یکسال پیش در چنین روزهایی در اوایل ماه ژانویه ۲۰۲۰، ایالات متحده مسئولیت قتل قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس و رفیق راهش ابومهدی المهندس معاون حشدالشعبی عراق را در حمله موشکی که توسط پهپاد در نزدیکی فرودگاه بغداد انجام شد بر عهده گرفت. سلیمانی و چهارده تن از نزدیکترین افراد شبیه و همفکر او که جنگ فرقهای در عراق، سوریه و لبنان را با کمک آنها اداره میکرد، در این حمله هوایی کشته شدند. این ضربه تکاندهنده در شرایط منطقهای و در قلب عراق به مثابه هشداری از سوی آمریکا به تهران و وابستگانش در عراق بود.
اما قاسم سلیمانی برخلاف توصیفات اسماعیل هنیه رهبر جنبش حماس که او را «شهید القدس» توصیف کرد، او نه تنها شهید قدس نیست بلکه قاتلی خونآشام بوده که دستش به خون صدها هزار سوری، عراقی و لبنانی آغشته است. اگر قاسم سلیمانی با قتل عام مردم غیرنظامی در سوریه نمیبود و اگر او جنگ فرقهای را با فرا خواندن شبهنظامیان فرقهگرای افغان، عراقی و پاکستانی و تجهیر تسلیحاتی آنها با سلاحهای سنگین و سبک و قتل بیش از نیم میلیون سوری و آواره کردن ۹ میلیون شهروند این کشور را بر مردم و مخالفان سوری تحمیل نمیکرد شاید امروزی خبری از رژیم سرکوبگر و دیکتاتوری بشار اسد نمیبود .این حقیقت بر حسن نصرالله رهبر گروه حزبالله لبنان مستقر در حومه جنوبی بیروت نیز منطبق است. اگر سلیمانی و جنگهای فرقهای او نمیبود امروز لبنان با مشکلی مانند وجود دولت موازی و دودستگی در این کشور روبرو نمیبود. به دلیل دخالت رژیم ایران و شخص قاسم سلیمانی و با زور و زر و سلاح و اموال جمهوری اسلامی است که مافیای حزبالله لبنان به یک امپراتوری قىرت در لبنان تبدیل شده و کشور را از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب با همه تمام طوایف و فرقههای مسیحی و اسلامی سنی- شیعی دچار بیثباتی کرده است.
اما اسماعیل هنیه که از دوم دسامبر سال ۲۰۲۰ نوار غزه را ترک کرده و هنوز به آن باز نگشته است، درواقع اولین مأموریتش در خارج از فلسطین، حذف خالد مشعل از رهبری این جنبش و به حاشیه راندن اوست. جنبش حماس توسط شیخ احمد یاسین بنیانگذاری شد احمد یاسین پس از سالها زندان در اسرائیل پس از آزادیش در بیست و دوم مارس ۲۰۰۴ دریک حمله هوایی اسرائیل هنگام خروج از مسجد «المجمع الاسلامی» که در نزدیکی خانهاش بود کشته شد. اسماعیل هنیه همیشه در کنار احمد یاسین بود و هر روز او را از خانه به مسجد و سپس از مسجد تا خانه همراهی میکرد اما سحرگاه آن روز هنیه نه به خانه احمد یاسین آمد و نه او را از مسجد همراهی کرد البته نمیخواهم این مقام فلسطینی را به خیانت یا همکاری با اسرائیل در ارتکاب جنایت قتل شیخ احمد یاسین متهم کنم اما این رفتار استثنائی او در بامداد آن روز هم عادی و عاری از تردید نیست. البته اسرائیل پس از تلاشهای ناموفق بسیاری سرانجام شیخ یاسین را به قتل رساند.
نکتهای که در اینجا میخواهم به آن اشاره کنم این است که اسماعیل هنیه رهبر «حماس» که غزه را بدون بازگشت ترک کرده و همواره بین تهران، دمشق، استانبول و ناحیه جنوبی بیروت و گاهی هم بغداد در حال سیر و سفر است، حق ندارد قاتلی مانند قاسم سلیمانی را «شهید قدس» توصیف کند. سلیمانی هیچ ارتباطی با قدس نداشت؛ او تنها قاتلی است که روسها را به مداخله در سوریه و قتل عام مخالفان برای حمایت از رژیم جنایتکار اقلیت علوی در سوریه ترغیب کرد. او کسی است که تحت شعار «سوریه اولین خط دفاعی برای مقاومت» که البته منظورش مقاومت برای حفظ و بقای رژیمهای سرکوبگر جمهوری اسلامی و رژیم اسد است تمام فرقهگرایان مانند حزبالله لبنان، شبهنظامیان شیعه عراقی، شبهنظامیان متشکل از فرقه علویان سوریه که به وسیله فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آموزش میدیدند، به سوریه گسیل کرد و برای سرکوب و آواره کردن مردم شهرهای قیام کرده حما، حمص و درعا و دیرالزور از آنها استفاده کرد. سلیمانی و گروههای تحت فرمانش چه فجایعی که در سوریه و عراق مرتکب نشدند. سلیمانی شهید قدس نیست او قربانی اهداف توسعهطلبانه جمهوری اسلامی است که با تشکیل شبهنظامیان فرقهگرا برای صدور انقلاب «هرج و مرج» به منطقه تلاش می کرد و برای رسیدن به این هدف تمام تشکلهای فرقهای با عناوین و نامهای مختلف در عراق، سوریه، یمن و لبنان را تاسیس کرد. بنابراین او برای گسترش نفوذ رژیمی تروریستی که تلاش میکند نفوذش را از خلیج فارس تا دریای مدیترانه و باب المندب دریای سرخ گسترش دهد، و در راه تحقق ماموریتش برای این اهداف کشته شد. سلیمانی درواقع حاکمیت چهار کشور عربی را را عملا تهدید کرده بود و کسانی که در یمن، عراق وسوریه و لبنان با سلیمانی میجنگیدند، در حقیقت برای دفاع از سیادت و حاکمیت کشورهایشان میجنگیدند. بنابراین رهبر «حماس» که غزه را بدون بازگشت ترک کرده این حق و اجازه را ندارد که قاتلی جنایتکار همچون قاسم سلیمانی را به قدس ربط دهد یا او را به عنوان «شهید بیت المقدس» توصیف کند… اعوذ بالله اگر چنین لقبی به شخصی چون سلیمانی اطلاق شود.
تردیدی نیست که قاسم سلیمانی و دار و دسته فرقهگرای وابسته به او شایسته وصف «شهید بیت المقدس» نیستند حتی خود اسماعیل هنیه هم اگر کشته شود شایسته این لقب نیست. در طول یک قرن گذشته کاروانهایی از مردان بزرگ برای آرمان فلسطین جان باختند و از میان آنهمه جانباختگان تنها یک نفر توانست لقب شهید قدس به خود گیرد و آن عزالدین قسام است که در سال ۱۸۸۳ در جبله سوریه به دنیا آمد. قسام اولین فرمانده فلسطینی بود که در دفاع از بیت المقدس در همان شهر در سال ۱۹۳۵ هنگام رویارویی با اشغالگران کشته شد و در شهر جنین در فلسطین دفن شد و ملت فلسطین لقب «شهید القدس» را به وی دادند. در اینجا لازم به ذکر است که جنبش «حماس» تا این لحظه جناح نظامی خود را به نام «گردانهای عزالدین القسام» یعنی به نام همان شخص میخواند. پس اسماعیل هنیه حق ندارد عناوین و «قهرمانهای شهادت» را به نمادهای رژیم تهران که با رویکرد فرقهگرایی همه منطقه را به تباهی کشیدهاند، توزیع کند. قاسم سلیمانی که شواهد غیرقابل انکار تأیید میکند که دستانش به خون افراد بیگناه که تنها به خاطر انگیزههای فرقهای آنها را به قتل رساند، آغشته است، شایسته چنین وصفی نیست. حتی یاسر عرفات که توسط موساد اسرائیلی مسموم شد و فرانسویها این مسئله را تأیید کردهاند به این نام «شهید قدس» وصف نشده است.
در اینجا میخواهم پس از مدتی طولانی درباره آنچه در مورد آن سکوت کردم سخن بگویم. میخواهم درباره نقش اسرائیل در قتل یاسر عرفات رهبر فقید فلسطینیها بگویم .عرفات اولین رهبر انقلاب معاصر فلسطین بود که در سال ۱۹۶۵ شعله آن را آغاز کرد. هنگامی که یاسر عرفات در بیمارستان در پاریس بستری بود با محمود عباس تماس گرفتم تا حال ابوعمار را جویا شوم ابومازن گفت میتوانی تلفنی با او صحبت کنی؛ محمود عباس گوشی را به من داد؛ وقتی حال و سلامتی عرفات را از او جویا شدم، با صدایی بسیار ضعیف و ناراحت سلامم را جواب داد و گفت:« دوست من صالح… متاسفانه آنها بالاخره توانستند کارشان را بکنند! صالح دوستم اکنون همه چیز دیگر تمام شده است».
لحظهای بود که انتظارش را نداشتم ، اگرچه «ابوعمار» چندین بار مورد سوء قصد قرار گرفته بود. یک مورد هنگام عزیمت وی از بیروت در سال ۱۹۸۲ بود که من یکی از کسانی بودم که در این سفر از لبنان به آتن و از آنجا به تونس و سپس به فاس در مراکش او را همراهی کردم . آنجا برای شرکت در دومین اجلاس سران عرب که به ابتکار ملک فهد پادشاه وقت عربستان سعودی برگزار شده بود حضور داشت.
ملت فلسطین برای تحقق آرمان خود مردان بزرگی را فدای راه آزادی و استقلال خود کرده؛ از عبدالقادر الحسینی متولد ۱۹۰۸ که در مبارزه برای آرمان فلسطین در سال ۱۹۴۸ به دست اسرائیلیها کشته و در باب الحدید شهر قدس دفن شد تا عزالدین قسام و یاسر عرفات و ابوجهاد که در تونس توسط موساد ترور شد. همه این قهرمانان ملی فلسطین شایسته لقب «شهید بیت المقدس» بودند اما کسی این نام را به آنها اطلاق نکرد. بنابراین این نام به هیچ وجه در مورد قاسم سلیمانی یا سایر افراد مانند وی صدق نمیکند.
*منبع: شرق الاوسط
*نویسنده: دکتر صالح القلاب وزیر سابق فرهنگ و اطلاعرسانی اردن
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن
حتی یک ثانیه با جمهوری اسلامی و دوستانش موافق نبوده ونیستم. این مقاله بخش های مخالف حکومت اسلامی برایم جالب بود ولی مابقی سعی در حمایت یک سویه از عرفات را داشت.