طبق اعلام مشاور امنیت ملی آمریکا «مذاکرات غیرمستقیم» با جمهوری اسلامی از کانال اروپاییها و دیگران در جریان است. احتمالاً منظور جک سالیوان از دیگران، کشورهای عربی از جمله کویت و قطر باشد که برای میانجیگری میان تهران و واشنگتن اعلام آمادگی کرده بودند.
فهرست خواستههای غربیها از رژیم ایران طولانی است که توقف غنیسازی ۲۰ درصدی و افزایش ذخایر اورانیوم، توقف راهاندازی سانتریفیویژهای نسل جدید و تولید «ماده شکافپذیر» (از مراحل ساخت بمب اتمی)، پاسخگویی نسبت به کشف آثار اورانیوم با «منشاء انسانی» در چند سایت اتمی مخفی، توقف موشکپرانی و تأمین مالی و تسلیحاتی گروههای شبهنظامی در منطقه، توقف گروگانگیری شهروندان خارجی و دوتابعیتیها و توقف نقض حقوق بشر و سرکوب معترضان و بازداشت مخالفان بخشی از آنهاست.
آنچه اما جمهوری اسلامی میخواهد، لغو تحریمهای نفتی و بانکی است و تضمینی از غرب برای حفظ خودش و همچنین نادیده گرفتن خرابکاریها و حمایت نظام و سپاه پاسدارانش از گروههای نیابتی شبهنظامی و تروریستی است!
جو بایدن و تیم سیاست خارجی او بارها اعلام کردهاند که احیای برجام از اولویتهای اصلی آنهاست. در ایران هم گرچه بعد از ترور قاسم سلیمانی و محسن فخریزاده علی خامنهای و فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با هیاهوی فراوان ادعا کردند به هیچ عنوان مذاکره نخواهند کرد اما خیلی زود هارت و پورتها خوابید و خامنهای برای مذاکره بر سر لغو تحریمها چراغ سبز نشان داد و گفت «حتی یک ساعت هم نباید صبر کرد.» زمامداران جمهوری اسلامی از نیاز و تنگناها و ناتوانیهای عمیق خود کاملا باخبر هستند و ضرورت مذاکره و معامله با غرب را خوب میدانند. آنها از خطرات احتمالی سرشاخ شدن با کشورهای غربی نیز مطلع هستند چنانکه در جریان مذاکرات اتمی سال ۲۰۱۵ و «نرمش قهرمانانه» علی خامنهای نیز شخصیتهای ارشد نظام از جمله علیاکبر ولایتی و اکبر رفسنجانی اعتراف کردند که اگر برجام امضا نمیشد گزینه بعدی جنگ بود. آن زمان هم گفتگوهای پنهان و باواسطه جریان داشت و بعدا دولت روحانی و امثال محمدجواد ظریف روی کار آمدند تا «نرمش قهرمانانه» را اجرا کنند.
با اینهمه حتا در سال ۲۰۱۵ نیز که توافق اتمی در چارچوب ۱+۵ ممکن شد، در کنار مذاکرات علنی میان نمایندگان جمهوری اسلامی به سرپرستی محمدجواد ظریف و جان کری وزیر خارجه دولت اوباما و تیم او، باز هم مذاکرات محرمانه جریان داشت و بعدا مشخص شد طرفین تا چه اندازه در حاشیه برجام مخفیانه زد و بند کردند.
https://kayhan.london/1396/05/04/%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4-%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84-%D9%BE%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AA%DB%8C%DA%A9%D9%88-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D9%85%D9%84%D9%87%E2%80%8C%DB%8C-%D9%BE%D9%86%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%A7
در دورانی که بر سر توافق اتمی مذاکره میشد، اختلافات درونی جمهوری اسلامی به اندازه امروز نبود. هدف باراک اوباما و قدرتهای اروپایی دور کردن رژیم ایران از دستیابی به سلاح اتمی در مقابل اعطای امتیازات مالی گسترده و کمک به خارج کردن رژیم از انزوای بینالمللی به امید تقویت «جریان میانهرو» (اصلاحطلبان) بود تا آنها سرانجام جمهوری اسلامی را از آنچه هست تهی و یا خلاص سازند! امیدی عبث و بیجا! برداشتی غیرواقعی از بنیانهای فکری، ایدئولوژیک و ساختار سیاسی جمهوری اسلامی که توسط لابیگران رژیم و آنهایی که کسب و کارشان در بقای این نظام است، با امکاناتی که از آن دریافت میکنند، به کشورهای اروپایی و آمریکا فروخته شد! این امید که در زمان بیل کلینتون و خاتمی به جایی نرسید و در دوران اوباما نیز ناکام ماند، در دولت بایدن هم پاسخ دیگری نخواهد گرفت!
غربیها آن زمان خیال میکردند پولهای بلوکه شده که آزاد میشوند توسط حکومت اسلامی صرف بهبود معیشت مردم و ترمیم زیرساختهای کشور میشود اما خامی این خیال وقتی آشکار شد که با کمک همان پولها تهران صنایع نظامی خود را با افزایش بُرد موشکهای بالستیک تقویت کرد و چندین لشکر از شبهنظامیان و نیابتیها در سراسر خاورمیانه از شمال عراق و لبنان و سوریه تا شمال آفریقا و یمن را تقویت کرد. هر جا هم که دستش به تیپ و لشکرسازی نرسید هستههای خرابکاری را تقویت کرد تا مأموریتهای خاص را به آنها واگذار کند.
دولت دونالد ترامپ با آگاهی از این استراتژی شوم و بدخیم جمهوری اسلامی، با خروج از برجام و آغاز تحریمها و «کارزار فشار حداکثری» تلاش کرد رژیم ایران را یا مجبور به مذاکره کند یا با فروپاشی اقتصادی آن را به زانو درآورد. کارزار حداکثری آمریکا دو سه ماه بعد از تظاهرات سراسری دیماه ۱۳۹۶ آغاز شد و مقامات نظام بارها در مورد تأثیر این اعتراضات بر تصمیم ترامپ صحبت کردند. چنانکه حسن روحانی نیز گفت «حوادث دیماه سال ۹۶ ترامپ را پُر رو کرد.» از آن زمان تا کنون دستکم دو مرحله دیگر در سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ در ایران تظاهرات سراسری ضدحکومتی شکل گرفت و اگر پاندمی کُرونا پیش نمیآمد، بیتردید ایران شاهد اعتراضات جدید میبود چنانکه در همین شرایط که جمهوری اسلامی به سوء استفادهی سیاسی و اقتصادی از وضعیتی مشغول است که کرونا به وجود آورده، اعتراضات صنفی و سیاسی در ایران ادامه دارد که تازهترین شکل بروز آن گسترش موج «نه به جمهوری اسلامی» است.
در چنین شرایطی، علی خامنهای و فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دائم میگویند جمهوری اسلامی بر سر توان موشکی و منطقهای مذاکره نمیکند اما موضع حکومت در این زمینه یکدست نیست.
حسامالدین آشنا مشاور حسن روحانی در مصاحبه با روزنامه «الاخبار» در پاسخ به این پرسش که «آیا احتمال دارد در مورد موضوعات موشکی و منطقهای گفتگو شود؟» گفته است «حتماً! به شرطی که همه مسائل نظامی و تسلیحاتی در منطقه نه فقط مسئله ایران در میز مذاکره قرار گیرد!»
این اظهار نظر که بازتاب موضع جریانهای نزدیک به دولت و اصلاحطلبان است انتقادات زیادی را به دنبال داشت. سعید خطیبزاده سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی گفته سخنان حسامالدین آشنا «اظهارات شخصی» بوده و با وزیر خارجه «هماهنگی نشده است.»
اما به نظر میرسد مسئله فراتر از «هماهنگی» مشاور رئیس جمهوری اسلامی با وزیر خارجه اوست! روزنامه «وطن امروز» نزدیک به اصولگرایان یکشنبه ۲۳ اسفند در گزارشی مینویسد «جریان ضدانقلاب خارجنشین تمام تلاش خود را معطوف به آن کرده که با ایجاد حس بنبست برای افکار عمومی، ایرانیان را به این نتیجهگیری برساند که هیچگونه امکانی برای تغییر وضع موجود وجود ندارد. رسانههای فارسیزبان خارج از کشور به شکل شبانهروزی در حال شکل دادن به این فرض هستند تا از قبل آن بتوانند پروژه آشوبهای خیابانی و براندازی نظام اسلامی را پیش ببرند و… در کنار این جریان، تجدیدنظرطلبان داخلی و غربگرایانی هستند که به رغم نقش حداکثریشان در ایجاد وضع موجود، از وجود این ناامیدی خرسندند و با تقویت ناامیدی اجتماعی میخواهند پروژه خود به حاکمیت را تحمیل کنند و جمهوری اسلامی را وادار به پذیرش عقبنشینی از حقوق خود، تسلیم در برابر زیادهخواهیهای غرب و خلع سلاح کنند.»
قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس اسفند سال ۱۳۹۷ در مراسم بزرگداشت «۶۵۰۰ شهید استان کرمان» گفته بود «اصرار میکنند بر برجام ۲ در منطقه برای این است که قدرت اصیل و نابی که در مقابل اسلام وهابی یهودی شکل گرفته است را بخشکانند و جریانهای اسلامی در برجام ۲ خشکانده شود.»
سال هاست که به این نتیجه رسیده ام که هیچ جریان و تفکری نمی توانست ذهن پلید و هزار رنگ این فرقۀ تبهکار را به این شکل که خودشان به نمایش گذاردند، نشان دهد!