در شرایطی که آخرین گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی از زیر «خط فقر مطلق» بودن ۲۷ میلیون نفر در ایران یعنی معادل بیش از یک سوم جمعیت کشور خبر میدهد، گزارش تکاندهندهای که از سوی وبسایت «رویداد۲۴» منتشر شده نشان میدهد درآمد ماهانه یک میلیون نفر از جمعیت کشور فقط و فقط یارانه نقدی ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومانی است.
میلیونها خانوار ایرانی که از جمله اقشار حداقلیبگیر به شمار میروند در انتظار تعیین رقم حداقل دستمزد سال ۱۴۰۰ هستند. فعالان کارگری، بازنشستگان و مستمریبگیران سازمان تأمین اجتماعی از جمله اقشاری هستند که درآمد آنها با رقم حداقل دستمزد تعیین میشود.
حساسیت این اقشار و تلاش فعالان کارگری برای تعیین رقمی متعادل با نرخ تورم به عنوان رقم حداقل دستمزد، در شرایطی است که اقدامات نمایندگان مجلس شورای اسلامی و دولت درباره بودجه ۱۴۰۰ نیز نشان میدهد فشار تورم در سال آینده بر دوش اقشار متوسط و ضعیف خواهد بود.
در همین حال کارشناسان اقتصادی بارها بر شکست طرح ارائه یارانه نقدی تأکید و خواستار اصلاح این امر شامل حذف دهکهای میانی و بالای درآمدی از دریافت یارانه نقدی و پرداخت یارانه بیشتر به کم درآمدها شدند.
وبسایت «رویداد۲۴» با استناد به آمارهای ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران گزارش داده که «تنها منبع درآمدی بیش از یک میلیون خانوار ساکن ایران یارانه نقدی دریافتی ماهانه است.»
همچنین مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی تعداد افراد زیر خط فقر مطلق در ایران را حدود ۲۷ میلیون نفر تخمین زده است. البته این آمار مربوط به سال ۹۸ و قبل از فراگیر شدن ویروس کُرونا و فاجعه اقتصادی آن است.
واقعیت مهم در این دادهها رقمی است که برای میزان «خط فقر مطلق» در نهادهای تحقیقاتی رسمی ایران درنظر گرفته میشود. پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان، «خط فقر مطلق» را درآمد ۹۰۰ هزار تومانی در ماه لحاظ کرده و هر خانوادهای با درآمدی بیش از این را فقیر مطلق به شمار نمیبرد.
هزینه سرانه ماهانه دهک اول درآمدی در ایران، حدود ۴۱۸ هزارتومان است و دهکهای ۲ و ۳ بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ هزار تومان در ماه درآمدی برای هزینه کردن دارند. یک حساب سرانگشتی با قیمت تامین کالاهای خوراکی اساسی و حداقلی مانند برنج، روغن، گوشت و حبوبات نشان میدهد که ۲۷ میلیون نفر از جمعیت ایران با درآمدی زیر ۹۰۰ هزار تومان در ماه چگونه گذران زندگی میکنند.
به گزارش رویداد۲۴ وزارت کار در یک گزارش برآورد کرده برای از بین بردن فقر مطلق در ایران نیاز به ۱۱۳ هزار میلیارد تومان منابع است؛ این عدد معادل ۳.۵ درصد از میزان تولید ناخالص داخلی کشور است؛ بنابراین اگر دولت ماهانه هزار میلیارد تومان منابع مالی به پرداخت یارانه نقدی میان ۴ دهک پایین درآمدی اختصاص دهد، میتوان فقر مطلق در ایران را نابود کرد.
گزارشهای دیگر نشان میدهد که در سالهای گذشته به دلیل کاهش قدرت خرید خانوارها، مصرف برخی کالاها حذف یا به شدت کاهش یافت. نمونه مهم آن مصرف شیر به عنوان یکی از شاخصهای جهانی تأمین بخشی از نیازهای ضروری بدن است. از سال ۹۰ تا ۹۳ قیمت شیر پاستوریزه ۲.۵ برابر شد و در سال ۹۷ قیمت شیر پاستوریزه طی ۸ ماه با رشد ۶۶ درصدی مواجه شد. شیر پاستوریزه در اردیبهشت امسال نیز لیتری ۶ هزار و ۴۰۰ تومان فروخته شد و آبان به ۸ هزار و ۴۰۰ تومان رسید و سبب شد هر لیتر شیر پاستوریزه پرچرب به ۱۰ هزار تومان برسد.
در ادامه همین گرانیها هم بود که مصرف شیر به شدت کاهش یافت، بطوری که در حال حاضر سرانه مصرف شیر به ۱۰۰ کیلوگرم رسیده، در حالی که مصرف سرانه شیر در دنیا ۱۱۳ کیلوگرم است.
کاهش مصرف مواد غذایی به گوشت، مرغ، تخم مرغ، میوه، سبزیجات و برنج نیز رسیده است. در چنین شرایطی با توجه به آنکه پیشدرآمدهای افزایش تورم در سال ۱۴۰۰ از هماکنون در اقتصاد ایران قابل مشاهده است، موضوع افزایش رقم حداقل دستمزد اهمیت ویژهای پیدا کرده است.
در همین رابطه داود عسگری قائممقام «خانه کارگر» تشکیلات شهرستان ری گفته که «هر سال همه جلسات مزدی به روزهای پایان سال موکول میشود در نهایت حداقل مزد به گونهای تعیین میشود که مصداق ضربالمثل «به مرگ میگیرند به تب رضایت دهیم» میشود و کارگران باید یکسال تمام با همین وضعیت هزینههای کمرشکن را متحمل شوند.»
این فعال کارگری افزوده که «مشکل کارگران در سالهای اخیر در بحث مزد، عدم تطابق آن با میزان تورم اعلامی از سوی مراجع ذیصلاح است» و «سالهای گذشته که در طول سال قیمت کالاها و خدمات یکبار افزایش مییافت؛ زندگی کارگران لنگ میزد و حالا وای به حال این جماعت زحمتکش و بیپناه که شب میخوابند و صبح باید همان کالاها را چند برابر قیمت تهیه کنند.»
درکشوری که ۲۷ میلیون ازشهروندانش زیرخط فقرمطلق «زندگی» میکنند و «حکومت اسلامی» آن کشوربرای آقازادگانش اتومبیل های لوکس سیصدهزار یوروئی وارد میکند نباید تعجب کرد؛ رحم ومروت و بشردوستی درقاموس حکومت های اسلامی وجود ندارد، ازنظر دین اسلام سرنوشت هر کس را «الله» تعیین میکندوحکومت اسلامی تابع نظر الله است.
درسراسر تاریخ اسلام همین وضع، با امکانات زمانش، موجود بوده وامروزه درهمهٔ کشورهای اسلامی همین وضع وجود دارد که یک نمونهٔ آنرا رسانه های غربی درمورد تدارک بازیهای المپیک آینده درامیرنشین ثروتمند قطر افشا کردند. هزاران کارگرخارجی که مشغول ساختن «شهرالمپیک» دراین امیرنشین بکارگرفته شده اند، شبها درزیرزمین ساختمانهای نیمه تمام ، سه چهار نفری درمکانی کوچک وتاریک درگرمای خفقان آور در روی زمین میخوابند. این کارگران فاقد هرگونه حقوق مدنی وکارگری هستند، گذرنامه هایشان را مصادره میکنند وهزینهٔ خورد وخوراک آنان را ازدستمزدشان کسرمیکنند.
دیگر همه کارشناسان و اهل نظر و مطالعه میدانند که، پست و مقامهای انتخابی در ایران تشریفاتی است و حداکثر تدارکاتچی هستند، اما اینقدر خیانت میکنند به سرنوشت و حیات و زندگی روزمره ملت ایران تنها برای اینکه چند میلیون رای دارند کارمندان دولتی؟!
بالاخره جناحهای مختلف که همهشان نماینده یا وزیر در مجلس و دولت دارند و همگی کمابیش سهامدار در شرکت سهامی حکومت در ایران هستند نتواستند ریسک کنند و موجب نارضایتی میلیون ها کارمند رانتی شوند!
بله، با وجودی کشور در تحریم و کمبود شید منابع درامدی است و با عظیمترین و مخربترین کسری بودجه و ابرتورم و رکورد توری مواجه است و همه اقتصاددانهای معقول دنیا افزایش هزینه ها جاری و حقوق و دستمزد بخش عمومی و نهادها و کارمندان دولتی یک سم مهلک میدانند و این نکته دو سوم بودجه صرف امور جرای بخصوص مزد کارمندان میشود و ایضا کارمندان از ده تا شصت برابر کارگر بخش خصوی حقوق میگرد و کلی امتیازت از جمله بیمه و شغل دائمی دارد و در حالی که کارگران بخش خصوصی ظالمانه استثمار میشوند و بدون قرارد قانونی و در وضع فاجعه بار عدم امنیت شغلی و حتی بدون بیمه و گرفتن حداقل قانونی کار با روزی کمتر زا یک دلار، اما مجلس و دولت با تایید شورای نگهبان (که بایست نگهبان حقوق ملت باشد) اقدام افزایش حقوق ۲۵ درصد کارمندان دولتی کرد و برای کارمندان بالای ده میلیون تومانف معادل دو و نیم میلیون تومان اضفه مزد در سال ۱۴۰۰ در نظر گرفت!
مهمترین علت این خیانت اقتصادی در حق اکثریت مردم ایران، میتواند رقابت برای جلب رای باشد!
حالا بگویند برای تکلیف انقلابی و خدمت به مردم شرکت در انتخابات میکنند!
حب دنیا و جاه مقام و ثروت و رانت چه میکند با این کشور بیچاره!
آیا این که می گویند ایرانی ها را گرسنه نگه دار تا خفه شوند تا حکومت کنید درست است؟
بنظر می رسد این داستان در عمل جواب می دهد. جامعه شناسان باید آن را تصدیق یا رد کنند ولی من شخصا ( بر اساس تجربه و مطالعه خلقیات ما ایرانیان) اعتقاد دارم که ملت ایران فاقد پرنسیب اجتماعی موثری است که مدافع هویت و منافع آن ها باشد.
ادامه حیات چون علفی هرز در گذرگاه وقایع تاریخ بسیار بی ارزش تر از فخر کردن به آن است. این که می گویند اسکندر و مغول و تاتار و عرب و عثمانی و انگلیس و روس و …آمدند و چه ها کردند ولی ما هنوز هستیم، در همین حد بقا به قیمت هرزگی است.
این گرسنگی و فقر ملی در حالیکه روی طلا نشسته ایم هیچ پیامی ندارد جز بی پرنسیبی ملی. باید از تمام ارزش های ایران عفیونی برید و آنها را با ارزش های دیگری جایگزین کرد تا از این بختک رهایی یافت.
مدارا و چاپلوسی و مالدوستی و دنیا پرستی و چاکری و نوکری و ترس و خودخواهی و بی همتی و تریاک دوستی و باغچه/شمال خواهی و عیش و حال پسندی و لش بازی ایرانی ها کار را به اینجاها رسانده.