اعتراضاتی که به اعتراضات سراسری دی۹۶ معروف شد، از آبان و آذر بطور پراکنده در شهرهای مختلف ایران شروع شده بود. این اعتراضات با شعارهایی نو و بینظیر، چهرهی دیگری از جامعه ایران را نه تنها برای رسانههای بینالمللی بلکه برای خود ایرانیان به نمایش گذاشت: چهرهای فراتر از دوقطبی کاذبی که پس از جنگ از سوی جمهوری اسلامی به ایران تحمیل شد.
این دوقطبی اگرچه به رسانهها و سیاستمداران غربی نیز فروخته شده است و آنها نیز به نوبهی خود با نامگذاریهایی که با شرایط غیرعادی ایران که یک نظام غیرعادی بر آن حکمفرماست همخوانی ندارد، اما آنقدر تکرار و تکرار و تکرار شد که گویی تنها واقعیت و حقیقت موجود است! محافظهکار و عملگرا؛ اصلاحطلب و اصولگرا؛ تندرو و میانهرو و…
در دی ۹۶ اما در استانهای مختلف سراسر کشور هزاران تن ایرانی ناراضی به خیابانها آمدند و واقعیترین شعارهای سیاسی سالهای اخیر را که تا آن زمان در «جنبش سبز ۸۸» فقط به شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» فرا روییده بود، فریاد زدند:
پشت به دشمن، رو به میهن
دشمن ما همینجاست، بیخود میگن آمریکاست
اصلاحطلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا
ما انقلاب کردیم، چه اشتباهی کردیم
رضاشاه، روحت شاد
و…
این جنبش نارضایی و مخالفت با نظام جمهوری اسلامی که کلیت رژیم را به پرسش میکشید و صدای زنان رساتر از هر زمانی در تظاهراتش شنیده میشد، نمیتوانست با یکی از کلیدیترین مشکلات جامعه پیوند نداشته باشد: زیر پا گذاشتن حقوق زنان که حجاب اجباری به نماد آن تبدیل شده است.
در کشاکش اعتراضات پاییز ۹۶ و در آستانهی تظاهرات سراسری دیماه، در چنین روزی، چهارشنبه ششم دیماه، زنی جوان بر سکویی در خیابان «انقلاب» (تقاطع خیابان شاهرضا و وصال شیرازی) روسری سپید خود را بر سر چوب کرد تا در سکوت اعتراض خود را به حجاب اجباری نشان دهد. این زن که کسی او را نمیشناخت توسط نیروهای امنیتی دستگیر و یک ماه بعد در بهمنماه آزاد شد.
اما عکسی که از وی منتشر شد بازتاب بینالمللی یافت و پس از آن دختران و پسران زیادی در تهران و شهرهای دیگر روسریها را بر سر چوب کردند و مردم از پیر و جوان و زن و مرد در شبکههای اجتماعی عکسهایی از خود با روسریهایی که بر چوب به اهتزاز درآورده بودند به اشتراک گذاشتند.
پس از مدتی اعلام شد که نام «دختر خیابان انقلاب» ویدا موحد است. مادر ۳۱ سالهی یک نوزاد. نیروهای امنیتی و انتظامی سکویی را که دختر خیابان انقلاب بر بالای آن روسری خود را به اهتزاز درآورد تغییر شکل داده و به صورت سطح شیبدار درآوردند تا کسی نتواند روی آن بایستد.
ویدا موحد یک سال بعد در آبان ۹۷ نیز در حالی که بادکنکهای رنگی به دست داشت بر گنبد فیروزهای میدان انقلاب قرار گرفت و با موهای باز دوباره به حجاب اجباری اعتراض کرد.
حرکت نمادین ویدا موحد در ششم دیماه ۹۶ سرآغاز موج جدیدی از مخالفت با حجاب اجباری از سوی فعالان و مدافعان حقوق زنان شد. مخالفتی که نخستین بار کمتر از یکماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، در ۱۷ اسفند ۵۷ توسط زنان و مردان آگاه علیه سخنان خمینی درباره حجاب آغاز گشت اما در سکوت و بیاعتنایی و حتا با حمایت احزاب و فعالان سیاسی آن دوران پس از چندی که جمهوری اسلامی خود را تثبت کرد به اجرا گذاشته شد.
تا امروز نیز زنان ایران اگرچه حجاب اجباری را آنطور که میل و دستور نظام جمهوری اسلامی است رعایت نمیکنند، اما در انتخاب پوشش خود آزاد نیستند و به دلیل عدم رعایت حجاب اجباری مورد توهین و پیگرد مأموران و وابستگان رژیم قرار گرفته و دستگیر شده و حتا به زندان محکوم میشوند.
مساله فقط حجاب نیست .مساله بردگی زنان ایرانی است .اسلام به عنوان یک دینی که مروج ِ استبداد و سرکوب بوده ، زنان را مثل مردان به بردگی می کشد تا برای ماشین ِ کشتار و غارتش ، نیروی جدید درست کند .
نگاه محمد بن عبدل… و علی و دیگر خلفا و امامان به زنان ، نگاه به برده های جنسی بود .زنان بودند که جز غنایم فتح می شدند و یا به عنوان بردگان جنسی مورد تجاوز قرار می گرفتند و یا فروخته می شدند .متاسفانه تعصبات ِ احمقانه ی ملت ِ آریایی ایران به این میراث سیاه باعث شد تا خمینی و خامنه ای به قدرت برسند و در قدرت بمانند .این دو موجود مفلوک کاری نکردند جز اجرای قوانین ِ اسلامی .
فراموش نکنیم که محمد و علی ، قاتلان ِ اسیران بنی قریظه و تجاوز کنندگان به زنان و دخترکان این قوم هستند ، فراموش نکنیم محمد هم به دختر ۹ ساله ی دوستش و هم به زن پسر خوانده اش و هم زنان دیگر چشم داشت و اسطوره ی نکاح و شمشیرکشی و حمله به کاروان های تجاری و غارت اموال یهودیان بود .خوب ، کسانی که به این موجود ایمان داردند مثل او رفتار می کنند .
به قول شادروان فروغ فرخزاد : پرواز را به خاطر بسپار ، پرده مردنی است .ما هم ایمان و خدا و خداپرستی و اخلاق را می توانیم به خاطر داشته باشیم اما اسلام را با تمام جنایات و خاطرات ِ متعفنش ، می توانیم به گور بسپاریم .چون دیر زمانی است که این میراث سیاه باعث طاعون روحی و فلاکت و مرگ و میرِ ایرانیان شده است .
من میخواهم بدانم چه بر سر این خانم شجاع و بی بام امد؟ ایا هنوز در ایران زندگی میکند؟ ایا دوباره زندانی شد؟ ایا الان ازاد است؟
هر کجا که هست امیدوارم که موفق و سلامت باشد.
به نظرم “ویدا موحد” جایگاه واقعی زنان را در ایران به درستی و زیبایی و شهامت نشان داد.