ما نگارندگان بر این باوریم که کهنسرزمین ما در نظام ولایی هر روز بیش از روز پیش فرومیپاشد و منافع ملی از دست میشوند. نیز بر این باوریم که رهایی ایران از نظام ولایی و برپایی دمکراسی جز به دست ایرانیانی که پشت به پشت هم میدهند شدنی نیست[۱].
شوربختا که کینههای کهنه و وابستگیهای تکروانه شمار روزافزون ایرانیان ناخرسند را از همافزایی نیروها باز میدارد و به نظام از هم پاشیده همچنان فرصت حکمرانی میدهد.
اما نیز هستند ایرانیانی که کینهها و دستهبندیهای فرصتسوز را به کناری مینهند و برای رهایی و سربلندی ملی گرد هم میآیند. اینچنین است که بسیاری از ایرانیان آزادیخواه، همچون امضاکنندگان «دعوت جمعی از اعضا و هواداران سابق احزاب و سازمانهای کمونیستی» و «ما ایرانی هستیم و ایران آزاد را برای همه ایرانیها میخواهیم!» و دیگر از جانمایه دمکراتیک «پیمان نوین» شاهزاده رضا پهلوی، پشتیبانی کردند و بر آن شدند که نیرو بر نیرو بیافزایند تا در برابر نظام ولایی قد برافرازند و ایران را از ترس و تاراج و تنهایی برهانند.
https://kayhan.london/1399/07/07/%d9%be%db%8c%d9%85%d8%a7%d9%86-%d9%86%d9%88%db%8c%d9%86-%d8%b4%d8%a7%d9%87%d8%b2%d8%a7%d8%af%d9%87-%d8%b1%d8%b6%d8%a7-%d9%be%d9%87%d9%84%d9%88%db%8c%d8%9b-%d8%a7%d9%85%d8%b1%d9%88%d8%b2%d8%8c-%d8%b1
ما نگارندگان، از همه ایرانیان میهن دوست و دمکراسیخواه، چه پیرو جمهوری و چه در پی پادشاهی، میخواهیم که برای رهایی کهن سرزمین مشترک مان، کینههای فرصت سوز را به کناری گذارند و دموکراسی را که برای فردای ایران وعده میدهند، از همین امروز میان خود برپا دارند.
به باور ما، برای سربلندی ایران که هر ایرانی شایسته آرزومند آن است، میبایستی بدون پرهیختن از رقابت سالم و نقد سازنده یکدیگر، کینهها را کنار گذارد، حقوق شهروندی یکدیگر را پاس داشت و به دور از خیال یکی شدن و رهبر یگانه داشتن، بر پایه پنج اصل گفتگو و همکاری کرد.
۱- حقوق بشر ستون پایه زندگی اجتماعی ما هست و خواهد بود. ایرانی، از هر قوم و باور و گرایش جنسیتی که باشد، حقی برابر و نازدودنی دارد.
۲- ایران سرزمین مشترک، پیشینیان، همروزگاران و آیندگان ماست. از همین رو، یکپارچگی آن جای گفتگو ندارد و جدایی هیچ گوشهای از آن به هیچ بهایی پذیرفتنی نمیتواند بود.
۳- دموکراسی و جدایی نظام حکومتی از دین و هر ایدئولوژی دیگر، شیوه حکمرانی روابط امروز ما و ستون پایه حکومت ما در ایران آزاد فرداست. چه حکمرانی امروز و چه حکومت فردا، بر پایه رأی آزاد مردم و برای مردم است.
۴. سختیهای اقتصادی ایرانیان، گسترش فلاکت و تاراج و از میان بردن منابع ملی و تنگدستی، ناشی از نگاه «خودی غیرخودی»، «خودکفایی»، «درونزایی و برونمرزپرهیزی» و «کارآفرینستیزی» نظام ولایی است. در ایران آزاد فردا، اقتصاد بازاربنیاد بجای اقتصاد دولتی و کارآفرینی و کاریگری بجای مصادره اموال و رانتخواری خواهد نشست. در چارچوب چنین اقتصادی، تامین اجتماعی و آموزش و سلامت و امنیت به همه ایرانیان امکان رهیدن از آسیب و تنگدستی و توانمندی در تولید و شکوفایی خواهد داد.
۵- کهن سرزمین ایران همواره چهارراه آمد و شد و داد و ستد با جهانیان بوده است. راه ایران برای برونشد از تنهایی و گام گذاردن به شاهراه توسعه اقتصادی، سیاسی، علمی و فرهنگی همپیمانی با حکومتهای دموکراسی و به ویژه پاسداشت پیمانهای بین المللی همچون کارگروه اقدام مالی، کنوانسیون پالرمو، سازمان مشارکت بینالمللی بودجهای، سازمان بینالمللی کار، آژانس چندجانبه تضمین سرمایهگذاری، انستیتو داوری استکهلم و دیگر است.
https://kayhan.london/1399/08/09/%da%af%d8%b1%d9%88%d9%87%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c%d8%a7%d9%86-%d9%85%d8%a7-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c-%d9%87%d8%b3%d8%aa%db%8c%d9%85-%d9%88-%d8%a7%db%8c%d8%b1
بسیاری از ایرانیان از چهل سال مبارزه با ستم جمهوری اسلامی فراوان آموختهاند و امروز بر این باورند که گذار از جمهوری اسلامی، نه کار این رئیس جمهور فرنگی و آن ارتش خارجی، بلکه تنها به دست ایرانی است و از همین رو آماده همدلی و همکاری با یکدیگرند.
آهنگ این نامه، چهرهسازی یا دعوت برای تشکیل و پیوستن به کس و دسته تازهای نیست.
دسته و چهره در سپهر سیاسی و اجتماعی ایران فراوان و بسنده است. آنچه میبایست، شکیبایی دستهها و چهرهها، به دور از کینه و بهتان، برای انجمن و گفتگو و همکاری با یکدیگر است. ایرانیانی که خواهان گذار از نظام ولایی میهنسوز و برپایی دمکراسیاند میتوانند برپایه جانمایه «پیمان نوین» و دیگر نامههای پشتیبان حاکمیت مردمی گرد هم آیند و از راه رایزنی آزاد و همکاری خودجوش برای سربلندی ایران بکوشند.
انجمن آزادیخواهان آستانه ایران آزاد فرداست. بدون آن کشتی به خشکی میرانیم و ایران را در دست ایرانسوزان باقی میگذاریم.
ایران
۱) جلال آقامرادی، مهندس راهسازی، کوشنده سیاسی، ایران
۲) نوید جمشیدی، روزنامهنگار، سردبیر آسیا نیوز و هموند فدراسیون بین المللی روزنامهنگاران (IFG)
۳) فرید حاتمی، کوشنده سیاسی، ایران
۴) زهرا صفارپور، حزب پان ایرانیست
۵) پریوش عبدی پور، کوشنده سیاسی
۶) شهریار غلامپور، دکترا در فلسفه، کوشنده سیاسی
آلمان
۷) بهرام آبار، دبیرکل حزب سکولار دمکرات ایران
۸) محمد رضا آذر پاد، دکتر در رشته کشاورزی، کنشگر سیاسی
۹) داریوش احمدی، کنشگر حقوق بشر، برلین
۱۰) مهین ارجمند، کارشناس انفورماتیک، کنشگر سیاسی و حقوق بشر
۱۱) چنگیز امیری، کوشنده سیاسی
۱۲) سوران امینی، کنشگر حقوق بشری، سازمان پادشاهی پارلمانی ایران در راستای حقوق بشر
۱۳) شهاب انتصاریفر، ستوان سابق ارتش جمهوری اسلامی، کوشنده سیاسی
۱۴) پویا بهرامی، خبرنگار، هموند کنگره رهایی ایران و کنشگر سیاسی دمکراسی خواه، برلین
۱۵) حمید بهرامی روشن، کارشناس بیمه، کوشنده سیاسی
۱۶) خسرو بختیاری،هامبورگ
۱۷) مهرداد پارسا، فعال حقوق بشر
۱۸) مهشید پگاهی، کنشگر
۱۹) ایرج جوادی، نویسنده و کنشگر سیاسی
۲۰) ماشاالله چگینی، کوشنده سیاسی
۲۱) نسار حسامی نقش بندی، کوشنده سیاسی
۲۲) کمال حسینی، کارگردان و بازیگر
۲۳) داوود زارعزاده، مدیر صنعتی، کوشنده سیاسی
۲۴) دانا صابری، کنشگر و کوشنده سیاسی
۲۵) مهرداد صفوی، کنشگر سیاسی
۲۶) سیاوش کوهرنگ، کنشگر سیاسی
۲۷) حسن کیان زاد، پزشک، کنشگر سیاسی و سخنگوی سازمان برون مرزی حزب پان ایرانیست
۲۸) کوروش فار، کنشگر سیاسی
۲۹) فرزانه فرشباف، کوشنده حقوق بشر
۳۰) پگاه فَریدَنی، هنرمند
۳۱) فرهاد قناعتی، هنرمند
۳۲) آرام مرادی، کوشنده سیاسی
۳۳) بهروز مرادی، مهندس الکترونیک
۳۴) شاهین مقدم، کارشناس نرم افزار مایکروسافت
۳۵) شیوا مقدم، عضو شورای مرکزی کنگره رهایی ایران
۳۶) مریم نادری، کنشگر حقوق بشری، سازمان پادشاهی پارلمانی ایران در راستای حقوق بشر
۳۷) محسن ویسی، کوشنده سیاسی
اتریش
۳۸) مازیار فرزان، موسیقی دان
انگلستان
۳۹) سیمین بحرینیپور، آموزگار، کوشنده سیاسی
۴۰) شهرام صمدی، کوشنده سیاسی
۴۱) محمد فارسی، ناخدای پیشین، کوشنده سیاسی، هموند شورای مدیریت گذار
۴۲) اکبر کریمیان، کنشگر سیاسی، هماهنگ کننده صدای موج آزادی
۴۳) ولىاله یوسفى، کارشناس بهداشت حرفهای و زیست بوم، شهروند مسئول و مطالبه گر
ایالات متحده آمریکا
۴۴) ایرج احزابی فرد، پروفسور علوم ورزشی،
۴۵) محمد بهبودی، آرشیتکت، لس آنجلس
۴۶) سیما پارسای، کنشگر سیاسی
۴۷) ناصر پل، مهندس، سازمان برون مرزی حزب پان ایرانیست
۴۸) پرویز حدادی زاده، سازمان برون مرزی حزب پان ایرانیست
۴۹) حسن رضوی خلبان پیشین جنگنده
۵۰) ملیحه روزبه، دکتر و مدیر پژوهش ایمونولوژی در شرکت داروسازی فایزر، پنسیلوانیا، سازمان زنان ایران
۵۱) مینا رضوانی، کنشگر سیاسی، واشنگتن
۵۲) مهدی زمانی، کوشنده سیاسی، لس آنجلس
۵۳) اسفندیار ستاری، دکتر، هموند کنگره رهایی ایران
۵۴) ابرمرد مازیار ظفری، دکتر استاد دانشگاه، کنشگر سیاسی
۵۵) شهلا عبقری، دکتر، استاد دانشگاه و کنشگر سیاسی
۵۶) سیاوش عبقری، دکتر، استاد دانشگاه و کنشگر سیاسی
۵۷) مصطفی عرب، دکتر افسر نیروی هوایی شاهنشاهی، بازیکن و کاپیتان سابق تیم ملی فوتبال ایران
۵۸) رضا علوی، مهندس، تحلیل گر تاریخ و سیاست، دالاس
۵۹) رضا فرنود، کوشنده سیاسی
۶۰) الهیار کنگرلو، استاد زیست شناسی مغز و رئیس بخش پژوهشهای فیزیک ام آر آی دانشگاه کلمبیا،
۶۱) حسن ماسالی، دکتر، کنشگر سیاسی
۶۲) مراد معلم، هموند جبهه ملی، لس آنجلس
۶۳) اردوان مفید، بازیگر و کارگردان تئاتر
بلژیک
۶۴) شیرین اسفندیارمذ، کنشگر سیاسی
۶۵) سام فیروزی، کنشگر سیاسی
ترکیه
۶۶) فاطمه اسماعیلی، پناهنده و کوشنده سیاسی
۶۷) دانیال استخر، دکترای حقوق، دادرس و دادفر(وکیل) دادگستری و استاد دانشگاه
۶۸) سمیه راموز، کوشنده سیاسی، فعال حقوق زنان (از دختران خیابان انقلاب)
۶۹) حسین رحیمی، پزشک، کوشنده سیاسی
۷۰) شهریار زرچی، پناهنده و کوشنده سیاسی
۷۱) بهروز فرشادفر، آرشیتکت، کوشنده سیاسی
۷۲) نورالله قبیطیزاده، کشیش، کوشنده سیاسی
۷۳) محمود لطافت، پناهنده و کوشنده سیاسی
۷۴) حامد محمدی، روزنامهنگار، تحلیلگر سیاسی
۷۵) یعقوب نجاری، ملی پوش و مربی پیشین تیم ملی جودو در ایران
دانمارک
۷۶) محمد حسین بهبهانی، مدیر مالی
۷۷) اسداله علیمحمدی، نویسنده و مدیر پادکست نوا، دانمارک
سوئد
۷۸) کاووس ارجمند، جبهه ملی ایران خارج کشور، لیبرال دموکرات
۷۹) حسن اعتمادی، روزنامهنگار و کنشگر سیاسی
۸۰) نیره انصاری، حقوقدان و کنشگر حقوق بشر
۸۱) بابک خرم، کنشگر سیاسى
۸۲) همت زمانیان، کنشگر سیاسی
۸۳) فیروزه غفارپور، بنیانگذار وسخنگو کارزار دادخواهی، دادخواهی ۴۲ سال جنایات رژیم
۸۴) شاهپور کریمی بختیاری
فرانسه
۸۵) آرش ادیبزاده، روزنامهنگار سینما گر و فیلمبردار
۸۶) ایرج ادیب زاده، روزنامه نگار
۸۷) مهر داد بران، موسیقی دان و رهبر ارکستر
۸۸) جمشید اسدی، استاد و پژوهشگر
۸۹) فریبا امان زاده کنشگر سیاسی، انجمن هما
۹۰) سعید امینی کنشگر سیاسی، انجمن هما
۹۱) سامان جعفری، دبیر سابق فیزیک، کنشگر سیاسی
۹۲) وانشا رودبارکی، هنرمند نقاش، کنشگر اجتماعی
۹۳) میلاد صبوری کنشگر سیاسی، انجمن هما
۹۴) ستاره صوفی مقدم، دانشجو معماری، فرانسه
۹۵) محبوبه مرادی، دانشجو و گردانده برنامه تلویزیونی
۹۶) محمدرضا یزدان پناه، روزنامهنگار
۹۷) منوچهر نامور آزاد، نمایشنامهنویس، کارگردان و بازیگر تئاتر
کانادا
۹۸) گشتاسب باوند، کنشگر سیاسی
۹۹) رضا سلیمانی، قهرمان شنا و واترپولوی ایران پیش از انقلاب و مربی پیشین تیم ملی کانادا
۱۰۰) عطا هودشتیان، استاد فلسفه و علوم سیاسی، تحلیلگر و کنشگر سیاسی
۱۰۱) بیژن یحیی پور، بازرگان
نروژ
۱۰۲) اروند امیرخسروی، کارشناس زیست بوم، کنشگر سیاسی
۱۰۳) محمدرضا حیدری، سخنگوی کمپین سفارت سبز
۱۰۴) مهرداد سید عسگری، روزنامهنگار
۱۰۵) آرش مهدوی، کوشنده سیاسی
هلند
۱۰۶) فریدون شیبانی، روزنامه نگار، روتردام
۱۰۷) پری عسگری، کوشنده حقوق زنان و گرداننده تلویزیون الوند
۱۰۸) وبسایت نماد ملی ایران
۱) این نامه در پی نامهای میآید که در تاریخ جمعه، ۹ آبان ۱۳۹۹ (۳۰ اکتبر ۲۰۲) انتشار یافت با عنوان «ما ایرانی هستیم و ایران آزاد را برای همه ایرانیها میخواهیم!» و امضای ۲۹ نفر. بسیاری جانمایه آن نامه را پسندیدند و خواستار پیگیری شدند.
جناب آقای جمشید اسدی شما اگر به این آسانی کاری را که شروع کرده ای میتوانی رها کنی بروی جای پر طمطراق تر و پر هیاهو تر و ناگهان سر از کمپین نه به جمهوری اسلامی در آوری چرا این بیانیه را منتشر کردی . یک عده را منتر خود نمودید و به کار واداشتید و دِ فرار!! توضیحی هم برای امضا کنندگان بیانیه ندادید که فعلا جای بهتری گیر آوردم شما همین جا به ایستید آنجا کارم نگرفت بر میگردم . آقای نامور آزاد شما چرا؟؟؟؟؟؟ این کارهاست که همه را به مبارزه بدبین کرده است . اینجا استقلال داشتید آنجا رفتید زیر دست شریعتمداری آیت الله زاده که حالا مدیرکل تان شده ! آخوند زاده زرنگی که همه را با یک جمله تکراری ئ ساده و بی قید و شرط کشید زیر فرمان خود . اگرکار بجایی نرسید حتما سر شاهزاده خراب خواهد کرد اگر هم موفقیتی در پی داشت بنام خودش خواهد بود و دیگر به کمتر از رئیس جمهوری رضایت نخواهد داد. و همه آچمز.
آقای توماس جفرسون گر تو بهتر میزنی بستان بزن . انتقاد کردن بی موقع کار آسانی است عمل کردن است که مشکلات را ظاهر میکند . هرکس هر گامی بخواهد بردارد عده ای توماس جفرسونی بجای تشویق مردم برای شرکت در مبارزه آنها را نا امید کرده و از شرکت در مبارزه باز میدارند. پس از آن همه شکست امروز دل شیر می خواهد اقدام جدیدی را آغاز کرد چون منتقدان حرفه ای یا نیابتی! بهر شکلی باشد مانع کار می شوند. این سازمان برای نخستین باربا اعضایی از همه اندیشه های سیاسی تشکیل شده که اقدامی مبارک است و آغازی بر پایان جدایی ها . همین کارشان نمونه بوده و موفقیت آمیز . امیدواریم از انتقادها رنجیده نشوند و پرخون تر کار را دنبال کنند پیروزی را با کار بیشتر و سرسختی میتوان بدست آورد
اگر قرار است ایران را از نو بنا کنیم، نیاز به طرح و برنامه داریم، سوای جمهوریت و پادشاهی. اگر برنامه بازسازی ایران ما درست تدوین شده باشد، نظام آینده چه پادشاهی جه جمهوری، فقط سازنده آن خواهد بود. به امید ایرانی آباد.
تا یه عده مخالف نمای با همه چیز مخالف ،خصوصا احترام به عقاید متفاوت، ادای مخالفت در می آورند و هم از توبره میخورند و هم از آخور و هر کدام منافع و عواید خودشان را دارند نمیتوان یک مبارزه منطقی و بدون پیش داوریهای شخصی و جناح بازی داشت!
فعلا مصدقیها و شریعتمداریها و جمهوری خواهان و دیگران در سر و کله هم بزنند (و این وسط رجوی خائن و شرکا با کمک اروپا به حیات ننگین خود ادامه دهند و رویای حکومت در ایران و سهم داشتن در قدرت آن را به گور خواهند برد) و هر جا هر کس کم آورد و احتیاج به خودنمایی داشت با کوبیدن پهلوی (و دیکتاتور خواندن رضا شاه و محمد رضا شاه و تحقیر ولیعهد قانونی کشور که از حکومت به دست خارج کنار گذاشته شد نه بدست ملت و با رای مردم) و توهین به مشروطه خواهان و پادشاهی خواهان خودتان را راضی کنید!
چون اینطور که ملا مردم این کشور را سرکوب و شکنجه میکند و در سیستان و خوزستان و غیره نسل کشیِ عیان میکند و خاک ایران را ویران میکنند و میفروشند آیا چیزی به اسم ایران و ایرانی خواهد ماند که بر سر آن دعوای اپوزیسیونی کنید؟؟؟
بیشتر از این هم یک کشور و نیروی انسانیش زمین سوخته میشود؟
خاک برسرتون که نمیفهمید الآن وقت متحد شدن است برای نجات وطن و منفعت جمعی، نه دعوا بر سر جمهوری و پادشاهی که در دوران گذار وقت برای مجادله بسیار هست! اول این آب و خاک رو نجات بدید بعد ادعای ارث و میراث کنید !
*وقت شعار و حرفهای دلخوش کننده نیست بلکه وقت مبارزه و نجات میهن و هموطن هست!*
جوانهای مثل دسته گل هر روز در شکنجه گاههایی به اسم زندان پرپر میشوند و در سیستان باز هم به بهانه بنزین کوفتی جان انسانهای جان به لب رسیده را میگیرند و هر روز اینترنت قطع میشود و عده ای قلع و قمع میشوند تا شما آنجا پا روی پا بیندازید و افتخار کنید که به پهلویِ ایرانساز دشنام دادید و در فلان جا بر او تاختید! لااقل به اندازه رجوی خائن و جنایتکار که به خمینی میگفتند مجاهد اعظم ،بلد نیستید با مخالفان ج.ا سازش کنید!
حیف از خاک که بر سر شما وقت نشناسان و منفعت طلبان و متحجران باشد!
من حامی سلسلۀ ایران ساز پهلوی هستم.
از پیمان نوین شاهزاده رضا پهلوی حمایت می کنم.
این بیانیه یه وبسایت کم داره.
چکیده بیانیه های صادره از گروهها و انجمنها و احزاب طیفهای مختلف اپوزیسیون در چهار دهه گذشته اغلب بر چند جمله کلیدی و کلیشه ایی و تکراری تاکید دارند:
۱- اتحاد و هم افزایی و کنار گذاشتن اختلافات، که البته تاکنون موفقیت آمیز نبوده است.
۲- دموکراسی و سکولاریسم وحقوق بشر در نظام آینده، که از بدیهیات حداقلی هستند.
۳- پرهیز از درخواست کمک و امید بستن به بیگانگان، در حالیکه خمینیستها و اسلامگرایان بدون کمک بیگانگان نمی توانستند حکومتشان را برپا و نگهدارند، معلوم نیست چرا اپوزیسیون تا این حد استقلال طلب و بیگانه گریز است( بدون کمک خارجی آیا رژیم نازی سرنگون می شد، آیا فرانسه آزاد می شد؟)
۴- تاکید بر آزاد شدن ایران بدست ایرانی، که سخنی بسیار آرمانگرایانه و در عین حال تو خالیست. این یعنی دعوت به انفعال در مقابل مماشات قدرتهای غربی با جیم الف و آزاد گذاشتن دست نیروهای نیابتی رژیم در کشورهای غربی.
۵- دوری از جنگ طلبی، که سخنی گزافه است. مگر قدرتهای غربی در حال لشکر کشی به منطقه برای اشغال ویا آزادسازی ایران هستند؟
۶- شیفتگی وسواس گونه نسبت به تعیین مختصات حکومت آینده، گویی نظام سقوط کرده و تنها مشکل ایرانیان تعیین نوع حکومت توسط آقایان است. در حالیکه هنوز نه به دار است و نه به بار است و خلافت شیعه کماکان پابرجاست.
۷- پرهیز از مبارزات خشونت طلبانه و لزوم مبارزات مدنی و گاندی وار و بلکه مسیح وار ، گویی مردم خشونت می کنند و رژیم جنایتکار خلافت شیعه یک حکومت از نوع اسکاندیناویایی است!!!!!!!!
باری،
تعریف لغوی واژه اپوزیسیون Opposition عبارت است از حزب و یا گروهی سازمان یافته که دارای کنش سیاسی است و بر بخشی از مردم نفوذ کلام دارد و برای سرنگونی حکومت مستقر تلاش می کند و برای آن طرح و برنامه عملی ومیدانی دارد.
از این روی،
در این بیانیه های تکراری، سخنانی که گفته نمی شوند ( یا از روی ترس، یا مصلحت جویی ، یا عافیت طلبی) مهمتر از سخنان تکراری چهل ساله هستند.
در این بیانیه ها حتی در مقام سخن و نظر ، اشاره ایی هر چند دکوراتیو و تزیینی به راه کار سرنگونی رژیم، مبارزات، برنامه های میدانی در داخل، نوع کنش با قدرتهای غربی برای اثر گذاری در سیاست آنها، شورای رهبری، دوران گذار و غیره نمی شود .
بنظرم گروه های اپوزیسیون اولین کاری که می کنند باید معنای اپوزیسیون را درک کنند و بدانند در کجای ماجرا ایستاده اند.