نادر زاهدی – از زمانی که در سی سال پیش با وارد کردن فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به معاملات تجاری و سهمسازی برای امور اقتصادی شروع شد، پروژه به دست گرفتن قدرت سیاسی و فرهنگی توسط پاسداران نیز آغاز شد. در این مدت حتی امور دیپلماتیک و تعیین خط مشیهای روابط بینالمللی جمهوری اسلامی هم از دست اندازی فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان بازوی اجرایی ولایت مطلقه فقیه به عنوان «دولت با تفنگ» در کنار مقامات «دولت بیتفنگ»، مصون نبوده است. در کنار این اعمال، صدور فرمان و انجام ترورهای مخالفان جمهوری اسلامی در خارج از کشور و حضور نظامی و نیابتی در برخی از کشورهای منطقه هم بر عهده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بازوی خارجی آن، «سپاه قدس»، بوده است؛ چنانکه پروسه پولشویی در کشورهای دیگر و نظارات و اداره بورس و ارز در داخل ایران، از وظایف محوری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به شمار میرود.
بیتردید در طول چهار دهه گذشته، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تمامی جنایات، فساد و حذفها و سرکوبهای جمهوری اسلامی نقش تعیینکنندهای داشته است؛ به نظر میرسد فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اکنون خواهان تمامی قدرت اجرایی و سیاسی بوده و ساز ریاست جمهوری سپاهی را نیز برای عملی کردن این منظور کوک کردهاند. پروپاگاندای اخیر راجع به «انتخاب» رئیس جمهوری اسلامی و سپاهی، مدتیست در فضای مجازی و در برخی از اظهار نظرات سیاسی و رسانهای شروع شده است. این مسئله در راستای سنجش افکار عمومی و تعیین حساسیت به آن از سویی و تحقق هدف نهایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در غلبه بر تمامی حاکمیت از سوی دیگر انجام میگیرد؛ میتوان تصور کرد که عملی شدن این نقشه، باعث ویرانی همهجانبه اقتصاد- فرهنگ و جامعه ایران شده و راه را از جمله برای تجزیه کشور توسط فرماندهان زیادهخواه سپاهی هموار خواهد کرد.
تجربه ثابت کرده هر جا که پای نظامیان به مراکز اجرایی قدرت باز شده، ثمرهای جز تشدید اختلاف و سهمخواهی از اعمال گسترده قدرت نداشته است؛ بروز اختلاف میان مجریان و مدیران نظامی، راه به جبههبندی آنان در برابر هم و قدرتنمایی نظامی علیه هم را در پی خواهد داشت که در نهایت ممکن است به تقسیم مناطق قدرت بیانجامد.
اکنون که مسئله ریاست جمهوری اسلامی فرماندهی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، با هر نیت و هدفی، اظهار شده است، تدبیر و آگاهی اپوزیسیون و میهندوستان ایرانی ایجاب میکند که با اطلاعرسانی و مقابله جدی با آن، اقدامات تروریستی، ضداقتصاد ملی و غیرحقوقی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در چهار دهه گذشته یادآور شده و بروز فاجعه ملی را با عملی شدن ریاست جمهوری افراد سپاهی و پاسدار برای ایران، به اولویت مبارزات ملی و مدنی تبدیل کنند.
طرفه آنکه ماموریت تخریب، انهدام و انحطاط ایران که در دستور کار و عملکرد جمهوری اسلامی قرار دارد، با استقرار افراد سپاهی و پاسدار در مقام ریاست جمهوری اسلامی، به نتیجه محتوم و بیبازگشتی منجر خواهد شد که هرگونه نشان و هویتی از ایران و ایرانی را از بین خواهد برد؛ تا فرصت باقی مانده است، به دور از هیجانهای سیاسی و طرح اختلافات ایدئولوژیک و تشکیلاتی، بایستی به صورت یکپارچه و ملی به دفاع از هویت ایرانی برخاسته و گامی تازه و واقعبینانه برای رسیدن به سکولاریسم، دمکراسی و آزادی ایران در طرد و نفی حاکمیت مطلق سپاهی و فقیه برداشت. هرگونه توجیه برای صدارت سیاسی سپاهیان، در خدمت گسترش خشونت، سانسور و فساد جمهوری اسلامی بوده و فرصتهای مدنی و ملی را بر باد خواهد داد. سپاهیانی که گذشته از عملکرد خرابکارانه و تروریستی آن در ایران و منطقه و جهان، اهدافش در نام آن برجسته شده است: سپاهِ پاسدارانِ انقلابِ اسلامی!
بچه نوزاد هم میداند ملا علی خامنه ای همه کاره نظام مقدس است و بقیه اعم از طویله مجلس اسلامی، ریاست جنبونی، مجلس خفتگان رهبری و مصلحت نظام در نقش بادمجان هستند و برای بزک کردن جنبوری اسلامی بکار می آیند و در نهایت برای خر کردن سیاست مداران جهان ساخته شده اند. هول کردن مردم کار درستی نیست و این همسو با خواسته آقای اکبر گنجی و دیگر کارگزاران نظام برای کشاندن مردم به پای صندوق های رای میباشد. ریس جنبور چه پاسدار چه لباس شخصی هیچ پخی نیست.
ممنون. عالی نوشته اید!
مرسی،از ارسال ونوشتار این مقاله،عالی،درود،بر دکتر زاهدی عزیز