکسن قبل از وعده ی واکسن ترامپ که همان فایزر هست اومد و بنیامین نتانیاهو اولین کسی بود که این واکسن را تزریق کرد در حالی که افراد این فرقه ی تبهکار خود حاضر نیستند که واکسن فخریزاده را اول روی خود آزمایش کنند